چرا دنباله The Marvels یکی از بدترین فیلم های مارول نام گرفته است؟
1%
  • 0/10

چرا دنباله The Marvels یکی از بدترین فیلم های مارول نام گرفته است؟

نگاهی به ضعیف‌ترین اثر سینمایی MCU

چرا دنباله The Marvels یکی از بدترین فیلم های مارول نام گرفته است؟ ۱۴ ۲۴ آبان ۱۴۰۲ مارول کپی لینک

از نقدهای متوسط اکران آزمایشی گفته تا آمار فاجعه‌بار پیش فروش بلیت‌ها، دنباله The Marvels قبل از اینکه اکران بشود یکی از بدترین فیلم های مارول نام گرفته بود. حالا به‌مناسبت اکران شدنش در سینماها، تصمیم داریم به بررسی بزرگترین نقاط ضعف فیلم بپردازیم.

واکنش و نقد‌های اولیه جدیدترین فیلم فاز پنجم دنیای سینمایی مارول اصلا امیدوارکننده نبوده است. متاسفانه این دنباله کیهانی به کارگردانی نیا داکوستا (Nia DaCosta) اولین پروژه ضعیف فاز پنجم نیست، چراکه در ماه فوریه سال جاری، فیلم مورد انتظار اما ناامیدکننده Ant-Man and The Wasp: Quantumania در سینماها اکران شد و به‌خاطر فیلمنامه ضعیف، جلوه‌های ویژه نه‌چندان خوب و از همه مهمتر، هدر دادن پتانسیل کانگ فاتح که به معنای واقعی کلمه مهمترین شخصیت حماسه مولتی‌ورس است، مورد انتقاد منتقدان و مخاطبان قرار گرفت. سپس چند ماه بعد اقتباس لایو اکشن Secret Invasion از دیزنی پلاس پخش شد و علیرغم چیزی که در کمیپن بازاریابی وعده داده شده بود، به بدترین شکل ممکن رویداد کمیکی فوق‌العاده محبوب تهاجم مخفی را به تصویر کشید.

متاسفانه دنباله کیهانی The Marvels با بازی بری لارسون (Brie Larson) در نقش کارول دنورز، تیونا پریس (Teyonah Parris) در نقش مونیکا رمبو و ایمان ولانی (Iman Vellani) در نقش کاملا خان نیز یکی دیگر از شکست‌های بزرگ مارول از زمان پایان یافتن حماسه بی‌نهایت با فیلم Avengers: Endgame محسوب می‌شود، زیرا علیرغم کمپین بازاریابی قوی مارول و نقدهای اولیه‌ای که چند روز پیش منتشر شده، هیچ چیزی نتوانست طرفداران دنیای سینمایی مارول را برای چنین اثر ضعیفی آماده کند.

چرا دنباله The Marvels یکی از بدترین فیلم های مارول است؟

تکیه بیش از حد به شوخی و جوک درست مثل فیلم Thor: Love and Thunder

“حس شوخ طبعی پوچ فیلم غیرقابل تحمل است.” – اوون گلیبرمن، ورایتی

اینطور که به نظر می‌رسد، استودیو مارول هنوز از برخی اشتباهات خود درس نگرفته، زیرا تکیه بیش از حد فیلمنامه The Marvels به کمدی و شوخی‌های بی‌مزه یاد آور فیلم Thor: Love and Thunder است. اضافه کردن چاشنی کمدی به آثار کمیک بوکی که لحن جدی دارند، ابتکاری بود که جاس ویدون (Joss Whedon) در فیلم The Avengers، اولین شاهکار استودیو مارول بکار برده بود. متاسفانه به‌دنبال استقبال بی‌سابقه طرفداران، مارول تصمیم گرفت بیشتر از این چاشنی در آثار خود استفاده کند که خیلی ایده خوبی نبود.

اولین فیلم کاپیتان مارول نیز با مشکل کمدی دست و پنجه نرم کرده بود، اما اوضاع وقتی از کنترل خارج شد که با آغاز فاز چهارم، تمایل مارول به ساخت آثار کمدی محور دوچندان شد و درنتیجه‌اش، جوکی بی‌مزه به‌نام Thor: Love and Thunder در سینماها اکران شد. شاید سه شخصیت اصلی فیلم The Marvels شیمی خوبی داشته باشند و حین مبارزه تیمی بهتر از دیگر شخصیت‌های فرانچایز عمل کنند، ولی وقتی بحث شوخی و جوک گفتن می‌شود، آنها اصلا قابل تحمل نیستند. به‌همین خاطر در این مرحله، تلاش‌های بی‌وقفه مارول برای خنداندن مخاطبانش باعث شده تا طرفداران به‌نوعی جاس ویدون را مقصر بدانند و The Marvels را یکی از بدترین فیلم های مارول بخوانند.

بخش موزیکال فیلم نه‌تنها بیش از اندازه طولانی است، بلکه هیچ ارتباطی با داستان ندارد

“جای شکر دارد که نیک فیوری در دومین و بدترین سکانس موزیکال MCU حضور ندارد” – ریچارد ویتاکر و آستین کرونیکل

طبق آنچه در کمپین تبلیغاتی به‌نمایش گذاشته شد، به نظر می‌رسید که The Marvels برای به تصویر کشیدن شخصیت‌های خود، از منابع مختلفی الهام بگیرد. ظاهرا به‌همین دلیل مارول تصمیم گرفت تا یک بخش موزیکال با الهام از سکانس‌های موزیکال سریال Ms. Marvel بسازد. ماجرا از این قرار است که قهرمانان داستان از سیاره‌ای دیدن می‌کنند که بنا به دلایلی عجیب و مسخره، مردمانش از طریق آهنگ و رقص با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. به‌گفته بسیاری از منتقدان، این بخش موزیکال به خوبی نشان می‌دهد که چطور استودیو بزرگی مثل مارول می‌تواند از یک موفقیت درس اشتباه بگیرد.

آنها از این سکانس به اصطلاح کرینج، به‌عنوان یک حواس‌پرتی دیگر در مجموعه‌ای از ایده‌های سطحی که هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند، یاد می‌کنند. چیزی که باعث شد سکانس‌های رقص در سریال Ms. Marvel حس خوبی به بیننده منتقل کند، ارتباطش با میراث پاکستانی شخصیت میس مارول بود. چون در فیلم The Marvels چنین ارتباطی وجود ندارد، بخش موزیکال کار خاصی به‌جز پر کردن حفره‌های فیلمنامه انجام نمی‌دهد.

داستان به اندازه کافی منسجم نیست

“آشفته‌ترین فیلم مارول” – مت سینگر

کامالا خان، مونیکا رمبو و کارول دنورز علاوه‌بر کنار آمدن با پدیده درهم تنیدگی قدرت‌های خود، باید برای پایان دادن به تهدید داربن با یکدیگر متحد شوند. به‌همین سادگی کل داستان فیلم The Marvels در یک خط خلاصه شد. همانطور که چند ماه پیش گزارش‌های رسمی زیادی درباره‌اش صحبت کرده بودند، این فیلم با داشتن بازه زمانی ۱ ساعت و ۴۵ دقیقه‌ای رسما کوتاه‌ترین اثر سینمایی استودیو مارول نام گرفته است. شاید برای کسانی که هیچ امیدی به موفقیت فیلم ندارند، چنینی بازه زمانی کوتاهی یک موهبت باشد، اما اگر به‌صورت کلی در نظر بگیریم، این موضوع نه‌تنها به نحوه روایت شدن داستان، بلکه به شخصیت‌پردازی سه قهرمان اصلی نیز آسیبی جدی زده است.

به‌گفته منتقدان، روایت شتابزده نیا داکوستا باعث شده تا هیچ ارتباطی بین سکانس‌ها نباشد و مخاطب به سختی بتواند با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کند. متاسفانه ماجرا تنها به داستان و قهرمانان فیلم ختم نمی‌شود، چراکه طبق توصیف مخاطبان، شخصیت‌پردازی فوق‌العاده ضعیف و ناامیدکننده داربن و همچنین نحوه به تصویر کشیده شدن داستان فرعی نیک فیوری نیز از دیگر قربانیان بازه زمانی کوتاه فیلم به‌شمار می‌روند.

داربن یکی از بدترین آنتاگونیست‌های فرانچایز است

“داربن یکی از کم اهمیت‌ترین ابرشرورهای MCU است.” – کلینت ورتینگتون

از لحاظ تاریخی، دنیای سینمایی مارول مشکلات زیادی در به تصویر کشیدن ابرشرورها یا همان آنتاگونیست‌ها داشته است. در حالی که شخصیت‌های برجسته‌ای مانند لوکی، کیلمانگر، زیمو و تانوس وجود داشته‌اند، اما کارنامه این فرانچایز اکثرا با آنتاگونیست‌های کم اهمیت و فراموش‌شدنی پر شده است. شخصیت داربن با بازی زاوه اشتون (Zawe Ashton) نیز یکی دیگر از این دسته ابرشرورها است. او به‌عنوان تنها شخصیت شرور اصلی معرفی شد و در انتها از کاپیتان مارول شکست خورد، درست مانند اتفاقی که برای شخصیت هلا با هنرنمایی کیت بلانشت (Cate Blanchett) در فیلم Thor: Ragnarok افتاد.

اگرچه ناعادلانه است، اما نمی‌توان انکار کرد که یک فرمانده زن جنگ طلب از یک نژاد فوق‌پیشرفته، زمین فرسوده‌ای است که متاسفانه مارول باری دیگر در آن قدم گذاشت و منتقدان و مخاطبان را ناامید کرد. قسمت بدتر ماجرا این است که داربن هیچ ویژگی خاص و منحصربه‌فردی ندارد، چون یک ژنرال کری (یک گونه فضایی) است و دقیقا از همان سلاحی استفاده می‌کند که رونان در اولین نگهبانان کهکشان استفاده می‌کرد. به‌زبان ساده‌تر، داربن علاوه‌بر داشتن بدترین شخصیت‌پردازی ممکن، یکی از بزرگترین دلایلی بود که The Marvels یکی از بدترین فیلم های مارول نام بگیرد.

دیالوگ‌ها دارای اصطلاحات علمی و فنی زیادی است

“وقتی بلیت فیلم The Marvels را می‌خریدم، نمی‌دانستم دارم برای تماشای یک مستند علمی هزینه می‌کنم.” – لیندا ماریک

تکنوبابل (Technobabble) که اصطلاحی رایج برای دیالوگ‌های سخت و پیچیده است، مدت‌هاست که در آثار ابرقهرمانی به‌خصوص مارول دیده شده است. گاهی اوقات استودیوهای فیلمسازی برای واقعی جلوه دادن داستان‌های فانتزی، آن را به آزمایشات و وقایع علمی ربط می‌دهند و از اصطلاحات علمی پیچیده در دیالوگ‌ها استفاده می‌کنند.‌ گاهی اوقات تکیه بیش از حد به این استراتژی، داستانی هیجان انگیز را به مستندی کسل کننده و نامفهوم تبدیل می‌کند که دنباله کیهانی The Marvels یکی از آنها است.

توضیح درهم تنیدگی قدرت‌های کامالا خان، مونیکا رمبو و کارول دنورز به قدری سخت و پیچیده است که تماشای فیلم را برای اکثر مخاطبان خسته‌کننده کرده است. اگر فکر می‌کنید مشکل تنها به این موضوع ختم می‌شود، سخت در اشتباهید، زیرا توضیح پیشینه و قدرت‌ النگوهای جادویی میس مارول اوضاع را از آنچه که هست پیچیده‌تر می‌کند. اگر تاریخچه‌ سیارات بیگانه درگیر جنگ‌ را هم به میکس اضافه کنید، نتیجه می‌شود مستندی علمی تخیلی که برای درک آن باید درست مثل لوکی، چندین قرن را صرف یادگیری علوم پیشرفته کنید.

برای درک شخصیت‌ها باید چندین فیلم و سریال را تماشا کرد

“برای درک فیلم باید سه‌گانه نگهبانان کهکشان، کاپیتان مارول، وانداویژن، تهاجم مخفی و میس مارول را تماشا کرده باشید.” – آلن ان جی

از توضیح پیشینه النگوهای کامالا گرفته تا راه اندازی داستانی جدید برای نیک فیوری و اشاره کردن به وقایع اولین کاپیتان مارول، متاسفانه برای درک داستان و شخصیت‌ها، طرفداران باید تکالیف خود را انجام دهند و ساعت‌ها به تماشای فیلم و مینی سریال‌های مختلف بنشینند تا بتوانند حسی نسبت به دو سوم شخصیت‌های The Marvels داشته باشند. در دفاع از منتقدان، مشکل گستردگی فرانچایز نیست، بلکه کم ارزش بودن داستان است. جانی اولنسکی (Johnny Olenski) از نیویورک پست در این رابطه اینگونه نوشت: “شما باید چندین فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی را تماشا کنید تا بتواند The Marvels را درک کنید. آیا واقعا ارزش دارد که این همه ساعت را وقف درک چنین اثری کنیم؟”

کارول دنورز ملقب به کاپیتان مارول بیش از اندازه قدرتمند است

“مونیکا دائما یادآور تمایل کارول به ترک مردم به‌دلیل ماهیت نقشش به‌عنوان یک ناجی کیهانی است.” – کلینت ورتینگتون

از زمان معرفیش در فیلم Captain Marvel، کارول دنورز، شخصیت اصلی مدت‌هاست که به‌دلیل تحت فشار بودن بیش از حد مورد انتقاد شدید منتقدان و مخاطبان قرار گرفته است. علیرغم اینکه کارول خیلی دیر به دنیای سینمایی مارول شد، اما بدون شک یکی از قدرتمندترین قهرمانان فرانچایز به‌شمار می‌رود که توان مقابله با هر تهدیدی را دارد. متاسفانه نقشی که به‌عنوان یک ناجی کیهانی دارد، باعث شده تا مارول برای توجیه غیبت طولانی او در دیگر آثار بزرگ، دنبال بهانه‌های مختلف باشد. به‌همین خاطر متحد شدن او با قهرمان دیگر در دنباله The Marvels طرفداران را نسبت به پایان یافتن روزهایی که کاپیتان مارول به‌تنهایی کهکشان را نجات می‌داد، امیدوار کرد.

آیا کارول دنورز شکست ناپذیر است؟ مسلما پاسخ به این سوال می‌تواند یکی از دلایلی باشد که مردم به تماشای The Marvels نشستند. با این حال ظاهرا پاسخ سوال چیزی نبوده که انتظار می‌رفت، زیرا به‌گفته منتقدان، کارگردان نتوانسته به‌قدر کافی تنش ایجاد کند تا قهرمان داستان در معرض خطر قرار بگیرد. حتی با کمک النگوهای میس مارول، داربن نتوانست کاری کند تا مخاطب از استرس لبه صندلی بنشیند و با هیجان تقابل او با کاپیتان مارول را تماشا کند.

مرگ ژانر ابرقهرمانی با The Marvels بیشتر احساس می‌شود

“شواهد هنوز نشان می‌دهند که خستگی ژانر ابرقهرمانی واقعی است.” – کریستی لمیر

در حال حاضر مخاطبان و منتقدان بر این باورند که دوران ژانر ابرقهرمانی به پایان رسیده و دیگر آن تاثیری که قبلا بر سینما گذاشته را ندارد. این موضوع طی چند سال اخیر بیشتر به چشم آمد، چرا استودیوهای بزرگ ژانر ابرقهرمانی، یعنی مارول و دی سی عملکرد درخشانی در گیشه نداشتند. از فیلمنامه ضعیف گرفته تا شخصیت‌پردازی‌های نه‌چندان خوب و جلوه‌های ویژه ناقص، فیلم‌های کمیک بوکی اخیرا اصلا وضعیت خوبی در سینما نداشتند. متاسفانه دنباله The Marvels هم با داشتن مشکلات کوچک و بزرگ زیادی که پیش‌تر درباره‌ آنها صحبت شد، یکی دیگر از مثال‌های بارز مرگ ژانر ابرقهرمانی محسوب می‌شود.

شاید برخی در این شرایط به مجموعه‌های تلویزیونی دل خوش کرده باشند، اما آنها هم در اثبات فرضیه مرگ ژانر ابرقهرمانی بی‌تاثیر نبودند. از یک طرف دی سی با ساخت سریال‌های کم کیفیت، همچنان به همکاری چندین ساله خود با شبکه CW را ادامه می‌دهد و از طرف دیگر مارول با تکیه بیش از حد به سرویس دیزنی پلاس، فرانچایز خود را در معرض خطری جدی قرار داده است.

شخصیت‌پردازی هیچکدام از قهرمانان توان حمل فیلم را ندارند

“شخصیت‌های اصلی آنقدر ضعیف نوشته شده‌اند که مطمئنا مخاطبان کمبود شیمی و خلاقیت‌شان را احساس خواهند کرد.” – مایک ماسی

اگر یک اسلحه مخفی وجود داشته باشد که مارول می‌توانست علیه بینندگان استفاده کند، آن پویایی بین سه پروتاگونیست اصلی فیلم است که به‌واسطه در همتنیدگی قدرت‌های خود وارد ماجراجویی کیهانی پرفراز و نشیبی می‌شوند. در حالی که بسیاری از منتقدان اتحاد این سه شخصیت را بزرگترین نکته مثبت The Marvels می‌دانند، اما برخی دیگر معتقدند که نویسندگان در نوشتن کامالا خان، مونیکا رمبو و کارول دنورز کوتاهی کردند. جالب اینجاست که بازی ایمان ولانی در نقش میس مارول حتی توسط سختگیرترین منتقدان نیز ستایش شده است، به‌طوری که بسیاری از آنها رابطه او با کارول دنورز را تنها دلیل قابل تحمل بودن داستان آشفته فیلم می‌دانند.

متاسفانه، به نظر می‌رسد که پویایی تیم هنوز برای فرار از سایه انتقام ‌جویان تلاش می‌کند، عملی غیرممکن که تیم‌های آینده دنیای سینمایی مارول سعی در تکرارش دارند. اگر The Marvels یک پویایی استثنایی برای طرفداران به نمایش می‌گذاشت، احتمالا می‌توانست بر سایر نقاط ضعف خود که مورد هدف منتقدان قرار گرفته بود، غلبه کند.

دنباله کیهانی The Marvels که یکی از بدترین فیلم های مارول نام گرفته، هم اکنون در سینماهای سراسر جهان در حال اکران است.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

14 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments