زمانی که Dead by Daylight را شروع میکنید، بازی به شما آموزش لازم برای کنترل کاراکترتان را میدهد و چه قاتل باشید و چه فراری، خیلی زود با قلقهای شخصیتتان کنار میآیید. اگر قاتل باشید باید طبق شغلی که دارید، به دنبال آدمهای منطقه بگردید و آنها را سلاخی کنید. اگر هم تصمیم دارید نقش یک انسان فانی را بازی کنید، باید برق ژنراتور منطقه را وصل کنید و سعی کنید از هر راهی که میشود فرار کنید. اما با نهایت آرامش! از دید من این بخش از Dead by Daylight واقعا جالب است؛ اگر ضربان قلب افرادی که قصد فرار دارند زیاد شود، قاتل آن را حس و صدای قلب را دنبال میکند تا پیدایشان کند. در واقع این موضوع برای کسانی که در این بازی ترسناک نقش قاتل را دارند یک مزیت محسوب میشود.
ظاهر و گرافیک Dead by Daylight قابل قبول است و فضاسازی مناسبی دارد. موسیقی ترسناک و دلهرهآور، بازی را هیجانانگیزتر کرده و باعث جذابیت بیشتر آن شده است. از طرفی دیگر، در زمانهای متفاوت و بهخصوصی مثل تعقیب کردن یا فرار، با جلوههای بصری مناسب و سریعتر شدن ریتم موزیک، حس هیجان بیشتری به کاربر منتقل میشود. ناگفته نماند که زاویهی دید در این بازی کاملا ثابت نیست و کاربرانی که در نقش قاتل قرار میگیرند با دید اول شخص و کسانی که بهجای انسانهای فراری بازی میکنند، با دید سوم شخص این عنوان را تجربه میکنند.