دستاوردی که Children of Morta به آن رسیده، آلترنتیو سبکی است که ذاتا باید مخاطبش را به چالش بکشد و اصولا داستان در آن جایی برای خودنمایی ندارد؛ فرزندان مورتا هم خوب قصه میگوید و هم مخاطبش را عمدا به چالش نمیکشد
فرزندان مورتا یک بازی داستانمحور است و از روش خاص خودش برای داستانگویی استفاده میکند. معمولا بازیهای روگلایک آنقدری که باید، به دنبال قصه نمیروند و یا خیلی سربسته به آن میپردازند اما سازندگان بازی Children of Morta اهمیت خاصی به این موضوع دادهاند. از آن جایی که داستان حول محور یک خانواده میچرخد، ناخودآگاه حس میکنید که همه چیز در بازی به تمام اعضای خانواده مربوط است و با هر کدام از آنها به نوعی ارتباط برقرار میکنید. ذات روگلایک بازی، استفاده از تمام شخصیتها برای اتمام آن را به کاری اجتنابناپذیر تبدیل میکند. در مجموع به جز این که هر شخصیت داستانهایی برای تجربه کردن در مسیرش دارد، داستان بازی هم با هر بار شروع کردن دانجن جدید، انگار یک قدم جلوتر میرود. از طرفی، داستانهای کوچکی که حکم مراحل فرعی را دارند و به صورت ناگهانی با آنها برخورد میکنید، خیلی اتفاقی جلوی پای مخاطب قرار میگیرند. البته این داستانها نه پسزمینهی عجیب و غریبی دارند و نه ارزش افزودهای به خط داستانی اصلی اضافه میکنند، اما نحوهی ورود و درگیر شدن آن با روایت بازی قابل تحسین است.
بازیهای روگلایک به خاطر سختگیری عجیبی که روی مخاطباشان دارند، همواره فقط سلیقهی تعداد کمی را پوشش دادهاند. دستاوردی که Children of Morta به آن رسیده، آلترنتیو سبکی است که ذاتا باید مخاطبش را به چالش بکشد و اصولا داستان در آن جایی برای خودنمایی ندارد؛ فرزندان مورتا هم خوب قصه میگوید و هم مخاطبش را عمدا به چالش نمیکشد. اهمیتی ندارد که مخاطب این سبک باشید یا نباشید؛ فرزندان مورتا عنوانی است که هدف خودش یعنی قصهگویی را بالاتر از قرار گرفتن در قالب یک ژانر قرار میدهد و با این حال بازی خوشساختی باقی میماند.