1%
  • 0/10

بیوگرافی ددپول | هر آنچه باید درباره وید ویلسون بدانید

ابرقهرمانی که همه چیز را به سُخره می‌گیرد!

بیوگرافی ددپول | هر آنچه باید درباره وید ویلسون بدانید ۵ ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ مقالات جانبی (سینمایی) کپی لینک

در این مقاله قصد داریم به شخصیت وید ویلسون با نام مستعار ددپول (Deadpool) نگاهی انداخته و با سرگذشت، ویژگی‌های رفتاری و قابلیت‌هایش بیشتر آشنا شویم.

کمیک بوک‌های مارول ابرقهرمان، ابرشرور و ضدقهرمان‌های زیادی را در خود جای داده اما تنها تعداد انگشت شماری از آن‌ها دیوار چهارم را می‌شکنند. به بیان دیگر، از ماهیت خود بعنوان یک شخصیت کمیک بوکی باخبر بوده و حتی گهگاهی با مخاطب بصورت مستقیم صحبت می‌کنند. یکی از مشهورترین و محبوب‌ترین شخصیت‌هایی که چنین ویژگی‌ای دارد، ددپول با نام واقعی وید ویلسون است.

ددپول تاکنون دو اقتباس سینمایی دریافت کرده و اقتباس سوم هم در دست ساخت بود که اعتصاب فیلمنامه نویسان و بازیگران هالیوودی رخ داد. در نتیجه این اتفاق، تمامی پروژه‌ها متوقف شده‌اند تا دست اندرکاران فیلم‌ها و سریال‌ها بتوانند بر سر شرایط کاری و دستمزدها به یک توافق با استودیوها برسند. البته اعتصاب‌ها باعث نشده انتشار شایعه‌ها و گزارش‌های غیررسمی متوقف شود. در نتیجه، Deadpool 3 همچنان یکی از موضوعات داغ در میان علاقه مندان به کمیک بوک و آثار ابرقهرمانی به شمار می‌رود.

حالا که سومین اقتباس سینمایی ددپول در مرکز توجه‌ها است، تصمیم گرفتیم در قالب یک مقاله به معرفی خلاصه‌وار این شخصیت بپردازیم.

فهرست مطالب

نحوه شکلگیری کاراکتر ددپول

ددپول نخستین بار در شماره ۹۸ کمیک بوک The New Mutants (فوریه ۱۹۹۱ میلادی) حضور یافت و حاصل همکاری‌های راب لایفلد (Rob Liefeld) و فابیان نیکیزا (Fabian Nicieza) محسوب می‌شود. لایفلد که طرفدار کمیک بوک‌های Teen Titans بود، شخصیت جدیدش را به نیکیزا نشان داد. نیکیزا پس از بررسی شخصیت، او را دث استروکی توصیف کرد که در گروه تایتان‌های جوان عضو است. نیکیزا همچنین نام وید ویلسون را برای این شخصیت انتخاب کرد که اشاره‌ای به اسلید ویلسون (نام واقعی دث استروک) به شمار می‌رود.

دث استروک، تنها شخصیتی نیست که منبع الهام راب لایفلد برای خلق شخصیت جدیدش بود. او برای قابلیت‌ها از ولورین و برای ظاهر از مرد عنکبوتی الهام گرفت: «من به مرد عنکبوتی و ولورین دسترسی نداشتم. برای همین باید مرد عنکبوتی و ولورین خودم را خلق می‌کردم.» رایفلد همچنین در خلق ددپول نیم نگاهی هم به شخصیت‌های جی آی جو داشت؛ «شدیداً به جی آی جو علاقه مند بودم. همه عروسک‌هایش را داشتم.»

بد نیست بدانید ددپول مانند ولورین اهل کانادا بوده و مانند مرد عنکبوتی حین مبارزه جوک می‌گوید و شوخی می‌کند.

قدرت‌ها و قابلیت‌های وید ویلسون

اصلی‌ترین قدرت ددپول، خودالتیامی سریع زخم‌ها، اعضا و جوارح بدن است. در واقع، هیچ زخمی نمی‌تواند او را بکشد و حتی قطع شدن اعضای بدن هم تاثیری ندارد. در صورتی که کمیک بوک‌ها را نخوانده‌اید، بهتر است بدانید بریدن سر یا حتی سوزاندن هم نتوانست این شخصیت را به کام مرگ بفرستد. البته سرعت التیام زخم‌ها یا رشد اعضای قطع شده به شدت زخم یا شرایط روحی وید ویلسون بستگی دارد. او همچنین در برابر انواع مختلف مواد مخدر و مواد شیمیایی مقاوم بوده و تنها دوز بسیار بسیار بالایی از آن می‌تواند رویش تاثیر بگذارد. با در نظر گرفتن این موارد، می‌توان او را یک نامیرا دانست.

وید ویلسون مزدور و قاتلی آموزش دیده بوده و نه تنها در هنرهای رزمی مهارت داشته و می‌تواند حریفی قدرتمند در مبارزات تن به تن باشد، بلکه با انواع مختلف سلاح‌های گرم آشنایی داشته و از همه مهمتر، یک تیرانداز بسیار دقیق است. او همچنین با شمشیرها، بخصوص کاتانا آشنایی داشته و از آن‌ها در مبارزات استفاده می‌کند. در ضمن، ددپول نه تنها در نشان دادن عکس العامل سرعت بالایی دارد، بلکه از قدرت و استقامت ابرانسانی برخوردار است که باعث می‌شود خستگی در مبارزات برایش معنای نداشته باشند.

تنها سلول‌های بدن وید ویلسون نیستند که با سرعتی غیرقابل باور جوان شده و شرایط برای سلول‌های سر هم به همین منوال است. البته این ویژگی، یعنی جایگزینی سریع نورون‌ها به روان پریشی و بی‌ثباتی روانی منجر شده است. اگرچه این ویژگی قطعاً در لیست نقاط ضعف ددپول قرار می‌گیرد، می‌توان آن را یک نقطه قوت هم در نظر گرفت؛ زیرا او را به حریفی غیرقابل پیش بینی تبدیل می‌کند.

تسک مستر (Taskmaster) یکی از ابرشرورهای کمیک بوک‌های مارول بوده و بواسطه حافظه تصویری قدرتمند خود می‌تواند حرکات فرد مقابل را تکرار کند. او که حریفی چالش برانگیز برای اکثر قهرمانان به شمار می‌رود، نمی‌تواند وید ویلسون را شکست دهد؛ زیرا به دلیل بی‌ثباتی روانی سبک مبارزه و حرکاتش هر لحظه و هر ثانیه در حال تغییر هستند.

سرگذشت ددپول در کمیک بوک‌ها

این بخش از مقاله به مرور صفحات کمیک بوک‌ها و سرگذشت وید ویلسون اختصاص داده شده است.

سال‌های نخست زندگی

پس از اینکه خانه را ترک کرد، به نیروهای ویژه ارتش ایالات متحده آمریکا پیوست. وید ویلسون عملکرد فوق العاده‌ای در در نظامیگری داشت اما از ارتش اخراج شد چون از  دستوراتی که در تضاد با خطوط قرمز اخلاقی‌اش بودند پیروی نمی‌کرد. وید شرایط روحی و روانی خوبی نداشت و حتی قبل از تولد ۱۹ سالگی مرتکب خودکشی شد اما زنده ماند. او در ادامه به تیمی از مزدوران دعوت شد که تحت پشتیبانی سازمان سیا قرار داشت. به او قول داده شده بود تمامی اهداف گروهشان لایق مردن بوده و نیازی نیست نگران خطوط قرمز اخلاقی باشد.

وید ویلسون مدتی را با گروه تحت حمایت سازمان سیا گذراند اما بنا به دلایلی از آن‌ها جدا شد و بعنوان یک مزدور در مراکش و آسیا به فعالیت پرداخت تا اینکه نهایتاً تصمیم گرفت به زادگاهش، یعنی ایالات متحده آمریکا بازگردد. پس از بازگشت، با یک جهش یافته به نام ونسا آشنا شد و رابطه‌ای عاشقانه را با او آغاز کرد. پس از اینکه در یکی از ماموریت‌ها با شکست مواجه شد، گروه استخدام کننده‌اش تصمیم گرفت با هدف قرار دادن ونسا از وید انتقام بگیرد. البته نقشه‌ها با دخالت زو کولودون راه به جایی نبرد. زو که عضو یک سازمان بین جهانی بود، اعتقاد داشت وید در آینده نقش مهمی در تعیین سرنوشت جهان ایفا می‌کند. به همین دلیل زیر نظرش گرفت.

وید ویلسون پس از اینکه متوجه شد تومور دارد، به رابطه‌اش با ونسا پایان داد و به کانادا رفت. در آنجا، به او پیشنهاد شد که به برنامه سلاح ایکس (Weapon X) بپیوندد تا از این طریق بتواند سلامتی‌اش را برگرداند. با تزریق ماده‌ای که از بدن ولورین (Woverine) گرفته شده بود، وید سلامتی خود را بطور کامل بدست آورد. هر چند، قابلیت خودالتیامی در ادامه عملکرد خود را از دست داد و باعث شد پوست او حالتی ناخوشایند بگیرد.

ونوم پول 

در جریان سرقت مجسمه Kali از دنسن مکابرا، ددپول بشدت زخمی شد. در همین حین، یک سیمبیوت سیاه و سفید که از سوی کیلر ثریل، گاز و کلدوار تحت تعقیب بود به او چسبید. این سیمبیوت قبل‌تر سعی کرده بود به مرد عنکبوتی (Spider-Man) بچسبد اما پس از اینکه فهمید یک موجود زنده است، آن را پس زد. وید ویلسون در ادامه به ماهیت سیمبیوت پی برد. با این حال، ترجیح داد آن را نگه دارد چون قدرت بیشتری پیدا کرده بود. او بار دیگر به سراغ دنسن مکابرا رفت و اینبار به لطف سیمبیوت توانست شکستش دهد. البته وید در ادامه به همزیستی خودش با سیمبیوت پایان داد تا این موجود انگل مانند به سراغ میزان بعدی برود.

ماجراجویی با کیبل

کیبل و ددپول درگیر یک ماجرای تروریستی می‌شوند که هدف آن، پخش ویروس Façade در تمام جهان بود. هر دویشان به ویروس مبتلا شدند و چاره‌ای جز ترکیب دی ان ای‌شان نداشتند، در غیر این صورت می‌مردند. در نتیجه ادغام دی ان ای‌ها، هر بار که کیبل می‌خواست از دستگاه تلپورتر استفاده کند، ددپول هم منتقل می‌شد. البته در انتهای این ماجرا کیبل موفق شد تمام عفونت‌های ناشی از ویروس را از بین ببرد.

با اتمام ماجرای تروریستی، کیبل تمرکز خود را روی افزایش قدرتش قرار داد؛ زیرا می‌خواست به رهبر جهان تبدیل شده و بدین ترتیب، صلح را در همه جا برقرار کند. سایکلاپس بابت فرزندش، یعنی کیبل و مسیری که در پیش گرفته بود نگرانی‌هایی داشت. به همین دلیل، از وید ویلسون خواست حواسش به او باشد و در صورت نیاز، از تلپورتر برای توقفش استفاده کند. در تلاش برای اجرای نقشه‌اش، به رهبران جهان گفت موشک‌هایی را به سمت خورشید شلیک خواهد کرد. البته ددپول و مردان ایکس دخالت کرده و چنین اتفاقی رخ نداد. کیبل همچنین فاش کرد بدنبال متحد کردن رهبران جهان بود تا نشان دهد در کنار هم بسیار قدرتمند خواهند شد.

ددپول در ادامه چندین بار جان کیبل را در ماجراجویی‌های مختلف نجات داد.

ددپول شرور

پس از تلاشی ناموفق برای خودکشی و مبارزه با هالک، ویلسون وید به زندانی به نام کراس مور فرستاده شد. در آنجا، با دکتر الن ویتبی ملاقات کرد؛ فردی که از مدت‌ها قبل دیوانه‌وار عاشق ددپول بود. الن به وید کمک کرد تا از بیمارستان فرار کند اما وید عشق او را پس زد.

ددپول پس از فرار از بیمارستان با نیروهای امنیتی مواجه شد و به درگیری با آن‌ها پرداخت؛ اتفاقی که در ادامه به گروگان گرفتن ملکه انگلستان منجر شد. ملکه انگلستان، وید ویلسون را متقاعد کرد که نمی‌تواند الن ویتبی را به حال خود رها کرده و در قبالش مسئول است. به همین دلیل، وید به آپارتمان الن رفت تا بتواند با او مقابله کند. ابرقهرمان حَراف به آپارتمان رفت و در یخچال الن با اعضای قطع شده بدن خودش مواجه شد. پس از اینکه الن جان خودش را گرفت، وید تمامی اعضای یخ زده بدنش را داخل سطح آشغال انداخت و آنجا را ترک کرد. اعضای بدن در ادامه به هم متصل شده و نسخه سادیستی‌تر ددپول را بوجود آوردند.

ددپول به رستوران مورد علاقه‌اش در نیوجرسی رفت تا غذای محبوبش، یعنی چیمی چانگا (غذایی متعلق به جنوب غربی آمریکا) بخورد. او در آنجا با ددپول شرور مواجه شد و یک درگیری میانشان شکل گرفت؛ درگیری‌ای که به نابودی رستوران مورد علاقه وید ویلسون منجر شد. آن‌ها در ادامه توافق کردند به پارک کانارسی رفته و جدالشان را در آنجا ادامه دهند. اگرچه درگیری میانشان شکل گرفت، اضافه شدن کاپیتان آمریکا به ماجرا باعث فرار ددپول شرور شد.

ددپول شرور تصمیم گرفت رئیس پلیس و فرزندانش را کشته و تقصیرها را گردن وید ویلسون بیاندازد اما ددپول که طی اتفاقاتی دستش را خوانده بود، توانست قربانیان را نجات دهد. پس از این اتفاق، ددپول شرور هدفش را از تمامی اقدامات اخیر فاش کرد: او می‌خواست نشان دهد هر چقدر هم آدم خوبی باشند، دیگران آن‌ها (خودش و ددپول) را یک هیولا می‌بینند. در همین حین، کاپیتان آمریکا و نیروهای پلیس سر رسیده و از هر دو ددپول می‌خواهند تسلیم شوند اما نسخه شرور اینکار را نمی‌کند. در نتیجه، بارانی از گلوله به سمتش شلیک می‌شوند. در همین حین، دارتی عجیب به ددپول شرور خورده و باعث می‌شود تمامی قدرت‌های خود را از دست داده، به یک انسان معمولی تبدیل شده و نهایتاً بمیرد.

جستوجو برای مرگ!

وید ویلسون پس از مشاهده مرگ ددپول شرور تصمیم گرفت هر طور شده سرم مورد نظر را پیدا کرده و به خواسته دیرینه‌اش، یعنی مرگ برسد. وید طی اتفاقاتی متوجه شد تامب استون توانسته سرم مورد نظر را بسازد. او سرم را بدست آورد و به خودش تزریق کرد. بدین ترتیب، قدرت خودالتیامی‌اش از بین رفت.

آلیسون کمپ یکی از ماموران اف بی آی بود تا اینکه ددپول باعث شد ویلچرنشین شود. او که بدنبال انتقام بود، تعدادی از دشمنان قدیمی ددپول مانند تی-ری و اسلی بک را دور هم جمع کرد و به آن‌ها آموزش داد. قبل از اینکه حمله‌شان عملی شود، ددپول به مخفی گاهشان نفوذ کرد و موفق شد تی-ری و اسلی بک را بکشد. در همین حین، آلیسون می‌خواست بواسطه انفجار خودش را بکشد که وید گفت در صورتی که انفجار رخ دهد، او هم می‌میرد. وید موفق شد آلیسون را از انفجار منصرف کند. در همین حین، سر و کله ددپول شرور پیدا شد و فاش کرد سرمی که به بدنشان تزریق شده بود، موقتی بوده است.

سرگذشت وید ویلسون در سینما

تاکنون دو نسخه از ددپول روی پرده نقره‌ای سینما آمده که هر دویشان توسط رایان رینولدز به تصویر کشیده است. اولین نسخه، به X-Men Origins: Wolverine مربوط می‌شود که چندان وفادار نیست. وید ویلسون در این اثر نه تنها لباس قرمز و مشکی‌اش را به تن ندارد، بلکه دهانش بسته شده و قابلیت حرف زدن ندارد، از چشمانش لیزر بیرون می‌آید، از قابلیت غیب شدن برخوردار است و به جای کاتانا، تیغه‌هایی از دستانش بیرون می‌آیند. بد نیست بدانید رینولدز در صحنه‌های ساده و نه چندان چالش برانگیز بعنوان ددپول جلوی دوربین رفت اما در صحنه‌هایی که نیازمند بدلکاری سنگین بود، اسکات ادکینز (Scott Adkins) جای او به نقش آفرینی پرداخت.

در پی اتفاقاتی که در X-Men: Days of Future Past رخ داد، تایملاین مجموعه فیلم‌های مردان ایکس (X Men) عملاً ریبوت شد. اینبار نسخه‌ای جلوی دوربین رفت که شباهت بسیار بیشتری به همتای کمیک بوکی‌اش دارد. نسخه جدید، یک مزدور است که به سرطان بدخیم مبتلا شده و فرصت چندانی ندارد. در همین حین، فردی به سراغش آمده و به او پیشنهاد درمان می‌دهد. وید ویلسون می‌پذیرد اما در کمال ناباوری، مورد شکنجه قرار می‌گیرد تا ژن ابرانسانی‌اش فعال شود؛ اتفاقی که نهایتاً رخ می‌دهد. البته این اتفاق باعث می‌شود پوست وید تغییر شکل داده و حالتی ناخوشایند به خود بگیرد. قسمت اول، تلاش‌های وید برای یافتن آژاکس را به تصویر می‌کشد؛ فردی که آزمایش‌ها را رویش انجام داد. او می‌خواهد آژاکس را به رفع مشکل پوستش مجبور کند اما وقتی متوجه می‌شود چنین چیزی امکانپذیر نیست، جانش را می‌گیرد.

وید ویلسون پس از اتمام نخستین ماجراجویی‌اش بعنوان ددپول به مبارزه با گروه‌های مافیایی و تبهکاری می‌پردازد که نتیجه آن، مرگ معشوقه‌اش است. در پی مرگ ونسا، شرایط روحی و روانی وید ویلسون بهم می‌ریزد اما نهایتاً به خودش آمده و عضوی از مردان ایکس می‌شود. او طی اتفاقاتی با یک جهش یافته نوجوان به نام راسل کالینز مواجه می‌شود که چندان در کنترل قدرتش ماهر نیست. او همچنین تحت تعقیب یک قاتل قرار دارد که از آینده آمده است. این قاتل، کیبل بوده و معتقد است راسل در آینده به یک قاتل سریالی تبدیل شده و اعضای خانواده‌اش را قتل عام می‌کند. به همین دلیل به گذشته آمده تا بتواند سرنوشت را تغییر دهد.

اگرچه ددپول و کیبل در ابتدا دشمنان یکدیگر هستند، در ادامه اتحادی شکل داده و تلاش می‌کنند جلوی راسل کالینز را بگیرند؛ تلاشی که نتیجه می‌دهد. ددپول همچنین با استفاده از دستگاهی که کیبل برای سفر در زمان استفاده می‌کند، در زمان جابجا شده و معشوقه‌اش ونسا را نجات می‌دهد.

تفاوت‌های نسخه کمیک بوکی و لایو اکشن ددپول 

در این بخش از مقاله قصد داریم تعدادی از مهمترین تفاوت‌ها میان ددپول کمیک بوک و سینما را بررسی کنیم. اولین تفاوت به سرگذشت مربوط می‌شود. وید ویلسون در کمیک بوک‌ها می‌گوید کودکی و نوجوانی خوبی نداشته و رابطه‌اش با والدین هم تعریفی نداشت. نکته عجیب ماجرا اینجاست که او هر بار داستان متفاوتی را بعنوان دوران کودکی و نوجوانی‌اش تعریف می‌کند؛ مانند کاری که جوکر در فیلم The Dark Knight انجام داد. در سینما، ددپول نه تنها راوی غیرقابل اعتمادی نیست، بلکه اشاره‌ای به دوران کودکی و نوجوانی‌اش ندارد.

قدرت‌های نسخه کمیک بوکی و سینمایی یکسان هستند اما نحوه دستیابی‌شان به قابلیت‌های ابرانسانی فرق دارد. در کمیک بوک‌ها، وید ویلسون بعنوان یکی از اعضای برنامه سلاح ایکس انتخاب شد و در جریان آن دی ان ای ولورین را دریافت کرد. پس از اینکه پوستش تغییر شکل داد، به Department K فرستاده شد؛ جایی که نمونه‌های آزمایشگاهی شکست خورده فرستاده می‌شدند. البته او نهایتاً از آنجا فرار کرد. در سینما، خبری از Weapon X یا Department K نبوده و وید ویلسون قدرت‌هایش را با رفتن به جایی به نام The Workshop بدست می‌آورد.

تفاوت سوم و پایانی، به معشوقه‌ها ربط دارد. ونسا در کمیک بوک‌ها یک انسان جهش یافته با نام مستعار کپی کت است اما در سینما یک انسان کاملاً عادی محسوب می‌شود. در ضمن، نسخه کمیک بوکی ونسا یکی از اعضای برنامه سلاح ایکس بود و توانایی تغییر شکل را داشت.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

5 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments