فیلم‌های انتقام‌جویان؛ ۱۰سکانس که مستقیما از کمیک‌های مارول اقتباس شده‌اند
1%
  • 0/10

فیلم‌های انتقام‌جویان؛ ۱۰سکانس که مستقیما از کمیک‌های مارول اقتباس شده‌اند

هنگامی مارول کمیک‌ها را زنده کرد!

فیلم‌های انتقام‌جویان؛ ۱۰سکانس که مستقیما از کمیک‌های مارول اقتباس شده‌اند ۲ 14 ساعت قبل سینما کپی لینک

فیلم‌های انتقام‌جویان، در کنار اکشن تماشایی و داستان‌های حماسی‌شون، بارها به ریشه‌های کمیکی مارول ادای احترام کرده‌اند. بعضی از به‌یادماندنی‌ترین صحنه‌های این فیلم‌ها مستقیماً از صفحات کلاسیک کمیک‌های مارول الهام گرفته شده‌ و با وفاداری چشم‌گیری بازسازی شدن.
سکانس‌های زیادی در فیلم‌های انتقام‌جویان وجود دارند که مستقیما از کمیک‌های مارول وارد این آثار شده‌اند؛ آن هم با دقت و وفاداری شگفت‌انگیز. جهان سینمایی مارول بیش از یک دهه است که با کراس‌اورهای عظیم، لحظات اکشن بی‌نظیر و همچنین داستان‌های احساسی، تماشاگران بیشماری را از سراسر جهان مجذوب خود کرده‌اند. در حالی که این آثار، اغلب روایت‌های کمیکی را با اضافه کردن چاشنی‌های متعدد، بازآفرینی مدرنی را به ارمغان آورده‌اند، می‌توان گفت که برخی از ماندگارترین لحظات فیلم‌های انتقام‌جویان در واقع ادای احترامی مستقیم به داستان‌های کلاسیک مارول هستند.
برترین و بهترین صحنه‌های فیلم‌های انتقام‌جویان فقط لحظاتی جادویی روی پرده نیستند؛ بلکه مستقیماً از صفحات تاریخ چند دهه‌ای کمیک‌های مارول بیرون آمده‌اند. آن دسته از مخاطبینی که با منبع اصلی و روایت‌های اوریجینال کمیک‌های مارول آشنا هستند، از دیدن زنده شدن لحظات محبوبشان روی پرده سینما واقعاً هیجان‌زده شدند. این صحنه‌ها نشان می‌دهند که استودیو مارول چطور می‌تواند ریشه‌های کمیکی خود را به شکلی تماشایی و سرگرم‌کننده زنده نگه دارد.
در ادامه این مطلب با ما همراه باشید تا به بررسی ۱۰ سکانس از فیلم‌های انتقام‌جویان بیاندازیم که مستقیما از کیمک‌های مارول اقتباس شده‌اند.

۱۰. اتحاد انتقام‌جویان در برابر لوکی

فیلم The Avengers اولین اثر از فیلم‌های انتقام‌جویان است. این فیلم با اقتباسی آشکار از شماره نخست کمیک The Avengers 1963، آغاز داستان یکی از اولین تیم‌های ابرقهرمانی مارول را با وفاداری بسیار زیادی به منبع اصلی بازسازی کرد. در نسخه کمیکی، لوکی (Loki) با فریب دادن هالک (Hulk) و سوق دادن او به درگیری با ثور (Thor)، ناخواسته زمینه‌ساز اتحاد قهرمانان زمین می‌شود. در هر دو روایت، این لوکی است که با دسیسه‌های خود، قهرمانانی از نقاط مختلف را گرد هم می‌آورد.

هر چند در فیلم The Avengers، شاهد افزودن عناصر اضافی مانند دخالت سازمان شیلد (.S.H.I.E.L.D) هستیم، اما هسته داستان ثابت باقی می‌ماند: اقدامات فریب‌کارانه لوکی و استفاده از هالک، به شکل‌گیری تیم انتقام‌جویان منجر می‌شود. صحنه نبرد نیویورک نیز با الهام از چیدمان پنل‌های کمیک، به شکلی بصری و ساختاری بازسازی شده است.در پایان، همان‌گونه که در کمیک‌ها نیز روایت شده، شکست لوکی نتیجه تلاش و اتحاد یک تیم کامل از قهرمانان است، نه اقدام فردی یک ابرقهرمان که کل بار داستان را بر دوشش بکشد.

۹. آرامش تانوس در مزرعه

پس از آنکه تانوس (Thanos) به خواسته اصلی خود یا همان اجرا کردن بشکن (Snap) می‌رسد و باعث ناپدید شدن نیمی از هستی در فیلم انتقام‌جویان: جنگ ابدیت (Avengers: Infinity War) می‌شود، تانوس به سیاره‌ای ناشناس پناه می‌برد و در سکوت به تماشای طلوع آفتاب می‌نشیند. این صحنه، اقتباسی مستقیم از شماره ششم کمیک The Infinity Gauntlet (1991) است؛ جایی که تانوس به مزرعه‌ای دورافتاده می‌رود تا در خلوت و آرامش به تأمل درباره اعمال و نتایج آن‌ها بپردازد.

هم در نسخه کمیکی و هم در نسخه سینمایی، تانوس لباسی ساده بر تن کرده است. او در میان مزرعه‌ای از محصولات کشاورزی حضور دارد و زره سابق او به‌عنوان مترسک نصب شده است. فیلم به‌دقت این تصویر را بازسازی کرده و حس آرامش تلخ و پایان‌پذیری پس از یک فاجعه را منتقل می‌کند. سکانس ذکر شده، تصویری بسیار متفاوت از تانوس ارائه می‌دهد؛ او نه به عنوان یک فاتح بی‌رحم و سنگدل، بلکه در قالب جنگجویی متفکر که در حال ارزیابی نتایج اقدامات خود است. استودیو مارول، در این سکانس به خوبی توانسته است ابعاد فلسفی شخصیت تانوس را به تصویر بکشد؛ شخصیتی که با وجود جنایات عظیم، به درک و آرامشی ظاهری دست یافته است.

۸. کاپیتان آمریکا و چکش ثور

یکی از صحنه‌های محبوب و به یادماندنی فیلم انتقام‌جویان: پایان بازی (Avengers: Endgame)، زمانی است که استیو راجرز (Steve Rogers) ملقب به کاپیتان آمریکا (Captain America) چکش میولنیر (Mjölnir) را برمی‌دارد و به نبرد با تانوس می‌پردازد. این لحظه‌ اقتباسی مستقیم از کمیک‌های مارول است که بارها در طول سال‌ها تکرار شده و برجسته‌ترین نمونه آن در شماره هفتم کمیک Fear Itself (2011) رخ می‌دهد؛ جایی که راجرز برای مدت کوتاهی چکش را بلند می‌کند تا به وسیله آن بتواند سایر ابرقهرمانان را برای نبردی حیاتی و سرنوشت‌ساز رهبری کند.

هر دو نسخه فیلم و کمیک بر یک نکته مهم و کلیدی تاکید دارند و آن هم شایستگی ذاتی کاپیتان آمریکا است. این شخصیت همواره به اصول اخلاقی پایبند بوده و بلند کردن چکش، گواهی است بر ارزش‌های انسانی او در سطحی کیهانی. چکشی که تنها هنگامی به صاحب خود اجازه حمل شدن را می‌دهد که لیاقت لمس کردنش را داشته باشد. فیلم با افزودن جلوه‌هایی نظیر احضار رعد و برق و نبرد مستقیم با تانوس، بار دراماتیک این صحنه را دوچندان می‌کند.

واکنش جذاب ثور به این لحظه و به زبان آوردن جمله “می‌دانستم!” علاوه‌بر تأیید روایت کمیک‌ها، پاسخی به سال‌ها گمانه‌زنی طرفداران است که آیا کسی به جز او می‌توانست چکشش را حمل کند یا نه. اگرچه در کمیک‌ها نیز کاپیتان گاه‌به‌گاه موفق به بلند کردن چکش شده، این پایان بازی، ین لحظه را به‌شکلی درخشان به تصویر می‌کشد؛ تصویری از رهبری، شرافت و شایستگی در بالاترین سطح ممکن. لحظه‌ای که بدون شک در ذهن طرفدارن فیلم‌های انتقام‌جویان تا ابد ماندگار شد.

۷. شکنجه دکتر استرنج توسط ابونی ماو

جنگ ابدیت بدون شک یکی از بهترین و ماندگارترین فیلم‌های انتقام‌جویان است. در این اثر، ابونی ماو (Ebony Maw) موفق می‌شود دکتر استرنج (Doctor Strange) را به اسارت درآورد و در سفینه‌ای فضایی، برای به‌دست آوردن سنگ زمان او را تحت شکنجه قرار دهد. این صحنه دلخراش برای طرفداران ابرقهرمانان مارول، الهام‌گرفته از کمیک Infinity (2013) به قلم جاناتان هیکمن (Jonathan Hickman) است؛ جایی که ماو با استفاده از جادوی تاریک و دستکاری روانی، استرنج را به متحدی ناخواسته برای بلک اوردر (Black Order) تبدیل می‌کند.

با وجود اینکه این صحنه در فیلم، به‌صورت فیزیکی به تصویر کشیده شده، اما جوهره اصلی روایت حفظ شده است. در این صحنه، دکتر استرنج تا مرز دیوانگی و فروپاشی ذهنی و روحی پیش می‌رود. تسلیم شدن او در برابر تانوس و واگذاری سنگ زمان، به این سکانس لایه‌هایی از ابهام می‌افزاید. هنگامی که فیلم انتقام‌جویان: جنگ ابدیت اکران شد، بسیاری از بینندگان دلیل این تصمیم را نمی‌دانستند. کسانی که با کمیک‌ها آشنا بودند، ممکن بود تصور کنند دکتر استرنج نیز همانند نسخه کمیکی‌اش تحت نفوذ ابونی ماو قرار گرفته است. با وجود تفاوت‌ها، فیلم همچنان توانسته فشار روانی و شکنندگی قدرت اراده‌ی استرنج را منتقل کند. این سکانس ارجاعی هوشمندانه به یکی از داستان‌های عمیق و روان‌شناختی مارول است که در قالبی بصری و پرتنش بازآفرینی شده است.

۶. ورود پپر پاتز با زره "رسکیو" به میدان نبرد

انتقام‌جویان: پایان بازی، یکی از پرحادثه‌ترین فیلم‌های انتقام‌جویان است. در این فیلم، پپر پاتز (Pepper Potts) در نبرد پایانی با زره اختصاصی خود ظاهر می‌شود و در کنار تونی استارک (Tony Stark) می‌جنگد؛ لحظه‌ای نمادین برای نمایش اتحاد یک زوج قدرتمند. زره آبی‌رنگ پپر پاتز، که ساده و براق است همان نسخه لایواکشن زره رسکیو است که نخستین‌بار در شماره دوازدهم کمیک The Invincible Iron Man (2009) معرفی شد؛ جایی که پپر به عنوان قهرمانی مستقل وارد میدان می‌شود.

در کمیک‌ها، زره رسکیو بیشتر بر عملیات نجات و قابلیت‌های دفاعی تمرکز دارد و برخلاف زره تهاجمی مرد آهنی (Iron Man)، این زره به طور ویژه‌ای برای پشتیبانی خلق شده است. اگرچه در نسخه سینمایی، جنبه‌های مبارزه‌ای این زره برجسته‌تر شده‌اند، اما پیام اصلی حفظ شده: پپر به‌عنوان نیرویی برای خیر وارد میدان می‌شود. در این اثر، طراحی بصری زره کاملا وفادار به نسخه کمیکی آن اجرا شده است و حضور او در اوج نبرد پایانی، برای مخاطبانی که از ابتدا شاهد رشد این شخصیت بودند، بسیار رضایت‌بخش است. این لحظه، نقطه عطفی در سیر شخصیتی پپر پاتز محسوب می‌شود؛ انتقال از نقشی حاشیه‌ای به یکی از انتقام‌جویان، هرچند برای مدتی کوتاه اما به یادماندنی.

۵. صحنه به زبان آوردن "هایل هایدرا" توسط کاپیتان آمریکا

باز هم فیلم Endgame و باز هم صحنه‌ دیگری که دقیقا از کمیک‌های مارول وارد آثار سینمایی این استودیو شده است. در این اثر، استیو راجرز برای جلوگیری از درگیری و به‌دست آوردن سنگ ذهن، در آسانسور به ماموران هایدرا (Hydra) نزدیک شده و در اقدامی هوشمندانه، در گوش آن‌ها زمزمه می‌کند: “هایل هایدرا” که همان معنای درود/زنده باد هایدار را می‌دهد. این صحنه، ارجاعی هوشمندانه به یکی بحث‌برانگیز و جنجالی‌ترین لحظات دنیای کمیک است؛ زمانی که در شماره اول کمیک Captain America: Steve Rogers (2016) ، استیو راجرز که تصور می‌شود به نوعی دچار شست و شوی مغزی شده است، وفاداری خود به هایدرا را اعلام می‌کند.

در کمیک، این افشاگری با واکنش تند طرفداران روبه‌رو شد؛ چراکه خلاف‌آمد شخصیت کاپیتان آمریکا بود. فیلم با وارونه‌سازی این لحظه جنجالی، آن را به صحنه‌ای خوش‌ذهن و مورد پسند مخاطب تبدیل می‌کند. راجرز با بهره‌گیری از اعتماد دشمنانش، به خوبی توانست به هدف خود نزدیک‌تر شود.

۴. تبدیل شدن هاکای به رونین

در فیلم انتقام‌جویان: پایان بازی، کلینت بارتون (Clint Barton) یا همان هاکای (Hawkeye)، پس از آنکه خانواده‌اش به دلیل اسنپ تانوس، نابود شد، هویت خشن و بی‌رحم رونین (Ronin) را می‌پذیرد و انتقام خود را از خلافکاران سراسر جهان می‌گیرد. این تغییر هویتی هاکای، به طور مستقیم از شماره ۲۷ کمیک New Avengers (2007) الهام گرفته است؛ جایی که در آن بارتون بعد از اتفاقات جنگ داخلی، شخصیت رونین را تصاحب می‌کند.

در کمیک‌ها، بارتون از هویت رونین استفاده می‌کند تا از عنوان «انتقام‌جو» فاصله بگیرد و در خفا به فعالیت ادامه دهد. طراحی لباسی سیاه‌رنگ، شنل‌دار و همچنین استفاده از شمشیرکاتانا، به طور دقیقی در نسخه سینمایی نیز بازآفرینی شده است. در هر دو نسخه، رونین جنبه‌ای تاریک‌تر و خشونت‌بارتر از کلینت بارتون را نمایان می‌سازد که با اندوه و بی‌اعتمادی نسبت به جهان همراه است.

۳. کاپیتان پیر، سپر خود را به سم ویلسون می‌‎سپارد

در پایان فیلم Endgame، نسخه سالخورده استیو راجرز، سپر خود و همچنین عنوان کاپیتان آمریکا را به دوست قدیمی خود، سم ویلسون (Sam Wilson) می‌سپارد. لحظه‌ای سرنوشت‌ساز و احساسی که به طور مستقیم ازشماره ۲۵ کمیک Captain America Vol. 7 (2014) الهام گرفته است؛ جایی که در آن استیو، قدرت‌هایش را از دست داده و پیر شده، سم را به‌عنوان جانشین خود معرفی می‌کند.

این انتخاب چه در فیلم و چه در کمیک، نشان‌دهنده ارتباط عمیق و همچنین اعتمادی است که بین این دو وجود دارد و استیو راجرز، عمیقا به شرافت سم ویلسون باور دارد. فیلم با حفظ فضای آرام کمیک، این صحنه را در قالب گفت‌وگویی ساده اما معنادار در کنار یک نیمکت به تصویر می‌کشد. استیو راجرزی که حالا دیگر پیر شده است با لبخند، سپر را در دست دارد و سم، با احساسی آمیخته از تردید و افتخار، آن را می‌پذیرد. این انتقال، صرفاً واگذاری یک شیء نیست؛ بلکه سپردن یک میراث است به کسی که شایسته آن است. واکنش محتاطانه اما محترمانه سم، بازتابی از رویکرد کمیک به چالش‌های جانشینی در دوران مدرن است.

۲. بشکن تانوس

بدون شک یکی از به یادماندنی‌ترین لحظات فیلم‌های انتقام‌جویان و همچنین کل تاریخ سینمایی استودیو مارول، بشکن معروف تانوس در Avengers: Infinity War جنگ ابدیت است، لحظه‌ای که نیمی از موجودات زنده جهان ناپدید می‌شوند. این اتفاق، به‌طور مستقیم از کمیک The Infinity Gauntlet (1991) برگرفته شده است؛ جایی که تانوس برای جلب توجه شخصیت مرگ (Death)، با یک بشکن، نیمی از هستی را از بین می‌برد.

در هر دو نسخه کیمک و سینمایی این لحظه بی سروصدا، وحشتناک و کاملا به صورت ناگهانی اتفاق می‌افتد. در کمیک، قهرمانان هنگام گفتن جملات خود ناپدید می‌شوند، و در فیلم شخصیت‌های محبوب به‌آرامی به غبار تبدیل می‌شوند. در هر حال، تأکید بر سکوت، بهت، و مقیاس عظیم فاجعه یکسان است. از نکات قابل توجه در مورد این لحظه، پرداختن به بزرگی این اقدام، بدون جلوه‌های پر زرق و برق، بلکه با سکوت و حس اندوه است که مخاطبین را نیز عمیقا تحت تاثیر خود قرار داد. استودیو مارول این لحظه را با دقت و وفاداری کم‌نظیری به تصویر کشیده و یکی از نقاط عطف تاریخ سینمای ابرقهرمانی را رقم زده است.

۱. مرد آهنی و دستکش بی‌نهایت

بار دیگر، یکی از به یادماندنی‌ترین لحظات فیلم‌های انتقام‌جویان، در اندگیم اتفاق می‌افتد. زمانی که تونی استارک در آخرین لحظات خود، با استفاده از نسخه‌ای موقت از دستکش بی‌نهایت، ارتش تانوس را نابود می‌کند. این صحنه اقتباسی آزاد از شماره ۱۲ کمیک Avengers (2012) است؛ در آن داستان، تونی برای مدتی کوتاه دستکش را در اختیار می‌گیرد تا واقعیت را از فروپاشی نجات دهد.

اگرچه در روایت کمیک این اقدام منجر به مرگ تونی نمی‌شود، اما تصویر او در حالی که تمامی شش سنگ را در اختیار دارد، مستقیماً به اوج فیلم شباهت دارد. هر دو نسخه، مرد آهنی را به‌عنوان قهرمانی نهایی نمایش می‌دهند: فداکار، باهوش، و آماده برای تحمل بار کیهانی تا به وسیله آن بتواند جهان و دیگران را نجات دهد. دیالوگ “من آیرون من هستم” نه تنها یکی از ماندگارترین و شاعرانه‌ترین دیالوگ‌های جهان سینمایی مارول و همچنین شخصیت تونی استارک است، بلکه یک لحظه کلیدی از دنیای کمیک را به نقطه اوج احساسی دنیای سینمایی مارول تبدیل می‌کند. این صحنه، مرز میان فانتزی و فداکاری را از بین می‌برد و نشان می‌دهد چگونه یک قهرمان می‌تواند با مرگ خود، جهان را نجات دهد.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

2 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments