نقد فیلم Black Widow – بیوه سیاه

نقد فیلم Black Widow – بیوه سیاه

راه رفتن در تاریکی

1%
  • 0/10
نقد فیلم Black Widow – بیوه سیاه ۳۶ ۱۹ تیر ۱۴۰۰ بررسی فیلم‌های خارجی کپی لینک

فیلم Black Widow پس از مدت‌ها انتظار اکران شد ولی فیلم بیوه سیاه برخلاف انتظارات نتوانست آن‌گونه که باید از جنبه‌ی کیفی عمل کند. اثری است به نسبت ضعیف که از ایرادات عدیده‌ای رنج می‌برد و علنا مثلِ نابینایی است که در تاریکی قدم می‌زند.

فیلم بیوه سیاه همان‌طور که از نامش پیداست، قصه‌ی ناتاشا رومانوف را روایت می‌کند. البته این فیلم قرار نیست شجره‌نامه‌ی کامل این شخصیت قدرتمندِ کمیک بوکی را تعریف کند و ما تنها بخشی از ماجراهای ناتاشا و یلینا بلوا (Yelena Belova) را دنبال می‌کنیم. با این اوصاف طرح داستانی این اثرِ کمیک بوکی، به شدت پیش‌پاافتاده است. متاسفانه فیلم‌ساز نتوانسته به درستی همان طرح داستانیِ پیش‌پاافتاده را به صورت استاندارد و قابل قبول شرح دهد. در ابتدا با سکانسی تقریبا طولانی طرف حساب هستیم که مثلا می‌خواهد با آب و تاب، یک شروع جذاب به بار بیاورد، اما آن‌قدر آماتورانه همه چیز کنار هم شکل می‌گیرد که مشکلات فیلم‌نامه، اولین چیزی است که چشمان بیننده را آزار می‌دهد.

فیلم بیوه‌ سیاه در ابتدا مشخص نمی‌کند که دقیقا در کجای جهان مارول قرار دارد. گویا فیلم‌ساز تصور کرده بیننده کامل از جریان‌ها مطلع بوده و نیازی به راهنمای تماشای بیوه سیاه در جهان سینمایی مارول ندارد. ما پیش از تماشای فیلم بیوه سیاه از سرنوشت شوربختانه‌ی ناتاشا رومانوف مطلع هستیم چون در جریان اتفاقات فیلم Avengers: Endgame بیوه سیاه می‌میرد. داستان فیلم بیوه سیاه پس از اتفاقات فیلم Captain America: Civil War و قبل از اتفاقات Avengers: Infinity War در جریان است. اگر بخواهیم دقیق‌تر بیان کنیم، فیلم بیوه سیاه یک اثر بینابینی است که در حقیقت حوادثش بین دو فیلم بزرگتر در دنیای مارول رقم می‌خورد. یعنی اگر از حوادثی که برای آیرون‌من در انتهای فیلم Civil War چیزی خاطرتان نیست و اگر واژه‌ی «سکوویا» برای‌تان آشنا نیست، چندان چیز خاصی از اطلاعات داستانی فیلم بیوه سیاه دستگیرتان نمی‌شود.

نقد فیلم Black Widow – بیوه سیاه
شخصیت‌پردازی بد، پوزیشن دو بازیگر بد، ایفای نقش بد، نورپردازی فاجعه و قاب‌بندی از همه موارد مذکور بدتر!

شخصیت‌پردازی‌ها در سطحی‌ترین حالت ممکن خود قرار دارند. ناتاشا رومانوفی که جلوی دوربین می‌بینیم، نه تنها پرداختِ درستی ندارد، بلکه تا انتها یک شخصیت عبوس و عصبی باقی مانده و علنا ارتباط خاصی بین بیننده و شخصیت به وجود نمی‌آید. اسکارلت جوهانسون نیز به شدت تصعنی است و ایفای نقش بسیار بدش پس از تیتراژ در خاطر باقی می‌ماند. جدا از این مورد، بازیِ دیگر بازیگرها مثل دیوید هاربر نیز چنگی به دل نمی‌زند. فقدانِ یک بازیگردان به شدت به چشم می‌آید و باید اعتراف کرد در میان لیست به نسبت بلند بالای این فیلم، تنها فردی که می‌توان اندکی در این داستان به او دل بست، فلورنس پیو است که کارش را در نقش یلینا بلوا جلوی دوربین به خوبی انجام می‌دهد. حداقل فلورنس پیو در قامتِ یلینا ارتباط بهتری با بیننده‌ی این اثر برقرار می‌کند تا دیگر بازیگرانِ ریز و درشت این پروژه! به همین ترتیب اگر فلورنس پیو به عنوان بیوه سیاه جدید در فیلم Black Widow 2 جلوی دوربین بیاید، مورد استقبال بیشتری قرار خواهد گرفت.

فلورنس پیو در قامتِ یلینا ارتباط بهتری با بیننده‌ی این اثر برقرار می‌کند تا دیگر بازیگرانِ ریز و درشت این پروژه

از آنجایی که فیلم بیوه سیاه یک اثر تخیلی و اکشن محسوب می‌شود، می‌توان برخی از اتفاقات علت و معلولیِ فیلم را به‌واسه‌ی تخیلی بودن داستان نادیده گرفت، اما قوانین فیزیک به طرز شگفت‌آوری (بخوانید احمقانه!) در دنیای فیلم زیر پا گذاشته می‌شوند. برای مثال کارگردان این فیلم یعنی کیت شورتلند باور دارد یک شخصیت ابرقهرمانی می‌تواند به راحتی از یک انفجار مهیب که در پشت زمینه‌اش در جریان است جان سالم به در برده، در میان زمین و آسمان پرواز کرده و حتی در میانِ بارش عظیمی از اشیای ریز و درشت، یک فقره چتر نجات به شخصیتِ دیگری اهدا کرده تا او نجات یابد. ضمنِ زیر و رو شدن خیلی از قوانین و قواعد فیزیک، میزانسن نیز مضحکانه است. قاب‌های فیلم بیوه سیاه نه در خدمت فضاسازی است و نه در خدمت شخصیت‌پردازی. علنا هیچ فکری پشتِ سکانس‌ها دیده نمی‌شود و می‌توان ادعا کرد که کارگردانیِ آماتورانه‌ی این فیلم، خبر از ناشی بودن کارگردان می‌دهد. صحنه‌های اکشن اکثرا آشفته بازاری هستند که از تعداد کات‌های صحنه، مخاطب رسما سرسام می‌گیرد. این فیلم شاید تنها نکته مثبتِ قابل دفاعش، جلوه‌های ویژه است. در غیر این صورت این اثر هیچ دستاورد فنی و فیلم‌نامه‌ای ندارد. بازیگران نیز گلی به سر کسی نمی‌زنند. نه حسِ خاصی در بیننده از بابت تماشای سکانس‌های فیلم ایجاد می‌شود و نه موسیقی و دیگر عناصر فیلم می‌تواند برای حل این معضل قدمی بردارند. همه چیز در این فیلم در تلاش است تا بیننده هیجان‌زده شود. تنها همین حس و دیگر هیچ!

نقد فیلم Black Widow – بیوه سیاه
واقعا چرا این دو بازیگر به لنز دوربین زل زده‌اند؟

ناتاشا رومانوف و قصه‌ای که در دنیای مارول دارد می‌توانسته به یک فیلم قابل احترام و سرگرم‌کننده‌تری تبدیل شود، اما پتانسیل‌های بیشمارِ این پروژه کاملا تباه می‌شوند. سناریوی این اثر و شخصیت‌هایش توان ارتباط برقرار کردن با بیننده را ندارد و باید گفت فیلم بیوه سیاه، یکی از بدترین فیلم‌های مارول است که تاکنون ساخته شد. اگر از زرق و برق‌های این فیلم یعنی جلوه‌های ویژه فاکتور بگیریم، این فیلم سینمایی در هیچ زمینه‌ای حرفی برای گفتن ندارد؛ نه قهرمانِ درستی را پرورش می‌دهد و نه شخصیت منفیِ قابل قبولی را تماشا می‌کنیم. تسک‌مستر (Taskmaster) که قرار بوده نقش مهمی را رو در روی ناتاشا در این فیلم انجام دهد، صرفا در حد چند خودنمایی حضور به هم می‌رساند؛ از آن خودنمایی‌هایی که بیشتر شبیه به دعواهای خیابانی دو نوجوانِ لاتِ سرکوچه است. نه دیالوگ‌ و تقابل خاصی را بین این دو شخصیت می‌بینیم و نه تلاشی می‌شود تسک‌مستر شخصیت قوی‌تری در بستر داستانی داشته باشد. برای پرورشِ تسک‌مستر تنها تلاش شده تا صرفا از پشتِ نقاب و زره‌ی جذابش، این کاراکتر خاص و قدرتمند به نظر برسد. صحنه‌های دیگری که پیرامونِ کاراکتر منفی در اواخر داستان می‌بینیم نبودنشان واقعا هیچ مشکلی در فرم روایی ایجاد نمی‌کرد.

فیلم Black Widow به مفتضحانه‌ترین شکل ممکن تلاش کرده تا از ناتاشا رومانوف یک قهرمان بسازد. بازی نه چندان خوب اسکارلت جوهانسون، فیلم‌نامه‌ای ضعیف و کارگردانی به شدت ضعیف‌تر موجب می‌شود تا فیلم بیوه سیاه را در لیست بدترین فیلم‌های سینمایی دنیای مارول طبقه‌بندی کنیم؛ اثری که تماشایش حتی برای یک بار توصیه نمی‌شود.


4.5 بد
فیلم Black Widow به مفتضحانه‌ترین شکل ممکن تلاش کرده تا از ناتاشا رومانوف یک قهرمان بسازد. بازی نه چندان خوب اسکارلت جوهانسون، فیلم‌نامه‌ای ضعیف و کارگردانی به شدت ضعیف‌تر موجب می‌شود تا فیلم بیوه سیاه را در لیست بدترین فیلم‌های سینمایی دنیای مارول طبقه‌بندی کنیم؛ اثری که تماشایش حتی برای یک بار توصیه نمی‌شود.
  • جلوه‌های ویژه
  • طراحی لباس
  • ایفای نقش فلورنس پیو در نقش یلینا بلوا
  • فیلم‌نامه و شخصیت‌پردازی‌های ضعیف به خصوص تسک مستر و ناتاشا رومانوف
  • کارگردانی بسیار بد
  • ریتم داستانی
  • ایفای نقش‌های تصنعی
  • فاقد هر گونه مفاهیم زیرمتنی

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

36 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments