پروژه‌های ناتمام کوئنتین تارانتینو

حاشیه‌سازترین پروژه‌های ناتمام کوئنتین تارانتینو

ایده‌هایی که در انباری ماندند

1%
  • 0/10
حاشیه‌سازترین پروژه‌های ناتمام کوئنتین تارانتینو ۰ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹ مقالات جانبی (سینمایی) کپی لینک

فیلم‌های کوئنتین تارانتینو آن‌قدر پرطرفدارند که نیازی به معرفی آن‌ها نیست. این هنرمند آمریکایی هم در عرصه‌ی فیلمسازی و هم در تولید حواشی غیر هنری – مثل خرده گرفتن به موفقیت نتفلیکس – بسیار موفق عمل کرده و به همین دلیل، نام او با اتفاقات و تصمیمات عجیب و غریب گره خورده است؛ تصمیم‌هایی که گاهی اوقات فرصت عملی شدن پیدا نکرده‌اند.

تارانتینو زمانی ادعا کرده بود که تنها ۱۰ فیلم در دوران کاری خود خواهد ساخت که «روزی روزگاری در هالیوود» (Once Upon a Time in Hollywood) در واقع دهمین و آخرین فیلم این کارگردان است. البته تارانتینو این فیلم را نهمین اثر بلند خود می‌داند. او مجموعه‌ی «بیل را بکش» (Kill Bill) را یک فیلم در نظر می‌گیرد که به دو بخش تقسیم شده است. و با این حساب، هنوز باید منتظر ساخته شدن دهمین و شاید آخرین اثر تارانتینو باشیم. در این مقاله به برخی از پروژه‌های ناتمام کوئنتین تارانتینو خواهیم پرداخت؛ فیلم‌هایی که برخی از آن‌ها هرگز ساخته نشد و برخی دیگر شاید در آینده‌ی نزدیک یا دور روی پرده‌ی نقره‌ای حضور پیدا کنند.

کازینو رویال

زمانی که «ایان فلمینگ» شخصیت «جیمز باند» را خلق کرد، هیچکس فکرش را هم نمی‌کرد که این «جنتلمن انگلیسی» به محبوب‌ترین جاسوس جهان تبدیل شود. بیست و یکمین فیلم از مجموعه‌ی جیمز باند در واقع شروع مجدد – یا همان ریبوت – این مجموعه با حضور «دنیل کریگ» است، اما نکته‌ای که بسیار از طرفداران سینما از آن بی‌خبرند، تلاش کوئنتین تارانتینو برای ساخت کازینو رویال به سبک خودش بود! تارانتینو قصد داشت تا «پیرس برازنان» (Pierce Brosnan) را یک بار دیگر در نقش مامور ۰۰۷ جلوی دوربین ببرد و داستان کازینو رویال را اینبار به یک قصه‌ی شخصی و احساسی تبدیل کند که در دهه‌ی ۶۰ میلادی روایت می‌شد. در کازینو رویال تارانتینو، مامور ۰۰۷ به تازگی همسر خود را از دست داده بود و علاوه‌بر مشکلات حرفه‌ای به عنوان یک جاسوس، با غم از دست دادن او هم دست و پنجه نرم می‌کرد. تارانتینو قصد داشت تا پایان‌بندی این فیلم را هم به گونه‌ای رقم بزند که اوضاع برای جیمز باند از این هم غم انگیزتر شود و طرفداران این مجموعه را با یک تراژدی تمام عیار مواجه کند. متاسفانه – یا شاید هم خوشبختانه – شرکت سازنده‌ی فیلم (Eon Productions) از ایده‌ی تارانتیو استقبال نکرد و طرفداران این جاسوس خوش لباس هرگز نتوانستند قصه‌ی یک جیمز باند با روایتی سوزناک را تجربه کنند.

کمتر از صفر

فیلم «کمتر از صفر» (Less Than Zero) براساس رمانی با همین نام ساخته شد و قرار بود با حضور «رابرت داونی جونیور» (Robert Downey Jr) به سبک زندگی جوانان پولدار لس ‌آنجلسی در دهه‌ی ۸۰ میلادی بپردازد. متاسفانه فیلم از بسیاری جهات با منبع الهام خود اختلاف داشت و شاید به همین دلیل بود که بسیاری از منتقدان و حتی نویسنده‌ی رمان، روی خوشی به این اثر نشان ندادند. شکست این فیلم باعث شد تا تارانتینو بارها و بارها برای ساخت یک نسخه‌ی دیگر از این داستان که به رمان وفادارتر بود، اعلام آمادگی کند. به گفته‌ی نویسنده‌ی این رمان، تارانتینو حتی با شرکت «فاکس» وارد مذاکره شد تا شاید بتواند نظر آن‌ها را برای بازسازی این اثر جلب کند، اما متاسفانه این شرکت با پیشنهاد او موافقت نکرد و حالا هم شبکه‌ی اینترنتی Hulu مشغول بازسازی این عنوان است. هرچند که تارانتینو هرگز فرصت ساخت فیلم کمتر از صفر را پیدا نکرد، تازه‌ترین اثر او – روزی روزگاری در هالیوود – به نوعی اوضاع و احوال افراد پولدار و مشهور لس آنجلس را در دهه‌ی ۷۰ میلادی به تصویر کشیده و روایت مد نظر تارانتینو را از آن دوره محقق کرده است.

وست‌ورلد

به لطف شبکه‌ی HBO حالا مجموعه‌ی «وست‌ورلد» (Westworld) برای طرفداران آثار علمی تخیلی به یک نام آشنا و محبوب تبدیل شده است، اما چه می‌شد اگر کارگردان «بیل را بکش» (Kill Bill) مسئول ساخت این حماسه‌ی فلسفی و رباتیک می‌شد؟ وست‌ورلد اثری بود که توسط خالق مجموعه کتاب‌های «پارک ژوراسیک» یعنی «مایکل کرایتون» (Michael Crichton) نوشته شد و خود او هم مسئولیت ساخت اقتباس سینمایی این اثر را در سال ۱۹۷۳ میلادی بر عهده گرفت. با این‌که «یول برینر» (Yul Brynner) – یکی از بازیگران محبوب فیلم‌های وسترن – در نقش ربات هفت‌تیرکش وست ورلد ظاهر شد، این اثر نتوانست به شهرت چندانی دست پیدا کند و به همین دلیل، زمزمه‌های بازسازی این فیلم در محافل هنری پیچید. تارانتینو یکی از افرادی بود که به بازسازی این اثر علاقه نشان داد. او قصد داشت تا با فیلم‌نامه‌ای از «بیلی ری» (Billy Ray) یک بار دیگر بینندگان را به مجموعه پارک‌های «دلوس» برده و این بار داستان جهان وست‌ورلد را به سبک و سیاق خودش تعریف کند. متاسفانه گفت‌وگوها برای بازسازی وست‌ورلد با اکران یکی از ضعیف‌ترین آثار تارانتینو یعنی فیلم «ضد مرگ» (Death Proof) همزمان شد و به همین دلیل او نتوانست با تهیه‌کنندگان فیلم به توافق برسد.

جانگو/زورو

«جنگوی زنجیرگسسته» (Django Unchained) از آن دسته فیلم‌هایی بود که هم علاقه‌مندان به آثار اکشن و هم طرفداران فیلم‌های هنری را به یک اندازه خوشحال کرد. مبارزه با برده‌داری به خشن‌ترین روش ممکن، آن هم توسط یک برده‌ی سیاه‌پوست در این فیلم آن‌قدر هیجان انگیز و در عین حال سنت‌شکنانه بود که بسیاری از منتقدان، آن را با آثار سبک «وسترن اسپاگتی» کارگردانان بزرگی مثل «سرجو لئونه» (Sergio Leone) مقایسه می‌کردند. موفقیت تجاری و هنری جنگوی زنجیرگسسته، خیلی زود سازندگان آن را به فکر ساخت دنباله‌ای برای این اثر انداخت. در سال ۲۰۱۵ میلادی، شرکت Dynamite Entertainment با همکاری مستقیم تارانتینو، مجموعه داستان مصور (کمیک بوک) زورو/جنگو را منتشر و این دو قهرمان را در راه تحقق عدالت با هم همراه کرد. موفقیت این مجموعه کمیک بوک هفت جلدی، تارانتینو را به فکر ساختن اقتباسی سینمایی انداخت. او حتی با «جراد کارمایکل» (Jerrod Carmichael) برای نوشتن فیلم‌نامه‌ی این اثر وارد همکاری شد اما با شروع مراحل ساخت «روزی روزگاری در هالیوود»، پروژه‌ی سینمایی زورو/جنگو به کلی از طرف رسانه‌ها فراموش شد و تارانتینو هم در دسامبر سال ۲۰۱۹ به طور رسمی اعلام کرد که تا اطلاع ثانوی قصد ندارد روی این پروژه کار کند.

لوک کیج

شاید تصور آن دشوار باشد، اما تارانتینو بارها و بارها برای ساخت فیلم‌های ابرقهرمانی اعلام آمادگی کرده و متاسفانه هرگز نتوانسته اثری در این ژانر خلق کند. او در دوران کاری خود تلاش کرده تا داستان ابرقهرمانانی مثل Iron Man، Silver Surfer و حتی Green Lantern را در گیشه‌ها روایت کند، اما هیچ‌کدام از این پروژه‌ها به اندازه‌ی فیلم Luke Cage به مراحل تولید نزدیک نشد. تارانتینو بعد از موفقیت «سگ‌ها انباری» (Reservoir Dogs) برای ساخت یک اقتباس سینمایی از جهان لوک کیج با شرکت مارول وارد مذاکره شد و حتی «لارنس فیشبرن» (Laurence Fishburne) هم برای ایفای نقش این ابرقهرمان از طرف او انتخاب شد. تارانتینو خود را یکی از طرفداران بزرگ این کاراکتر می‌دانست و ایده‌های مختلفی برای این فیلم داشت، اما با ورود این کارگردان به فرایند ساخت «داستان عامه‌پسند» (Pulp Fiction)، فیلم لوک کیج به فهرست پروژه‌های ناتمام کوئنتین تارانتینو اضافه شد تا به جای آن، یکی از محبوب‌ترین آثار سینمای پست مدرن متولد شود.

فرودگاه ۲۰۰۵

ژانر فاجعه یا فیلم‌های فاجعه‌ای (Disaster Film) در دهه‌ی ۷۰ میلادی بسیار پرطرفدار بود. این دسته از فیلم‌ها تلاش انسان‌ها را برای نجات خود از بلایای طبیعی – و گاهی اوقات غیرطبیعی – به تصویر می‌کشیدند. فیلم‌هایی مثل «۲۰۱۲»، «آسمان‌خراش جهنمی» (The Towering Inferno) و « آرماگدون» (Armageddon) برخی از آثار این ژانر هستند. ژانر فاجعه پس از عبور از دوران طلایی خود در دهه‌ی هفتاد، کمتر مورد توجه فیلمسازان قرار گرفت. کوئنتین تارانتینو هم به دلیل علاقه‌ای که به ساخت فیلم‌ها در ژانرهای خاص و فراموش شده داشته، طی یک مصاحبه، خبر از ساخت اثری در این ژانر داد. او تصمیم داشت تا برخی از بازیگران محبوب فیلم‌هایش مثل «جان تراولتا» (John Travolta) و «مایکل مدسن» (Michael Madsen) را هم وارد این پروژه کرده و نام آن را هم «فرودگاه ۲۰۰۵» گذاشته بود. با این همه، از آن زمان تا کنون هیچ صحبت دیگری در خصوص فیلم «فرودگاه ۲۰۰۵» به میان نیامده و انگار خود تارانتینو هم ساخت این اثر را فراموش کرده است.

تارانتینو در قرون وسطی

تارانتینو از آن دسته کارگردانانی است که فیلم‌هایش به یک ژانر خاص محدود نمی‌شود. در واقع این کارگردان دوست دارد تا در تمامی ژانرها فیلمی به سبک خودش بسازد. او در سال ۲۰۱۰ اعلام کرد که پروژه‌ی بعدیش قرار است اثری تاریخی باشد که در قرون وسطی جریان دارد. او به «هلن میرن» (Helen Mirren) پیشنهاد داده بود تا نقش یک ملکه‌ی بد دهن و کله ‌شق را در این فیلم ایفا کند و این بازیگر هم برای حضور در فیلم تارانتینو اعلام آمادگی کرده بود. طبق ادعای تارانتینو، خشونت و دیالوگ‌های تند و تیز فیلم‌های این کارگردان قرار بود به لطف این اثر پا به قرون وسطی گذاشته و روایتی متفاوت از این برهه‌ی تاریخی را به تصویر بکشد. متاسفانه تمام این موارد در حد حرف و حدیث باقی ماند و فیلم قرون وسطایی تارانتینو هرگز رنگ تولید را به خود ندید.

Quentin Tarantino

وگا با ۲ حرف «و»

شخصیت «وینست وگا» از فیلم «داستان عامه‌پسند» یکی از کاراکترهای محبوب و شناخته شده در آثار تارانتینو است. ارتباط این فیلم با اولین ساخته‌ی تارانتینو یعنی «سگ‌های انباری» زمانی مطرح شد که بینندگان متوجه نام شخصیت «آقای بلوند» شدند: ویک وگا! «ویک» و «وینسنت وگا» دو برادر هستند که هر کدام در گوشه‌ای از آمریکا به قانون‌شکنی مشغول شده‌اند. تارانتینو از زمان اکران این دو فیلم به مدت نزدیک به دو دهه از ساخت یک اثر سینمایی با حضور این دو برادر صحبت کرد. متاسفانه به دلیل گذشت زمان و پیر شدن بازیگرانی که نقش این دو شخصیت را در فیلم‌ها ایفا کرده‌اند، ساخت فیلم Double V Vega تقریبا غیر ممکن شده است. تارانتینو هم بالاخره در سال ۲۰۰۷ این موضوع را تایید کرد و گفت که به دلیل مرگ این دو شخصیت در پایان فیلم‌های «داستان عامه‌پسند» و «سگ‌های انباری» و پیر شدن بازیگران، انگیزه‌ی کافی برای ساخت یک داستان مستقل براساس این کاراکترها را ندارد و به نوعی تارانتینو فیلم Double V Vega را در همان سال به فهرست پروژه‌های ناتمامش اضافه کرد.

کیل بیل ۳

فیلم «بیل را بکش» ادای دین تارانتینو به آثار رزمی قدیمی بود که به دلیل فواره‌های خون و هنرنمایی به یاد ماندنی «اوما تورمن» (Uma Thurman) به شهرت جهانی رسید. تارانتینو در سال ۲۰۰۹ به صورت غیر مستقیم گفته بود که در نظر دارد قسمت سومی هم برای این مجموعه تدارک ببیند. داستان قسمت سوم قرار بود اینبار کاراکتر اصلی داستان یعنی «عروس» را به عنوان شخصیت منفی داستان معرفی کرده و قصه‌ی «نیکی» – فرزند یکی از شخصیت‌های منفی داستان که توسط عروس کشته شد – و انتقامش از او را برایمان تعریف کند. نیکی حالا بزرگ شده بود و با در دست داشتن ثروت «بیل» به دنبال انتقام بود. از طرف دیگر، فرزند مشترک «بیل» و «عروس» هم در این فیلم حضور داشت. ایده‌ی رویارویی نسل جدیدی از آدم‌کش‌های جهان «بیل را بکش» به تنهایی برای هیجان‌زده کردن طرفداران این مجموعه کافی بود، اما هنوز هم پس از گذشت ۱۱ سال، ساخت قست سوم مجموعه‌ی «بیل را بکش» در هاله‌ای از ابهام است. تارانتینو و تورمن بارها در خصوص احتمال ساخته شدن این فیلم صحبت کرده‌اند که آخرین مورد آن به سال ۲۰۱۹ برمی‌گردد. با توجه به این‌که ساخته شدن این فیلم هنوز به صورت رسمی از طرف تارانتینو تکذیب نشده، می‌توان امیدوار بود که در سال‌های آینده شاهد ماجراجویی‌های تازه‌ی «عروس» در جهان «بیل را بکش» باشیم.

پیشتازان فضا

علاقه‌ی تارانتینو به مجموعه‌های قدیمی و پرطرفدار تنها به «جیمز باند» محدود نمی‌شود. این کارگردان در سال ۲۰۱۷ با شرکت پارامونت پیکچرز وارد مذاکره شد تا قسمت بعدی مجموعه‌ی «پیشتازان فضا» (Star Trek) را کارگردانی کند. پس از این مذاکرات، قرار بر این شد تا تارانتینو به همراه تیمی از نویسندگان و با حضور «جی‌. جی. آبرامز» (J. J. Abrams) قسمت بعدی این مجموعه را کارگردانی کند. این اثر نه تنها روایت متفاوتی از ماجراهای «کاپیتان کرک» در آن سوی ستارگان بود، بلکه دنیای سینمایی تارانتینو را هم با تولد اولین اثر علمی – تخیلی او، به کلی متحول می‌کرد. کار ساخت این فیلم حتی تا مرحله‌ی نگارش فیلم‌نامه هم پیش رفت، اما تارانتینو تمرکز خود را روی ساخت «روزی روزگاری در هالیوود» گذاشته بود و این امر مراحل ساخت Star Trek را به حاشیه راند. او تصمیم داشت تا پس از جمع‌بندی «روزی روزگاری در هالیوود» سراغ فیلم‌نامه‌ی پیشتازان فضا رفته و اثری در جهان این مجموعه با رده‌بندی سنی بزرگسال تهیه کند. متاسفانه در سال  ۲۰۱۹، خبر جدایی تارانتینو از تیم سازنده‌ی این عنوان به رسانه‌ها درز پیدا کرد و این کارگردان هم در ژوئن ۲۰۲۰ خبر را به صورت رسمی تایید کرد. تارانتینو از این پروژه کنار رفت تا به گفته‌ی پارامون پیکچرز، اثری کم هزینه‌تر و کوچک‌تر بسازد.

پروژه‌های ناتمام کوئنتین تارانتینو آنقدر زیاد هستند که می‌توان فهرستی بلند بالا از آن‌ها تهیه کرد. این کارگردان ۵۷ ساله‌ی آمریکایی تنها ۱۰ فیلم در دوران حرفه‌ای خود ساخته که تقریبا تمام آن‌ها به شهرت جهانی رسیده و حتی جوایز ارزنده‌ای مثل «نخل طلای جشنواره‌ی کن» را برای او به ارمغان آورده‌اند. لحن خاص تارانتینو در روایت داستان‌ به موازات استفاده از تکنیک‌های هنری و خشونت اغراق شده‌ی فیلم‌هایش، همه و همه باعث شده تا نام این کارگردان مترادف با تماشای اثری عجیب و غریب و به یاد ماندنی باشد؛ شاید همین نکته است که انتظار برای تماشای فیلم‌های بعدی کوئنتین تارانتینو را بیش از پیش دشوار می‌کند.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

0 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments