فصل هشتم سریال Rick and Morty
1%
  • 1/10

نقد و بررسی کامل فصل هشتم سریال Rick and Morty 

افت یا پیشرفت؟؟

نقد و بررسی کامل فصل هشتم سریال Rick and Morty  ۲ ۲۲ مرداد ۱۴۰۴ تلویزیون کپی لینک

با گذشت چندین فصل از پخش یکی از موفق‌ترین مجموعه‌های طنز علمی‌تخیلی، فصل هشتم سریال Rick and Morty در موقعیتی حساس قرار گرفته است؛ جایی میان حفظ ساختار آشنا و ضرورت ایجاد تحول محتوایی. این فصل در تلاش است تا با تکیه بر ویژگی‌های شناخته‌شده خود، هم رضایت مخاطبان قدیمی را حفظ کند و هم پاسخی به انتقاداتی باشد که در سال‌های اخیر درباره تکراری شدن داستان‌ها مطرح شده است.

در زمان آغاز پخش فصل هشتم سریال Rick and Morty، شبکه Adult Swim تنها چند قسمت ابتدایی و بخشی از میانه فصل را برای منتقدان در دسترس قرار داد. این انتخاب باعث شد که تصویری ناقص و تا حدی سطحی از فضای کلی فصل ارائه شود؛ چرا که قسمت‌های انتخاب‌شده بیشتر از آن‌که نمایانگر نوآوری باشند، بر الگوهای تکرارشده و قابل پیش‌بینی تکیه داشتند. به همین دلیل، برخی منتقدان تصور کردند که سریال در حال از دست دادن تازگی خود است. اما با پیشروی داستان، نشانه‌هایی از تحول و بازگشت به فرم آشنای موفق دیده می‌شود؛ به‌طوری‌که در برخی قسمت‌ها، سریال همچنان توانایی پرداخت به مضامین عمیق، طنز هوشمندانه و لحظات احساسی تأثیرگذار را حفظ کرده است.
برای ارزیابی منصفانه فصل هشتم سریال Rick and Morty، باید به شکلی تحلیلی به هر قسمت به صورت جداگانه نگریست. چنین نگاهی کمک می‌کند تا کیفیت روایی، انسجام شخصیت‌پردازی و خلاقیت در روایت داستان مشخص شود. بررسی دقیق اپیزودها نشان می‌دهد که گرچه برخی بخش‌ها دچار افت ساختاری و تکرار هستند، اما در عین حال، قسمت‌هایی وجود دارند که توانسته‌اند ترکیبی از شوخ‌طبعی، تخیل علمی و احساسات انسانی را با مهارت به تصویر بکشند. به همین دلیل، این فصل را می‌توان تلاشی برای حفظ توازن میان گذشته درخشان سریال و نیاز به نوسازی محتوایی دانست.

قسمت اول: Summer of All Fears

قسمت نخست فصل هشتم سریال Rick and Morty با عنوان Summer of All Fears آغازگر فصلی است که سعی دارد از همان ابتدا مرز بین نوآوری و سنت همیشگی سریال را بازتعریف کند. در این قسمت، تمرکز اصلی بر شخصیت سامر قرار گرفته، کسی که معمولاً در فصل‌های پیشین در سایه ماجراجویی‌های ریک و مورتی قرار داشت. اما این بار، سامر در خط مقدم داستان قرار می‌گیرد و تماشاگر با جنبه‌ای تازه از او مواجه می‌شود؛ شخصیتی با ابعاد پیچیده‌تر، مستقل‌تر و گاه حتی تهدیدآمیز. این تغییر زاویه روایت، نه‌تنها ساختار آشنای سریال را دستخوش تحول می‌کند، بلکه زمینه را برای بسط روایتی فراهم می‌آورد که به‌جای تکرار الگوهای پیشین، به درونیات شخصیت‌ها می‌پردازد.
در بطن داستان، سامر به شکلی غیرمنتظره قدرت را در دست می‌گیرد و در یک فضای پر از تنش، محدودیت‌های اخلاقی خانواده اسمیت را به چالش می‌کشد. نگاه طنزآمیز و در عین حال انتقادی قسمت، بار دیگر از ابزارهایی مانند اغراق، خشونت کارتونی و دیالوگ‌های پرطعنه استفاده می‌کند تا به مسائلی مانند کنترل، ترس، و هویت فردی بپردازد. با وجود آن‌که داستان ممکن است در ظاهر صرفاً یک ماجرای اغراق‌آمیز دیگر از خانواده اسمیت به نظر برسد، اما در لایه‌های زیرین خود، مواجهه‌ای جدی با نقش‌های جنسیتی، تضاد بین استقلال و وابستگی، و زوال تدریجی قدرت ریک را به تصویر می‌کشد. قسمت نخست فصل هشتم سریال Rick and Morty به‌وضوح تلاش می‌کند تا از تکرار فاصله بگیرد و مسیری متفاوت را برای ادامه فصل ترسیم کند.

قسمت دوم: Valkyrick

قسمت دوم فصل هشتم سریال Rick and Morty با عنوان Valkyrick در ظاهر یکی از خلاقانه‌ترین و تصویری‌ترین قسمت‌های فصل به شمار می‌آید، اما در عمق خود دچار نوسان‌هایی در روایت و لحن است. هرچند ورود ریک به دنیای والکیری‌ها در ابتدا نوید یک تغییر جهت محتوایی را می‌دهد، اما این ایده‌پردازی به دلیل شتاب‌زدگی در روایت و پرداخت سطحی برخی مفاهیم، از تبدیل شدن به یک داستان ماندگار باز می‌ماند. شخصیت‌پردازی ریک، که قرار بود در این قسمت دچار دگرگونی جدی شود، بیش از آن‌که روندی طبیعی و قابل باور داشته باشد، به شکل ناگهانی و اغراق‌شده پیش می‌رود؛ از یک دانشمند شک‌گرا به فردی شوریده‌حال در جست‌وجوی معنا. این تغییر ناگهانی بدون زمینه‌سازی کافی، باعث می‌شود پیام قسمت تا حدی مصنوعی و ناپایدار به نظر برسد.
در کنار آن، جهان‌سازی قسمت ـ با وجود طراحی بصری خیره‌کننده ـ بیشتر از آن‌که مکمل داستان باشد، به نظر می‌رسد صرفاً بهانه‌ای برای ارائه صحنه‌های اکشن و اغراق‌آمیز است؛ گویی زیبایی بصری جایگزین عمق روایی شده است. همچنین، طنز انتقادی که همیشه یکی از نقاط قوت سریال بوده، در این قسمت با لحن ناپایدار و شوخی‌هایی پراکنده همراه است که نه به اندازه کافی هوشمندانه‌اند و نه آن‌قدر تند و گزنده که تأثیرگذار باشند. اگرچه قسمت دوم فصل هشتم سریال Rick and Morty تلاش می‌کند میان سرگرمی و معنا توازن ایجاد کند، اما در رسیدن به این هدف، گاهی مسیر خود را گم می‌کند. با این حال، نمی‌توان منکر شد که همین تلاش برای فاصله گرفتن از کلیشه‌های گذشته، نشانه‌ای مثبت در مسیر تحولی سریال به شمار می‌آید.

قسمت سوم: The Rick, The Mort & The Ugly

قسمت سوم فصل هشتم سریال Rick and Morty با عنوان The Rick, The Mort & The Ugly یک روایت چندلایه و فلسفی را در قالبی طنزآمیز و ساختارشکن ارائه می‌دهد. این قسمت با الهام از عنوان فیلم کلاسیک “The Good, The Bad and The Ugly”، به بررسی رابطه پیچیده و گاه پرتنش بین ریک، مورتی و سایر نسخه‌های خودشان در مولتی‌ورس می‌پردازد. روایت قسمت در فضایی جریان دارد که در آن نسخه‌های مختلف ریک و مورتی درگیر نوعی نمایش قدرت، رقابت فکری و تقابل هویتی می‌شوند. این قسمت، برخلاف ظاهر پرکشش و شوخ‌طبعانه‌اش، مفاهیمی مانند خودشیفتگی، بازتاب درونی شخصیت در آینه‌ای از خودهای موازی، و ناکارآمدی در حفظ روابط انسانی را هدف قرار می‌دهد.
در بطن داستان، بیننده شاهد نوعی درهم‌ریختگی روایی است که با دقت طراحی شده تا تماشاگر را وادار به فکر درباره تکرار و معنا در زندگی شخصیت‌ها کند. بازی با ساختار داستان و درهم‌آمیختن روایت‌های موازی، باعث می‌شود مرز بین واقعیت و نسخه‌های جعلی کم‌رنگ شود. در این میان، ریک بیش از همیشه درگیر تنهایی و پوچی انتخاب‌های گذشته‌اش می‌شود و مورتی نیز بار دیگر به عنوان صدای منطق و تردید وارد میدان می‌شود. قسمت سوم فصل هشتم سریال Rick and Morty نه‌تنها از لحاظ بصری و ساختاری تجربه‌ای متفاوت ارائه می‌دهد، بلکه موفق می‌شود به بازتعریف رابطه محوری دو شخصیت اصلی بپردازد؛ رابطه‌ای که با وجود تمام شوخی‌ها، خشونت‌ها و طعنه‌ها، همچنان بار عاطفی و روانی سنگینی را حمل می‌کند.

قسمت چهارم: The Last Temptation of Jerry

قسمت چهارم فصل هشتم سریال Rick and Morty با عنوان The Last Temptation of Jerry یکی از متفاوت‌ترین و از نظر شخصیت‌پردازی، پخته‌ترین اپیزودهای این فصل به شمار می‌آید. این قسمت، محوریت داستان را از شخصیت‌های اصلی مانند ریک و مورتی دور می‌کند و به سراغ جری می‌رود؛ کاراکتری که همواره به عنوان فردی منفعل، ساده‌دل و اغلب بی‌اثر در اتفاقات سریال شناخته می‌شد. اما در این اپیزود، جری با وسوسه‌ای جدی روبه‌رو می‌شود که او را در تقابل با هویت همیشگی‌اش قرار می‌دهد. ماجرا زمانی آغاز می‌شود که یک فرقه‌ی بیگانه، جری را به‌عنوان نماد نهایی ضعف و تسلیم می‌ستاید و او را به مقام قهرمان اخلاقی خود می‌رساند. این تعریف اغراق‌آمیز از ویژگی‌هایی که معمولاً به عنوان نقطه‌ضعف جری شناخته می‌شد، تضاد جالبی خلق می‌کند که بستری طنزآلود و در عین حال تفکر‌برانگیز برای روایت فراهم می‌آورد.
در ادامه، مخاطب شاهد تردید درونی جری و تزلزلش میان میل به قدرت و نیاز به تأیید همیشگی است. این دوقطبی شخصیتی، به شکل نمادینی بحران هویت افراد وابسته به دیگران را بازتاب می‌دهد؛ افرادی که خودشان را تنها از خلال نگاه دیگران تعریف می‌کنند. در نقطه اوج داستان، جری باید انتخاب کند: باقی ماندن در نقشی که به او معنا داده، یا بازگشت به واقعیتی که همیشه برایش آشنا اما تحقیرآمیز بوده است. قسمت چهارم فصل هشتم سریال Rick and Morty با طنزی دقیق و لایه‌دار، به نقد قدرت، اعتماد به نفس مصنوعی، و ماهیت واقعی پذیرش اجتماعی می‌پردازد. از نظر ساختار، روایت منسجم و بدون پراکندگی است و با تمرکز روی شخصیتی کم‌اهمیت‌تر، جسارت سریال در گسترش قلمرو روایی خود را به‌خوبی نشان می‌دهد.

قسمت پنجم: Cryo Mort a Rickver

قسمت پنجم فصل هشتم سریال Rick and Morty با عنوان Cryo Mort a Rickver یکی از اپیزودهایی است که در ظاهر با ایده‌ای نو و رویکردی علمی‌تخیلی آغاز می‌شود، اما در مسیر روایت خود دچار پراکندگی مفهومی و عدم انسجام ساختاری می‌شود. در این قسمت، مورتی تصمیم می‌گیرد برای تجربه آینده‌ای بهتر، خود را منجمد کند؛ اقدامی که در نگاه نخست به‌عنوان یک حرکت فلسفی و حتی کنایه‌آمیز به مفهوم فرار از حال و پناه بردن به آینده مطرح می‌شود. با این حال، در روند پیشرفت داستان، این ایده بالقوه عمیق جای خود را به زنجیره‌ای از اتفاقات سطحی و اغلب صرفاً طنزآمیز می‌دهد که تمرکز آن بیشتر بر شوخی‌های تصویری و موقعیت‌های عجیب و اغراق‌شده است. در این قسمت، مورتی به‌عنوان شخصیت مرکزی درگیر موقعیت‌هایی می‌شود که عمق عاطفی یا فکری لازم را ندارند و بیش از آن‌که تجربه‌ای معنادار برای او به‌جا بگذارند، صرفاً بهانه‌ای برای گریزهای تصویری هستند.
هم‌زمان، ریک در تلاش است تا تأثیر تصمیم مورتی را خنثی کند و تعادل زمانی را به وضعیت طبیعی بازگرداند، اما این تلاش نیز بدون عمق شخصیتی یا تحول درونی پیش می‌رود و بیشتر به شکل یک خط فرعی مکانیکی در دل داستان اصلی عمل می‌کند. قسمت پنجم فصل هشتم سریال Rick and Morty اگرچه در لحظاتی بذرهایی از طنز هوشمندانه و ایده‌های علمی جذاب را در خود دارد، اما در پرداخت و گسترش آن‌ها ناکام می‌ماند. نه مورتی دچار تحولی قابل لمس می‌شود و نه ریک با چالشی متفاوت روبه‌رو می‌گردد. ساختار روایی بیش از حد وابسته به جابه‌جایی‌های زمانی و جلوه‌های روایی تکراری است و همین موضوع باعث می‌شود در مقایسه با اپیزودهای قوی‌تر فصل، این قسمت ضعیف‌تر و کم‌اثر جلوه کند. با وجود این، نمی‌توان منکر شد که تلاش برای پرداختن به مفهوم گذر زمان و میل به فرار از مسئولیت‌های اکنون، همچنان در بطن داستان حضوری کمرنگ اما قابل تأمل دارد.

قسمت ششم: The CuRicksous Case of Bethjamin Button

قسمت ششم فصل هشتم سریال Rick and Morty با عنوان The CuRicksous Case of Bethjamin Button یکی از پیچیده‌ترین و در عین حال چالش‌برانگیزترین قسمت‌های این فصل به شمار می‌آید. در این اپیزود، روایت حول محور بث و نسخه‌ی کلون‌شده یا احتمالی دیگری از او، موسوم به Bethjamin Button، می‌چرخد؛ شخصیتی که به‌نوعی ترکیبی از بلوغ معکوس و بحران هویتی را به تصویر می‌کشد. ایده‌ی مرکزی قسمت که بر پایه روند معکوس رشد یا بازگشت به کودکی بنا شده، نه‌تنها اشاره‌ای کنایه‌آمیز به فیلم معروف Benjamin Button دارد، بلکه تلاش می‌کند با زبانی طنز، روان‌شناسی رابطه مادرانه، حس گناه، و درماندگی وجودی شخصیت بث را واکاوی کند.
با این حال، علی‌رغم پتانسیل مفهومی بالا، قسمت ششم فصل هشتم سریال Rick and Morty به دلیل پیچیدگی‌های فرمی و پراکندگی روایی، در انتقال پیام خود دچار لغزش می‌شود. تغییر مداوم لحن بین طنز شدید، موقعیت‌های احساسی و پیچش‌های علمی‌تخیلی، تمرکز مخاطب را برهم می‌زند و باعث می‌شود که مضمون اصلی به‌درستی برجسته نشود. روایت گاهی بیش از حد درگیر بازی‌های ذهنی و ارجاعات درون‌متنی می‌شود و عمق روانی شخصیت‌ها را فدای نمایش تکنیکی و شوخی‌های تصویری می‌کند. با وجود این، نمی‌توان انکار کرد که این اپیزود تلاش می‌کند بث را از جایگاه یک شخصیت حاشیه‌ای به نقطه‌ کانونی کشمکش‌های احساسی و هستی‌شناختی برساند. فصل هشتم سریال Rick and Morty در این قسمت نشان می‌دهد که همچنان میل به تجربه‌گرایی و عبور از الگوهای تکراری دارد، هرچند در مسیر اجرا، گاهی اسیر پیچیدگی‌های غیرضروری و شلوغی روایی می‌شود.

قسمت هفتم: Ricker Than Fiction

قسمت هفتم فصل هشتم سریال Rick and Morty با عنوان Ricker Than Fiction به‌نوعی بازگشت به یکی از تم‌های اصلی و همیشگی سریال است: مواجهه ریک با نسخه‌ای دیگر از خود یا با بازتاب‌های پیچیده ذهنی‌اش. در این قسمت، با روایتی سرشار از ارجاعات متافیکشن، فاصله بین واقعیت و داستان‌سرایی از بین می‌رود و مخاطب وارد جهانی می‌شود که در آن داستان‌ها، نویسندگان، و شخصیت‌ها بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند. این اپیزود به‌نوعی به ایده‌ی “قدرت روایت” می‌پردازد؛ این‌که چه کسی داستان را می‌نویسد، چه کسی آن را پیش می‌برد، و مهم‌تر از همه، آیا ریک در نهایت نویسنده‌ زندگی خودش است یا صرفاً یک شخصیت گرفتار در داستانی از پیش تعیین‌شده.
قسمت هفتم فصل هشتم سریال Rick and Morty از لحاظ ایده‌پردازی درخشان است، اما این درخشش گاه تحت تأثیر شلوغی مفهومی قرار می‌گیرد. روایت چندلایه، که شامل بازی با زمان، تداخل روایت‌ها و شخصیت‌هایی است که از داستان بیرون می‌زنند، باعث می‌شود تمرکز مخاطب دچار اختلال شود و اتصال احساسی با داستان از بین برود. طنز متافیکشن سریال در این قسمت به مرز خودارجاعی افراطی نزدیک می‌شود؛ جایی که شوخی‌ها بیش از آن‌که در خدمت روایت باشند، صرفاً برای نمایش پیچیدگی ذهنی سازندگان به کار می‌روند. با این حال، نمی‌توان منکر شد که این قسمت در ارائه ایده‌های فلسفی، مانند جبر روایی، مرزهای آگاهی، و مسئله اراده آزاد، جسورانه عمل می‌کند. این اپیزود بیشتر از آن‌که داستانی سرراست و احساسی باشد، یک تمرین ذهنی است برای مخاطبانی که علاقه‌مند به مفاهیم فرامتنی و ساختارشکن هستند.

قسمت هشتم: Nomortland

قسمت هشتم فصل هشتم سریال Rick and Morty با عنوان Nomortland به‌عنوان یکی از مهم‌ترین نقاط عطف روایی فصل، سعی می‌کند به پرسشی بنیادین در دنیای سریال پاسخ دهد: اگر مورتی دیگر وجود نداشته باشد، چه بر سر جهان ریک خواهد آمد؟ این اپیزود در بستر دنیایی روایت می‌شود که در آن، به شکلی نمادین یا واقعی، مورتی حذف شده و ریک با خلأ حضور او دست‌وپنجه نرم می‌کند. این غیبت نه‌فقط به‌عنوان یک فقدان عاطفی بلکه به‌عنوان یک اختلال در ساختار جهان، خود را نشان می‌دهد. ریک که همواره با تکیه بر رابطه استاد و شاگردی – یا به تعبیر دقیق‌تر، سلطه و وابستگی – خود را تعریف می‌کرد، ناگهان مجبور به بازتعریف هویتش می‌شود.
قسمت هشتم فصل هشتم سریال Rick and Morty به‌واسطه همین غیاب، فرصتی فراهم می‌کند تا ریک بدون ماسک‌های همیشگی‌اش دیده شود؛ تنها، سردرگم و بی‌دفاع در برابر خویشتن. با وجود فضای دیستوپیایی و اغراق‌آمیز بی‌مورتی، اپیزود از نظر احساسی یکی از سنگین‌ترین و در عین حال شخصی‌ترین قسمت‌های سریال محسوب می‌شود. طنز در این قسمت رنگ می‌بازد و جای خود را به واکاوی عمیق روان ریک می‌دهد. البته در برخی لحظات، روایت دچار کندی و تمرکز بیش‌ازحد روی مونولوگ‌های فلسفی می‌شود که ممکن است برای بخشی از مخاطبان خسته‌کننده به نظر برسد. با این حال، نمی‌توان انکار کرد که این اپیزود، در راستای خط روایی کل فصل، نقش مهمی در شکستن ساختارهای ثابت سریال ایفا می‌کند و ریک را از شخصیتی کاریکاتوری به انسانی شکننده و پیچیده تبدیل می‌سازد.

قسمت نهم: Morty Daddy

قسمت نهم فصل هشتم سریال Rick and Morty با عنوان Morty Daddy از آن دست اپیزودهایی است که با محور قرار دادن یک ایده شخصی و در عین حال شوک‌آور، سعی دارد مرز بین روابط خانوادگی، مسئولیت‌پذیری و بلوغ احساسی را به چالش بکشد. در این قسمت، مورتی ناگهان با خبری غافل‌گیرکننده مواجه می‌شود: او پدر شده است، آن هم در نتیجه یکی از سفرهای عجیب‌وغریب گذشته‌اش که حالا تبعات آن به‌طور جدی به سراغش آمده است. این روایت که با چاشنی طنز تلخ و موقعیت‌های اغراق‌آمیز جلو می‌رود، در حقیقت بازتابی از بحران بلوغ، هویت و مسئولیت در برابر اعمال گذشته است؛ مفاهیمی که تاکنون بارها در حاشیه داستان‌ها ظاهر شده بودند، اما این‌بار در مرکز روایت قرار می‌گیرند.
قسمت نهم فصل هشتم سریال Rick and Morty از جنبه شخصیت‌پردازی مورتی قابل توجه است. برخلاف گذشته که او بیشتر تابع ریک یا صرفاً قربانی پیامدهای تصمیمات او بود، این بار مورتی خود در مرکز چالشی قرار می‌گیرد که نه با فرار، نه با طنز و نه با توجیه علمی قابل حل نیست. همین نکته باعث می‌شود او برای نخستین‌بار وارد مرحله‌ای از رشد و خودآگاهی شود که پیش‌تر کمتر در او دیده شده بود. در عین حال، نقش ریک در این اپیزود به‌گونه‌ای طراحی شده که بیش از آنکه به‌دنبال حل مسئله باشد، به‌نوعی آینه‌ای از رفتارهای گذشته خودش را در مقابل مورتی قرار می‌دهد. هرچند شوخی‌های تصویری و اغراق‌های رایج سریال همچنان در بافت داستان حضور دارند، اما بار احساسی و اخلاقی اپیزود به آن رنگی متفاوت می‌دهد. این قسمت، با نگاهی تند و گاه بی‌رحمانه به مسئولیت‌پذیری، بلوغ شخصیتی و اثرات تصمیمات فردی، یکی از پخته‌ترین روایت‌های فصل را ارائه می‌کند.

قسمت دهم: Hot Rick

قسمت دهم و پایانی فصل هشتم سریال Rick and Morty با عنوان Hot Rick به‌نوعی جمع‌بندی تماتیک و احساسی تمام مسیرهای طی‌شده در این فصل است. در این اپیزود، ریک با نسخه‌ای جذاب، جوان‌تر و از لحاظ اجتماعی موفق‌تر از خودش روبه‌رو می‌شود؛ فردی که نه‌تنها از نظر ظاهری در نقطه مقابل ریک خسته، بدبین و منزوی قرار دارد، بلکه از نظر شخصیتی نیز نماد تمام آن چیزی است که ریک، در طول سال‌ها، از آن فاصله گرفته یا عمداً کنار گذاشته است. این مواجهه که در ابتدا صرفاً به‌عنوان یک شوخی با کلیشه ریک محبوب به نظر می‌رسد، به‌تدریج به بستر مناسبی برای تأملی جدی درباره حسادت، خودانکاری و فروپاشی درونی ریک تبدیل می‌شود.
قسمت دهم فصل هشتم سریال Rick and Morty تلاش می‌کند با ترکیب طنز بیرونی و جدال‌های درونی، به بررسی این پرسش بپردازد که آیا ریک واقعاً از انتخاب‌های گذشته‌اش راضی است یا صرفاً در حال دفاع از ویرانه‌هایی است که خودش ساخته. تقابل بین “Hot Rick” و ریک اصلی به‌شکل نمادین نبرد میان دو نسخه ذهنی از یک فرد را نشان می‌دهد: یکی پنهان در پوسته‌ای از خودبرتربینی، و دیگری گرفتار نیاز به تأیید و موفقیت سطحی. در این قسمت، برخلاف برخی اپیزودهای فصل که بیشتر به بازی‌های روایی و پیچیدگی‌های علمی‌تخیلی تکیه داشتند، تمرکز اصلی بر شخصیت‌کاوی و درون‌نگری قرار دارد. پایان قسمت نیز نه با یک انفجار یا پیچش داستانی، بلکه با نوعی پذیرش تلخ و سکوت معنادار به پایان می‌رسد که به‌خوبی با حال‌وهوای کلی فصل هم‌راستا است. فصل هشتم سریال Rick and Morty در این قسمت نشان می‌دهد که حتی در اوج آشفتگی‌های روایت، هنوز هم ظرفیت بالایی برای لمس عمیق‌ترین لایه‌های انسانی دارد.

فصل هشتم سریال Rick and Morty تلاشی جدی برای عبور از کلیشه‌های همیشگی و ورود به لایه‌های عمیق‌تر شخصیت‌هاست. این فصل، با وجود شروعی نه‌چندان درخشان، به‌تدریج با اپیزودهایی مانند The Last Temptation of Jerry، Nomortland و Hot Rick، جنبه‌های احساسی و روانی شخصیت‌ها را برجسته می‌کند. گرچه برخی قسمت‌ها از نظر روایی دچار پراکندگی‌اند، اما در مجموع فصل هشتم با ترکیب طنز، فلسفه و خودکاوی، مسیری پخته‌تر و بالغ‌تر را برای سریال ترسیم می‌کند. در نهایت فصل هشتم سریال Rick and Morty را می‌توان نقطه‌ای قابل تأمل در روند تحول درونی این مجموعه دانست.


7 خوب
فصل هشتم سریال Rick and Morty در مجموع گامی تأمل‌برانگیز به‌سوی بلوغ روایی است، اما هنوز با تعادل کامل میان فرم و محتوا فاصله دارد.
  • جسارت در ساختارشکنی
  • تنوع در لحن و روایت
  • کیفیت بالای انیمیشن و صداپیشگی
  • بازگشت به مضامین فلسفی
  • شروع ضعیف فصل
  • پراکندگی در روایت برخی قسمت‌ها
  • طنز گاه ناپایدار یا سطحی
  • عدم پیشبرد قابل توجه در خط داستانی کلی

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

2 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments