رتبهبندی تماشاییترین قسمتهای سریال ریک و مورتی
"wubba lubba dub dub"
بهترین قسمتهای سریال ریک و مورتی ترکیبی از داستانهای مستقل و بخشهایی هستند که در عین حال به پیشبرد خط داستان کلی سریال کمک میکنند. طنز این مجموعه نه تنها خندهدار و خلاقانه است، بلکه هوشمندانه و عمیق بوده و فراتر از اشارههای ساده به فرهنگ عامه یا شوخیهای سطحی که در بسیاری از سریالهای انیمیشنی بزرگسال دیده میشود، میرود.
دقت زیاد در جزئیات و ساخت دنیای منحصربهفرد این سریال باعث میشود که شوخیها در لحظاتی ناگهانی و غیرمنتظره به چشم بیننده بیایند. همراه با سفرهای عجیب و پیچیده در زمان و دنیاهای موازی، خط داستانی سریال ریک و مورتی هیچگاه متوقف نمیشود و هر قسمت تجربهای تازه و متفاوت را ارائه میدهد.
سریال ریک و مورتی، ساخته دن هارمون، داستان ریک سانچز را روایت میکند؛ یک دانشمند نابغه و دیوانه که دستگاههایی ساخته که قادرند علاوه بر ایجاد آشوب، به سفر در دنیاهای موازی نیز بپردازند. ریک به همراه نوهاش، مورتی، ماجراجوییهایی را آغاز میکند که اغلب موجب نگرانی والدین مورتی میشود. اما واقعیت داستان همیشه آن چیزی نیست که به نظر میرسد. قسمتهای سریال ریک و مورتی به مسیرهای غیرمنتظرهای کشیده میشوند و داستانهای علمی-تخیلی برجسته، طنز و شوخیهایی ارائه میدهند که از بسیاری از آثار مشابه خود عمیقتر و پیچیدهتر است. این مجموعه نه تنها یکی از بهترین سریالهای انیمیشنی بزرگسالان است، بلکه برخی از قسمتهای آن بهعنوان نمونههای برجستهای از روایت و طنز در این ژانر شناخته میشوند.
۱۰. The Ricks Must Be Crazy
فصل ۶، قسمت ۲
نام این قسمت برگرفته از فیلم سال ۱۹۸۰ The Gods Must Be Crazy است که درباره قبیلهای است که بطری کوکاکولا را هدیهای از خدایان میدانند. در قسمت The Ricks Must Be Crazy، ریک و مورتی به میکروجهانی در باتری سفینه ریک سفر میکنند. در آنجا نزاع بین ریک و رقیبش، زیپ زانفلورپ، جدیتر میشود و دلیل عملکرد باتری ریک برای سفرهای چندبعدی روشن میشود.
در این قسمت، سفینه فضایی تلاش میکند سامر را محافظت کند. زیپ به عنوان رقیبی هوشمند و برابر برای ریک ظاهر میشود و دنیای کوچکی به نام Teenyverse ساخته که شبیه دنیای ریک است. در پایان، مورتی با گفتن اینکه خدایان آنها دروغ هستند، پیام اصلی را بیان کرده و به دنیای خود بازمیگردد.
۹. Mortynight Run
فصل ۲، قسمت ۲
در بیشتر قسمتهای سریال، مورتی کمکم معصومیتش را از دست میدهد و با واقعیتهای سخت و پر از آشوب جهان روبرو میشود؛ جایی پر از افراد و موجودات خطرناک. این تغییر بهویژه در قسمت Mortynight Run به خوبی نشان داده میشود. در این قسمت، مورتی میبیند که ریک به یک قاتل میانکهکشانی به نام کرومبوپولوس مایکل اسلحه میفروشد. این موضوع برای مورتی گیجکننده است و نمیتواند دلیل کمک ریک به ترور را درک کند، به همین دلیل تصمیم میگیرد هدف را نجات دهد.
یکی از نکات طنزآمیز این قسمت، تلاش مورتی برای نجات موجودی گازی با قدرتهای تلپاتی است که Fart نام دارد. همچنین یک شماره موسیقی الهامگرفته از دیوید بویی وجود دارد که بسیار برجسته است. همراه با ترس مورتی پس از تجربه بازی آرکید Roy: A Life Well Lived، این قسمت تبدیل به یکی از پرهیجانترین و تا حدی تاریکترین قسمتهای سریال شده است.
۸. Auto Erotic Assimilation
فصل ۲، قسمت ۳
قسمت Auto Erotic Assimilation یکی از ماجراجوییهای تابستانی سریال است که ریک، مورتی و سامر را به سیارهای میبرد که تحت کنترل موجودی به نام یونیتی (با صداپیشگی کریستینا هندریکس) قرار دارد. نکته قابل توجه این است که یونیتی، معشوقه سابق ریک است، موضوعی که فضای داستان را پیچیدهتر و تنشزا میکند. این رابطه پیچیده به یکی از تاریکترین و در عین حال جذابترین لحظات سریال بزرگسالان منجر میشود، زمانی که میلیاردها میزبان یونیتی وارد مهمانی افراطی و هیجانانگیزی میشوند که نمادی از خوشگذرانی بیحد و مرز است. این قسمت به وضوح نشان میدهد چرا ریک و یونیتی بهتر است از هم جدا باشند و هیچگاه نباید در کنار هم باشند.
این قسمت چهره واقعی و تاریک انسانیت ریک سانچز را به نمایش میگذارد. مهمانی به سرعت به یک جنگ نژادی تبدیل میشود و سامر و مورتی باید از دل این وحشت راه خود را پیدا کنند، پیش از آنکه یونیتی سیاره را ترک کند، زیرا میداند نمیتواند با ریک باشد. این قسمت جایی است که ریک برای نخستین بار به خوبی میفهمد چطور رفتارهای بد و عادات مخربش میتواند به دیگران آسیب برساند و این در نهایت او را به آستانه پایان دادن به همه چیز میرساند.
۷. Close Rick-Counters Of The Rick Kind
فصل ۱، قسمت ۱۰
این قسمت به عمق جهان چندجهانی سریال میپردازد، جایی که شورای ریکها، ریک و مورتی دنیای اصلی را دستگیر کرده و به اتهام قتل ریکها و ربودن مورتیهای جایگزین، آنها را به دادگاه میکشاند. اگرچه این اتهامات تا حد زیادی بیاساس هستند، اما اهمیت این قسمت در معرفی یکی از بزرگترین شرورهای سریال است؛ مورتی شرور، شخصی که پشت تمامی جرایمی قرار دارد که به ریک و مورتی این دنیا نسبت داده شده است.
در این قسمت از فصل اول، سازندگان سریال نشان میدهند که در دنیای آنها هر چیزی ممکن است، هیچ چیز آنطور که به نظر میرسد نیست و هر چیزی میتواند به شکلی عجیب و غریب نمایان شود. این همان قانونی است که جهان چندجهانی سریال بر اساس آن اداره میشود؛ دنیایی که در آن یک نفر میتواند به خیارشور تبدیل شود، موضوعی که در قسمتهای بعدی به آن پرداخته شده است. با این حال، سریال هرگز مسیر خود را گم نمیکند و در میان جنونها و عجایبش، لحظات پر از احساس و عمیقی وجود دارد که باعث میشود تماشای آن ارزشمند و تأثیرگذار باشد.
۶. The Ricklantis Mixup
فصل ۷، قسمت ۵
قسمت Tales from the Citadel از فصل سوم سریال ریک و مورتی، مخاطبان را به شهری پر رمز و راز و افسانهای به نام آتلانتیس میبرد، اما نکته جالب این است که ریک و مورتی اصلی داستان بیشتر زمان خود را در این قسمت بیرون از صحنه و در شهر گمشده میگذرانند. در عوض، بینندگان شاهد اتفاقات داخل قلعه ریکها هستند، جایی که پس از مرگ شورای ریکها، وضعیت به سرعت تغییر کرده است. مورتی شرور به تدریج قدرت پیدا میکند و بالاخره به نقش دیکتاتور قلعه ریکها دست مییابد. این تحول بزرگ، جریان کلی داستان سریال ریک و مورتی را دگرگون میکند و جان تمامی ریکها و مورتیها را به خطر میاندازد.
اجرای صداپیشگی جاستین رویلند، همبنیانگذار و یکی از شورانرهای سابق سریال، در این قسمت یکی از بهترین نمایشهای کل مجموعه محسوب میشود، چرا که او تقریباً تمامی صداهای شخصیتها را برعهده دارد. این قسمت به طرز قابل توجهی تمرکز خود را از ریک و مورتی واقعی برداشته و داستانی الهامبخش و جذاب را روایت میکند که تا پایان تماشاگر را مجذوب خود نگه میدارد. پایان این قسمت نیز بسیار تاثیرگذار است و زمینهساز تقابل بزرگی میشود که دو فصل بعد، در فصل پنجم، به وقوع میپیوندد. به همین دلایل، Tales from the Citadel یکی از بهترین و به یادماندنیترین قسمتهای سریال ریک و مورتی شناخته میشود.
۵. Rixty Minutes
فصل ۱، قسمت ۸
چند قسمت از سریال ریک و مورتی به موضوع کابل میانبعدی پرداختهاند، اما قسمت Rixty Minutes نخستین و در عین حال بهترین نمونه در این زمینه محسوب میشود. در این قسمت، مورتی حقیقت وجودی خود را به سامر فاش میکند (پس از اتفاقات قسمت Rick Potion #9) و یکی از تکاندهندهترین دیالوگهای خود را بیان میکند؛ زمانی که میگوید “همه خواهند مرد” و سپس از او میخواهد که همراهش تلویزیون تماشا کند.
جالب اینجاست که کل این قسمت حول تماشای برنامههای تلویزیونی میچرخد و این موضوع نشان میدهد که چگونه نوشتار هوشمندانه و دیالوگهای دقیق میتوانند چیزی که ظاهراً خستهکننده به نظر میرسد را به تجربهای جذاب و خلاقانه تبدیل کنند. جعبه کابل میانبعدی ریک، کلیپهای عجیب و شخصیتهای غریب زیادی را به نمایش میگذارد که یکی از بهیادماندنیترین آنها شخصیت مورچههایی در چشم جانسون است. همچنین این قسمت لحظات عمیقی را بین جری و بث به تصویر میکشد، زمانی که آنها نگاه کوتاهی به زندگیهای جایگزین خود میاندازند. این قسمت به روشی منحصربهفرد، پایههای بسیاری از داستانهای بعدی سریال ریک و مورتی را بنا مینهد و نقش مهمی در توسعه روایت کلی دارد.
۴. Rick Potion #9
فصل ۱، قسمت ۶
در پنج قسمت ابتدایی سریال ریک و مورتی، دانشمند دیوانه و نوه بیمیل او ماجراجوییهای علمی-تخیلیای را تجربه میکنند که عمدتاً هیجانانگیز و سرگرمکننده به نظر میرسند. اما در قسمت ششم به نام Rick Potion #9، سریال ناگهان رنگ و بویی تاریکتر و متفاوت به خود میگیرد. این قسمت با حال و هوای معمولی و علمی-تخیلی آغاز میشود، زمانی که مورتی میخواهد از معجون عشق استفاده کند، اما نتیجه آن غیرقابل کنترل میشود و همه مردم زمین عاشق او میشوند. هنگامی که جهان به دلیل این عشق جنونآمیز به جنگ میپردازد، مورتی مجبور میشود برای نجات جان خود، زمین را ترک کند. این نقطه عطفی در سریال ریک و مورتی است که نشان میدهد نگاه مورتی به دنیای اطرافش به طرز چشمگیری تغییر کرده است.
این قسمت به شکلی کاملاً عجیب و غریب، مفهوم چندجهانی را به شیوهای غیرمنتظره معرفی میکند. ریک و مورتی به زمین جایگزین سفر میکنند، نسخههای آن دو را میکشند، اجسادشان را دفن میکنند و جای آنها را میگیرند. این پایان تلخ و سیاه نمایانگر آن است که آنها اکنون حاضرند برای حفظ وجود خود هر کاری انجام دهند، حتی کشتن نسخههای دیگر خودشان. این تغییرات در دیدگاه مورتی، نه تنها شخصیت او را عمیقاً متحول میکند، بلکه به شکل گستردهتری تاثیر شگرفی بر روند داستان کلی سریال ریک و مورتی دارد و آن را به سمت فضایی پیچیدهتر و تاریکتر هدایت میکند.
۳. Meeseeks And Destroy
فصل ۱، قسمت ۵
اگرچه قسمت ششم از فصل اول سریال ریک و مورتی همه تصورات مخاطبان درباره دنیای این سریال را دگرگون میکند، قسمت پیش از آن به خوبی نشان میدهد که این مجموعه تا چه اندازه میتواند تاریک و تکاندهنده باشد. در این قسمت، ریک سانچز مجبور است از خانواده جدا شود و به خوبی میداند که باید چیزی را برای حفاظت از آنها به جا بگذارد. او جعبه میسیکس را معرفی میکند؛ دستگاهی که موجودی آبی رنگ و شاد به نام میسیکس را خلق میکند، موجودی که هر کاری از دستش برآید انجام میدهد و پس از آن در دود ناپدید میشود.
این قسمت اولین بار بود که ریک و مورتی به ماجراجویی در دنیایی فانتزی و قرون وسطایی رفتند، اما بخش اصلی و به یادماندنی داستان به خانواده تعلق داشت که از میسیکسها برای اهداف تنبلانه و اغلب خودخواهانه خود استفاده میکردند، بدون اینکه به عواقب ناپدید شدن این موجودات در دود فکر کنند. زمانی که بث از میسیکسها کمک میخواهد تا به احساس رضایت در زندگی برسد، آنها از میسیکسهای دیگر درخواست یاری میکنند و به سرعت تعداد این موجودات در خانه زیاد میشود تا جایی که خانواده مجبور میشود برای بقا آنها را علیه هم به مبارزه و نابودی وادار کند. این قسمت نمونهای برجسته از ترکیب طنز سیاه و مفاهیم عمیق است که سریال ریک و مورتی را از سایر انیمیشنهای بزرگسال متمایز میکند.
۲. Pickle Rick
فصل ۳، قسمت ۳
حتی افرادی که هرگز یک قسمت از سریال ریک و مورتی را ندیدهاند، احتمالاً عبارت پیکل ریک را شنیدهاند، حتی اگر فقط به عنوان یک میم یا اصطلاحی که به صورت تصادفی در شبکههای اجتماعی مطرح شده باشد. قسمت پیکل ریک در فصل سوم سریال این ایده را معرفی کرد و این موضوع بسیار فراتر از یک شوخی ساده یا یک تصویر بامزه است. ریک نمیخواهد در جلسات مشاوره خانوادگی شرکت کند، بنابراین تصمیم میگیرد کاری را انجام دهد که در آن لحظه منطقیترین به نظر میرسد؛ تبدیل شدن به یک خیارشور!
اما هنگامی که پیکل ریک به داخل کانال فاضلاب سقوط میکند، مجبور است راهی برای بقا پیدا کند و نهایتاً از اسکلت خارجی سوسکها و موشهای مرده زرهای میسازد تا بتواند دوباره به شکل انسان تبدیل شود. موضوع اصلی این قسمت به تلاشهای ریک برای فرار از مواجهه با مشکلات و احساسات درونیاش میپردازد و حتی در اینجا نیز او تنها بهطور محدود قبول میکند که شاید برای اجتناب از صحبت درباره مشکلاتش، بیش از حد پیش رفته باشد. این قسمت با تمرکز عمیق بر ناامنیها و ضعفهای ریک، توانست جایزه امی فصل سوم را به خود اختصاص دهد و به یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین قسمتهای سریال ریک و مورتی تبدیل شود.
۱. Total Rickall
فصل ۲، قسمت ۴
قسمت Total Rickall از فصل دوم سریال ریک و مورتی، بدون شک یکی از بهترین و شاید بهترین قسمتهای کل این مجموعه به شمار میرود. این قسمت که بیشتر به صورت مستقل طراحی شده، داستان خانواده اسمیت را روایت میکند که با حمله انبوهی از انگلها روبرو میشوند که به خانهشان نفوذ کردهاند. در این میان، اعضای خانواده مجبور میشوند تا همه این انگلها را از بین ببرند؛ حتی آنهایی که به شکل دوستان و اعضای خانواده ظاهر میشوند. این قسمت همچنین با معرفی شخصیتهای عجیب و غریب و جدیدی مانند روح در یک شیشه، گری خوابآلود و اردکی با عضلات دنیای سریال ریک و مورتی را غنیتر و پیچیدهتر میکند.
اما جذابیت این قسمت تنها به شوخیهای بصری و شخصیتهای عجیب محدود نمیشود؛ زیرا این انگلها در ذهن میزبانان نفوذ کرده و خاطرات کاذب برای آنها میسازند، موضوعی که به عمق داستان اضافه میکند و پیچیدگی آن را دوچندان میسازد. این قسمت همچنین شخصیت محبوب طرفداران، آقای پوپیباتهول را به مخاطبان معرفی کرد که در ادامه سریال ریک و مورتی نیز حضور داشته است. Total Rickall همه عناصر بهترین قسمتهای سریال ریک و مورتی را در خود جای داده است؛ ایدههای خلاقانه و دیوانهوار، شخصیتهای نامتعارف و البته خانواده اسمیت که در شرایطی بسیار دشوار گرفتار شده و برای نجات جان خود مبارزه میکنند. این ویژگیها باعث شدهاند تا این قسمت جایگاه ویژهای در میان سایر اپیزودهای سریال ریک و مورتی داشته باشد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید