هالک در سینما و تلویزیون: مروری بر برترین همکاریهای هیولای مارول!
وقتی هالک تنها نبود!
هالک، بدون شک یکی از قدرتمندترین ابرقهرمانان در جهان و صنعت سرگرمی است. این غول سبز رنگ، گاه به تنهایی میتواند ارتش بزرگی از بیگانگان را شکست دهد و گاه با همکاری کردن با دیگر ابرقهرمانان و اشخاص تاثیرگذار، قدرت خود را دوچندان میکند.
بسیاری از دوستداران ژانر ابرقهرمانی، هالک (Hulk) را بیشتر با آن قدرت بالای تخریب و ویرانگرش میشناسند. با این وجود، به یادماندنیترین لحظات این غول سبزرنگ، معمولا زمانی رخ میدهند که در کنار دیگر شخصیتهای برجسته مارول به نبرد پرداخته است. در طول سالهای گذشته، چه در آثار سینمایی و چه در نسخههای انیمیشنی و لایواکشن، هالک با قهرمانان مختلفی متحد شده است؛ اتحادهایی که گاه قدرتمند و گاه غافلگیرکننده نیز بودهاند.
حضور هالک در سینما و تلویزیون، همیشه با استقبال زیادی از سمت مخاطبان مواجه شده است. از همکاری با قهرمانان غیرمنتظره گرفته تا همراهی با دشمنان دیرینهاش، این تیمآپها جنبههای متفاوت و مختلفی را از این غول سبز رنگ به نمایش در آوردهاند. چنین همکاریهایی نه تنها بُعدی احساسی و دراماتیک به روایت داستان شخصیت هالک میافزایند، بلکه گاهی بهترین و حتی گاهی بدترین نسخههای شخصیتی او را نیز نمایان میکنند.
از نخستین حضور هالک بر پرده در اواخر دهه 1970 گرفته تا به امروز، او به یکی از نمادینترین و محبوبترین شخصیتهای مارول تبدیل شده است و با حضور در مجموعههای لایواکشن و انیمیشنی گوناگون، تکامل یافته است. هر دوره و عصر جدید، تفسیرهای متفاوتی از قدرت، شخصیت و روابط او ارائه دادهاند. همکاریهای هالک که اغلبشان بر اثر شرایطی خارج از کنترلش شکل میگیرند، نشاندهنده این هستند که او چگونه با سایر قهرمانان تعامل برقرار میکند و دیگران چگونه با قدرت غیرقابل مهار و طبیعت پیشبینی ناپذیرش، مواجه میشوند.
در ادامه با ما همراه باشید تا مروری داشته باشیم بر حضور هالک در سینما و تلویزیون که گاه منجر به شکل گرفتن برترین همکاریهای جهان مارول شدند.
دیدار هالک با گوست رایدر
سریال انیمیشنی هالک شگفت انگیز، فصل اول، قسمت پنجم (The Incredible Hulk: TAS Season 1, Episode 5)
دیدار هالک و گوست رایدر (Ghost Rider)، یکی از جذابترین و آتشینترین کراساوورهایی بود که در دنیای انیمیشنهای مارول در دهه 90 میلادی رخ داد. در سریال انیمیشنی هالک شگفتانگیز (The Incredible Hulk: TAS)، گوست رایدر، درست در لحظهای که هالک یکی از خشمهای انفجاری خود را تجربه میکند ظاهر میشود؛ اما نه برای نابود کردنش، بلکه برای قضاوت روح این غول سبزرنگ.
آنچه که این دیدار را به یادماندنی میکند، تضاد بین خشم خام و غیرقابل کنترل هالک با آرامش مرموز و ماورایی گوسترایدر است. به جای اینکه مخاطب صرفا شاهد یک نبرد باشد، گوسترایدر با استفاده از نگاه توبیخآمیز خود به عمیقترین لایههای وجدان آزردهی هالک مینگرد و در نهایت، روح بروس بنر (Bruce Banner) را بیگناه تشخیص میدهد. این لحظه نه تنها به درگیریهای درونی هالک عمق میبخشد، بلکه او را فراتر از یک هیولا به تصویر میکشد و مخاطب را مجبور میکند تا با دیدی انسانیتر به این شخصیت نگاه کند. هرچند مدت زمان این اتحاد کوتاه است، اما پیچیدگیهای اخلاقی و بار ماورایی آن به قدری بالا است که جایگاه ویژهای میان همکاریهای هالک در سینما و تلویزیون پیدا کرده است.
تشکیل تیم Agents Of SMASH توسط هالک
سریال انیمیشنی هالک و ماموران اسمش (.Hulk and the Agents of S.M.A.S.H)
در این سریال انیمیشنی پر جنب و جوش، هالک بر خلاف همیشه، اینبار در قامت یک رهبر ظاهر میشود و تیمی متشکل از قهرمانان گامایی تشکیل میدهد که شامل افرادی مانند شی-هالک، ردهالک، اسکار و ای بمب میشود. سریال ماموران اسمش (Hulk And The Agents Of SMASH)، نگاهی متفاوت به شخصیت هالک انداخته است؛ او دیگر نه یک موجود خطرناک و طرد شده، بلکه رهبر یک تیم ابرقهرمانانه است. این فرصت جدید، به هالک اجازه میدهد تا از نظر احساسی رشد کند و نشان دهد که در شرایطی درست، میتواند با دیگران همکاری موثری داشته باشد. هر عضو تیم تواناییها و شخصیت منحصربهفرد خود را دارند، که همین هالک را وادار میکند تا برای ارتباط گرفتن با هر عضو، خود را انعطافپذیرتر از قبل کند.
ماموران اسمش، با ترکیب طنز، اکشن و حتی سبک ریالتیشو مانند خود، به روایت داستانهایش میپردازد و تجربهای متفاوت را در جهان مارول خلق میکند. اگرچه این سریال انیمشنی به اندازه برخی از دیگر آثار مارول مورد تحسین قرار نگرفت، اما همکاری جذاب قهرمانان و شیمی بین اعضا، آن را به بخشی کمتر دیده شده اما ماندگاری میان آثار تلویزیونی هالک تبدیل کرده است.
ملاقات هالک و دردویل
محاکمه هالک شگفتانگیز (The Trial Of The Incredible Hulk)
فیلم تلویزیونی محکامه هالک شگفتانگیز (The Trial Of The Incredible Hulk) تنها به عنوان داستانی در مورد هالک شناخته نمیشود، بلکه به خاطر اولین حضور شخیصت دردویل (Daredevil) در یک لایواکشن، از اهمیت بالایی برخوردار است. در این فیلم، بروس بنر به اشتباه بازداشت شده و پایش به دادگاه کشیده میشود. در همین حین، وکیل نابینایی به نام مت مورداک (Matt Murdock) یا همان دردویل، به کمک هالک میشتابد.
هالک و دردویل، رابطهای ناپایدار اما تاثیرگذار شکل میدهند تا علیه ویلسون فیسک (Wilson Fisk) یا همان کنیگپین (Kingpin)، سلطان جرم و جنایت، مبارزه کنند. جلوههای ویژه این فیلم، محدود به امکانات آن دوران است. داستان این فیلم، روایتی جسورانه و جاهطلبانه است. تمهایی همچون رستگاری و عدالت در دل این اثر، جریان دارند. جایی در آن دردویل میداند که پشت آن چهره خشمگین هالک، ذات واقعی و بیگناهش قابل تشخیص است. ترکیب کردن درامهای دادگاهی با مبارزات اکشن و خیابانی، فضایی خاص و منحصربهفردی را ایجاد کرده است که منجر به تبدیل شدن فیلم تلویزیونی محاکمه هالک شگفتانگیز به یکی از نقاط قوت حضور هالک در سینما و تلویزیون شود.
اتحاد ناپایدار هالک و ژنرال راس
سریال انیمیشنی هالک شگفتانگیز، فصل اول، قسمت دهم (The Incredible Hulk TAS Season 1, Episode 10 )
یکی از پیچیدهترین اتحادهای هالک در سینما و تلویزیون، زمانی شکل میگیرد که او ناچار میشود با دشمن قسمخوردهاش، ژنرال تاندربولت راس (General Thunderbolt Ross)، همکاری کند. در قسمت دهم از فصل اول سریال انیمیشنی هالک شگفتانگیز، دشمن مشترک این دو یعنی ویندیگو (Wendigo)، بتی راس (Betty Ross) را پیدا میکند و همین باعث میشود که هالک و ژنرال راس، موقتا اختلافات خود را برای نجات دادن بتی راس، فراموش کنند.
این اتحاد و همکاری، نه تنها بر پایه اعتماد نیست، بلکه از روی اجبار شکل میگیرد. و همین باعث عمق بخشیدن به تنش میان این دو میشود که جذابیت دراماتیک داستان را بیشتر میکند. راس که سالهای طولانی در پی نابود کردن و به دام انداختن هالک بود، حالا مجبور است تا به قدرت او در میدان نبرد، اعتراف کند. در مقابل نیز هالک، هیچوقت رنجهایی که از جانب راس، متحمل شده است را فراموش نکرده و همین مسئله به اتحادشان، رنگ و بویی تلخ و دوگانه میبخشد. این داستان، یک چیز را به خوبی نشان میدهد، و آن این است که هالک حالا به بلوغ شخصیتی رسیده است و برای نجات جان دیگران حتی حاضر است تا با دشمنان خود نیز همکاری کند.
بروس بنر و تونی استارک؛ برادران علمی
انتقامجویان: عصر اولتران (Avengers: Age of Ultron)
در جهان سینمایی مارول، کمتر شخصیتهایی مانند بروس بنر و تونی استارک (Tony Stark) پیدا میشوند که به اندازهی زیادی با یکدیگر تعامل و همافزایی داشته باشند. مخاطبان مارول این دو را به عنوان The Science Bros میشناسند؛ دو نابغه که همکاریشان در فیلم انتقامجویان: عصر اولتران (Avengers: Age of Ultron)، به برخی از مهمترین و البته خطرناکترین وقایع فیلم منجر شد. بنر و استارک، با هدف محافظت از زمین و ساکنینش، پروژه بزرگی به نام اولتران را راهاندازی میکنند؛ هوش مصنوعی که در مدت زمان کوتاهی به یک فاجعه جهانی تبدیل شد. با این وجود، همکاری این دو از زاویه دیگری نیز جذاب است: شوخیها، احترام متقابل و فضای آزمایشگاهی مشترک، در میان جهانی که مملو از خدایان و هیولاها است، ارتباطی انسانی و ملموس را ایجاد میکند.
اختلافات گاه به گاه این دو، در کنار ذهن خلاق و درخشانشان، به پیش بردن داستان کمک میکند و به خوبی نشان میدهد که حتی نابغهها نیز ممکن است، منجر به رخ دادن اشتباهات فاجعهباری شوند. با وجود اینکه نتیجه این همکاری یک تهدید بزرگ برای جهان بود، اما اتحادشان و ترکیب قدرت ذهن و قدرت فیزیکی، یکی از نمادینترین همکاریهای هالک در سینما و تلویزیون را به وجود آورد.
اتحاد هالک و ثور
فیلم تلویزیونی بازگشت هالک شگفتانگیز (The Incredible Hulk Returns)
پیش از شکل گرفتن چیزی به نام MCU، فیلم تلویزیونی بازگشت هالک شگفت انگیز (The Incredible Hulk Returns) در سال 1988، نخستین تلاش برای گردهم آوردن ابرقهرمانان قدرتمند مارول در دنیای لایواکشن بود. این فیلم در واقع یک کراساوور میان سریال هالک شگفتانگیز و پروژهای بالقوه برای معرفی ثور (Thor) به عنوان شخصیت اصلی یک سریال جدید بود.
در این فیلم، دیوید بنر با هنرنمایی بیل بیکسبی (Bill Bixby)، همچنان هیچ کنترلی بر تغییرات و دگرگونیهایش ندارد، با ثور که اریک آلن کریمر (Eric Allan Kramer) نقشش را بازی کرده بود، روبرو میشود؛ جنگجویی پر سر و صدا و بیپروا که از والهالا (Valhalla) تبعید شده است. اولین دیدار این دو با تنش و درگیری همراه است، اما دیری نمیگذرد که این دو علیه دشمنی مشترک، متحد میشوند. با وجود محدودیتهای فنی آن زمان و بودجهای نه چندان بالا، تماشا کردن دو ابرقهرمان قدرتمند در کنار هم، در آن زمان به خودی خود اتفاقی بزرگ و پیشگامانه برای ژانر ابرقهرمانی به شمار میرفت. تلفیق نیروی خام هالک با شکوه اسطورهای ثور، الگوی جذابی را خلق کرد که بعدها در MCU نیز بارها تکرارشد.
شیهالک؛ شریک دائمی هالک
سریال انیمیشنی هالک شگفتانگیز، فصل دوم (The Incredible Hulk TAS Season 2)
در فصل دوم سریال انیمیشنی هالک شگفتانگیز، شیهالک (She-Hulk) دیگر فقط یک شخصیت گذرا نیست، بلکه حالا تبدیل به یک متحد تماموقت برای هالک شده است. او هم در نبردها کنار هالک است و هم در لحظات احساسی. جنیفر والترز (Jennifer Walters)، شخصیتی با اعتمادبهنفس، جسور و بانشاط است که در تضادی دلچسب با روحیه درونگرا بروس بنر قرار میگیرد. جنیفر، بعد از دریافت کردن خون از بروس بنر، بدون هیچگونه پروایی، هویت گامایی جدید خود را میپذیرد و همین دیدگاه مثبتش، باعث میشود تا هالک نیز در مورد خود، تجدید نظری جدی داشته باشد. این دو در کنار هم، با دشمنهای مختلف، ماموران دولتی و حتی چالشهای روانی متعددی مقابله میکنند.
یکی از نقاط قوت این ارتباط، تنها قدرت فیزیکی بالای شیهالک نیست، بلکه او تکیهگاهی عاطفی برای بروس بنر منزوی نیز هست. برخلاف دیگر همکاریهای موقت در جهان ابرقهرمانی، حضور او مدوام و تاثیرگذار است؛ شریکی وفادار که به جای فاصله گرفتن ، موجب رشد هالک میشود. رابطهای که نشان میدهد هالک همیشه مجبور نیست که به تنهایی مبارزه کند، گاهی اوقات خانواده بهترین پشتیبان و همراه میتواند باشد.
نبرد با پروژه Weapon X در کنار ولورین و ددپول
هالک علیه ولورین (.Hulk Vs)
در انیمیشن سینمایی هالک علیه ولورین (Hulk Vs Wolverine) که یکی از تحسینشدهترین آثار انیمیشنی مارول در سینما به شمار میرود، هالک وارد جنگی خونین با دو ضدقهرمان خطرناک جهان مارول میشود. ماجرا با مبارزهای خشن میان ولورین (Wolverine) و هالک آغاز میشود، اما همه چیز با ورود پروژهای مرگبار به نام Weapon X، تغییر میکند. با ورود شخصیتهایی مانند امگا رد (Omega Red)، سیبرتوث (Sabretooth)، و لیدی دثاسترایک (Lady Deathstrike)، ولورین و هالک مجبور میشوند تا برای بقا با یکدیگر متحد شوند. ددپول (Deadpool) نیز وارد این ماجرا میشود و با طنز تاریک و نامتعارف خود، تضادی جالب با فضای خشونتآمیز این انیمیشن ایجاد میکند.
خشم مهار نشدنی ولورین، بیپروا بودن دیوانهوار ددپول، و قدرت انفجاری هالک، اتحادی ناپایدار اما فوقالعاده سرگرمکننده را شکل میدهد. نتیجه این اتحاد، ترکیبی از آشوب خالص، شوخیهای ماندگار و اکشنی جذاب و بیوقفه است. این لحظات از معدود دفعاتی است که هالک با دیگران کنار میآید، البته آن هم به سختی، و در نتیجه مخاطب شاهد یکی از به یادماندنیترین همکاریهای هالک در سینما و تلویزیون است.
پیوستن هالک به گروه The Revengers
ثور: رگناروک (Thor: Ragnarok)
فیلم ثور: رگناروک (Thor: Ragnarok)، بازتعریفی جسورانه از شخصیتهای ثور و هالک را به مخاطبین ارائه داد. این دو که به عنوان دو عضو اصلی گروه انتقامجویان نیز شناخته میشدند، تیمی غیرمنتظره با حضور لوکی (Loki) و والکری (Valkyrie)، تشکیل دادند. این گروه که خود را The Revengers صدا میزدند، نه از دل یک برنامهریزی نظامی و استراتژیک، بلکه از دل اضطراب و آشوبی بزرگ شکل گرفتند.
هالک که نزدیک به دو سال در سیارهای به نام ساکار (Sakaar) به عنوان یک گلادیتاور اسیر شده بود، حالا نسخهای کاملا متفاوتتر از خود را نشان داد. این غول سبزرنگ، حالا پرحرفتر، کمی نسبت به ماهیت خود آگاهتر شده است اما همچنان خشم خود را نیز محفوظ نگه داشته است. رابطه او ثور در این فیلم، تلفیقی از طنز رفاقتی و مبارزاتی دیدنی است؛ از بحثهای بامزه و جالبی مانند “قویترین انتقامجو کیست؟” تا نبردهای نفسگیر علیه ارتش هلا.
این اتحاد، یکی از سرگرمکنندهترین و شادابترین نخسههای هالک را به تصویر میکشد و نشان داد که او نیز میتواند طنز، رشد شخصیتی، و هرجومرج را به صورت همزمان در دل خود جا دهد. حتی بروس بنر در کنار دیگر اعضای تیمش، فرصت پیدا کرد تا بیشتر از همیشه با ابعاد انسانی خود روبرو شود. ثور: رگناروک، نقطه عطفی برای مسیر انسانیتر شدن شخصیت و درون هالک در جهان سینمایی مارول بود.
هالک در کنار انتقامجویان میجنگد
انتقامجویان (The Avengers)
به یادماندنی ترین همکاری و حضور هالک در سینما و تلویزیون، بدون شک در فیلم انتقامجویان (The Avengers) اتفاق افتاد؛ جایی که در آن بروس بنر برای نخستینبار به قویترین ابرقهرمانان زمین پیوست و کاملا ارزش انتظار این لحظه را داشت. مارک رافلو در نقش هالک، ترکیب بینظیری از خشم و طنز را به تصویر میکشد. از مشتهای ویرانگرش گرفته تا لحظات به یادماندنی او در کنار لوکی و دیگران، بدون شک او را تبدیل به یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای این اثر کرد.
با این وجود، چیزی فراتر از صرفا به رخ کشیدن قدرت فیزیکی او در جریان بود. همکاری او با کاپیتان آمریکا (Captain America) و رابطه احساسی و مبهمش با بیوه سیاه (Black Widow)، و جمله ماندگار “من همیشه عصبانیام”، تصویری عمیقتر و قهرمانانهتری از هیولایی خلق کرد که قبل از آن بیشتر به عنوان یک تهدید تلقی میشد تا یک فرصت خوب برای نجات بشریت. حضور او در کنار اونجرز، نخستینباری بود که او را به عنوان یک عضو پذیرفته شده در گروهی واقعی میپذیرفتند. و این اتفاق مهم باعث دگرگون شدن میراثش در جهان سرگرمی شد. او دیگر صرفا یک عنصر بیثبات نبود؛ بلکه تبدیل به یکی از اصلیترین ستونهای جهان سینمایی مارول شد. هالک بالاخره تیمی را پیدا کرد که ارزش عصبانی شدن را داشت.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید