معرفی انیمه Spy × Family | خانواده اسپای

انیمه Spy × Family داستان جاسوس موفق و کارکشته‌ای را روایت می‌کند که به عنوان برترین جاسوس منطقه فعالیت خود شناخته می‌شود. ماموری که به مرد هزار چهره مشهور است و به هر قیمتی که شده ماموریت‌‌های خود را به سرانجام می‌رساند.

توایلایت (TWILIGHT) پس از موفق شدن در مامورت‌‌های سخت خود این بار با یکی از چالش‌برانگیز‌ترین آن‌ها روبه رو می‌شود. ماموریتی که در آن باید نقش یک پدر وظیفه شناس و همسری عاشق و مهربان را بازی کند.

ماموریت مشخص شده برای توایلایت که رابطه چندان خوبی هم با کودکان ندارد کار بسیار دشواری است و با توجه به گفته خود او شاید این ماموریت بزرگ‌ترین چالشی باشد که تا به حال او در حرفه خود با آن مواجه شده است.

به همین خاطر مامور مرموز، مجبور می‌شود تا به یک یتیم‌خانه درجه سه رفته و برای ماموریت خود یک کودک را به فرزندخواندگی بگیرد. او در این یتیم‌خانه با دختربچه باهوش و شیرینی روبه رو می‌شود که شش ساله است. پختری که اولین شرط لازم او یعنی خواندن و نوشتن را بلد است و به همین ترتیب او را به عنوان فرزند جعلی خود برای ماموریت مهمی که دارد انتخاب می‌کند. با این حال روح توایلایت هم از این موضوع با خبر نمی‌شود که آنیا (ANYA)، دختری که به فرزندی گرفته است در حقیقت یه تلپورت بوده و توانایی خواندن ذهن افراد را دارد.

آنیا از همان ابتدا افکار توایلایت را خوانده و متوجه می‌شود که او یک جاسوس است و آنیا را برای ماموریت مهم خود که سرنوشت صلح جهانی به آن بستگی دارد، به فرزند خواندگی گرفته. همین موضوع باعث می‌شود آنیا که دختر عجیبی است و با دیگر همسالان خود فرق دارد، به شدت هیجان‌زده شده و به خانه و پدر جدید خود وابسته شود. به همین ترتیب او تمام تلاش خود را می‌کند تا نقش یک فرزند خوب را ایفا کند. با این حال این تنها چالش مامور توایلایت نبوده و پس از گرفتن آنیا و تجربه پدر شدن، او باید به دنبال یک شخص مطمئن باشد که نقش مادر آنیا را برای او ایفا کند.

با این حال بخت با او یار است و پس از مدتی او به صورت اتفاقی با دختر بسیار زیبایی به نام یور (yor) آشنا می‌شود که حاضر است بدون پرسیدن هیچ سوالی به او در این کار کمک کند. اما شاید دلیل موافقت او این باشد که خود یور نیز راز‌هایی برای مخفی کردن دارد و درست مانند توایلایت او نیز به خانواده‌ای خوشبخت مانند یک پوشش برای فعالیت‌های پنهانی‌ خود نیاز دارد.

این گونه است که خانواده جعلی فورجر شکل می‌گیرد. خانواده‌ای به ظاهر خوشبخت و مرفه که بزرگ‌ترین هدف آن‌ها پزیرش آنیا در یکی از محبوب‌ترین و معتبرترین مدارس کشور که آکادمی ادن نام دارد است. این آکادمی جایی است که تنها فرزندان افراد سرشناس، مقامات دولتی، ثروتمند و موفق کشور به آن راه پیدا می‌کنند و هر دانش آموزی که تمایل دارد به این مدرسه برود، باید در آزمون ورودی مدرسه که شامل یک مصاحبه با حضور پدر و مادر او نیز می‌شود هم موفق شود.

اما چرا این آکادمی برای توایلایت اهمیت دارد؟ در حقیقت فردی که توایلایت باید او را زیر نظر داشته باشد یک سیاست‌مدار استانیایی است که پسر او نیز در این آکادمی تحصیل می‌کند. منطقه‌ای که قصد حمله به محل زندگی توایلایت را دارد و او نیز برای جلوگیری از وقوع همین جنگ استخدام شده است.