گندالف در ارباب حلقه ها
1%
  • 0/10

ارباب حلقه‌ها | خاطره انگیزترین و بهترین جملات گندالف در ارباب حلقه ها

جادوگر پیر، دانای کل، دوست خوب و معلم خیر خواه

ارباب حلقه‌ها | خاطره انگیزترین و بهترین جملات گندالف در ارباب حلقه ها ۲ ۲۹ خرداد ۱۴۰۳ ترین‌ها (سینمایی) کپی لینک

گندالف در ارباب حلقه ها برای بسیاری از ما معلمی دوست داشتنی است. گندالف دانا، جادوگر قدرتمند دنیای ارباب حلقه در داستان‌های تالکین جملات جذاب زیادی داشته که بهترین آن‌ها در شش گانه سینمایی نیز وجود دارند و در این مطلب قصد داریم نگاهی به آن‌ها داشته باشیم.

گندالف خاکستری، گندالف سفید و گندالف دانا، نام‌هایی آشنا برای جادوگر مشهور جهان تالکین هستند. گندالف در میان مهم‌ترین شخصیت‌های داستان‌های ارباب حلقه‌ ها و هابیت‌ها جای داشته و در هر شش اقتباس سینمایی جهان تالکین حضور داشته است. گندالف جاوگری زبرجد و نماد دانایی و منطق بوده که ترکیب آن‌ها با مهربانی بی حد و اندازه، او را تبدیل به یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های تاریخ سینما کرده است.

گندالف به دلیل تجربیات تاریخی و کسب اطلاعات و دانش، جملات ماندگار زیادی را بیان کرده که برای ما معانی بسیار ژرف و مهمی دارند. در اقتباس سینمایی از نوشته‌های تالکین، ایان مک کلن (Ian McKellen) و پیتر جکسون (Peter Jackson) به خوبی موفق به ارائه شخصیت جذاب گندالف شده‌اند. از همین رو، در این مطلب قصد داریم نگاهی به مهم ترین جملات گندالف در ارباب حلقه ها داشته باشیم.

من بیش از ۳۰۰ انسان عمر کرده‌ام، اما حال، زمان ندارم!

گندالف بهتر از هر کس دیگری با مفهوم فنا ناپذیر بودن آشنا بوده و در بخشی از داستان اشاره دارد که او بیش از عمر طبیعی ۳۰۰ انسان زندگی کرده است. این حقیقت او را تبدیل به نماد نامیرایی و دانایی کرده و او را هم رده یا حتی بالاتر از برخی از مهم‌ترین الف‌ها قرار می‌دهد. با این حال او به این باور رسیده که نمی‌تواند رسالت خود را به سرانجام برساند!

گندالف زندگی بسیار طولانی داشته، اما با فرا رسیدن جنگ عظیم حلقه و سایه افکنی تاریکی بر سرزمین میانه، متوجه شده که با وجود نامیرا بودن، ممکن است از هدف خود دور شود. در نتیجه از تک تک ثانیه‌های زندگی خود به نحو احسن بهره می‌برد.

حال من به سوی تو باز می‌گردم، در آغاز تغییرات

زمانی که گندالف در معادن موریا به مبارزه با بالروگ (Balrog) پرداخت، به سوی مرگ خود سقوط کرد، فارغ از اینکه او هرگز از بین نخواهد رفت. مخاطبین سینمایی گمان داشتند که گندالف کشته شده و دوران تاریک یاران آغاز می‌شود.

اما پس از مدتی گندالف نه در قالب گندالف خاکستری، بلکه در قالب گندالف سفید بازگشته و به مسیر خود در کنار یاران ادامه می‌دهد. جملاتی که او در بدو بازگشت بیان می‌کند، به ما قوت قلب می‌دهند. او به وضوح اشاره داشته که هدفش از بین بردن سائورون (Sauron) و ارتش اوست. با حضور دوباره گندالف، یاران حلقه جانی تازه می‌گیرند.

در میان تمام هابیت‌های فضول، پرگرین توک، تو بدترین هستی!

دوستی میان گندالف و پیپین (Pippin) دوستی بسیار عجیب و پیچیده است. گندالف به طور مداوم پرگرین توک یا همان پیپین را سرزنش کرده، با این حال مخاطبین باور دارند که تمام گفته‌های گندالف به دلیل دلسوزی برای اوست.

البته فراموش نکنیم که بیداری بالروگ و مبارزه آن با گندالف به دلیل طبیعت کنجکاو و فضول پیپین بود! این فضولی پیپین در بخش‌های زیادی سبب عصبانیت گندالف شده و نتیجه این عصبانیت جملاتی عموما خنده دار و طعنه آمیز از سوی گندالف به پیپین هستند. گندالف باور دارد که پیپین فضول‌ترین و عجول‌ترین هابیت تاریخ بوده که همیشه برای یاران حلقه دردسر ساز می‌شود.

من از میان آتش و مرگ عبور نکرده‌ام تا با کرمی نادان کلمات بی معنی رد و بدل کنم!

گندالف با یاران مهربان و دشمنان بسیار سنگین و تند خو بوده و ما اوج عصبانیت و جدیت او را در برابر گریما ورم تانگ (Grima Wormtongue) می‌بینیم. زمانی که گریما تلاش کرده گندالف را در کنار پادشاه تئودون (King Theodon) با پرسش‌های بیهوده آزار دهد، گندالف عصبانی شده و با جملاتی ثقیل گریما را خموش می‌کند.

تماشای خموش شدن گریما یکی از لذت بخش‌ترین لحظات در سه گانه ارباب حلقه‌ها بود. گندالف بالروگ را شکست داده و این چیزی است که گریما نمی‌داند!

شهامت حقیقی آن نیست که شخصی را بکشی، آن است که کسی را عفو کنی!

گندالف دانا، در داستان هابیت‌ها شمشیری مناسب بیلبو (Bilbo) را به او هدیه داده و در کنار آن به نصیحت او می‌پردازد. بیلبو علاقه‌ای به مبارزه و کشتار دیگران ندارد. اما گندالف با بیان جمله‌ای زیبا باعث می‌شود بیلبو شمشیر به دست شود.

بار دیگر، گندالف از دانایی خود برای قانع کردن دیگران استفاده کرده و به ما درس زندگی می‌دهد. گندالف به وضوح بیلبو را از کشتار بیهوده منع کرده و به او یاد می‌دهد که با مهربانی و تنها از بین بردن دشمنان حقیقی، او تبدیل به قهرمانی واقعی می‌شود!

من متوجه شده‌ام که کارهای روزمره مردم عادی تاریکی را دور نگه می‌دارد. عشق و مهربانی معمولی!

طی یکی از مکالمات آرام میان گندالف و گالادریل (Galadriel)، این دو به گفتگو درباره بیبلو و دلیل ورود او به این ماجراجویی صحبت می‌کنند. سخنان گندالف ترکیبی از گیج شدگی و تعجب است. او در حقیقت نمی‌داند چرا بیلبو را وارد داستان کرده است، اما در نهایت در برابر گالادریل اقرار کرده که تنها دلیل ورود بیلبو به داستان، علاقه گندالف به زندگی هابیت‌ها است.

گندالف در این مکالمه اشاره داشته که لازمه قهرمانی از بین بردن اژدهایان یا قدم در مسیرهای سخت نیست. او باور دارد که هرکسی با معمولی‌ترین روش زندگی نیز می‌تواند در برابر اهریمن ایستادگی کند. به باور گندالف مهربانی بهترین سلاح برای مبارزه با اهریمن است.

مرا وسوسه نکن فرودو!

گندالف از آن دست جادوگرانی نیست که به شکل مداوم صدای خود را بالا ببرد، در نتیجه اگر او با فریاد سخن می‌گوید، حتما اتفاقی مهم رخ داده است. در داستان یاران حلقه، گندالف به ما نشان می‌دهد که او فراتر از جادوگری معمولی است. او جادوگری بسیار قدرتمند و وفادار به اهداف و یاران خود است.

زمانی که فرودو (Frodo) تلاش می‌کند حلقه یگانه را به گندالف واگذار کند، او به وضوح اعلام می‌کند که هرگز این کار را انجام نمی‌دهد. گندالف گرچه تا حدودی وسوسه شده، اما حد خود را نگه داشته و این کار را نمی‌کند. گندالف به خوبی از قدرت غیر قابل مهار حلقه آگاه بوده و هر کاری می‌کند تا برای برداشتن آن وسوسه نشود. این بخش از داستان به خوبی درس تواضع و خود نگه داری را به مخاطب و البته فرودو آموزش می‌دهد!

هرگز امید زیادی وجود نداشت، فقط امید واهی بود!

گندالف به دلیل طبیعت جادوگری خود، به ندرت پاسخی مستقیم به پرسش‌ها می‌دهد. در داستان بازگشت پادشاه زمانی که پیپین درباره میزان امید به زنده ماندن و موفقیت فرودو و سم (Sam) سوال می‌پرسد، گندالف با پاسخی ترسناک به ما می‌گوید که شانس دوستان ما برای زنده ماندن و موفقیت قریب به صفر است!

با وجود اینکه گندالف از شانس بسیار کم هابیت‌ها و به طور کلی ساکنین سرزمین میانه سخن می‌گوید، در ادامه به پیپین گوش زد می‌کند که هرگز از تلاش و امیدواری دست نکشد، هر چقدر نیروهای تاریکی به او و یارانش فشار وارد کنند.

در زمان قضاوت هرگز با مرگ به مجادله نپرداز. حتی داناترین شخص نیز از تمام پایان‌ها آگاه نیست!

گندالف به عنوان یک ایستاری (Istari) صدها سال عمر کرده و بدون شک چیزهای بسیار زیادی درباره مرگ و زندگی در زندگی طولانی مدت خود یاد گرفته است. زمانی که فرودو برای گالم (Gollum) آرزوی مرگ می‌کند، گندالف نصیحتی خاطره انگیز به او می‌کند.

به باور گندالف، هیچکس حق ندارد برای مرگ یا زندگی دیگری تصمیم بگیرد و هیچکس از آینده، زندگی یا مرگ دیگری اطلاع ندارد و ممکن است کسی که مرگش را می‌خواهید، روزی تبدیل به منجی شما شود. در نهایت بار دیگر سخن گندالف درست بود، فرودو و سم با کمک گالم از خدمت کاران سائورون عبور کرده و وارد موردور شدند.

ما تنها می‌توانیم درباره زمانی که در اختیار ما قرار گرفته است تصمیم گیری کنیم

بدون شک همه ما در طول زندگی پر افت و خیز خود حداقل یک مرتبه آرزو داشته‌ایم که زمان به عقب بازگشته و ما تصمیمات متفاوتی را اتخاذ می‌کردیم. این اتفاق برای فرودو نیز رخ داده و این آرزوی خود را در معادن موریا رو به گندالف بیان می‌کند.

فرودو آرزو داشته که زمان و اتفاقات به عقب بازگشته و آرزو می‌کند حلقه یگانه هرگز در اختیار او قرار نمی‌گرفت. گندالف، بار دیگر با دانایی اشاره داشته که تنها هدف فرودو باید تمرکز بر عملیات خود باشد و هرگز به زمان از دست رفته فکر نکند. اینگونه فکر به گذشته سبب لطمه خوردن آینده نمی‌شود. به عبارت دیگر، گندالف گوش زد کرده که ما قدرت تغییر گذشته را نداشته و تنها می‌توانیم با تلاش و کوشش بیشتر آینده خود را در مسیر درست هدایت کرده و ضربات گذشته را جبران کنیم.

جهان در کتاب‌ها و نقشه‌هایت نیست، جهان آن بیرون است!

گندالف همیشه به دنبال قانع کردن بیلبو برای ورود به ماجراجویی پر خطر خود است و بیان این جمله باعث شده بیلبو به شدت برای آغاز این ماجراجویی وسوسه شود. گندالف خطاب به بیلبو گفته که او نمی‌تواند با اختفا در خانه خود، مطالعه کتاب‌ها و زیر و رو کردن نقشه‌ها به حقایق جهان دست یابد.

این جمله گندالف گرچه برای برخی، از جمله بیلبو زجر آور بوده، ولی حقیقت جهان را به ما و البته شخص بیلبو نشان می‌دهد. این جمله به تنهایی باعث شده که بیلبو به فکر فرو رفته و اشتیاقی بیش از پیش برای ماجراجویی و سلطه بر جهان بزرگ خود داشته باشد. این جمله گندالف به باور بسیاری یکی از امیدبخش‌ترین و انگیزه بخش‌ترین جملاتی است که در جهان سینمایی تالکین بیان شده است!

فرار کنید، احمق‌ها!

جمله «فرار کنید، احمق‌ها!» نه تنها از معروف‌ترین جملات گندالف و دنیای ارباب حلقه‌ها، بلکه از خاطره انگیزترین و معروف‌ترین جملات تمام دنیای سینما و ادبیات است. می‌توان اطمینان یافت که تمام طرفداران ارباب حلقه‌ها این جمله را به خاطر دارند! این جمله زمانی بیان شده که در اعماق معادن موریا، گندالف در حال مبارزه با بالروگ بوده و تلاش می‌کند زمانی قابل توجه برای یاران حلقه بخرد تا آن‌ها فرار کنند.

این جمله گرچه بار منفی داشته، اما به وضوح نشان از خود گذشتگی گندالف و در کنار آن اشتیاق بسیار زیاد جادوگر پیر ماجرا برای مبارزه با اهریمن دارد. او می‌داند که در صورت گم شدن حلقه یگانه، تمام تلاش‌های یاران حلقه به قدر یک جو ارزش ندارد!

من نمی‌گویم گریه نکن، چون تمام اشک‌ها شیطانی نیستند!

پایان‌ها معمولا غمگین هستند و پایان داستان بازگشت پادشاه نیز از این قائده مستثنی نیست. فرودو، گندالف و بیلبو با کشتی الف‌ها به سوی گری هونز (Grey Havens) می‌روند و هابیت‌های به جا مانده به دلیل از دست دادن بهترین دوستان خود چون ابر بهاری شده و شروع به گریه می‌کنند. اما گندالف به آن‌ها می‌گوید که حتی اگر قصد گریه دارند، از این گریه‌ها خوشحال و خرم باشند.

گندالف باور دارد که هابیت‌های بازمانده نه برای خستگی، عصبانیت و درد، بلکه باید برای دوستی همیشگی اشک شوق بریزند. به باور او دوستی که در شرایط سخت و مخاطرات شکل بگیرد، پایدارترین دوستی بوده و بیهوده از بین نمی‌رود.

مرگ فقط مسیری دیگر است که هر کسی باید از آن عبور کند!

بدون شک در داستان ارباب حلقه‌ها آراگورن (Aragorn) مسئول سخنرانی‌های امیدبخش و گندالف مسئول سخنرانی‌های عقلانی است. اما گندالف در یکی از تاریک‌ترین لحظات تمام داستان ارباب حلقه‌ها، در بحبوحه نبرد میناس تیریث، سخنانی بسیار امیدبخش به پیپین جوان می‌گوید.

زمانی که ارک‌ها با تعداد زیاد به دروازه‌ها حمله ور شده و در تلاش برای نابودی آن‌ها هستند، ما می‌توانیم ترس فرا رسیدن مرگ را در چهره و چشمان پیپین جوان ببینیم. گندالف دانا که از ترس پیپین آگاه بوده، به سوی او رفته و تلاش می‌کند او را به آرامش دعوت کند. گندالف با کلماتی شمرده به پیپین یادآوری کرده که مرگ بخشی طبیعی از زندگی بوده و باید آن را قبول کرد. او همچنین اشاره داشته که مرگ پایان زندگی نبوده و سفرهای بعدی نیز وجود دارند. این سخنرانی یکی از تاثیرگذارترین سخنرانی‌های سینما است!

یک جادوگر هرگز دیر نمی‌رسد، فرودو بگینز. هرگز زودتر از موعد نیز نمی‌رسد. او همیشه دقیقا زمانی که باید، می‌رسد!

ورود گندالف به داستان ارباب حلقه‌ها یکی دیگر از بهترین صحنه‌های این سه گانه است. گندالف برای حضور در جشن تولد ۱۱۱ سالگی بیلبو با واگنی مملو از مواد آتش بازی جادویی از راه رسیده و فرودو به سرعت در مسیر او ظاهر می‌شود.

پس از آغاز مکالمه ما به سرعت متوجه می‌شویم که فرودو و گندالف دوستانی بسیار نزدیک بوده و با یکدیگر شوخی می‌کنند. دوستی میان این دو بسیار زیبا بوده و لبخند بر لب مخاطب می‌آورد. در این بخش ما بیش از آنکه بر دیالوگ گفته شده توسط گندالف تمرکز داشته باشیم، بر رابطه دوستانه میان دو تن از شخصیت‌های اصلی داستان تمرکز کردیم.

تو نباید عبور کنی!

جمله «You Shall Not Pass» بدون شک نه تنها معروف‌ترین جمله گندالف، بلکه معروف‌ترین جمله تمام داستان ارباب حلقه‌ها است. گندالف این جمله را در زمان مبارزه با خدمتگذار مورگوث یعنی بالروگ بیان می‌کند.

گندالف برای محافظت از یاران حلقه خود را فدا کرده و به مبارزه‌ای ترسناک در برابر بالروگ می‌پردازد. این عمل فداکارانه گندالف باعث شده یاران حلقه بدون دریافت ضربه و جراحت از معادن موریا عبور کرده و به مسیر خود ادامه دهند. این جمله زمانی برای ما غم انگیزتر شده که گمان داریم گندالف کشته شده است، فارغ از اینکه او در ادامه داستان در قالب گندالف سفید به صحنه باز می‌گردد.

گندالف در ارباب حلقه ها یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های سینما و ادبیات بوده و شخصیت‌های بزرگ و مهم دیگری از جمله دامبلدور در دنیای هری پاتر نیز با الهام از او طراحی و نوشته شده‌اند. شما چه خاطراتی از داستان ارباب حلقه‌ها و گندالف دارید؟



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

2 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments