سریال Halo

نقد فصل اول سریال Halo – هیلو

سلاخی نماد ایکس باکس

1%
  • 0/10
نقد فصل اول سریال Halo – هیلو ۰ ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ نقد سریال خارجی کپی لینک

سری هیلو طی بیش از دو دهه و از زمان عرضه‌ی اولین کنسول شرکت مایکروسافت به عنوان نماد کنسول ایکس باکس شناخته می‌شود. سریال Halo محصول جدید شبکه‌ی پارامونت پلاس است که با اقتباس از این سری بازی بسیار محبوب ساخته شده است. فصل اول این سریال اخیرا به پایان رسیده و به همین بهانه قصد داریم تا در این مقاله به نقد سریال هیلو پرداخته و نکات ضعف و قوت این سریال را بررسی کنیم.

زمزمه‌ی ساخت اثری اقتباس از جهان هیلو از زمان عرضه‌ی قسمت دوم این سری و موفقیت بی‌نظیر آن به گوش می‌رسید. در ابتدا قرار بود تا پیتر جکسون و گیرمو دل تورو به ترتیب تهیه کنندگی و کارگردانی این اثر را بر عهده بگیرند اما این پروژه در نهایت کنسل شد. تلاش‌ها برای ساخت اثری اقتباسی از هیلو حدود یک دهه قبل دوباره آغاز شد و در نهایت قرعه به نام شبکه‌ی پارامونت پلاس برای ساخت سریال هیلو افتاد.

داستان سریال Halo در سال ۲۵۵۲ (همزمان با وقایع بازی هیلو ریچ) جریان دارد اما همانطور که احتمالا می‌دانید، داستان این سریال در خط زمانی سیلور جریان داشته و با جریان بازی‌ها تفاوت زیادی دارد. با این حال همچنان شخصیت‌های اصلی سری از جمله مستر چیف، کورتانا و دکتر هالزی حضور پررنگی در سریال دارند. شخصیت‌هایی که از جهات مختلف تفاوت‌های فاحشی با آنچه طرفداران قدیمی می‌شناسند، دارند.

جان یا همان مستر چیف (با بازی پابلو شرایبر) شخصیت اصلی سریال است که مهم‌ترین تغییرات در او صورت گرفته است. سازندگان سریال هیلو تصمیم گرفته‌اند تا بر خلاف بازی‌ها چهره‌ی چیف را به بیننده نشان دهند که این موضوع با واکنش طرفداران همراه بود. این تصمیم را نمی‌توان به تنهایی نکته‌ای منفی تلقی کرد اما رویکرد ناشیانه‌ی سازندگان در مورد این موضوع را می‌توان نکته‌ای منفی در نظر گرفت.

نقد سریال Halo
سکانس اکشن قسمت پنجم از معدود نکات مثبت سریال بوده و نشان از پتانسیل سریال برای دربرداشتن سکانس‌های اکشن دارد.

با توجه به تفاوت استانداردهای داستان گویی در دو مدیوم ویدیو گیم و سینما، بیشتر شدن نقش چیف در تصمیمات، متمرکز بودن روایت روی او و همچنین ایجاد ارتباط احساسی با بیننده، سازندگان تصمیم بر نشان دادن چهره‌ی چیف گرفته‌اند. دیدن چهره‌ی چیف در سیاره‌ی ریچ یا دیگر مکان‌های دور از نبرد توجیه پذیر است اما چرا مهم‌ترین سلاح بشر باید کلاهش را چندین بار در میانه‌ی جنگ بدون هیچ دلیلی بردارد؟

سازندگان با استفاده از این کار و همچنین اضافه کردن بار دراماتیک به داستان و وقایع پیرامون چیف سعی در نشان دادن او به عنوان نماد انسانیت داشته‌اند که در این امر شکست می‌خورند. هیلو از همان ابتدا در مورد جنگ UNSC با نیروهای کاوننت بوده و مستر چیف به عنوان یک اسپارتان در وهله‌ی اول یک سرباز است اما سازندگان به هیچکدام از این موارد توجهی نکرده و سریال Halo را با آنچارتد اشتباه گرفته‌اند.

مستر چیف به جای حضور در میدان نبرد به همراه دکتر هالزی راهی سفری اکتشافی شده تا رازهای گذشته‌ی خود را به همراه یک شی قدیمی بیابد. این اتفاق بیشتر از اینکه شباهتی به داستان سری هیلو داشته باشد، شبیه پلات فرضی آنچارتد بعدی است که به جای نیتن دریک، جان نقش اصلی آن را بر عهده دارد. ایندیانا جونز بازی‌های جان باعث شده تا بار اکشن سریال پایین باشد؛ به طوری که بیننده می‌تواند وجود جنگی که انسان‌ها را به سراشیبی انقراض کشانده، فراموش کند.

نشان دادن چهره‌ی مستر چیف با توجه به تفاوت استانداردهای داستان گویی در ویدیو گیم و سینما، بیشتر شدن نقش چیف در تصمیمات، متمرکز بودن روایت روی او و همچنین ایجاد ارتباط احساسی با بیننده، امری طبیعی است

همان سکانس‌های اکشنی که تعدادشان با ارفاق به اندازه‌ی تعداد انگشتان یک دست است هم حرفی برای گفتن ندارند و ترکیبی از جلوه‌های ویژه‌ی ضعیف با روندی خسته کننده هستند. تنها استثنای این مورد نبرد انتهایی قسمت پنجم است که برای دقایقی باعث می‌شود تا بیننده بیخیال مشکلات قبلی شده و از تماشای تار و مار شدن دشمن توسط چیف و اسپارتان‌های دیگر لذت ببرد. این سکانس دقیقا همان چیزی است که طرفداران از ابتدا تشنه‌ی تماشای آن بودند و پتانسیل بالای سریال هیلو را برای خلق سکانس‌های اکشن جذاب نشان می‌دهد.

در سریال Halo هیچ اشاره‌ای به سرآغاز، دلایل و وضعیت کنونی جنگ انسان‌ها و نیروهای کاوننت نمی‌شود و این اصلی‌ترین نشانه‌ی آشنا نبودن سازندگان با سری هیلو است. آنها به جای پرداختن به این موضوع مهم با اضافه کردن چند شخصیت جدید و ایجاد یک خط داستانی فرعی سعی در لاپوشانی دانش پایین خود نسبت به Lore سری هیلو داشته‌اند.

سریال Halo
گوشه‌ای از کیفیت پایین جلوه‌های ویژه که نشان از کم کاری تیم مربوطه دارد.

قسمت اول سریال هیلو در سیاره‌ای به نام مدریگال آغاز می‌شود که در آن نیروهای کاوننت به گروهی شورشی حمله کرده‌اند. تنها بازمانده‌ی این گروه دختری به نام کوان ها است که شخصیتی جدید در مجموعه محسوب می‌شود و محوریت اصلی داستان فرعی سریال است. این داستان فرعی هیچ کمکی به پیشبرد داستان اصلی و رشد هیچ کدام از شخصیت‌ها نمی‌شود و فقط وقت بیننده را تلف می‌کند.

شخصیت‌های دیگر سریال نیز تعریف چندانی ندارند و همگی کاراکترهایی تک بعدی و سطحی هستند که حتی نامشان در خاطرتان نمی‌ماند. البته کورتانا از این قاعده مستثنی بوده و از معدود شخصیت‌های باورپذیر و جذاب سریال هیلو است. رشد شخصیت کورتانا در طول سریال ملموس بوده و دلیل و منطق پشت تصمیمات او بر خلاف شخصیت‌هایی مانند سورن کاملا معقول است.

سری بازی‌های هیلو همیشه بخشی از به‌یادماندنی‌ترین موسیقی‌ها را داشتند و تم اصلی این سری به نوعی لایت موتیف هیلو محسوب می‌شود. متاسفانه در سریال Halo خبری از این قطعات فراموش نشدنی نیست و آهنگساز سریال به جای استفاده از تم اصلی و ساخت قطعاتی هماهنگ با آن، دست به خلق چند قطعه‌ی فراموش شدنی زده که حتی گاهی هیچ تناسبی با هیلو ندارند.

فصل اول سریال Halo در کنار دست و پنجه نرم کردن با بحران هویت، از کمبود صحنه‌های اکشن و عدم جذابیت داستان رنج می‌برد. سریال هیلو، یک ناامیدی بزرگ است که مستر چیف در آن، لباسش را به نیتن دریک داده و به جای مبارزه برای بقای بشریت به فکر ماجراجویی است.


5 متوسط
فصل اول سریال Halo در کنار دست و پنجه نرم کردن با بحران هویت از کمبود اکشن و عدم جذابیت داستان رنج می‌برد. سریال هیلو یک ناامیدی بزرگ است که مستر چیف در آن لباسش را به نیتن دریک داده و به جای مبارزه برای بقای بشریت به فکر ماجراجویی است.
  • سکانس اکشن قسمت پنجم
  • کاوش در شخصیت مستر چیف
  • شخصیت پردازی کورتانا
  • کمبود اکشن
  • خط داستانی جانبی
  • شخصیت‌های تک بعدی
  • کیفیت پایین جلوه‌های ویژه
  • نپرداختن به جنگ

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

0 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments