داستان فیلم زندگی هفت جوان را بازگو میکند که در اعتراضات سال ۱۹۶۸ در آمریکا دستگیر شدند. ماجرای دادگاهی که ۱۵۰ جلسه طول کشید تا تبدیل به لکهی ننگی در تاریخ دادرسی ایالات متحده شود.هم جدال این پسران با دادگاه و هم فیلم خودِ سورکین مبارزهای است برای رسیدن به حقیقتی که آشکار شدنش منافع صاحبان قدرت را به خطر میاندازد. فیلم در سه خط مجزا برای ما تعریف میشود: اولی ماجرای خود دادگاه با حضور تمام شخصیتها در آن است که در این بین فلشبکهای سورکین حقیقت ماجرا را همزمان با مطرح شدنش در دادگاه، به ما نشان میدهند. و در خط روایی دیگر ابی هامفن (ساشا بارون کوهن) را روی استیج یک بار یا تئاتر میبینیم که اتفاقات داخل دادگاه را برای حضار استندآپ کمدی میکند! او اتفاقات با کمترین دخل و تصرف برای مخاطبانش تعریف میکند اما آنها همگی از خنده رودهبر میشوند؛ که طعنهای است بر بیمنطقی و جو مضحک حاکم بر فضای چنین دادگاه مهمی. در واقع این سه شکل متفاوت روایت نقطه نظر و عمق دیدگاه سورکین را نمایان میکند. البته تمام اتفاقات دادگاه بر عین آنچه اتفاق افتاده نیست و تغییراتی دراماتیک داشته اما خالق اثر با استفاده از این شیوهی روایت سعی کرده تا در کنار نشان دادن آنچه در دادگاه اتفاق افتاده، آنچه برداشت شخص خودش از واقعیت بوده را نیز آشکار کند. با گذاشتن تصاویر واقعی این اعتراضات در برخی لحظات فیلم جلوهی دیگری از تلاش سورکین را برای خلق بستری برای درک حقیقت میبینیم.
فیلم در سه خط مجزا برای ما تعریف میشود: اولی ماجرای خود دادگاه با حضور تمام شخصیتها در آن است که در این بین فلشبکهای سورکین حقیقت ماجرا را همزمان با مطرح شدنش در دادگاه، به ما نشان میدهند
از ابتدا تا انتهای فیلم قابهای سورکین پر از آدم و به شدن شلوغ است؛ از شورشهای خیابانی گرفته تا لحظات دادگاه و حتی مصاحبهی متهمها با خبرنگاران، و این نشان دهندهی جو مشوش و ناآرام و البته پر از ازدحام و افکار متفاوت دههی ۶۰ میلادی است. اختلاف عقیده و طبقاتی که در جای جای فیلم حضور دارد، شاهدی بر این مدعاست؛ ابی هافمن (از سران شورشیها) در توصیف لحظهای که در مقابل یک کافه در تلهی نیروهای پلیس گیر افتاده بودند، فضای بین آدمهای درون و بیرون از کافه را به اندازه اختلاف دو دهه با اختلاف میداند و در جایی از فیلم قاضی صریحا اعلام میکند که این دادگاه بخاطر چرخش حزب دموکرات به جمهوریخواه شکل گرفته و تمهیدی است برای جلوگیری از شورشهایی مشابه در آینده. فیلم The Trial of the Chicago 7 در بستری از وقایع اجتماعی روایت میشود و سورکین هرجای فیلمنامهاش که توانسته گریزی به آنها زده تا فضا و حال و هوای زمانه را برای ما آشکارتر کند؛ مضمون دیگری که در فیلم آشکار است مبارزهای هویتبخش فرد در تقابل با سیستم و حکومتی فاسد است. از نشان دادن تماسهای تلفنی با منشی دفتر متهمها با مردم تا نحوهی رفتار قاضی با بابی سیل سیاه پوست، از اعضای گروه پلنگ سیاه، که قاضی او را دست و پای زنجیر شده و با دهانی بسته در حالی که به سختی نفس میکشد در دادگاه حاضر میکند.
تیم بازیگری فوقالعاده فیلم The Trial of the Chicago 7 در ارکستر سمفونی بزرگشان به رهبری سورکین طوری میدرخشند که تا سالها نوای نواختنشان برای بازیگران دیگر رشک برانگیز خواهد بود. ترکیبی از کارکشتهها و خدایگان سینمای چند دهه قبل (فرانک لانجلا در نقش قاضی، مارک ریلنس در نقش وکیل مدافع متهمها و مایکل کیتون در نقشی کوتاه اما خیرهکننده) در کنار جوانانی خوشنام و با استعداد (ادی ردمین در نقش تامی هیدن ، جوزف گوردون لویت در نقش نماینده پلیس فدرال و ساشا بارون کوهن در نقش ابی هافمن) و عدهی زیاد دیگری از بازیگران فرعی تا سیاه لشکران که همگی به زیبایی هرچه تمامتر در این سمفونی بزرگ خوش درخشیدهاند.