نقد فیلم Ballerina – بالرین
وقتی حتی حضور جان ویک هم نجات بخش نیست
در نقد فیلم Ballerina نگاهی موشکافانه به اسپین آف جدید مجموعه جان ویک با هنرنمایی آنا د آرماس و کیانو ریوز خواهیم داشت.
جان ویک (John Wick) از لحاظ محبوبیت و شهرت شاید به گرد پای مارول نرسد اما نباید فراموش کرد که چطور جذابیت را به ژانر اکشن بازگرداند و ثابت کرد فیلمهای آن در صورت داشتن جذابیت و خلاقیت کافی میتوانند همزمان بازخوردهای مثبت را دریافت کرده و در باکس آفیس جهانی موفق ظاهر شوند. البته تلاش لاینزگیت برای گسترش فرنچایز جان ویک چندان موفق نبود و سریال The Continental: From the World of John Wick به یک شکست تبدیل شد. با این حال، شاهد تلاشی دیگر در قالب یک اسپین آف با نام کامل From the World of John Wick: Ballerina هستیم.

فیلم Ballerina بین John Wick: Chapter 3 – Parabellum و John Wick: Chapter 4 روایت شده و درباره یکی از اعضای روسکا روما است. او پس از آموزش و تبدیل شدن به بالرین، تصمیم میگیرد باقی زندگیاش را به عنوان یک قاتل حرفهای بگذراند. در جریان یکی از ماموریتها با علامتی روی مچ دست مهاجمان مواجه میشود که روی مچ دست قاتلان پدرش دیده بود. همین اتفاق باعث میشود تا دستورات را نادیده گرفته و فقط برای گرفتن انتقام خون پدرش شلیک کند.
هیچ کس از مجموعه فیلمهای جان ویک انتظار یک داستان پر پیچ و خم و جذاب را نداشته و ندارد. در طول چهار فیلمی که ساخته و در سالنهای سینما اکران شده، هرگز شاهد شخصیت پردازی و روایتی جذابت نبودیم اما شخصیت اصلی قسمت اول یک نکته بسیار جالب پیرامون خود داشت که باعث شهرت جهانیاش شد. زمانی که فیلم John Wick روی پرده نقرهای آمد، بسیاری از مخاطبان قاتل محبوب را با این جمله میشناختند: «همونی که بخاطر یه سگ همرو کشت!» اگرچه ماجرا همین نبود، ایدهای ساده نقش بسزایی در شهرت شخصیت جان ویک داشت.
شخصیت ایو ماکارو با نقش آفرینی آنا د آرماس (Ana de Armas) هیچ نکته بخصوصی ندارد تا بتواند مانند جان ویک او را به سر زبانها بیاندازد. چه چیزهایی درباره ایو میدانیم؟ بدنبال انتقام است، یک قاتل حرفهای است، فقط به انتقام فکر میکند، به عواقب تصمیمش اهمیتی نمیدهد و … . هر جملهای که درباره ایو بنویسید، تنها یک ویژگی به لیست جنبههای تکراری شخصیت او اضافه میکنید و بس. به بیان دقیقتر، در مقایسه با شخصیتهای انتقامجویی که قبلاً روی پرده نقرهای معرفی شدند، برخلاف جان ویک هیچ نکته جدیدی برای ارائه ندارد.

جدا از شخصیت پردازیهای ضعیف، عدم توجه به شخصیتهای مکمل یکی دیگر از ضعفها است؛ برای مثال، فیلم Ballerina حتی به خودش زحمت نداده تا زمان بیشتری را به شخصیت دنیل پاین با نقش آفرینی نورمن ریداس (Norman Reedus) اختصاص دهد. این در حالی است که تصمیم مهمی را اتحاذ کرده و از قضا هرگز نمیفهمیم چرا! البته این نقطه ضعف را در طراحی شخصیت منفی هم میبینیم. یا فیلم در راستای گسترش جهان داستانی جان ویک، گروهی کاملاً جدید را معرفی میکند که ایده جالبی هم برای خلقش استفاده شده اما جزئیات زیادی ندارد. نه نحوه شکل گیریاش را میفهمیم، نه میدانیم فلسفهاش چیست و اینکه چرا هیچ یک از مقامات دولتی برای مواجهه با آنها اقدامی نکرده است. پرداخت بیشتر به این گروه میتوانست جذابیت را تا حدودی بیشتر کند.
یکی از نگرانیهای بزرگ من پیرامون فیلم Ballerina حضور جان ویک با نقش آفرینی کیانو ریوز (Keanu Reeves) بود. میترسیدم حضورش کوتاه و صرفاً جهت بازاریابی و کشاندن مخاطبان بیشتر به سالنهای سینما باشد اما خوشبختانه حضور قابل قبول و نسبتاً موثری در داستان دارد. هر چند، تصمیمی که جان ویک در مواجهه با آنا در آرماس اتخاذ میکند، از همان ثانیه اول حضورش در فیلم قابل پیش بینی است.
چیزی که مجموعه فیلمهای جان ویک را به شهرت و محبوبیت امروزش رسانده، بدون شک خلاقیت در طراحی صحنههای اکشن با استفاده از گانفو (سبک خاص مبارزات که ترکیبی از سلاحهای گرم و کونگ فو است) و برداشتهای بلند است. در گذشته کارگردانان از برداشتهای کوتاه و کاتهای سریع برای تزریق هیجان بهره میبردند اما مجموعه جان این کار را با یکپارچگی انجام داد. در فیلم Ballerina همچنان گانفو میدرخشد اما برداشتها کوتاهتر شده و کاتهای بیشتری را در مبارزات شاهد هستیم؛ موردی که بنظرم باعث شده از فرنچایز جان ویک فاصله گرفته و بیشتر به آثار اکشن مرسوم شبیه باشد.
جدا از گانفو، یک شباهت دیگر هم میان فیلم Ballerina و آثار سینمایی قبلی فرنچایز جان ویک وجود دارد: درگیری با قاتلان در یک باشگاه شبانه. اینکه شخصیت اصلی فیلم در میان جمعیت و حین پخش یک موسیقی بلند و کرکننده به درگیری بپردازد، به پای ثابت مجموعه تبدیل شده است.

شاید نام جان ویک در عنوان فیلم وجود داشته باشد اما به هیچ عنوان نباید انتظار یک فیلم سرشار از هیجان و تازگی را داشته باشید. مجموعه جان ویک در هر قسمت خلاقیتی مثال زدنی در طراحی صحنههای اکشن به خرج داد که مورد آخرش فیلمبرداری ایزومتیک (از بالا به پایین) در قسمت چهارم بود. فیلم Ballerina در بحث طراحی صحنههای اکشن بسیار ضعیفتر از قسمتهای پیشین جان ویک عمل میکند. شاید فیلمهای جان ویک انتظاراتمان را بیشتر از حد بالا بردهاند. به هر حال، حس میکنم اگر این فیلم ۱۰ سال پیش اکران میشد، برای جذابیت بیشتری داشت.
آنا د آرماس در نقش اصلی عملکرد قابل قبولی داشته اما عملکرد او یا حضور چهرههای محبوبی مثل کیانو ریوز و نورمن ریداس به تنهایی نمیتوانند فیلم Ballerina را نجات دهند. اثر ضعیفی نیست اما اگر قسمتهای دوم الی چهارم جان ویک را نادیده گرفته و انتظارات خود را پایین بیاورید، میتوانید از تماشای این اثر اکشن لذتِ کافی را ببرید.
عملکرد قابل قبول بازیگران به خصوص آنا در آرماس در اجرای مبارزات
تعداد بالای صحنههای اکشن و ارائه تجربهای هیجان انگیز
حضور قاتل محبوب، جان ویک!
افزایش کاتها در صحنههای اکشن
عدم توجه به شخصیتهای مکمل و شخصیت منفی
داستانی کلیشهای حول محور انتقام
عدم خلاقیت در طراحی صحنههای اکشن
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید