تمام ابرشرورهای انیمه Demon Slayer نقطه ضعفی مشترک بجز خورشید دارند
سایههایی از گذشته...
تمام ابرشرورهای انیمه Demon Slayer که تانجیرو با آنها رو به رو شده یک نقطه ضعف مشترک بجز نور خورشید دارند. تا این جای داستان که شیطان کشهای انیمه با ردههای چهار و پنج بالایی رو در رو شدهاند، مشخص شده همه شیطانهای رده بالایی که در خدمت موزان هستند یک نقطه ضعف مشترک دارند که به دوران انسانیت آنها مربوط میشود.
در انیمه Demon Slayer، هر شخصی قبل از اینکه توسط موزان به شیطان تبدیل شود خود یک انسان بوده و مانند یک فرد عادی زندگی میکرد؛ به این معنی که هر حریفی، مهم نیست چقدر قدرتمند روزی یک انسان بوده است. با اینکه در حال حاضر مدت زیادی از زندگی انسانی آنها گذشته، ولی باز هم تکههایی از انسانیت در روح آنها باقی مانده است؛ مخصوصا در شیاطین رده بالا و در حال حاضر، گیوکو (Gyokko) شیطان پنج بالایی اثبات کرد که خورشید یا تیغه نیچرین بزرگترین دشمن شیطانها نیست بلکه زندگی انسانی آنهاست.
در قسمت هفتم از آرک Swordsmith Village، گیوکو وارد یک روستا شده و محافظت شدید یک کلبه او را متعجب میکند. این مسئله کنجکاوی گیوکو را بیشتر برانگیخته و وارد کلبه میشود، و با هاگانزوکا (Haganezuka) شمشیرساز رو در رو شده که در حال ساخت یک شمشیر ( بازسازی یک شمشیر ۳۰۰ برای تانجیرو) است؛ و به طرزی در کار خود غرق شده که متوجه شیطان نمیشود.
حتی وقتی گیوکو حرکتی برای آسیب رساندن به او انجام میدهد، توجه هاگانزوکا جلب نمیشود او در نوعی خلسه صنعتگر فرو رفته و خود را آنقدر به حرفهاش اختصاص داده است که حتی تهدید به مرگ هم نمیتواند مانع او شود. بعد از مدتی گیوکو دیگر به مرگ شمشیرساز اهمیتی نمیدهد فقط میخواهد توجه هاگانزوکا را از شمشیر به خود معطوف کند. دلیل اینکه این موضوع باعث ناراحتی گیوکو شد این بود که او زمانی یک هنرمند بود و به استعداد و فداکاری که هاگانزوکا به نمایش گذاشته است حسادت میکرد؛ چیزی که گیوکو میخواهد نابود کند شمشیر یا شمشیرساز نیست، بلکه این فداکاری هنری است که او به آن حسادت میکند.
در واقع، چندین شیطان دیگر هم مسائل مشابهی داشتند که در نهایت منجر به شکست آنها شد. برای مثال کیوگای (Kyogai) که قبلا رتبه شش پایینی را داشت و به دست تانجیرو کشته شد هم به طور مشابه احساس خستگی میکرد، زیرا نوشتههایش در طول زندگیاش به عنوان یک انسان مورد احترام نبود؛ با این حال تانجیرو، حتی زمانی که با او میجنگید، از پا گذاشتن روی نوشتههای دیو اجتناب میکرد، واقعیتی که تمرکز کیوگای را از بین برد.
سوسامارو (Susamaru) دیوی که با تماری (نوعی توپ ژاپنی) مبارزه میکرد، از تماری به عنوان یک اسلحه استفاده میکرد چون در کودکی به شیطان تبدیل شده بود و اسباب بازی مورد علاقه او توپ تماری بود. تحسین دخترانهایی که او نسبت به موزان داشت و بازمانده زندگی انسانی خودش بود، در نهایت باعث شکست او نیز شد. همین اصل را میتوان در مورد احساسات گیوتارو (Gyutaro) نسبت به خواهرش یا امتناع آکازا (Akaza) از کشتن زنان به کار برد.
اولین چیزی که یکی از اعضای ارتش شیطان کشها یاد میگیرد این است که چگونه یک شیطان را بکشد: با بریدن سر او با تیغه نیچیرین یا قرار دادن آنها در معرض نور خورشید. با این حال، این سریال به طور نامحسوس اما دائماً نشان داده است که ابرشرورهای انیمه Demon Slayer به خصوص قویترینها با وجود دور انداختن انسانیت خود همچنان وسواسها، احساسات یا سایر جنبههای شخصیتی خود را حفظ میکنند که اغلب میتواند به عنوان نقاط ضعف اصلی عمل کند.
جزئیات ظریفی از این دست چیزی است که Demon Slayer را به یکی از جالبترین و موفقترین انیمههای سالهای اخیر تبدیل کرده است.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید