فیلم‌های ابرقهرمانی که نشان دادند نیازی به بازگشت به ابتدای مسیر نیست
1%
  • 0/10

فیلم‌های ابرقهرمانی که نشان دادند نیازی به بازگشت به ابتدای مسیر نیست

از منشأ تا تحول: چطور حذف روایت آغازین به نفع داستان تمام شد؟

فیلم‌های ابرقهرمانی که نشان دادند نیازی به بازگشت به ابتدای مسیر نیست ۰ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴ سینما کپی لینک

فیلم‌های ابرقهرمانی بدون شک از محبوب‌ترین آثاری هستند که تا به امروز در تاریخ سینما ساخته شده‌اند و هرکدام طرفداران خاص و وفادار خود را دارند. بسیاری از فرنچایزهای قدیمی سینما دوران اوج و افول را تجربه می‌کنند، اما گاهی تنها یک فیلم خوب کافی‌ست تا یک مجموعه را از لبه‌ی پرتگاه نجات دهد.

گاه فیلم‌های ابرقهرمانی وجود دارند که در سراشیبی یک سقوط بزرگ قرار گرفته‌اند و در این میان اثری ظهور می‌کند که به عنوان نجات‌دهنده‌ای، مسیر سقوط را به صعود تغییر می‌دهد. این فیلم‌ها فرانچایزهایی را احیا می‌کنند که به‌نظر می‌رسد در مسیر سقوطی غیرقابل‌مهار قرار گرفته‌اند؛ چه با بازگشت به ریشه‌ها، و چه با نوآوری‌هایی تازه و خلاقانه‌ای که حتی منتقدان و مخاطبان قدیمی را نیز شگفت‌زده می‌کنند.

روایت چگونگی تبدیل یک انسان معمولی به ابرقهرمانی قدرتمند، سال‌هاست که به عنوان سنگ‌بنا و پایه‌ی فیلم‌های ابرقهرمانی شناخته می‌شود؛ داستان‌هایی که با تکیه کردن بر تراژدی، سرنوشت، و علم، بُعد انسانی را به شخصیت‌های فرابشری می‌بخشند و باعث ایجاد یک ارتباط احساسی میان مخاطب و قهرمانان می‌شوند. از نیش عنکبوت برای مردعنکبوتی (Spider-Man) گرفته تا مرگ تلخ والدین بروس وین (Bruce Wayne) در کوچه‌ای تاریک، این گذشته‌ها همان چیزی هستند که به شخصیت‌ها عمق می‌بخشند.

در ادامه این مقاله با ما همراه باشید تا به معرفی فیلم‌های ابرقهرمانی بپردازیم که نشان دادند نیازی به بازگشت به ابتدای مسیر نیست.

بتمن (The Batman)

کارگردان: مت ریوز (Matt Reeves)

داستان ظهور بروس وین، یکی از پرتکرارترین روایت‌ها در فرهنگ عامه است؛ پسربچه‌ای که به قتل رسیدن والدینش را در کوچه‌ای تاریک می‌بیند و به همین دلیل تصمیم می‌گیرد تا آخر عمرش به مبارزه با جرم و جنایت بپردازد. فیلم‌های قبلی مانند بتمن (Batman) ساخته تیم برتون (Tim Burton) و بتمن آغاز می‌کند (Batman Begins) ساخته کریستفور نولان (Christopher Nolan) به شدت به این گذشته تکیه می‌کنند و تبدیل شدن بروس وین به شوالیه تاریکی را مورد توجه قرار می‌دهند.

مت ریوز (Matt Reeves)، اما به طرز هوشمندانه‌ای از بازگو کردن صحنه مرگ توماس (Thomas Wayne) و مارتا وین (Martha Wayne) خودداری می‌کند. این مرگ‌ها همچنان در پس زمینه احساسی زندگی بروس وین وجود دارند و او را تحت تاثیر قرار می‌دهند، با این وجود تمرکز داستان روی بروس وین جوانی است که در حال تحقیق درباره‌ی فساد مرتبط با میراث خانوادگی‌اش است. در این فیلم، به‌جای بازگشت دوباره به صحنه جرمی تکراری، مخاطب همراه با بروس پرده از رازهای گذشته برمی‌دارد. این انتخاب، بسیار هوشمندانه بود. فیلم با احترام به آگاهی مخاطب، پیش می‌رود و به‌جای تمرکز بر سرآغاز داستان بروس وین، به تحول شخصیتی او می‌پردازد و نتیجه‌اش تصویری عمیق‌تر و چندلایه‌تر از بتمن است.

مردعنکبوتی: بازگشت به خانه (Spider-Man: Homecoming)

کارگردان: جان واتس (Jon Watts)

داستان ظهور مرد عنکبوتی در ناخودآگاه جمعی حک شده است: پیتر پارکر (Peter Parker)، نوجوانی باهوش در زمینه‌ی علوم، پس از گزیده‌شدن توسط عنکبوتی عجیب و رادیواکتیوی، توانست به قدرت‌های ویژه دست پیدا کند. مرگ عمو بن (Uncle Ben)، که ناشی از بی‌توجهی پیتر پارکر بو، درسی ابدی و عبرت‌انگیز به او می‌دهد: “قدرت زیاد، مسئولیت زیادی نیز می‌طلبد.” این روایت تلخ، نخستین‌بار در فیلم مرد عنکبوتی (Spider-Man) از سم ریمی (Sam Raimi) در سال 2002 روایت شد و در فیلم مردعنکبوتی شگفت‌انگیز (The Amazing Spider-Man) ساخته مارک وب (Marc Webb) نیز، محور اصلی داستان بود.

با این وجود، در فیلم مردعنکبوتی: بازگشت به خانه (Spider-Man: Homecoming) ساخته جان واتس (Jon Watts) که یکی از به یادماندنی‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی است، داستان درست از جایی آغاز می‌شود که پیتر درگیر زندگی قهرمانانه خود شده است، و این درست بعد از اتفاقاتی است که در فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی (Captain America Civil War) رخ می‌دهد. داستان چگونگی تبدیل شدن او به مردعنکبوتی تنها در یک گفت‌و‌گوی کوتاه پیتر با دوستش ند (Ned)، به آن اشاره می‌شود. نه خبری از نیش عنکبوت است و نه فلاش‌بکی برای نشان دادن صحنه مرگ عمو بن. فقط اشاره‌ای کوچک به گذشته سخت او زده می‌شود و پیتری که حالا بین زندگی مدرسه‌ای و ابرقهرمان‌بازی دست و پا می‌زند. این انتخاب نتیجه‌ی درخشانی داشت. بعد از دو بازگویی سینمایی در ۱۵ سال گذشته، دیگر نیازی به روایت مجدد نبود. تمرکز فیلم بر آینده‌ی پیتر بود؛ مسئولیت‌پذیری نه از دل تراژدی، بلکه از طریق راهنمایی تونی استارک (Tony Stark). این انتخاب جذاب نوع روایت، باعث شد فیلم سبک‌تر، سرزنده‌تر و خلاقانه‌تر باشد.

فیلم بتمن (Batman: The Movie)

کارگردان: لسلی اچ. مارتینسن (Leslie H. Martinson)

فیلم بتمن (Batman: The Movie) محصول سال 1966 به کارگردانی لسی اچ. مارتینسن (Leslie H. Martinson)، برگرفته از سریالی تلویزیونی به همین نام است. این فیلم کاملا داستان ابتدایی که مسیر بتمن را به تصویر می‌کشد را کنار می‌گذارد و تنها در یک جمله کوتاه به گذشته بروس وین اشاره می‌شود. فیلم بتمن با لحن طنزآمیز و کمیک‌استریپی خود، بیشتر بر شخصیت‌های رنگارنگ شرور، موقعیت‌های خنده‌دار، و ابزارهای عجیب و غریب تمرکز دارد.

این تصمیم، کاملا مناسب لحن و حال و هوای بتمنی بود که در سال 1996 ساخته شد. پرداختن به تروماها و روان‌شناسی کردن شخصیت بروس وین، با سبک هنری اثر و روحیه طنزش ناسازگار بود. تماشاگران آن زمان هم می‌دانستند بتمن کیست، و فیلم با آگاهی از این شناخت، بدون هیچ درنگی وارد ماجرای طنز و خلاقانه خود می‌شود. نتیجه‌ این تصمیم، تجربه‌ای سرگرم‌کننده و سرراست است که خودش را بیش از حد جدی نمی‌گیرد.

مردان ایکس (X-Men)

کارگردان: برایان سینگر (Bryan Singer)

مردان ایکس (X-Men) به کارگردانی برایان سینگر (Bryan Singer) از آن دست فیلم‌های ابرقهرمانی است که باعث تحول این ژانر در تاریخ سینما شد. در کمیک‌ها سرآغاز مردان ایکس، حول‌محور تاسیس مدرسه‌ای برای جهش‌یافته‌های جوان توسط پرفوسور چارلز اگزاویه (Charles Xavier) یا همان پروفسور ایکس (Professor X) می‌چرخد. نسل اول تیم شامل سایکلاپس (Cyclops) ، جین گری (Jean Grey)، بیست (Beast) و… می‌چرخد که هر کدام داستان و گذشته‌ی خود را دارند.

اما فیلم مردان ایکس که یکی از بهترین فیلم‌های ابرقهرمانی است، مسیری دیگری را در پیش گرفت. فیلم مخاطب را مستقیماً وارد دنیایی می‌کند که در آن مدرسه‌ی اگزاویه از قبل وجود دارد و شخصیت‌هایی مثل سایکلاپس و استورم (Storm) در حال فعالیت‌اند. ولورین (Wolverine) و روگ (Rogue) به‌عنوان تازه‌وارد، نقش نماینده‌ی مخاطب را دارند تا به‌مرور با این جهان و چالش‌هایش آشنا شوند. این رویکرد متفاوت باعث شد تا فیلم بتواند گروهی از شخصیت‌ها را معرفی کند، و تعاملاتشان و تنش‌های سیاسی-اجتماعی جهانشان را در زمانی محدود به تصویر بکشد. روایت این داستان با همان سبک آثار قبلی مردان ایکس که به سرآغازشان می‌پرداختند، می‌توانستند ریتم فیلم را کند کنند، اما در این اثر، داستان انرژی بالایی شروع می‌شود و عمقش را از طریق دیالوگ و رابطه‌های گوناگون نشان می‌دهد.

فلش (The Flash)

کارگردان: آندرس موشیتی (Andrés Muschietti)

در کمیک‌ها، بری آلن (Barry Allen) دانشمند پزشکی قانونی است که پس از اصابت صاعقه و تماس با مواد شیمیایی به سرعتی مافوق بشر دست می‌یابد. مهم‌ترین عنصر و نکته داستانش، قتل مادرش و زندانی‌شدن اشتباهی پدرش است؛ اتفاقی که انگیزه‌ی اصلی او برای رفتن به سمت عدالت‌جویی است.

با این وجود، در جهان دی‌سی (DC)، بری پیش از فیلم خودش در آثاری مانند لیگ عدالت (Justice League)، و بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت (Batman v Superman: Dawn of Justice)، حضور یافته بود. فیلم فلش (The Flash) در سال 2023 نیز با تکیه بر همین پیش‌زمینه، داستان منشأ فلش را کاملا حذف کرده و تنها یک فلاش‌بک کوتاه برای درک کردن انگیزه‌های احساسی او ارائه می‌دهد. تمرکز این اثر بر پیامدهای سفر در زمان و جهان‌های موزای است، نه قدرت‌هایش. با توجه به آشنایی قبلی مخاطب، این انتخاب بسیار موفق بود. حذف داستان منشأ باعث شد فیلم به مفاهیم علمی-تخیلی پیچیده‌تری بپردازد و در عوض روی رشد شخصیتی بری و روایت‌های چندجهانی تمرکز کند.

هالک شگفت‌انگیز (The Incredible Hulk)

کارگردان: لویی لتریه (Louis Leterrier)

داستان سرآغاز هالک (Hulk) و چگونگی تبدیل شدن بروس بنر (Bruce Banner) به غولی بزرگ و سبزرنگ، یکی از ساده‌ترین داستان‌ها در جهان مارول است؛ بروس بنر، داشمند باهوش و خلاقی که بعد از آزمایشی اشتباه و تحت تاثیر قرار گرفتن با پرتو گاما، هر وقت عصبانی می‌شود، تبدیل به غولی سبزرنگ شده و همه از او ترس دارند. فیلم هالک ساخته انگ لی (Ang Lee) در سال 2003، با نگاهی روان‌شناختی عمیق به این منشأ پرداخت، اما به‌دلیل ریتم کند و لحن سنگین با استقبال محدود مواجه شد.

وقتی مارول در سال 2008، هالک شگفت‌انگیز (The Incredible Hulk) را که جزو اولین فیلم‌های ابرقهرمانی این کمپانی و MCU به حساب می‌آمد را ساخت، تصمیم گرفت که داستان را از نو بازگویی نکند. در عوض، سرآغاز هالک را در اولین سکانس فیلم و در قالب مونتاژی از آزمایش‌های علمی، تعقیب ارتش و بریده‌خبرها نشان داده می‌شود. وقتی داستان اصلی شروع می‌شود، بروس در حال فرار است و می‌خواهد با هالک درونش کنار بیاید.

این تصمیم چند نکته مثبت داشت: نخست، از چرخه تکرار جلوگیری کرد، چرا که تماشاگران به‌تازگی نسخه‌ی قبلی را دیده بودند. دوم، لحن تازه‌ی فیلم را به‌خوبی معرفی کرد و سوم، اجازه داد فیلم مستقیماً وارد چالش‌های شخصیتی بروس شود. این فیلم به‌جای بازگشت به نقطه‌ی شروع، جلو رفت و نشان داد که یک فیلم ابرقهرمانی می‌تواند بدون درگیر کردن بیش از حد داستان خود در فاز منشأ پیدایش ابرقهرمانان، داستانی منسجم و پویاتر ارائه کند.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

0 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments