نقد سریال نیسان آبی

نقد سریال نیسان آبی

منوچهر هادی، اینبار هم مثل همیشه!

1%
  • 0/10
نقد سریال نیسان آبی ۱۵ ۰۴ آبان ۱۴۰۰ نقد سریال ایرانی کپی لینک

سریال نیسان آبی جدیدترین دست‌پرورده‌ی منوچهر هادی است که به تازگی پخشش از پلتفرم فیلیمو آغاز شده. در این نقد و بررسی به دنبال این موضوع هستیم تا نگاهی به نکات مثبت و منفی این سریال طنز ایرانی جدید بیندازیم.

سریال نیسان آبی برخلاف سایر کارهای منوچهر هادی، اثری است که به دل می‌نشیند. حداقل در همان قسمت اول، هم مخاطب دل به قصه و شخصیت‌های اصلی‌اش می‌بندد و هم کلیت فصل اول دست بیننده می‌آید که چرا باید سریال نیسان آبی را تماشا کند. معرفی شخصیت‌های جمشید و رضا به خوبی انجام می‌شود و در حد بضاعتِ قسمت اول می‌توانیم با این دو شخصیت ارتباط برقرار کنیم. از طرفی زری و پری نیز با دو شخصیت جمشید و رضا به خوبی جفت و جور می‌شوند. یک تعاملِ‌ دیدنی بین این شخصیت‌ها می‌بینیم و بخشی از دلچسب بودنِ ماجرا به دیالوگ‌های سریال برمی‌گردد. خوشبختانه اینبار منوچهر هادی تلاش می‌کند از مجرای دیالوگ‌ها مخاطب را بخنداند. گفت‌وگو و خلوت کردنِ جمشید و رضا با همسران آینده‌شان در روز خواستگاری به شدت دیدنی از آب در آمده است. از طرفی دیگر، حضور یک راوی برای جوسازی و آب و تاب دادن قصه تدبیر به جا و درستی بوده.

حسین یاری با تیپ و قیافه‌ای جالب به بازی در نقش جمشید می‌پردازد و انصافا باید گفت که چنین ایفای نقشی را از این بازیگر انتظار نداشته‌ایم. او که به اقتضای فیلم‌نامه باید شبیه به جمشید هاشم‌پور بازی کند، توانسته همْ بازیِ خودش را نشان دهد و هم ته مایه‌ای از بازیِ هاشم‌پور را. از طرفی دیگر مهران غفوریان نیز با آن‌که دیگر مثل گذشته با تیپ و ظاهر بامزه‌اش نمی‌تواند دلربایی کند، همچنان در طنازی یک قدم جلوتر از سایر هنرمندان کمدین این مرز و بوم با اختلاف قرار می‌گیرد. غلامرضا نیک‌خواه نیز با آن‌که در یک سکانس بیشتر حضور نداشته اما به شدت موقعیت طنز و جذابی را به وجود می‌آورد. سایر بازیگرها یعنی بهناز جعفری و یکتا ناصر فعلا بازی‌شان را می‌توان در حد قابل قبولی دانست و باید دید آیا در آینده می‌توانند هنرنمایی چشمگیری داشته باشند یا خیر. هر چه باشد، سریال نیسان آبی دارای لیست بلند بالایی از ستاره‌های مشهور سینما و تلویزیون است و باید منتظر ورود دیگر بازیگران به این سریال ماند.

از جنبه‌ی کارگردانی سریال نیسان آبی با آن‌که یک اثر معمولی در دنیای تلویزیون محسوب می‌شود، اما یک سر و گردن بالاتر از سایر فیلم‌های منوچهر هادی است. حداقل قسمت اول را می‌توان به شدت خوش ‌ساخت دانست. استفاده از اسلو موشن‌ برای خلق موقعیت طنز، فلش‌بک‌های به‌جا به دهه شصت و فضاسازی‌های کاملا درست، بهره‌برداری درست از عنصری به اسم نیسان آبی برای بامزه کردن سکانس و سایر تدابیر باعث شده تا این سریال بدون اتکا به شوخی‌های جنسی حداقل در قسمت اول بتواند مخاطب را برای چند لحظه هم که شده بخنداند. قسمت اول سریال نیسان آبی از تمامی جوانب یعنی داستان، بازیگری، کارگردانی و جنبه‌های فنی یک اثر قابل قبول محسوب می‌شود و باید اعتراف کرد اینبار منوچهر هادی تلاشش را کرده تا متفاوت ظاهر شود؛ گویا او بالاخره به حرف منتقدینش گوش کرده است.

نقد سریال نیسان آبی
با آن‌که کاهش وزنِ مهران غفوریان باعث شده تا ریخت و قیافه‌ش مثل قبل نتواند یک عامل مهم برای خنداندن مخاطب باشد، اما او با مدل بازیگری‌اش می‌تواند کاری کند تا شما بخندید. کارگردانی صحنه و بازی گرفتن هادی از این بازیگر نیز البته در این امر بی‌تاثیر نبوده

ماجرای دزدیده شدن نیسان آبی به نظر می‌رسید که یک موضوع کش‌داری باشد که شخصیت‌های اصلی داستان باید به دنبال این ماشین بگردند، اما موضوعی است که در قسمت دوم حل و فصل می‌شود. با این حال این‌که چگونه در درجه‌ی اول رضا می‌خواهد به جمشید چنین حقیقتی را بگوید و این‌که چطور جمشید مسئله‌ی سرقت نیسان آبی را درک کند، علامت سوال‌های مهمی هستند که سناریو می‌بایست حول این دو موضوع مانور دهد. خوشبختانه سناریوی قسمت دوم در جواب به این سوالات موفق است. قسمت دوم بهتر از قسمت اول از جنبه‌ی روایت عمل می‌کند و باید اعتراف کرد داستان نیسان آبی کشش لازم را دارد تا مخاطب را به دنبال خود بکِشد اگر به این رویه ادامه دهد. یعنی جذابیت داستان بر اساس تعداد حوادثی باشد که بر سر شخصیت‌های قصه نازل می‌شود، نه یک اتفاقِ کش‌دار و لوس که در بسیاری از کارهای کمدی به چشم می‌بینیم.

از نظر ایفای نقش همچنان بازی مهران غفوریان در صدرِ لیست بهترین‌های نیسان آبی قرار می‌گیرد؛ حسین یاری در یک پله بعد و در انتها نیز بازیگرهای خانم داستان. با این حال صحنه‌ی داخل منزل که همه منتظر هستند تا رضا با شعرِ به ظاهر مفهومی‌اش مسئله‌ی سرقت نیسان را به جمشید حالی کند، به شدت دیدنی از آب در آمده و تمام بازیگرانِ جلوی دوربین بازی قابل قبولی از خود نشان می‌دهند. شاید تنها فردی که اصلا نتوانسته جای خودش را به دل مخاطب باز کند، ظلی پور است که شخصیت‌پردازی ضعیفش نیز در این امر بی‌تاثیر نبوده. قسمت دوم سریال نیسان آبی با خلق موقعیت‌های طنز و کارگردانیِ صحنه‌های به‌جا باعث شده تا هم به واسطه‌ی دیالوگ‌ها کمی بخندیم و هم به دلیل قرارگیری کاراکترها در یک موقعیت خاص.

نقد سریال نیسان آبی
«دوست‌داشتنی»؛ اولین صفتی است که به تعامل جمشید و رضا می‌توانیم نسبت بدهیم

قسمت سوم سریال نیسان آبی روندی تقریبا رکودی به خود می‌گیرد. یعنی داستان آن‌چنان که فکرش را می‌کردیم اوج نمی‌گیرد. بلکه رضا و دوستش جمشید دلشان می‌خواهد قضیه‌ی گردن‌بند ختم به خیر شود. با این حال اپیزود سوم نکته جدید دیگری را به خود اضافه نمی‌کند. داستان گردن‌بند در قسمت سوم، تنها سوژه‌ای است که باید به پای آن نشست. با تمام این تفاسیر همه چیز به خوبی روایت می‌شود. یک مقدار حس کسل‌کنندگی شاید به مخاطب دست دهد، اما بازی‌های خوب بازیگران اصلی باعث می‌شوند شما تا پایان قسمت سوم با علاقه داستان را تماشا کنید. البته راوی که نیسان آبی است کارکردش را از دست می‌دهد. فلش‌بک‌هایی را می‌بینیم که از زبان نیسان بیان می‌شود اما در صحنه‌‌ای که با تکنیک فلش بک به گذشته سفر می‌کنیم، هیچ نیسان آبیِ حاضر در صحنه‌ای وجود ندارد. به همین دلیل، منطقِ داستان در این قسمت، یعنی کارکردِ راویِ که یک شی بی‌جان است به شدت می‌لنگد!

کارگردانی نیسان آبی در قسمت سوم چیز شاهکاری نیست و دستاورد جدیدی نسبت به دو قسمت قبل ندارد. به عبارتی دیگر میزانسن خاصی را شاهد نیستیم که به تعجب بیفتیم، اما بگیر و ببندهای دو خانواده‌ی بامزه‌ی داستان باعث می‌شود تا بگو مگوهای زن و شوهرها جذابیت داشته باشند؛ به خصوص آنجا که می‌خواهند در گاوداری با یکدیگر حرف‌های عاشقانه بزنند. بازیگرها در موقعیت طنزِ آنچنان مهم و جذابی در قسمت سوم قرار نمی‌گیرند که یک قهقه‌ی بسیار شدیدی بزنیم. با این اوصاف این دیالوگ‌هاست که باعث می‌شوند تا به خنده بیفتیم. کارگردانی سکانس پایانی قسمت سوم نیز کاری می‌کند تا بیننده با اشتیاق منتظر قسمت چهارم بماند تا متوجه شود آدم‌های بدبخت قصه قرار است این مرتبه چطور با این چالش جدید و بزرگتر دست و پنجه نرم کنند. قسمت سوم سریال نیسان آبی با آن‌که به شدت دو قسمت قبلی خنده‌دار نیست، اما همچنان کاری می‌کند تا با علاقه و اشتیاق به پای داستان سریال بنشینید بدون آن‌که به شعور شما توهین کند.

نقد سریال نیسان آبی
قدرتمندترین عنصر سریال نیسان آبی برمی‌گردد به تعامل این دو بازیگر با یکدیگر

قسمت چهارم سریال نیسان آبی نمی‌تواند مثل سه قسمت قبل مخاطب که ما باشیم را راضی نگه دارد. از آنجایی که در پایان قسمت سوم با یک اتفاق مهم همه چیز به پایان می‌رسد، قسمت چهارم وظیفه داشته تا یقه‌ی مخاطب را در همان ابتدا گرفته و با خود همراه کند. متاسفانه نه تنها این اتفاق نمی‌افتد که دو کاراکتر آریا و برادرش خیلی راحت همه چیز را ماست مالی می‌کنند. داستان هم این‌گونه ما را توجیه می‌کند که آنها از صحنه‌ی تصادف به راحتی فرار کرده‌اند. به هر ترتیب، داستان و سناریو در قسمت چهارم به ضعیف‌ترین حد خود می‌رسد و عجیب‌تر این‌که دو شخصیت داستان خیلی راحت این اتفاق هولناک را فراموش می‌کنند! از طرفی، فلش بکِ این قسمت نیز چیز چندان خاصی را به بیننده منتقل نمی‌کند؛ صرفا یک سری اطلاعات به‌دردنخور از یک کاراکتری که بار داستانی چندان خاصی روی دوشش نیست. این فلش‌بک می‌توانست در پروسه‌ی تدوین از این قسمت حذف شود.

از جنبه‌ی بازیگری نیز چیز خاصی در قسمت چهارم وجود ندارد که به وجد بیایم. حسین یاری و مهران غفوریان همچنان دو ستاره‌ی مهم این سریال به حساب می‌آیند که نبودنشان قطعا ضربه‌ی بزرگی به این سریال می‌زند. تنها بخش جذاب قسمت چهارم برمی‌گردد به صحنه‌ی بازجویی؛ این سکانس با این‌که فرم و حتی دیالوگ‌هایش در چندین و چند فیلم و سریال دیگر دیده‌ بودیم اما به دل می‌نشیند. حضورِ شخصِ منوچهر هادی در گوشه‌ای از داستان نیز اتفاق خاصی را رقم نمی‌زند و صرفا ما در حد چند نما با خود کارگردان این اثر روبه‌رو می‌شویم. قسمت چهارم سریال نیسان آبی نتوانسته از پس انتظاراتمان بربیاید و اگر سریال بخواهد چنین رویه‌ای را ادامه دهد و پیچ و مهره‌های سناریو یک به یک از جای خود در بیاید، باید فاتحه‌ی یک سریال کمدیِ ایرانی خوب را خواند!  

قسمت پنجم از جنبه‌ی روایت در همان مسیری قرار می‌گیرد که قسمت قبلی سریال نیسان آبی در آن بود. اگر بخواهیم سریال نیسان آبی را در پنج قسمت از نظر سیر روایت بررسی کنیم، با سه قسمت بسیار خوب روبه‌رو بودیم که متاسفانه در قسمت چهارم روایت به مشکل برمی‌خورد. تصادف کردن آریان با یک دختر و سپس تلاش رضا خورسند برای حل و فصل این موضوع به اندازه‌ی لازم بار طنز در خود ندارد. به یک‌باره گویا قریحه‌ی طنز سریال خشک شده و قسمت پنجم علنا چیز خاصی برای عرضه ندارد. شخصیت‌ها از نظر تکاملی دیگر تحولی به خود نمی‌بینند و گویا این روندِ تکاملی متوقف شده تا صرفا حوادث پشت سر هم روایت شوند. این حسِ کم آوردنِ قصه برای شرح یک داستان کمدی و بامزه چیزی است که در قسمت پنجم بیننده را آزار می‌دهد.

کارگردانی قسمت پنجم اسباب خنده‌ی زیادی را فراهم نمی‌کند. اول این‌که دیگر فرمِ سریال مثل گذشته نیست و این عقب و جلو شدن در زمان و تماشای دو مدل فضای مدرن و سنتی در قسمت چهارم و پنجم دیگر تقریبا به عدد صفر نزدیک شده است. از طرفی اگر بخواهیم به موقعیت‌های طنز قسمت پنجم نیز نگاهی بیندازیم، علنا چیز آنچنان باب میلی مشاهده نمی‌کنیم. نه این‌که کارگردان تلاش خاصی نکرده باشد، چیزی که جلوی دوربین می‌بینیم مسئله‌ی خنده‌داری برای‌مان نیست. مسئله‌ی مهم دیگری که باید به آن توجه کرد، زیرمتنِ پر از خالیِ بستر داستان سریال نیسان آبی است. از آنجایی که در دو، سه قسمت ابتدایی صرفا با فضاسازی‌ها، شخصیت‌ها، دنیایشان و روابط حاکم بین‌شان در حال آشنا شدن بودیم، این موضوع که سریال مفهوم یا مفاهیم خاصی در بدنه‌اش دیده نمی‌شد، نقطه منفیِ چندان حادی نبود اما پس از گذرِ پنج قسمت دیگر باید بفهمیم چه چیزی قرار است به بیننده جدا از سرگرمی و وقت تلف کردن برسد. گفتنِ یک دیالوگِ کوتاهی مثل «فقط دستِ پدر و مادرت را ببوس» شاید یک بار اثرگذار باشد، اما تکرار کردنش در چندین و چند سکانس مختلف از زبان شخصیت‌های مختلف صرفا باعث می‌شود تا مخاطب علنا حالش از این عبارت و جمله به هم بخورد. از طرفی این مسئله در ذهن بیننده شکل می‌گیرد که یعنی واقعا سریال حرف دیگری ندارد که به جز این جمله به بیننده بزند؟ سریال نیسان آبی در قسمت پنجم در جذب مخاطب نه تنها ناموفق عمل می‌کند، بلکه هر آنچه در سه قسمت ابتدایی با موفقیت کاشته بود را در حال نابودن کردن است.  

نقد سریال نیسان آبی
علیرضا خمسه در قسمت پنجم سریال نیسان آبی به داستان ورود می‌کند، اما علنا بار خاصی از جنبه‌ی پیش بردن داستان روی دوشش سنگینی نمی‌کند

سریال نیسان آبی در قسمت ششم نیز همان مشکلات و عیب و ایرادات قبلی را دارد. این محصول علنا تبدیل شده به یکی دیگر از چیزهایی که از منوچهر هادی تا به حال دیده‌ایم. این سریال با اسم بامزه‌اش می‌توانسته یک قصه‌ی سراسر کمدی و جذابی را تعریف کند، اما این اثر تا پایان قسمت ششم نمی‌تواند خودش را از سایر داستان‌های مشابه که در تلویزیون ایران عین نقل و نبات ریخته جدا کند. به نظر می‌رسید عشق و علاقه‌ی جمشید قاسم پور به ستاره‌ی مشهور سینما یعنی جمشید هاشم پور می‌تواند کاری کند تا یک سریال تلویزیونی خاصی را در ژانر کمدی ببینیم اما سریال نیسان آبی در عمل تا پایان قسمت ششم خلاف این موضوع را ثابت می‌کند و دیگر صبرِ بیننده که ما باشیم طاق می‌شود!

از طرفی دیگر، داستان سریال نیسان آبی از وحدتی که باید بین قسمت‌های یک فصل از سریال تلویزیونی حاکم باشد خارج می‌شود. تصادفی که آریا با یک دختر داشته، می‌توانسته خرده داستان جذابی باشد، اما به شدت سطحی روایت می‌شود و سریال واقعا نگاه ساده‌انگارانه‌ای به این مشکل از خود نشان می‌دهد. سریال نیسان آبی در نمایش شدت و عمق فاجعه ناتوان است و هیچ تلاشی نیز در خلال قاب‌ها و پیشرفت قصه به چشم نمی‌بینیم. حرف خاصی نیز همچنان در زیر متن داستان وجود ندارد که بگوییم این سریال بار اخلاقی و مفهومی خاصی دارد. قسمت ششم سریال نیسان آبی در گیر و دار مشکلات عدیده‌ای قرار گرفته و بیننده‌‌هایی که از ابتدا به این سریال روی خوش نشان داده‌اند را به شدت ناامید می‌کند. به جز یکی دو سکانس در قسمت ششم، چیز خنده‌داری را نمی‌بینیم که از ته دل بخندیم.

سریال نیسان آبی نمی‌تواند مخاطب ژانر کمدی را راضی نگه دارد و منوچهر هادی نیز قصد ندارد در تشریح و توصیف یک معضل از مجرای قصه‌اش اقدامی کند. تماشای سریال نیسان آبی می‌تواند تنها برای وقت تلف کردن مناسب باشد!

به دلیل کیفیت پایین سریال نیسان آبی آپدیت نقد این سریال متوقف شده و به‌روزرسانی نخواهد شد!


4 بد
سریال نیسان آبی نمی‌تواند مخاطب ژانر کمدی را راضی نگه دارد و منوچهر هادی نیز قصد ندارد در تشریح و توصیف یک معضل از مجرای قصه‌اش اقدامی کند. تماشای سریال نیسان آبی می‌تواند تنها برای وقت تلف کردن مناسب باشد!
  • بازی بسیار خوب یاری و غفوریان
  • قسمت اول بسیار خوب و جذاب
  • کارگردانی قسمت اول
  • فضاسازی‌های درست
  • بازی یکتا ناصر و بهناز جعفری چنگی به دل نمی‌زند
  • بازی ظلی‌پور
  • راوی (نیسان آبی) با آن‌که جذابیت زیادی دارد اما کارکرد درستی ندارد
  • قسمت چهارم از جنبه‌ی داستانی
  • قسمت پنجم از دو جنبه‌ی کارگردانی و سناریو
  • زیرمتنِ پر از خالیِ سریال!
  • وحدتی بین اتفاقات هر قسمت وجود ندارد
  • ناتوانی سریال در نمایش شدت و عمق یک معضل

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

15 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments