لوکی - Loki

لوکی کیست و چه جایگاهی در دنیای سینمایی مارول دارد؟

فردی که شیطان را درس می‌دهد!

1%
  • 0/10
لوکی کیست و چه جایگاهی در دنیای سینمایی مارول دارد؟ ۰ ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ مقالات جانبی (سینمایی) کپی لینک

در حالی که فاصله چندانی با پخش سریال Loki از سرویس استریم دیزنی پلاس نداریم، می‌خواهیم نگاهی جامع به شخصیت لوکی داشته باشیم؛ کاراکتری که همواره تاثیر به‌سزایی در روند دنیای سینمایی مارول داشته است.

مارول می‌خواست فاز چهارم Marvel Cinematic Universe را با اکران Black Widow در ابتدای سال گذشته میلادی آغاز کند اما همه‌گیری ویروس کرونا چنین اجازه‌ای را نداد. با ادامه‌دار شدن تعطیلی سینماها در سراسر جهان، استودیو آمریکایی نهایتا تصمیم گرفت فاز جدید را با سریال‎‌های خود شروع کند که برای سرویس استریم دیزنی پلاس ساخته می‌شود. در همین راستا، سریال WandaVision را در ابتدای سال جاری میلادی منتشر کرد و سپس سریال The Falcon and the Winter Soldier را در دسترس علاقه‌مندان قرار داد. مارول حالا خود را آماده می‌کند تا فصل اول Loki را عرضه کند.

از آن‌جایی که فاصله چندانی با زمان پخش Loki نداریم، تصمیم گرفتیم در قالب یک مقاله نگاهی جامع به خدای شرارت داشته باشیم.

فهرست مطالب

استن لی
لوکی
لری لیبر
لوکی
جک کربی

خلقت لوکی

لوکی محصول همکاری استن لی، لری لیبر و جک کربی بوده و نخستین بار در شماره شش کمیک بوک Venus (آگوست سال ۱۹۴۹) میلادی معرفی شد. Venus به انتشارات تایملی کامیکس تعلق داشت که یکی از زیرمجموعه‌های شرکت مارتین گودمن بود؛ شرکتی که بعدها به مارول کامیکس تبدیل شد. لوکی در کمیک بوک Venus یکی از خدایان الیمپوس است که بنا به دلایلی به جهان زیرزمینی تبعید شده و آنجا، تجسم شیطان به شمار می‌رود. او به محض تبعید شدن تصمیم می‌گیرد تنفر را گسترش داده و سپس ژوپیتر را متقاعد می‌کند تا او را به زمین بازگرداند. ونوس یا الهه عشق، مدتی قبل از لوکی توانسته بود به کمک ژوپیتر از جهان زیرزمینی به زمین بیاید. ونوس پس از پی بردن به نقشه‌های شوم لوکی تصمیم می‌گیرد جلویش بایستد. در نهایت، لوکی به دلیل اقداماتش بار دیگر به جهان زیرزمینی تبعید شده و ونوس هم آزادی‌اش را به صورت کامل به دست می‌آورد.

نسخه جدید Loki نخستین بار در شماره ۸۵ کمیک بوک Journey into Mystery (اکتبر سال ۱۹۶۲ میلادی) معرفی شد. او فرزند ناتنی اودین و برادر ناتنی ثور بوده و دشمن قسم‌خورده ایزد آذرخش هم به شمار می‌رود. لوکی یکی از مهم‌ترین دشمنان ثور است. از همین رو، در بسیاری از کمیک بوک‌های مهم و شناخته‌شده مانند Thor ،

The Avengers یا X-Men حضور دارد. به این موارد می‌توان حضورهای کوتاه در Spider-Man و Defenders را هم افزود. در ضمن، خدای شرارت نقش بسیار مهم و اساسی‌ای در کمیک بوک Siege ایفا می‌کند که بین ژانویه الی مه سال ۲۰۱۰ میلادی در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت.

لوکی طی دهه‌های گذشته کمیک بوک‌های اختصاصی هم دریافت کرده که برای مثال می‌توان Vote Loki را نام برد. این محصول سال ۲۰۱۶ منتشر شد.

سرگذشت Loki در کمیک بوک‌ها

در این بخش سرگذشت لوکی در صفحات کمیک بوک را مرور می‌کنیم.

سال‌های کودکی و جوانی لوکی

بور، حکمران آزگارد است. او در نبرد با غول‌های فراست یکی از ‌آن‌ها را تعقیب کرد و نهایتا با یک جادوگر قدرتمند مواجه شد. جادوگر، بور را به برف تبدیل کرده و به دست باد سپارد. اودین در همین حین سر رسیده و متوجه اتفاقات می‌شود. بور به فرزندش التماس می‌کند به مبارزه با جادوگر پرداخته و او را مجبور کند جادویش را بی‌اثر سازد. با این حال، اودین هیچ اقدامی نمی‌کند. بور که از فرزند خود مایوس شده، او را نفرین کرده و می‌گوید در آینده مجبور خواهد شد فرزند یک پادشاه سقوط کرده را به سرپرستی خود بگیرد.

در حالی که یک هفته از تبدیل شدن بور به برف نمی‌گذرد، اودین به غول‌های فراست حمله کرده و موفق می‌شود لافی پادشاه آن‌ها را در یک نبرد تن به تن و دور از سربازان بکشد. پس از قتل لافی، اودین متوجه موجود یک نوزاد پسر در داخل قلعه می‌شود. اگرچه نوزاد فرزند لافی است، مانند انسان‌ها اندازه کوچکی دارد. لافی که نمی‌خواست بابت داشتن چنین فرزندی پیش مردمانش خجالت‌زده شود، او را مخفی کرده بود. اودین، بنا به سه دلیل نوزاد را که در واقع لوکی است به فرزندی قبول می‌کند: دلیل اول، دلرحمی است؛ دلیل دوم، تسکین درد از دست دادن پدر است؛ سومین و آخرین هم به رسومات مربوط می‌شود. لوکی، فرزند دشمنی شایسته و قدرتمند بود. در نتیجه، اودین چاره‌ای نداشت جز اینکه نوزاد را به خانه خود ببرد. بدین ترتیب، لوکی در کنار ثور بزرگ می‌شود.

لوکی دوران کودکی و بلوغ خود را با ناراحتی فراوان پشت سر گذاشت؛ مردم آزگارد که از هویت واقعی‌اش خبر داشتند، رفتار نامناسبی با او داشته و به صورت مداوم، بین او و ثور فرق قائل می‌شوند. علاوه بر این، مردمان آزگارد ارزش زیادی برای قدرت بدنی، سرسختی و شجاعت در میدان نبرد قائل هستند و ثور هم تمامی ویژگی‌ها را در خود دارد، در حالی که لوکی در همه‌شان ضعیف است. او که به خوبی از نقاط ضعفش خبر دارد، تمام تلاش خود را به کار گرفته و در استفاده از جادو به مهارت بالایی دست یافته و نهایتا به یک جادوگر تبدیل می‌شود.

همزمان با افزایش سن و ورود به دوران بزرگسالی، مهارت طبیعی‌اش برای ایجاد شرارت افزایش یافته و باعث می‌شود لقب «خدای شرارت» را دریافت کند. افزایش شرارت همچنین باعث می‌شود عطش او برای دستیابی به قدرت و گرفتن انتقام افزایش یابد. در نتیجه، چندین بار تلاش می‌کند از شر ثور خلاص شود اما به خواسته خود نمی‌رسد.

خدای شرارت طی قرن‌ها بارها تلاش می‌کند ثور را به کام مرگ فرستاده و حکمرانی آزگارد را به دست بگیرد. در همین راستا، حتی چند باری با دشمنان آزگارد هم متحد می‌شود. اودین که می‌داند شرارت‌های فرزند خوانده‌اش پایانی ندارد، پسرخوانده‌اش را با استفاده از جادو داخل یک درخت زندانی کرده و می‌گوید شرط آزادی‌اش اشک ریختن یک شخص برای او زیر پای درخت است. علی‌رغم چنین شرط سختی، لوکی موفق به فرار شده و پس از ملاقات با الدرد، استفاده از جادوی سیاه را یاد می‌گیرد.

نبرد لوکی با قهرمانان زمین

لوکی پس از اینکه از درخت فرار کرد، به زمین آمده و در آنجا با ثور درگیر می‌شود. او حتی یکبار توهمی را به هالک تلقین کرد و باعث شد این ابرقهرمان سبز رنگ خرابی‌های بسیاری را به بار بیاورد.

ثور، از اصلی‌ترین اشخاص در ایجاد گروه انتقامجویان بود و بارها اعضا را در مقابله با خدای شرارت رهبری کرد. لوکی هم در تمام این مدت بیکار ننشسته و سعی می‌کند دیگران را علیه خدای آذرخش شورانده و خودش در پشت صحنه نظاره‌گر باشد؛ برای مثال، یک بار قدرت‌های ذهنی یک شخصیت شرور به نام ساندو را افزایش داد. ساندو به قدری قدرتمند شده بود که می‌توانست یک ساختمان را از جایش بلند کند. بار دیگر، به صورت اتفاقی شروری به نام مولتو را آزاد کرد. مولتو پس از آزادی باعث شد یک آتشفشان خفته پس از مدت‌ها فعال شده و منفجر شود.

Loki یکبار موفق می‌شود اودین را به تنبیه ثور متقاعد کند. اودین به عنوان مجازات قدرت خدای آذرخش را به نصف کاهش می‌دهد. لوکی می‌داند حتی پس از کم شدن قدرت ثور قادر نیست مقابلش بایستد. به همین دلیل، مدت‌ها قبل اینکه مجازات صورت بگیرد به آینده رفته بود و یک شخصیت شرور به نام زارکو را به متحدی برای خود تبدیل کرد. زارکو در ابتدا ثور را شکست می‌دهد اما در انتها مغلوب می‌شود. با گذشت مدتی، خدای شرارت بدهی‌های مستر هاید و کبرا را پرداخت کرده و باعث آزادی‌شان می‌شود. پس از این، قدرتشان را دو برابر کرده و به آن‌ها دستور می‌دهد جین فاستر را گروگان بگیرند. لوکی می‌داند این کار توجه ثور را به خود جلب می‌کند. هر چند، مستر هاید و کبرا نمی‌توانند خواسته لوکی را عملی کنند. در پی شکست آن دو، لوکی شخصا سراغ جین رفت و او را به بُعد دیگری فرستاد. ثور نهایتا با کمک دکتر استرنج جین را به بُعد اصلی بازگرداند.

از مشهورترین زیردستان اودین سان می‌توان به یک انسان تبهکار به نام کارل کریل اشاره کرد که توسط لوکی به یک ابرقهرمان شرور به نام مرد جاذب تبدیل می‌شود. او قادر است به چیزی که لمس می‌کند تبدیل شود یا ویژگی‌هایش را به دست آورد. مرد جاذب حریفی قدرتمند برای ثور و دیگر اعضای انتقامجویان است. با این حال، در ماجراهای مختلف شکست خورده و نمی‌تواند خدای شرارت را به خواسته‌های خود برساند.در پی شکست‌های پی در پی در میدان نبرد، لوکی به اطمینان می‌رسد در مبارزه شانسی برای پیروزی ندارد. در نتیجه، لوکیر تلاش می‌کند نظر اودین را نسبت به خدای آذرخش تغییر دهد. او قصد دارد با این کار میولنیر را بدزدد. علی‌رغم نظر اودین تغییر نکرد، موفق می‌شود او را به سفر به زمین ترغیب کند. در پی این تصمیم، مسئولیت آزگارد روی دوش‌های لوکی قرار می‌گیرد. پس از اینکه اودین آزگارد را ترک کرد، لوکی به اسکاگ و سورت دستور می‌دهد خدای خدایان را بکشند اما موفق نمی‌شوند.

حکمفرمایی بر آزگارد

لوکی با گذشت مدتی از تبعید به آزگارد بازمی‌گردد. به محض بازگشت، اودین قدرت‌ها را از خدای شرارت گرفته و سپس او را به زمین می‌فرستد. در پی این اتفاق، Loki سعی می‌کند به کمک کارنیلا به قدرت‌های تازه‌ای دست یابد اما این اقدام  منجر به خلقت شروری جدید به نام اوراقچی می‌شود. به بیان دقیق‌تر، لوکی قرار بود تمام قدرت‌ها را دریافت کند اما دیرک گارثویت او را بی‌هوش کرده و به جایش تمام قدرت‌ها را به دست آورد. در همین حین، اودین به خواب عمیقی فرو می‌رود. این خواب به منظور بازیابی قدرت‌ها صورت گرفته و بسته به شرایط، بین یک شب الی یک هفته به طول می‌انجامد. لوکی قبل از ثور خودش را به آزگارد رسانده و به عنوان فرزند اودین، فرمانروایی را در غیاب او به دست می‌گیرد. در شرایطی که آزگارد در کنترل خدای شرارت قرار دارد، شخصیتی منفی به نام منگوگ به آنجا حمله می‌کند. لوکی که می‌داند دشمنش بسیار قدرتمند است، فرار را به قرار ترجیح می‌دهد.

لوکی بعدها به اسگارد بازگشته و حلقه اودین را به طریقی به دست می‌آورد. بدین ترتیب، بار دیگر روی تاج و تحت می‌نشیند. البته فرمانروایی‌اش سرانجام خوشی ندارد. اینبار سرزمین مورد حمله سورت قرار گرفته و خدای شرارت بار دیگر پا به فرار می‌گذارد. با گذشت مدتی از این اتفاق، Loki موفق می‌شود بدن خودش را با ثور تغییر دهد. او امیدوار بود خدای آذرخش مهارت چندانی در استفاده از جادو نداشته باشد و بتواند از همین نقطه ضعف برای نابودی‌اش استفاده کند. به هر حال، او داخل بدن برادرش بود و به قدرت بسیار زیادی دسترسی داشت. لوکی اینبار هم به هدف خود نمی‌رسد؛ زیرا ثور موفق می‌شود کنترل بدنش را به دست بگیرد. لوکی همچنین یکبار به متحدی برای تیر (یکی دیگر از پسران خونی اودین) تبدیل می‌شود تا با کمک هم آزگارد را نابود کنند. البته خدای شرارت بنا به دلایلی تغییر جبهه داده و در انتها، در کنار اودین به نبرد می‌پردازد.

همکاری لوکی و اودین یا ثور به همین مورد خلاصه نمی‌شود و چندین بار دیگر رخ می‌دهد؛ برای مثال، می‌توان به زمانی اشاره کرد که سورت به همراه ارتش شیاطین خود به آزگارد حمله‌ می‌کند. اگرچه خدای شرارت نسبت به پدر و برادر ناتنی‌اش نفرت دارد، کنارشان می‌ایستد؛ زیرا او به دنبال حکمرانی بر آزگارد بود و هرگز نمی‌خواست نابودی‌اش را ببیند. البته در جریان نبرد با سورت اودین جان خود را از دست می‌دهد. در پی این اتفاق، لوکی با استفاده از شمشیر گرگ و میش برادر خود را به قورباغه تبدیل می‌کند تا به اهداف مد نظرش برسد اما ثور با گذشت مدتی به حالت طبیعی خود بازمی‌گردد.

اقدامات انتقامجویانه

لوکی ظاهر خود را به شکل یک غریبه درآورده و به ملاقات ابرشرورها می‌رود. آن‌ها را متقاعد می‌کند تا یک گروه تشکیل داده و به مقابله با انتقامجویان بپردازند. شرایط در ابتدا مطابق انتظار پیش رفته و چالش‌های زیادی برای ابرقهرمانان به وجود می‌آید اما در ادامه اقدامات انتقامجویانه خدای شرارت با شکست مواجه می‌شود زیرا ابرشرورها نتوانستند به همکاری‌های خود ادامه دهند؛ برای مثال، می‌توان به تقابل مگنتو و رد اسکرول اشاره کرد. مگنتو یک یهودی بوده و موفق شده بود از هلوکاست جان سالم به در ببرد. در مقابل، رد اسکرول قرار می‌گیرد که عقایدش از آلمان نازی نشات گرفته و از یهودی‌ها نفرت دارد. همین موضوع باعث شد بین آن‌ها اختلاف به وجود بیاید. در ضمن، ثور در این کمیک بوک موفق می‌شود لوکی را بکشد. البته خدای شرارت به دلیل اختلالاتی که در خط زمانی به وجود آمده بود، نهایتا بازمی‌گردد.

دوران مدرن

مورون، یک شخصیت شرور است. او پس از به دست آوردن آزادی، تسا بلک را به اسارت می‌گیرد که دختر لوکی محسوب است؛ لوکی که نمی‌تواند دختر خود را رها کند، با کمک مرد عنکبوتی به سراغ مورون رفته و فرزندش را نجات می‌دهد. او پس از نجات دادن دخترش به مرد عنکبوتی می‌گوید نسبت به او دینی به گردنش بوده و آن را ادا خواهد کرد.

با گذشت مدت کوتاهی، پیشگویی می‌شود لوکی دشمنان آزگارد را در آینده رهبری کرده و باعث نابودی آن می‌شود؛ اتفاقی که رگناروک نامگذاری شده است. نابودی و ساخت دوباره آزگارد یک چرخه بوده که به صورت مداوم تکرار می‌شود. مسئولیت این چرخه روی دوش موجوداتی قدرتمند قرار دارد بالای آسمان زندگی می‌کنند.

در کمیک بوک Secret Invasion، لوکی سعی می‌کند مردم آزگارد را فریب داده و آن‌ها را متقاعد کند که بتا ری بیل یک اسکرول است اما ثور که به نقشه‌های شوم باردرش پی برده بود، حقیقت را فاش می‌کند. پس از اینکه اسکرول‌ها شکست خورده و نتوانستند نفوذ خود را روی سیاره زمین افزایش دهند، خدای شرارت به گروه تبهکارانه کلب پیوست که نورمن ازبورن، اما فراست، دکتر دووم، نیمور و هود در آن عضویت دارند. آزبورن این گروه را رهبری می‌کند و هدفش هم برقراری نظمی جدید بر سراسر جهان است. آزبورن به لوکی وعده داده در صورتی که به خواسته‌اش برسد، شکوه گذشته را به آزگارد بازمی‌گرداند.

انتقامجویان قدرتمند

اسکارلت ویچ که به سراغ تعدادی از اعضای انتقامجویان رفته و از آن‌ها برای مقابله با یک خدای قدیمی به نام چتون درخواست کمک می‌کند. انتقامجویان که نمی‌دانند اسکارلتی که پیش آن‌ها آمده در واقع لوکی است، پیشنهاد را می‌پذیرند. هدف اصلی خدای شرارت از اقدامات خود این است که نورمن ازبورن را غافلگیر کرده و قدرتش را به دست بگیرد. در همین حین، پیترو ماکسیموف بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد خواهر خود را پیدا کرده و گفتگویی با او داشته باشد. در همین راستا، از قدرت بالایش استفاده کرده و تمام سیاره زمین را می‌گردد اما به خواسته‌اش نمی‌رسد.

لوکی می‌ترسد پیترو ماکسیموف و کساندرا لنگ تهدیدی برای نقشه‌هایش باشند. همین اتفاق هم رخ می‌دهد. در جریان یک ملاقات، تعدادی از ابرقهرمانان از جمله ویکان و رونین سعی می‌کنند به ماهیت واقعی اسکارلت ویچ پی ببرند. لوکی که می‌داند در صورت ماندن در جمع رازش فاش می‌شود، سریعا جلسه را ترک می‌کند. در همین حین، موفقیت‌های انتقامجویان قدرتمند باعث می‌شود نورمن آزبورن به شدت عصبانی شود؛ چیزی که  Loki به دنبالش بوده است. با عصبانی شدن نورمن، وقت آن رسیده تا خدای شرارت آخرین پرده از نمایشش را شروع کند. در همین راستا، خود را به حالت یک زن درآورده و به دفتر آزبورن می‌رود. او نورمن را متقاعد می‌کند تا نه تنها بار دیگر به گرین گابلین تبدیل شود، بلکه حمله‌ای همه جانبه به آزگارد را آغاز کند.

نقشه لوکی مطابق انتظار پیش نرفته و در انتها، او مقابل چشمان بهت‌زده ثور توسط وُید کشته می‌شود. خدای شرارت قبل از اینکه بمیرد، از برادر خود به خاطر تمام اقدامات شرورانه‌اش عذرخواهی می‌کند. در پی این اتفاق، ثور انتقام مرگ برادرش را گرفته و وید را می‌کشد.

تناسخ

پس از اینکه لوکی در نبرد با وید جان خود را از دست داد، در قالب یک پسربچه به زندگی بازمی‌گردد. او در پاریس سکونت داشته و تحت عنوان سرور شناخته می‌شود. سرور در تردستی‌های مختلف مهارت بالایی داشته و به همین طریق، مردم را در خیابان سرگرم می‌کند. در همین حین که مردم تمام توجه‌شان به تردستی جلب شده، دستیار سرور وارد عمل شده و جیب‌بری می‌کند. ثور به طریقی متوجه شده بود برادرش به زندگی بازگشته است. از همین رو، روند جستجو را آغاز می‌کند. پس از پیدا کردن محل سکونت برادرش، به پاریس آمده و در ظاهر یک شهروند معمولی، به تعامل با برادر خود می‌پردازد. خدای آذرخش در ادامه باعث می‌شود بخشی از حافظه لوکی بازگشته و متوجه شود هویت اصلی‌اش چه بود.

لوکی و ثور سپس به بقایای آزگارد سفر می‌روند تا به پناهندگان درخت جهانی کمک کرده و مکان جدیدی را برای سکونت بیابند. در همین حین، اودین به زندگی بازمی‌گردد. Loki می‌ترسد به خاطر اقداماتش در زندگی قبلی مجازات شود. از همین رو، تصمیم به فرار می‌گیرد. او حین فرار با آیرون من مواجه می‌شود. تونی استارک قصد دارد به مبارزه با لوکی نوجوان بپردازد که ثور سر رسیده و جلوی این اتفاق را می‌گیرد. او سپس دلایل خود را توضیح داده و تلاش خود را به کار می‌گیرد آیرون من را هم به مدارا با لوکی جدید متقاعد کند.

سفری به ناشناخته

اگرچه لوکی با چیزی که قبلا بوده فاصله بسیاری دارد، مردمان آزگارد همچنان در قبالش محتاطانه عمل می‌کنند. به همین دلیل، خدای شرارت تصمیم می‌گیرد چیزهای بیشتری درباره زمین و انسان‌ها یاد بگیرد؛ تصمیمی که حمایت ثور را به همراه دارد. در همین حین، یک زاغی از بین رفته و باعث شروع زنجیره‌ای از اتفاقات می‌شود. در پایان این زنجیره، پژواکی از نسخه قدیمی لوکی به نسخه جدید برخورد کرده و باعث می‌شود هدف اصلی‌اش فاش شود. اوبه یاد می‌آورد قربانی شدنش در نبرد با وید بخشی از برنامه بزرگ بود و اطمینان داشت که دوباره به زمین بازمی‌گردد. نسخه جدید لوکی نمی‌خواهد مانند نسخه قدیمی خود یک شرور تمام عیار باشد. از همین رو، پژواک نسخه قدیمی‌اش را در یک زاغی دیگر به نام ایکول محبوس می‌کند تا بتواند آن چیزی باشد که خودش می‌خواهد. او به محض بازگشت به زمین متوجه می‌شود یک درگیری شدید میان اودین و ثور شکل گرفته و ثور شکست خورده است.

اودین قصد داشت میدگارد را نابود سازد اما ثور جلویش ایستاده بود. همین اقدام باعث درگیری میانشان شد. در انتها، ثور به دستور اودین به زندان برده شد. خدای خدایان همچنین می‌داند لوکی با اقداماتش موافق نیست. از همین رو، او را به ولستگ می‌سپارد تا دردسری ایجاد نکند. اینطور که به نظر می‌رسد، اودین قصد دارد حمله‌ای عظیم را انجام دهد. لوکی که نمی‌تواند دست روی دست بگذارد، خودش را به ریشه‌های درخت جهانی می‎‌رساند. او در آنجا به ملاقات زنی می‌رود که در ریشه‌ها ساکن است. لوکی سوال‌های مد نظر را پرسیده و پس از دریافت پاسخ‌ها، به صورت مخفیانه وارد زندان شده و به ملاقات برادرش می‌رود. لوکی از برادرش می‌پرسد اگر شرایط او را داشت چه کار می‌کرد. لوکی نباید اتفاق بد پیش رو را متوقف کند، در غیر این صورت اتفاق بدتری رخ می‌دهد.

پس از شنیدن پاسخ ثور، لوکی یکی از گرگ‌های جنهمی را آزاد کرده و کنترلش را با استفاده از یک افسار به دست می‌گیرد. او سپس فاش می‌کند قبل از رفتن به قلمرو هلا باید شخصی را ملاقات کند. با گذشت مدتی از سفر، نبردی میان ثور و سرپنت شکل می‌گیرد که نتیجه‌اش کشته شدن خدای آذرخش است. در پی این اتفاق، Loki به کمک سیلور سرفر میولنیر را به دست آورده، به حالت اولش بازگردانده و سپس به دنیای مردگان می‌فرستد تا ثور از آن استفاده کرده و به دنیای زندگان بازگردد. ثور به محض بازگشت به زمین با ایکول ملاقات می‌کند؛ همان زاغی که پژواک نسخه قدیمی لوکی در آن محبوس شده است. به واسطه یک گفتگو، اودین سان متوجه می‌شود نسخه جدید لوکی تصمیم گرفته در مسیر متفاوتی نسبت به نسخه قدیمی قدم بگذارد.

لوکی نونهال در ماجراجویی‌های خود به صورت ناخواسته به یک شی قدرتمند وابسته می‌شود؛ شی‌ای که مفیستو می‌خواست از آن برای حکمفرمایی بر جهنم و نهایتا تمام هستی استفاده کند. لوکی از یک سو نمی‌خواهد بمیرد و از سوی دیگر نمی‌تواند اجازه دهد مفیستو به خواسته خود برسد. به همین دلیل، اجازه می‌دهد نسخه قدیمی لوکی که در ایکول محبوس شده بود، کنترل جسم را به دست گرفته و نسخه جدید را نابود می‌کند. بدین ترتیب، نسخه شرور Loki بازمی‌گردد.

انتقامجویان جوان

لوکی نونهال در سری جدید کمیک بوک‌های Young Avengers به این گروه می‌پیوندد. وقتی ویکان و هالکلینگ توسط یک انگل به نام مادر به اسارت گرفته می‌شوند، لوکی به سراغشان رفته و آن دو را از زندان آزاد می‌کند. ویکان و هالکلینگ اعتراف می‌کنند برای کشتن موجود چند بُعدی به کمک خدای شرارت نیاز دارند. با این حال، در اعتماد و همکاری با او مردد هستند. آن دو و دیگر اعضای انتقامجویان جوان سعی می‌کنند روش‌های دیگر را برای مقابله با مادر بیابند اما موفق نشده و در همین حین، شرایط وخیم‌تر می‌شود. حالا تمام مردم نیویورک تحت کنترل انگل درآمده و به سربازان او تبدیل شده‌اند.

انتقامجویان جوان نمی‌خواهند به مردم نیویورک آسیب بزنند. در همین راستا، به پارک مرکزی می‌روند که جمعیت کمتری را در خود جای داده است. آن‌ها در پارک با Loki ملاقات می‌کنند. او به اعضای گروه می‌گوید تنها دو انتخاب دارند: ویکان را بکشند یا به او اجازه دهند قدرت‌های ویکان را برای ۱۰ دقیقه قرض گرفته و مادر را شکست دهد. اعضای گروه چاره دیگری ندارند. در نتیجه، ویکان می‌پذیرد قدرت‌هایش را انتقال دهد. به محض رخ دادن این اتفاق، لوکی با استفاده از تلپورت از منطقه دور می‌شود. او در ابتدا قصد داشت اعضای گروه را تنها بگذارد تا بمیرند اما بخشی از نسخه جدید لوکی که همچنان در جسم وجود دارد، او را از چنین اقدامی منصرف می‌کند.

خدای شرارت به پارک مرکز بازگشته و مادر را شکست می‌دهد. در پی این اتفاق، انتقامجویان جوان بنا به دلایلی محل را ترک می‌کنند. سپس لوکی برای مادر فاش می‌کند تمام اتفاقاتی که رخ داده توسط او از قبل برنامه‌ریزی شده بود. او پس از تناسخ بسیاری از قدرت‌های خود را از دست داده بود و بدین ترتیب، می‌خواست قدرت بسیار زیاد ویکان را از آن خود کند. لوکی که به خواسته خود رسیده، می‌خواهد مادر را از بین ببرد اما همچنان از قدرت کافی برخوردار نیست. از همین رو، ویکان سن لوکی را افزایش می‌دهد که این موضوع تاثیری مستقیم روی قدرت‌هایش دارند. حالا که خدای شرارت قدرت زیادی دارد، به همراه دیگر اعضای انتقامجویان جوان به بُعدی می‌رود که مادر در آنجا سکونت دارد. آن‌ها می‌خواهد یک بار برای همیشه از شر مادر و شخصیت شرور دیگری به نام لیه خلاص شوند.

لوکی در تقابل با لیه یاد می‌گیرد چطور باقی مانده از نسخه جدید خود را از بین ببرد تا دیگر مزاحم نقشه‌هایش نشود. او همچنین متوجه می‌شود لیه تمام این مدت یک توهم بوده که توسط عذاب وجدانش ساخته شده است. لوکی به محض پی بردن به این موضوع برای دیگر اعضای گروه فاش می‌کند تمام اتفاقات اخیر برنامه‌های شوم او بوده‌اند. با اعتراف به این موضوع، لیه ناپدید شده و فرصت مبارزه با مادر به وجود می‌آید. انتقامجویان جوان در انتها موفق می‌شوند دشمن خود را نابود کنند. Loki با اعترافی که انجام داد، احساس سبکی کرده و در عین حال شدیدا پشیمان است. به همین دلیل، ترجیح می‌دهد سریعا محل را ترک کند.

انتقامجویان جوان به مناسبت پیروزی در حال برگزاری یک جشن در نیویورک هستند. پرادیجی که در جشن حضور دارد، ناگهان متوجه لوکی می‌شود که از فاصله‌ای دور نظاره‌گر است. به محض نزدیک شدن به خدای شرارت، یک مکالمه میانشان شکل می‌گیرد. Loki می‌گوید در صورت برگشت، اعضای گروه او را می‌بخشند اما فکر می‌کند فرد لایقی برای حضور در گروه نیست. پس از گفتن این جمله، محل را ترک می‌کند.

مامور آزگارد

آل-مادر، لقبی است که به سه خدای  مونث و آزگاردی داده می‌شود. آن‌ها به لوکی ماموریت می‌دهند به میدگارد رفته و در آنجا، پنج کلیدی را بیابد که اودین مدت‌ها پیش ساخته بود. او با یافتن کلیدها می‌تواند به فردی شایسته تبدیل شود. خدای شرارت سپس از کلیدها برای تصاحب گِرَم شمشیر سیگورد بهره می‌برد. او در جریان این اتفاقات با یک انسان به نام وریتی ویلیس آشنا می‌شود. وریتی از قدرت خاصی برخوردار بوده و اگر فرد مقابل دروغ بگوید، سریعا متوجه می‌شود. رابطه‌ای دوستانه میان آن دو شکل می‌گیرد. در همین حین که Loki به انجام ماموریت‌های آل-مادرها مشغول است، وریتی با سیگور و لورلی آشنا می‌شود.

لوکی طی اتفاقاتی متوجه می‌شود تمامی اقداماتی که انجام می‌دهد در راستای اهداف پادشاه لوکی هستند. پادشاه لوکی، نسخه آینده او بوده و به اندازه نسخه قدیمی‌اش، شرور است. او که فرد متفاوتی شده و با نسخه‌ قدیمی‌اش فرق دارد، می‌ترسد روزی به شرارت پادشاه لوکی شود. به خصوص اینکه پادشاه لوکی بسیار مصمم است تا این اتفاق رخ دهد.

رد اسکرول در جریان کمیک بوک AXIS کنترل ذهن پروفسور چارلز خاویر را به دست گرفته و با استفاده از آن نه تنها قدرت خود را افزایش می‌دهد، بلکه ارتشی عظیم را ایجاد می‌کند. مگنتو پس از بازگشت به جنوشا متوجه می‌شود این جزیره به کمپی برای اسارت جهش‌یافته‌ها تبدیل شده است. در پی این اتفاق، او تصمیم می‌گیرد یک گروه از ابرقهرمانان ایجاد کرده و به مقابله با رد اسکرول بپردازد. در جریان یکی از نبردها، اسکارلت ویچ و دکتر دووم به صورت ناخواسته طلسمی را به اجرا در می‌آورند که باعث می‌شود خلق و خوی تمامی شخصیت‌ها را وارونه کند. با رخ دادن این اتفاق، لوکی که گهگاهی اقدامات شرورانه انجام می‌داده، به فردی کاملا درستکار تبدیل شده است.

در نبرد پایانی کمیک بوک AXIS، لوکی مجبور می‌شود با ثوری بجنگد که حالا فردی شرور است. در جریان درگیری، لوکی متوجه می‌شود به واسطه طلسم اسکارلت ویچ و دکتر دووم به فردی شایسته تبدیل شده و می‌تواند میولنیر را بلند کند. البته خوشحالی او بابت چنین اتفاقی دوام چندانی ندارد. اسکارلت ویچ طلسم معکوس را اجرا کرده و باعث می‌شود تمامی شخصیت‌ها به حالت قبل بازگردند. این اتفاق همچنین باعث می‌شود میولنیر از دست لوکی رها شده و روی زمین بیافتد. البته طلسم بعدها بار دیگر روی لوکی تاثیر می‌گذارد. او در گفتگو با ثور قادر به دروغ گفتن نبوده و به اجبار تمامی واقعیت‌ها را فاش می‌کند. بدین ترتیب، خدای آذرخش متوجه می‌شود نسخه جدید لوکی نابود شده و نسخه قدیمی کنترل جسم را به دست گرفته است. به همین دلیل، تصمیم می‌گیرد لوکی را به آزگارد ببرد تا عدالت در قبالش اجرا شود.

دادگاه برگزار شده و لوکی از حضور در آزگارد منع می‌شود. در پی این اتفاق، به زمین رفته و کاملا تصادفی با پادشاه لوکی ملاقات می‌کند. پادشاه لوکی فاش می‌کند مانند لوکی تمام ماموریت‌هایی که به عنوان مامور آزگارد به او سپرده شده بود را انجام داد اما هرگز نتوانست بدنامی را از خود دور کند و مردم همچنان او را «خدای دروغ» صدا می‌زدند. بدین ترتیب، دوباره دشمن ثور شد و نهایتا زمین را نابود کرد. لوکی پس از پی بردن به آینده خود، تصمیم می‌گیرد سرنوشت را تغییر داده و نهایتا به «خدای قصه‌ها» تبدیل می‌شود؛ زیرا می‌تواند سرنوشت را تغییر داده و قصه جدیدی بنویسد.

جنگ‌های مخفی

پادشاه لوکی در بخش Last Days کمیک بوک Secret Wars مار میدگارد را آزاد کرده و به دنبال نابودی آزگارد است. او حمله را آغاز کرده و نه تنها ارتش آزگارد را شکست می‌دهد، بلکه خدایان را یکی پس از دیگری می‌کشد. در حالی که پیروزی پادشاه لوکی حتمی به نظر می‌رسد، اودین در شاخ قهرمانان (یک نوع شیپور) دمیده و خدایان مرده را زنده می‌کند. در همین حین، لوکی به خدایان پیوسته و در کنارشان به نبرد می‌پردازد. در پی این اتفاق، پادشاه لوکی در آستانه شکست قرار گرفته و فرار می‌کند. لوکی هم به قهرمان تبدیل شده و چیزی را به دست می‌آورد که تمام سال‌ها به دنبالش بوده است: توجه، ستایش و تحسین.

سرگذشت لوکی در دنیای سینمایی مارول

در این بخش سرگذشت Loki روی پرده‌ نقره‌ای سینما را مرور می‌کنیم.

فیلم Thor

ثور خود را آماده می‌کند روی تاج و تخت آزگارد بنشیند. لوکی که نمی‌تواند چنین چیزی را تحمل کند، با استفاده از جادو کاری می‌کند خدای آذرخش برخلاف دستور اودین نبری را با غول‌های فراست آغاز کند. در جریان این ماجرا، لوکی پی می‌برد فرزند بیولوژیکی لوفی رهبر غول‌ها است. پس از اینکه ثور به خاطر نافرمانی به زمین تبعید می‌شود، اودین به خوابی سنگین می‌رود تا انرژی خود را بازیابد. لوکی از این فرصت استفاده کرده، فرمانروایی را به دست گرفته و به پدر واقعی‌اش پیشنهاد می‌دهد اودین را کشته و کسکت (یک شی با ارزش) را برای خود بگیرد. در ادامه، لوکی پدر واقعی‌اش را کشته و فاش می‌کند هدف از اتفاقات اخیر، اثبات لیاقتش به اودین بوده است.

اودین برخلاف خواسته لوکی عمل کرده و اقداماتش را تایید نمی‌کند. این اتفاق باعث می‌شود خدای شرارت آزگارد را پس از یک نبرد با ثور ترک کرده و به فضا برود. او به صورت اتفاقی با نژادی از بیگانگان به نام چیتاری ملاقات کرده و در قبال دستیابی به تسراکت، یک ارتش دریافت می‌کند.

فیلم The Avengers

لوکی در The Avengers به یک مقر شیلد حمله کرده، تسراکت را به آورده و از آن برای تحت کنترل گرفتن تعدادی از نیروهای زمین از جمله کلینت بارتون استفاده می‌کند. او سپس به اشتوتگارت رفته و ایریدیوم را به سرقت می‌برد؛ ماده‌ای که می‌توان از آن برای پایدارسازی قدرت تسراکت استفاده کرد. در انتهای این عملیات، خدای شرارت دستگیر شده و به هلی‌کریر انتقال داده می‌شود.

انتقامجویان که تحت تاثیر قدرت تسراکت هستند، به جدال با یکدیگر می‌پردازد. در همین حین، نیروهای تحت امر لوکی به هلی‌کریر نفوذ کرده، یکی از موتورها را از کار انداخته و سپس رهبر خود و تسراکت را از آنجا می‌برند. بعد از این اتفاق، Loki به نیویورک رفته و با استفاده از تسراکت یک کرمچاله می‌سازد تا نیروهای چیتاری از آن برای ورود به زمین استفاده کنند. در انتهای این نبرد، لوکی شکست خورده و توسط ثور به آزگارد برده می‌شود.

فیلم Thor: The Dark World

الف‌های تاریک تحت رهبری مالکیث به آزگارد حمله می‌کنند تا جین فاستر را بیابند؛ زیرا موجودی تحت عنوان ایتر درون بدنش قرار گرفته و آن‌ها به دنبالش هستند. در جریان حمله، فریگا کشته می‌شود. فریگا، نه تنها مادر ناتنی لوکی بود، بلکه کسی بود که استفاده از جادو را به او آموخت. در پی این اتفاق، یک همکاری میان لوکی و ثور شکل می‌گیرد. لوکی به دنبال انتقام مرگ مادر ناتنی و ثور هم به دنبال نجات معشوقه‌اش است.

فیلم Thor: Ragnarok

لوکی در انتهای فیلم پایانی موفق می‌شود اودین را طلسم کرده، به زمین فرستاده و شخصا فرمانروایی آزگارد را به دست بگیرد. از آن‌جایی که نمی‌خواست واقعیت فاش شود، خودش را به شکل اودین درآورده و فرمانروایی می‌کند. ثور در سال ۲۰۱۷ میلادی به آزگارد آمده و پی به حیله Loki برده و آن را فاش می‌کند. آن دو سپس به زمین می‌روند تا پدر را ملاقات کنند. اودین که در آستانه مرگ قراردار، فاش می‌کند مرگ او باعث آزادی هلا می‌شود. هلا خواهر ثور بوده و به دنبال فرمانروایی بر آزگارد است.

در فاصله کوتاهی از مرگ اودین، هلا پدیدار شده و به ثور و لوکی دستور می‌دهد زانو بزنند. از آنجایی که هیچ کدامشان مایل به چنین کاری نیستند، یک درگیری شکل گرفته و در انتهای آن، لوکی و ثور از یکدیگر جدا می‌شوند. هلا هم خود را به  آزگارد رسانده و فرمانروایی را به دست می‌گیرد. لوکی و ثور سپس با کمک هالک و یک سرباز آزگاردی به نام والکری به آزگارد بازمی‌گردند تا هلا را شکست دهند. البته لوکی در میانه راه به بقیه خیانت کرده و جدا می‌شود.

در انتهای داستان، هلا کشته شده و آسگارد نابود می‌شود. لوکی هم که بازگشته بود و در نبرد با هلا مشارکت داشت، به یک ناجی تبدیل می‌شود.

فیلم Avengers: Infinity War

پس از نابودی آزگارد، مردم به همراه ثور و لوکی سوار سفینه می‌شوند تا به زمین رفته و در آنجا ساکن شوند. در میانه راه، سفینه مورد حمله تانوس و افرادش قرار می‌گیرد. حین درگیری لوکی کشته می‌شود.

فیلم Avengers: Endgame

انتقامجویان به سال ۲۰۱۲ بازمی‌گردند تا تسراکت را به دست بیاورند. عملیات مطابق انتظار پیش نرفته و نسخه قدیمی لوکی به سنگ ابدیت دسترسی پیدا کرده و از آن برای فرار از مهلکه بهره می‌برد.

قدرت‌ها و قابلیت‌های Loki

لوکی از نژاد غول‌های فراست است. اگرچه ظاهرا شبیه آن‌ها نیست، ویژگی‌هایشان را در خود دارد؛ برای مثال، سرعت، قدرت و استقامت فراانسانی داشته و هیچ بیماری یا مواد شیمیایی نمی‌تواند رویش تاثیر منفی بگذارد. همچنین طول عمر بسیار زیادی دارد. از دیگر ویژگی‌های شاخص Loki می‌توان به هوش بالا و توانایی استفاده جادو را نام برد. او قادر است از جادو برای اهداف مختلف مانند ساخت پرتابه، محافظ، افزایش موقت قدرت‌های فیزیکی، پرواز، هیپنوتیزم، ایجاد توهم و تلپورت بهره ببرد.

خدای شرارت قادر نیست ذهن دیگر موجودات را بخواند اما می‌تواند روی اعمالشان تاثیر بگذارد؛ همان‌طور که در فیلم Thor روی ثور تاثیر گذاشت و او را وادار به حمله به غول‌های فراست کرد. او همچنین قادر است برخی رویدادهای را تغییر دهد؛ برای مثال، می‌تواند مسیر یک موشک را تغییر داده یا امواج رادیویی را به سمت دیگری بفرستد. لوکی یک دگرپیکر (موجودی با قابلیت تغییر شکل) بسیار ماهر است. او نه تنها قادر است خود را به شکل دیگر انسان‌ها دربیاورد، بلکه می‌تواند خود را به یک حیوان مانند اسب تبدیل کند. البته با اینکار به قدرت‌های شخص مورد نظر دست نمی‌یابد.

لوکی به واسطه مهارت‌های جادویی می‌تواند در برابر زخم‌های کشنده برای دیگر موجودات مقاومت بیشتری نشان داده و برای مدت زمان طولانی‌تری زنده بماند. او همچنین در برابر کنترل دیگر افراد مصون بوده و هیچ کس قادر نیست کنترلش را به دست بگیرد. خدای شرارت همچنین علم بسیاری در زمینه‌های مختلف از جمله تکنولوژی‌های روز داشته و در استفاده از ماشین آلات با هیچ گونه چالشی روبرو نمی‌شود.

بازخوردها

اگرچه لوکی در ابتدا به عنوان یک آنتاگونیست معرفی می‌شود، پرداخت ماهرانه این شخصیت و تبدیل او به یک ضدقهرمان باعث شد در لیست محبوب‌ترین‌های Marvel Cinematic Universe قرار بگیرد. عملکرد تام هیدلستون در این نقش هم کم‌نقص بوده و دستاوردهای قابل‌توجهی را برایش به ارمغان آورده است.

چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی میان نسخه کمیک بوکی و سینمایی لوکی وجود دارد؟

مطابق انتظار، شباهت‌ها و تفاوت‌هایی میان نسخه سینمایی و کمیک بوکی Loki وجود دارد. اولین شباهت، تبدیل کردن ثور به قورباغه است. اگرچه این اتفاق در دنیای سینمایی مارول به تصویر کشیده نمی‌شود، شاهد اشاره‌ای به این موضوع در Thor: Ragnarok هستیم. شباهت دوم، به سرگذشت مربوط می‌شود. لوکی در کمیک بوک‌ها فرزند غول‌های فراست بوده و این موضوع روی پرده نقره‌ای هم صادق است.

شباهت سوم، به قابلیت تغییرشکل خدای شرارت ارتباط دارد. او در کمیک بوک‌ها از این قابلیت برای اهداف مختلف استفاده کرد. مطابق این اتفاق‌ها در Thor: The Dark World رخ می‌دهد. شباهت چهارم، نحوه شکل‌گیری انتقامجویان است. لوکی در هر دو مدیوم اصلی‌ترین دلیل شکل‌گیری این گروه ابرقهرمانانه به شمار می‌رود. شباهت پنجم و پایانی، مهارت‌های مشابه است. او در سینما و کمیک بوک مهارت بسیار بالایی در استفاده از جادو دارد.

اولین تفاوت میان نسخه سینمایی و کمیک بوکی لوکی، فرماندهی چیتاری‌ها است. این موضوع در صفحات کاغذ وجود ندارد. دومین تفاوت، به نحوه تعاملش با ثور مربوط می‌شود. تقریبا تمام کمیک بوک‌ها شامل رابطه‌ای نه چندان خوب میان دو برابر است اما در سینما، رابطه کاملا متفاوتی را شاهد هستیم؛ رابطه‌ای که اغلب رنگ و بویی برادرانه به خود می‌گیرد. تفاوت سوم، عدم حضور نسخه مونث لوکی است. خدای شرارت در یک برهه به شکل یک زن در داستان‌ها حضور دارد اما تا به این لحظه خبری از نسخه مونث در MCU نبوده است.

تفاوت چهارم، تغییر شکل به اودین است. لوکی در کمیک بوک‌ها هرگز خود را به شکل اودین درنیاورد اما این اتفاق روی پرده نقره‌ای رخ می‌دهد. تفاوت پنجم و پایانی، رابطه نزدیک با فریگا است. تا قبل از ساخت دنیای سینمایی مارول، چنین چیزی در صفحات کمیک بوک وجود نداشت.

چه در آینده‌ای در انتظار Loki قرار دارد؟

شخصیت لوکی در آینده‌ای نزدیک در سریال Loki حضور خواهد داشت. این اثر قرار است از طریق دیزنی پلاس در دسترس علاقه‌مندان قرار بگیرد. از سایر پروژه‌های لوکی فعلا اطلاعاتی در دسترس نیست.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

0 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments