نقد فیلم Thunderbolts
1%
  • 0/10

نقد فیلم Thunderbolts – تاندربولتز

تلاش مارول برای متفاوت بودن

نقد فیلم Thunderbolts – تاندربولتز ۱۵ ۰۵ خرداد ۱۴۰۴ بررسی فیلم‌های خارجی کپی لینک

در نقد فیلم Thunderbolts می‌خواهیم به بررسی جدیدترین محصول استودیو مارول پرداخته و ببینیم ارزش تماشا را دارد یا خیر.

پس از اینکه فرنچایز Marvel Cinematic Universe توانست به محبوبیت زیادی در سراسر جهان دست یابد، والت دیزنی تصمیم گرفت با ساخت فیلم و سریال‌های متعدد نهایت بهره را از این محبوبیت ببرد. نتیجه اتخاذ چنین تصمیمی، تولید آثار متعدد بوده که کنترل کیفیت جایگاهی درشان نداشت و باعث شد عملکرد ضعیفی را چه در باکس آفیس و چه در زمینه بازخورد دریافتی به ثبت برسانند. شکست‌های مارول به قدری بزرگ بود که برخی از کارشناسان اصطلاح «اشباع شدن سینما از ژانر ابرقهرمانی» را مطرح کردند. اگرچه عده‌ای گارد منفی گرفتند، فیلم Thunderbolts ثابت می‌کند چندان بیراه نگفتند!

سی و ششمین فیلم MCU را جیک شرایر (Jake Schreier) کارگردانی کرده و درباره یلنا بلووا (Yelena Belova)، مامور آمریکا، تسک مستر و گوست است که بصورت جداگانه برای انجام ماموریتی در نقطه‌ای دور افتاده از آمریکا فرستاده می‌شوند. آن‌ها پس از رسیدن به مقصد پی می‌برند این ماموریت یک تله از سوی والنتینا آلگرا دی فونتین بوده و قصد دارد همه‌شان را بکشد. از همین رو، مجبور می‌شوند اختلافات را کنار گذاشته و برای تسویه حساب دست به کار شوند.

وقتی مارول ساخت فیلم Thundetbolts را بطور رسمی اعلام کرد، این نگرانی بوجود آمد که چطور می‌خواهد محصول جدیدش را از فیلم‌های Suicide Squad و The Suicide Squad متمایز کند. به هر حال، درباره آثاری صحبت می‌کنیم که اتفاقاتشان حول محور چند ضدقهرمان یا شرور می‌چرخد که پس از پی بردن به حقیقتِ ماموریتشان، تصمیم می‌گیرند علیه فرمانده اقدام کنند. چنین ایده‌ای را نه تنها در محصولات استودیو دی سی، بلکه در آثار غیر ابرقهرمانی هم دیده بودیم و همین موضوع، کار را برای به تصویر کشیدن یک اثر متفاوت سخت می‌کرد.

نمی‌توان گفت بطور کامل اما تا حدود زیادی مارول توانسته با فیلم Thunderbolts یک اثر متفاوت نسبت به آثار مشابه و قدیمی‌تر ارائه دهد. عوامل مختلفی هم در رسیدن به این هدف دخیل بوده‌اند؛ اولین مورد، به شیمی موجود به شخصیت‌ها مربوط می‌شود. همانطور که از تریلرها و ملاقات‌های قدیمی‌مان با شخصیت‌های یلنا بلووا، مامور آمریکا، تسک مستر، گوست، رد گاردین و سرباز زمستان می‌شد حدس زد، آن‌ها رابطه چندان خوبی نداشته و از هر فرصتی برای تیکه انداختن به یکدیگر استفاده می‌کنند. نکته جالب اینجا است که این تیکه‌ها واقعاً تاثیرگذار بوده و تضادها را به رخ می‌کشند.

دیگر نکته مثبت، به حضور رد گاردین با نقش آفرینی دیوید هاربرد (David Harbour) ربط دارد؛ حضوری که همراه خود المان‌های کمدی را به فیلم تزریق کرده و فضا را دگرگون می‌کند. مهم نیست شخصیت‌ها در چه وضعیتی هستند، رد گاردین با سبک مغزی خود قطعاً جملاتی را به زبان می‌آورد که باعث خنده‌تان می‌شود. صد البته جملات آسیبی به اتمسفر و تاثیرگذاری داستان نمی‌زند. اما مهم‌ترین وجه تمایز فیلم Thunderbolts با آثار مشابه، تمرکز روی شخصیت‌های اصلی خود و نمایش آن‌ها به عنوان افرادی است که کوله باری از اشتباهات بزرگ و ترس را از گذشته به دوش کشیده و تنها بدنبال راهی برای فرار هستند.

فیلم Thunderbolts در قالب داستانی تاثیرگذار به خوبی نشان می‌دهد که فرار از اشتباهات گذشته و ترس‌ها چندان موثر نبوده و تنها راه برای سبک شدن، مواجه شدن با آن‌ها است. همزمان که چنین مضمونی را به تصویر می‌کشد، تمرکز بسیار خوبی روی یلنا بلووا داشته و عمق زیادی به این شخصیت می‌دهد. او قرار است جایگزین بلک ویدو در MCU باشد و فیلم Black Widow و سریال Hawkeye چندان در ایجاد ارتباط میان مخاطب و او موفق نبود. اما محصول جدید به لطف نقش آفرینی فوق العاده کم نقص فلورنس پیو (Florence Pugh) سرانجام به چنین هدفی می‌رسد.

فلورنس پیو آثار شاخص متعددی در کارنامه خود داشته اما اگر بگویم عملکردش Thunderbolts یکی از بهترین‌ها بوده، بیراه نگفتم. زمانی که نیاز است زبان تندی داشته، زمانی که نیاز است در قالب یک ماشین کشتار بی‌رحم ظاهر شده و زمانی که نیاز است مانند یک انسان عادی آسیب پذیر ظاهر شده و درد‌هایش را مقابل دوربین به تصویر می‌کشد. چنین جملاتی برای لوئیس پولمن (Lewis Pullman) هم صدق می‌کند.

وقتی استیون ین (Steven Yeun) بخاطر تداخل در برنامه ریزی‌ها از فیلم Thunderbolts جدا شد، اتفاق ناخوشایندی بنظر می‌رسید اما حالا باید بابتش سپاسگزار باشیم. لوئیس پولمن که جایگزین ین شده، در نقش رابرت رینولدز می‌درخشد. رابرت بخاطر ابتلا به افسردگی شدید دو جنبه متفاوت دارد: جنبه اول، باب بوده که فردی خجالتی و منزوی است. جنبه دوم، وُید (Void به معنای خلا) بوده که موجودیتی تاریک است. وقتی پولمن در قامت باب جلوی دوربین می‌آید، حس می‌کنید واقعاً تمام عمرش یک فرد افسرده و منزوی بوده که مهارت چندانی در برقراری ارتباط نداشته و حتی گهگاهی مانند بچه‌ها می‌نشیند، ذوق می‌کند و رفتار می‌کند.

پس چه چیزی جلوی فیلم Thunderbolts را از تبدیل شدن به یکی از بهترین آثار MCU گرفت؟ راستش را بخواهید، مورد اول داستان است. اگرچه تمرکز خوبی روی شخصیت‌هایش به عنوان انسان‌هایی آسیب پذیر داشته، روندی کاملاً قابل پیش بینی داشته و می‌توان گفت حتی برای لحظه‌ای شما را غافلگیر نکرده یا تعلیقی ایجاد نمی‌کند. حتی تنها مرگ فیلم هم به لطف سیاست‌های تبلیغاتیِ اشتباه مارول قبل از اکران لو رفته بود تا عملاً هیچ نکته جالب توجهی در داستان نباشد. ضعف بعدی، سکانس‌های اکشن هستند.

از آنجایی که از همان ابتدای ماجرا نسبت به کشته نشدن بقیه شخصیت‌های فیلم اطمینان داریم، صحنه‌های اکشن قادر نیستند استرس و اضطراب خاصی را به مخاطب القا کنند. به این مورد، باید عدم وجود سکانس اکشنی به یاد ماندنی را هم اضافه کرد. به بیان دیگر، بعید می‌دانم بعد از اتمام فیلم برگردید و مبارزاتش را از اول تماشا کنید. در ضمن، مصنوعی بودن انیمیشن‌های شخصیت‌ها در نماهای انگشت شماری به چشم آمده و در ذوق می‌زنند. از همه مهمتر، فیلم Thunderbolts سنتری را برای نخستین بار معرفی می‌کند که عملاً قدرتمندترین شخصیت MCU است. با این حال، چیز زیادی از او نمی‌بینیم. شاید هم دست اندرکاران قدرت‌هایش را برای بعداً نگه داشته‌اند.

مارول تلاش خود را به کار گرفت تا فیلم Thunderbolts نسبت به آثار اخیرش متفاوت بوده و تمرکز بیشتری روی شخصیت‌هایش داشته باشد. موفق هم شد اما داستانِ بدون فراز و نشیب و صحنه‌های اکشنی که چیزی برای ارائه ندارند، برنامه‌های استودیوی آمریکایی را برای ثبت یک موفقیت تجاری دیگر نقش بر آب کرد. این موضوع همچنین ثابت می‌کند «اشباع شدن سینما از ژانر ابرقهرمانی» واقعیت داشته و برای غلبه بر آن باید اثر بسیار بهتری را روانه سالن‌های سینما کنید.


7 خوب
فیلم Thunderbolts ضعیفتر از انتظارتم بود اما نه آنقدر ضعیف که باعث ناامیدی‌ام شده باشد.
  • عملکرد درخشان فلورنس پیو و لوئیس پولمن
  • حضور رد گاردین در داستان و افزودن بار کمدی
  • تمرکز روی شخصیت‌های فیلم و نمایش‌شان به عنوان انسان‌هایی آسیب پذیر
  • عدم وجود تمرکز کافی روی گوست در مقایسه با دیگر شخصیت‌ها
  • داستانی قابل پیش بینی و کلیشه‌ای
  • عدم نمایش پتانسیل کامل سنتری به عنوان قدرتمندترین شخصیت MCU
  • اکشنی فراموش شدنی

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

15 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments