داستان بازی Prince of Persia: The Lost Crown
1%
  • 0/10

خلاصه داستان بازی Prince of Persia: The Lost Crown

پس مدت‌ها پرنس، آن هم از نوع ایرانی

خلاصه داستان بازی Prince of Persia: The Lost Crown ۰ ۱۸ خرداد ۱۴۰۳ مقالات بازی کپی لینک

پس مدت‌ها انتظار، بالاخره یک نسخه جدید از سری بازی Prince of Persia در سال 2024 با نام Prince of Persia: The Lost Crown منتشر شد که با نقدهای خوبی از منتقدان روبه‌رو شد. یکی از مهم‌ترین نکته‌های این بازی، داشتن زبان فارسی و دوبله آن بود که موجی از استقبال و تحسین ایرانیان را به همراه داشت. حال قرار است در ادامه به داستان بازی Prince of Persia: The Lost Crown بپردازیم.

بیش از 30 سال است که سرزمین پارس مورد قحطی و تهاجم کوشانی‌ها قرار گرفته است و چیزی تا نابودی آن نمانده. در آخرین نبرد کوشانی‌ها به پارس بود که توسط سربازان گارد جاویدان مقابله دفاعی خوبی صورت گرفت. در جریان این نبرد، شخصیت اصلی بازی یعنی سارگون موفق می‌شود که فرمانده کوشانی را بکشد. به خاطر این اتفاق شکوه‌مند، ملکه تومیریس و شاهزاده غسان، سارگون مورد تحسین بسیاری قرار دادند و به او افتخار می‌کردند. اما ناگهان در هنگام جشن، آناهیتا (استاد سارگون)، شاهزاده غسان را می‌دزدد. گارد جاویدان به همراه سارگون مسیری را برای تعقیب آناهیتا تا قله قاف (این مکان مدت‌ها قبل برای آموزش استفاده می‌شد اما در حال حاضر نفرین و خراب شده است) طی می‌کنند. آن‌ها حس می‌کنند که آناهیتا با نقشه‌ای می‌خواهد از خون شاهزاده غسان برای معبد سیمرغ استفاده کند تا در نهایت با برکت این پرنده، ملکه تومیریس را حدف کند. سارگون و گارد جاویدان وارد کوه قاف و راهشان جدا می‌شود اما آن‌ها متوجه می‌شوند زمان در آنجا اختلال پیدا کرده است و در آنجا با موجوداتی هم تعامل پیدا می‌کنند و درگیر می‌شوند. سارگون در طی مسیری که در پیش دارد، پرهایی از پرنده سیمرغ پیدا می‌کند که هرکدام از آن‌ها قدرت خاصی به او می‌دهند. در ادامه داستان بازی Prince of Persia: The Lost Crown، سارگون آناهیتا را می‌بیند و تلاش می‌کند تا شاهزاده را نجات دهد، اما ناگهان وهرام (رهبر گارد جاویدان) را می‌بینیم که شاهزاده را می‌کشد و سارگون متوجه اتفاقاتی که رخ و مقصر آن، می‌شود.

سارگون کمک می‌کند تا آناهیتا فرار کند، اما در مبارزه‌ای با جادوهای وهرام شکست می‌خورد و پایین پرتاب می‌شود. سارگون نمی‌میرد و حال نسبتا خوبی دارد که در این راستا با پیرمردی به نام آلکارا ملاقات می‌کند. آلکارا می‌گوید اگر او قصد کنترل زمان و نجات دادن غسان را دارد، باید با موجودی عظیم و شیطانی به نام اژدها مبارزه کند. در این بین متوجه می‌شویم وهرام به اعضای گارد جاویدان به دروغ گفته است که سارگون غسان همراه با آناهیتا به قتل رسانده است و در حال متقاعد کردن آن‌ها است تا بتواند تاج و تخت را از آن خود کند و بر سرزمین پارس حاکمیت کند. حال سارگون به سراغ اژدها می‌رود و او نسبتا شکست می‌دهد که اژدها به حرف می‌آید و به او 4 تیر می‌دهد که با استفاده از آن‌ها 4 صورت فلکی خدایان پیدا کند تا بتواند زمان را کنترل کنند. مدتی بعد سارگون با استاد خود یعنی آناهیتا، روبه‌رو می‌شود و طی مکالمه‌ای متوجه می‌شود که آناهیتا به دستور ملکه تومیریس، شاهزاده را ربوده است اما دلیل این کار را نمی‌گوید. سارگون به مسیر خود در داستان بازی Prince of Persia: The Lost Crown ادامه می‌دهد و به جایی می‌رسد که با منولیاس و اوراد به صورت تک به تک رو‌به‌رو می‌شود که هردو نسبت به دروغی که وهرام به‌ آن‌ها گفته است، عصبانی هستند و قصد کشتن سارگون را دارند. اما سارگون بر خلاف میل خود با آن‌ها مبارزه می‌کند و از ناچاری مجبور می‌شود که آن‌ها را شکست بدهد و بکشد. سارگون روند اهداف خود را تا جایی پیش می‌برد که می‌تواند با آن تیرهایی که دارد صورت فلکی‌ها را پیدا کرده و کنترل زمان را به دست بگیرد. او با کنترل زمان به دقیقا مکان و زمانی برمی‌گردد که مدتی پیش غسان در آنجا توسط وهرام کشته شد. اما این بار ماجرا فرق می‌کند و ساگون مانع وهرام می‌شود و به می‌گوید: وهرام، شیر سفید، لایق سرباز جاویدان بود نیست. چه برسد به پادشاه بودن.

در آن لحظه وهرام و سارگون هم قصد دارند مبارزه‌ای صورت بدهند که آناهیتا مانع می‌شود و جان خود را از دست می‌دهد. آن‌ها پس از مرگ آناهیتا، دوباره به مبارزه ادامه می‌دهند و در حین مبارزه ناگهان گذشته‌ای آشکار می‌شود که در آن نشان می‌دهد، وهرام در واقع پسر داریوش هخامنشی است و مدت‌ها پیش پدر او به دست تومیریس به قتل می‌رسد تا سلطنت او را به پایان برساند. در ادامه سارگون با شاهزاده غسان در رابطه با مادرش (ملکه تومیریس) صحبت می‌کند و به او می‌گوید که مقصر تمام اتفاقات بد رخ داده در طی این مدت، تومیریس بوده است و غسان هم با تاسف این را می‌پذیرد. از طرفی دیگر وهرام به قدرتی که دارد قصد دارد خشم خود را با گرفتن انتقام فروکش کند اما این کار او ممکن باعث ویرانی‌های غیرقابل ترمیمی شود. به همین علت سارگون تصمیم به متوقف کردن او دارد. لازم به ذکر است که در طی کاوش سارگون در قاف، او چهره‌هایی آشنا می‌بیند که همگی آن‌ها در واقع از بابت اختلال زمان در کوه، ظاهر می‌شوند. در ادامه داستان بازی Prince of Persia: The Lost Crown، سارگون به وهرام می‌رسد که بر سر جنازه پدر خود در حال صحبت است. وهرام و سارگون مکالمه‌ای با هم می‌کنند که وهرام دست از کاری که می‌خواهد بکند، بکشد. اما او نمی‌پذیرد و می‌رود. در همین حین داریوش مانند یک مرده متحرک زنده شده و با سارگون مبارزه می‌کند. داریوش در این نبرد طاقت‌فرسا شکست می‌خورد و از سارگون می‌خواهد که پسرش (وهرام) را نجات دهد. زیرا وهرام می‌خواهد قلب سیمرغ (پرنده‌‌‌ای پرقدرت) را به دست بیاورد و با ادغام آن با خود به قدرتی زیاد دست پیدا کند.

سارگون به وهرام می‌رسد و وهرام از او می‌خواهد که قدرت‌هایی (پرهای سیمرغ) را که به دست آورده است را به او بدهد، اما سارگون این کار را انجام نمی‌دهد. در نهایت وهرام خود با قلب سیمرغ ادغام می‌کند و به انسانی خداگونه تبدیل می‌شود. در همین حین روح سیمرغ هم با سارگون ارتباط برقرار می‌کند و از او می‌خواهد که تسلیم نشود و به مبارزه ادامه دهد. سارگون هم به حرف‌های سیمرغ گوش می‌دهد و تمام قدرتی که تا به الان جمع کرده بود را با یک ضربه به وهرام وارد می‌کند و قدرت او را جذب می‌کند تا او دوباره انسانی فانی باشد. در لحظات پایانی داستان بازی Prince of Persia: The Lost Crown، وهرام برای این که دنیا را نجات دهد جان خود را فدا می‌کند و همه‌چیز به حالت اول خود برمی‌گردد. سارگون و شاهزاده غسان به سرزمین برمی‌گردند. غسان هم تاج خود را از سر بر می‌دارد و سارگون هم در مقابل تومیریس، حقیقت شاه‌کشی را برملا می‌کند و سرزمین پارس را ترک می‌کند.

به پایان داستان بازی Prince of Persia: The Lost Crown رسیدیم.

امیدواریم که توانسته باشیم این داستان را به خوبی برای شما بازگو کرده باشیم. حالا اگر بازی خاصی را در ذهن خود دارید که دوست دارید داستان آن را هم بازگو کنیم، آن بازی یا بازی‌ها را با ما به اشتراک بگذارید.



نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

0 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments