بهترین فیلم ابرقهرمانی 2024؛ Deadpool 3 یا Joker 2؟!

قسمت پایانی سه‌گانه ددپول نه‌تنها ژانر کمیک بوکی، بلکه آینده دنیای سینمایی مارول را هم دستخوش تغییری بزرگ خواهد کرد. از درجه سنی بزرگسال و حفظ لحن دو فیلم قبلی گرفته تا روایت داستانی مولتی‌ورسی که ضمن بازگرداندن چهره‌های متعدد به پرده نقره‌ای، دو رویداد کراس اوری Avengers 5 و Avengers: Secret Wars را راه اندازی می‌کند، Deadpool 3 به معنای واقعی کلمه ناجی فرانچایز پانزده ساله استودیو مارول است. چطوری؟ چند سالی می‌شود که ایده مولتی‌ورس به سوژه‌ای داغ در صنعت سینما تبدیل شده اما بنا به دلایلی نامشخص اکثر پروژه‌ها مثل The Flash و Doctor Strange 2 در به‌تصویر کشیدن آن شکست خورده‌اند. خوشبختانه جای هیچ نگرانی نیست چون طبق شواهد موجود، این احتمال وجود دارد که Deadpool 3 آن را از زاویه متفاوتی بررسی کند.

فیلم‌های ددپول همیشه بین آثار کمیک بوکی خاص بودند چراکه از ایده‌های داستانی مختلف به شیوه درست استفاده کردند. اولین قسمت یک اثر کمدی بود که داستانی عاشقانه را با اکشنی مهیج و خونین ترکیب کرده و به‌بهترین شکل ممکن معنای یک ضدقهرمان بودن را به طرفداران نشان داد. قسمت دوم هم ایده سفر در زمان را معرفی و به‌شکلی هوشمندانه از آن در روایت داستان خود استفاده کرد. از نجات جان عشقش گرفته تا متقاعد کردن هیو جکمن (Hugh Jackman) برای بازگشت به نقش ولورین و حتی کشتن رایان رینولدز (Ryan Reynolds) به‌جهت جلوگیری از ساخته شدن فاجعه سینمایی Green Lantern، ددپول کاری کرد که هیچ فیلمی در تاریخ هالیوود موفق به انجامش نشده بود. حالا با قسمت پایانی سه‌گانه، ددپول تصمیم گرفته تا به سراغ ایده مولتی‌ورس برود و نقشی کلیدی در گسترش داستان کلی دنیای سینمایی مارول ایفا کند.

با توجه به تصاویر پشت صحنه منتشر شده، به‌نظر می‌رسد که داستان Deadpool 3 قصد دارد علاوه‌بر معرفی جهش‌یافته‌ها به دنیای سینمایی مارول، خط زمانی آشفته مردان ایکس فاکس را به‌کلی از بین ببرد و صفحه جدیدی برای مردان ایکس در دنیای لایو اکشن باز کند. مولتی‌ورس یا همان جهان‌های موازی ذاتا یک عنصر داستانی با مفهوم بالاست که در عین محبوب بودنش، می‌تواند به راحتی نتایج فاجعه‌باری داشته باشد، مانند حذف سهام، بی‌اهمیت جلوه دادن فیلم‌های قبلی و طعمه نوستالژی. برای مثال فیلم Spider-Man: No Way Home علیرغم داشتن برخی حفره‌های داستانی، از افتادن در این دام‌ها اجتناب کرد، مخاطرات را تا پایان بازی در مقیاس کوچک نگه داشت، شخصیت‌های نوستالژی را به‌طور هدفمند وارد داستان کرد و بازگشت اسپایدرمن‌های پیشین را معنادارتر کرد. اما از طرف دیگر، فیلم‌هایی مانند Doctor Strange 2 و The Flash، علیرغم نیت خوبشان، درگیر فن سرویس و موارد بی‌اهمیت شدند و به داستانی که قصد روایتش را داشتند لطمه زدند. مانند No Way Home، قسمت پایانی سه‌گانه ددپول احتمالا از مولتی‌ورس برای توسعه شخصیت، داستان و همچنین جنبه کمدی فیلم استفاده می‌کند تا در دام‌های اشاره شده نیوفتد.