سه گانه مرد عنکبوتی سم ریمی (Sam Raimi) نه تنها بین طرفداران مارول، بلکه بین دوستداران سینما نیز بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی شناخته میشود. علاوه بر داستان قوی، سکانسهای اکشن مهیج و شخصیت پردازی ستودنی، اشاره ریز کارگردان به شخصیتهای نمادین مارول به جذابیت هرچه بیشتر این سه گانه میافزاید.
فیلمهای ابرقهرمانی امروزه به بخش جداییناپذیر صنعت سینما تبدیل شدهاند و هر سال نقشی مهم در گیشههای جهانی ایفا میکنند. اما اوایل دهه ۲۰۰۰ شرایط کاملا فرق میکرد و ساخت فیلم سینمایی بر اساس شخصیتهای معروف کمیک بوکی ریسک بسیار بالایی داشت، بهطوری که هیچکس نمیتوانست موفقیت آن را در گیشه تضمین کند. با این حال سونی دست به کار بزرگی زد و تصمیم گرفت یک فیلم سینمایی بلاک باستر بر اساس یکی از محبوبترین ابرقهرمانهای مارول، یعنی مرد عنکبوتی بسازد. بهدلیل ریسک بالای پروژه، سونی وظیفه کارگردانی را به سم ریمی محول کرد و نشان داد که از گرفتن تصمیمهای جاهطلبانه نمیترسد.
خوشبختانه سم ریمی بهخوبی توانست از پس کار بربیاید و فیلمی ابرقهرمانی ساخت که همه را غافلگیر و هیجانزده کرد. مرد عنکبوتی سم ریمی هم به استانداردهای مارول وفادار بود و هم ویژگیهای همیشگی آثار خودش را داشت. ریمی تعدادی از بازیگرهای جوان و تازهنفس نظیر توبی مگوایر (Tobey Maguire)، کریستن دانست (Kristen Dunst) و جیمز فرانکو (James Franco) را در کنار کهنهکارهایی مثل جی کی سیمونز (J.K Simmons)، رزماری هریس (Rosemary Harris) و ویلم دفو (Willem Dafoe) آورد تا فیلمش را متنوع و جذاب کند. قسمت اول با فیلمنامهای درگیرکننده، صحنههای اکشن بهیادماندنی و همچنین شخصیت پردازی تاثیرگذارش نه تنها به یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی تبدیل شد، بلکه راه برای فرانچایزهای بزرگی مثل دنیای سینمایی مارول هموار کرد.
موفقیت مرد عنکبوتی باعث شد سم ریمی به فکر ساخت دنباله آن باشد. دنبالهای که هم از نظر داستانی و ایدههای جسورانه و هم از نظر ابعاد و کیفیت صحنههای اکشن، چندین پله بالاتر از قسمت اول قرار داشت. او در این قسمت با تمرکز روی جنبههای انسانی پیتر پارکر سعی داشت چگونگی برقراری تعادل بین زندگی شخصی و ابرقهرمانی پیتر را به تصویر بکشد.درست مثل تمامی دنبالهها، قسمت دوم مرد عنکبوتی در قید و بند روایت داستان پیشینه نبود و میتوانست با آزادی بیشتری به روایت ماجراجویی جدید پیتر بپردازد. داستان عاشقانهای هم که بین پیتر و مری جین در جریان است، جذابیت صمیمانهای به کل ماجرا بخشید و فضایی بهوجود آورد تا بینندگان بتوانند تمامی دلشکستگیها و حسرتهای پیتر را درک کنند. اما صرف نظر از این موارد، چیزی که مرد عنکبوتی ۲ را به فیلمی تاثیرگذار و ماندگار تبدیل کرد، حضور آلفرد مولینا (Alfred Molina) در قامت دکتر اختاپوس است. او بهقدری خوب به این شخصیت خیالی جان بخشید که رسما یکی از محبوبترین ابرشرورهای مرد عنکبوتی بهشمار میرود.
در حالی که دو فیلم اول مثل بمب در گیشه منفجر شدند، اما اوضاع قسمت پایانی سهگانه اصلا جالب نبود. از همان زمان تولید، مشخص بود که اینبار همه چیز بزرگتر و پرهزینهتر است. اما وقتی فیلم سرانجام در سال ۲۰۰۷ اکران شد، به همه دنیا ثابت شد که بودجه بالا لزوما باعث موفقیت پروژه نمیشود. با اینکه طی سالهای اخیر نظر مردم نسبت به مرد عنکبوتی ۳ ملایمتر شده، اما قسمت سوم همچنان مشکلاتی دارد که فراموششدنی نیست. اکنون که این سهگانه جذاب را مرور کردیم، در ادامه مطلب قصد داریم تمامی ایستراگ و اشارات ریز کارگردان به دیگر شخصیتهای نمادین مارول را بررسی کنیم.
ناتاشا رومانوف ملقب به بیوه سیاه
ناتاشا رومانوف ملقب به بلک ویدو اولین شخصیتی است که در فیلمهای مرد عنکبوتی سم ریمی دیده شده است. قسمت اول روایتگر داستن پیشینه پیتر پارکر و تبدیل شدنش به ابرقهرمانی دوست داشتنی بود. هنگامی که پیتر مشغول طراحی لباس مخصوصش است، میتوان لوگوی نمادین بیوه سیاه را بین سایر طرحهای عنکبوت مشاهده کرد. شخصیت ناتاشا رومانوف با بازی اسکارلت جوهانسون (Scarlett Johansson) در سال ۲۰۱۰ برای اولین بار به دنیای سینمایی مارول معرفی شد و پس از آن به تیم انتقام جویان پیوست. او ابتدا در دو فیلم The Avengers و Avengers: Age of Ultron با قدرتمندترین ابرقهرمانان زمین به تهدید لوکی و اولتران پایان داد، سپس در فیلم Captain America: The Winter Soldier شاهد فروپاشی سازمان شیلد بود، در فیلم Captain America: Civil War درگیر قرارداد سوکویا و جنگهای داخلی شد، در فیلم Avengers: Infinity War مقابل تانوس قرار گرفت و سرانجام در فیلم Avengers: Endgame جان خود را فدا کرد تا انتقام جویان بتوانند با استفاده از شش سنگ ابدیت اثر بشکن تانوس را از بین ببرند. داستان این شخصیت مهم نهایتا با پروژه سینمایی Black Widow به پایان رسید.
استیون استرنج ملقب به دکتر استرنج
شاید شناخته شدهترین اشاره به یکی دیگر از شخصیتهای مارول در فیلمهای مرد عنکبوتی سم ریمی، مربوط به دکتر استرنج باشد. دنباله قسمت اول حول محور دکتر اتو اکتاویوس میچرخد، دانشمندی که از طرف اسکورپ کار میکند و مربی پیتر میشود، اما درست مانند نورمن، خطای رخ داده در آزمایش، او را به بهترین ابرشرور مرد عنکبوتی تبدیل میکند. در همین حین سردبیرهای روزنامه خبری دیلی بیوگل سعی داشتند نام مناسبی برای این ابرشرور پیدا کنند و دکتر استرنج یکی از گزینههای در نظر گرفته شده بود. نهایتا این نام توسط جیمسون رد شد، زیرا بهعقیده او نام دکتر استرنج قبلا توسط شخص دیگری استفاده شده است. دکتر استرنج در سال ۲۰۱۶ با فیلم انفرادی خود به دنیای سینمایی مارول معرفی شد و سپس در جنگ بینهایت و پایان بازی مقابل تانوس قرار گرفت. خوشبختانه ماجراجوییهای استرنج همچنان ادامه دارد و پیرو فاجعههای مولتی ورسی رخ داده در Spider-Man: No Way Home و Doctor Strange 2، قراره شاهد بازگشت مجددش در پروژههای آینده دنیای سینمایی مارول باشیم.
کرت کانرز ملقب به لیزارد
کرت کانرز برای اولین بار در دنباله مرد عنکبوتی بهعنوان استاد فیزیک پیتر پارکر معرفی شد و حضور افتخاری کوتاهی نیز در قسمت سوم داشت. در کمیکها، کانرز یک متخصص ژنتیک بود که در زمینه توانایی خزندگان در رشد مجدد اندامهای از دست رفته تحقیق میکرد. بهدنبال آزمایشهای فراورن، او یک سرم بر پایه DNA مارمولک ساخت که به انسانها اجازه میداد همین کار را انجام دهند. کانرز بدون درنظر گرفتن عوارض جانبی خطرناک سرم، آن را روی خود آزمایش کرد تا بتواند بازوی راست از دست رفته خود را ترمیم کند، اما در نهایت به یک مارمولک وحشی انساننما تبدیل شد. ریمی این خط داستانی را در فیلمهای خود به کار نبرد و کانرز را صرفا بهعنوان یک معلم فیزیک به تصویر کشید. بسیاری تبدیل نشدن کانرز به لیزارد را پتانسیلی هدر رفته میخواندند، پتانسیلی که بعدا در فیلم The Amazing Spider-Man مارک وب (Marc Webb) به خوبی ازش استفاده شد و کانرز را به مارمولکی عظیم الجثه تبدیل کرد.
جان جیمسون ملقب به ولف من
مرد عنکبوتی ۲ علاوه بر دکتر اختاپوس آلفرد مولینا، همچنین جان جیمسون دنیل گیلیز (Daniel Gillies)، پسر جی جونا جیمسون و در کمال تعجب، نامزد مری جین را معرفی کرد. جان نقش مهمی در دنیای مرد عنکبوتی ریمی نداشت زیرا درست مثل کرت کانرز، داستان پیشینهاش به تصویر کشیده نشد. در کمیکها، جان جیمسون یک فضانورد بود و دو تغییر قابل توجه را پشت سر گذاشت. ابتدا، پس از آلوده شدن به هاگهایی که به او قدرت فوقالعاده میداد، مجبور شد به اصرار پدرش با مرد عنکبوتی مبارزه کند. سپس هنگامی که به ماه سفر کرد، تحت تاثیر سنگ عجیبی قرار گرفت و به گرگی انساننما تبدیل شد. همچنین ناگفته نماند که شخصیت جان جیمسون در فیلم Venom نیز حضور داشت. او تنها بازمانده ماموریت کارلتون دریک بود که همچنان سرنوشتش پیرو آلوده شدن به سیمبیوت Riot در هالهای از ابهام قرار دارد.
رودریک کینگزلی ملقب به هاب گابلین
اخیرا صحبتهای زیادی درباره تبدیل شدن شخصیت ند لیدز با بازی جیکوب باتالون (Jacob Batalon) به هاب گابلین در فیلم مرد عنکبوتی ۴ تام هالند (Tom Holland) وجود دارد، اما حداقل سه گانه مرد عنکبوتی سم ریمی موفق شد اشاره ریزی به این ابرشرور محبوب داشته باشد. در قسمت سوم، زمانی که هری به فناوری فوق پیشرفته پدرش دست پیدا میکند، میتوان ماسک گابلین جدیدی را مشاهده کرد که بسیار شبیه ماسک نورمن است، اما با دندانهای تیزتر و رنگ طلایی و نقرهای که ایستراگی از شخصیت هاب گابلین بهشمار میرود.
کوئینتن بک ملقب به میستریو
میستریو هیچگاه در فیلمهای مرد عنکبوتی سم ریمی ظاهر نشد، اما نظریهای جالب وجود دارد که نشان میدهد بروس کمبل (Bruce Campbell) ایفاگر نقش میستریو بوده ولی بنا به دلایلی مرموز ظاهر واقعی خود را از دید عموم پنهان کرده بود. در واقع بسیاری معتقدند میستریو با تغییر قیافه سعی داشت مرد عنکبوتی را زیر نظر داشته باشد. با اینکه میستریو مثل لیزارد نقشی مهمی در داستان سه گانه ریمی نداشت، اما بالاخره توانست با حضور در فیلم Spider-Man: Far From Home زندگی پیتر پارکر را به معنای واقعی کلمه نابود کند.
نظر شما در این رابطه چیست؟ کدامیک از این ایستراگها براتون جالبتره است؟ نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید