بازیهای جدید که بیسروصدا نابود شدند
متاسفانه، محکوم به شکست
چه بخواهیم چه نه (و راستش را بخواهید، بیشتر وقتها نه)، سرنوشت بازیهای ویدیویی به بازاریابی آنها گره خورده است. برخی از آنها آنقدر ضعیف بودند که شاید واقعاً سزاوار توجه بیشتری نبودند، اما در میان آنها عناوینی هم یافت میشد که با وجود کیفیت بالا و شایستگی، به دلایل مختلف نادیده گرفته شدند و هرگز فرصتی برای درخشیدن در بازار نیافتند. حال در ادامه قصد داریم به بازیهای جدید و نسبتا داغی بپردازیم که از همان اول خوششانس ظاهر نشدند.
ممکن است اثری خلق کنید که از لحاظ هنری بینظیر باشد، صحنههایی در حد اسکار طراحی کنید، جهانهایی جدید با شخصیتهایی غنی بسازید یا حتی مکانیکهایی را توسعه دهید که از نظر فنی و حسی بینقصاند؛ اما اگر نتوانید کسی را برای تجربه آن قانع کنید، همه آن زحمات بیثمر خواهد بود. از سوی دیگر، شاید حتی بدتر از آن باشد که شما بازی ارزشمندی در اختیار دارید اما تیم بازاریابی موفق نمیشود آن را بهدرستی به مخاطبان معرفی کند؛ تریلرهایی با لحن خجالتآور یا نمایشهایی خستهکننده از گیمپلی که نهتنها باعث جذب بازیکنان نمیشود، بلکه حتی آنها را از بازی دور میکند.
برعکس، گاهی ناشر بهخوبی میداند محصولش چنگی به دل نمیزند و تصمیم میگیرد آن را در سکوت کامل عرضه کند، بیآنکه تلاش کند توجهی را به آن جلب نماید. با در نظر گرفتن همه این شرایط، طی سال گذشته تعدادی از بازیهای جدید منتشر شدند که از همان ابتدا محکوم به شکست بودند.
بازی Redfall
گرچه حالا انگار قرنها از آن گذشته، اما بازی Redfall در اردیبهشت 2023 معیاری شد برای «بازی بد» و «عرضهی فاجعهبار»؛ نقطهای که از همان ابتدا همه میدانستند شکست در کمین است، جز شاید مایکروسافت. پیش از عرضه، تقریباً همه تماشاگران این پروژه متوجه یک نکته بودند: اینکه سپردن ساخت یک شوتر چندنفرهی جهانباز و لایو-سرویس به استودیویی که شهرتش را مدیون بازیهای تکنفره و شبیهسازهای ایمرسیو (immersive sims) است، تصمیم عاقلانهای نیست. تریلرهای اولیه هم نتوانستند مخاطبان را قانع کنند؛ گرچه طراحی هنری و ساخت دنیای بازی مثل همیشه درخشان و امضادار بود، اما سایر عناصر از همان ابتدا لرزان به نظر میرسیدند.
در حالی که ابتدا قرار بود بازی Redfall یکی از برگهای برندهی انحصاری ایکسباکس در سال 2023 باشد، نهایتاً بدون تبلیغات خاصی روی قفسههای فروشگاهها و سرویس Game Pass رها شد. با این حال، موجی از واکنشهای منفی بهدلیل باگهای متعدد، مشکلات اجرایی، و تجربهای نیمهکاره و ناقص به دنبالش آمد. حتی اگر بازی بدون هیچ مشکلی اجرا میشد، باز هم احتمالاً بازخورد خوبی نمیگرفت؛ چون مأموریتها بیروح بودند، دشمنان طراحی جذابی نداشتند و هیچکدام از آن عناصر خاصی که استودیو Arkane بهخاطرشان تحسین میشود، در بازی حضور نداشتند.
بعد از عرضه، گزارشی تکاندهنده از جیسون شرایر در Bloomberg (نقلشده توسط VGC) توضیح داد که درون خود استودیو نیز امید چندانی به پروژه نبود. طبق ادعای منابع او، کارکنان امیدوار بودند که مایکروسافت پروژه را لغو کند و اضافه کردند که تغییر مسیر بازی به سمت تجربهای چندنفره باعث شد بسیاری از استعدادهای کلیدی تیم آن را ترک کنند.
با همهی اینها، یک چیز تقریباً قطعیست: منتظر بازی Redfall 2 نباشید!
بازی Avatar: Frontiers Of Pandora
هیچ فهرستی درباره بازیهایی که توسط ناشرشان به قتلگاه فرستاده شدند، بدون یک اثر از شرکت یوبیسافت کامل نیست. و از استودیویی که جواهرهایی مثل بازی Immortals: Fenyx Rising را بیسر و صدا عرضه کرده بود، حالا بازی Avatar: Frontiers of Pandora را داریم. این بازی در انتهای سال 2023 عرضه شد؛ زمانی که اکثر بازیکنان مشغول هضم سیل بازیهای بزرگی بودند که در فصل تعطیلات منتشر شده بودند و حتی جوایز «بازی سال» هم اهدا شده بود. در نتیجه، Frontiers of Pandora عملاً به یک حاشیه بدل شد — چیزی که بسیاری بهراحتی آن را بهعنوان «یکی دیگه از آن بازیهای معمولی یوبیسافت» کنار گذاشتند.
در حالی که قرار بود بازی ابتدا در سال 2022 منتشر شود — تاریخی که به دلیل نزدیکیاش با اکران موفق بازی Avatar: The Way of Water احتمالاً میتوانست توجه بیشتری جلب کند — انتشار آن با یک سال تأخیر و تقریباً بدون هیچ تبلیغی انجام شد. جای تعجب نداشت وقتی بازی با رتبهی پنجم در جدول فروش بریتانیا شروع کرد (آن هم در هفتهای بدون رقیب خاص) و تنها چند هفته بعد، قیمتش در یک فروش ویژه بهشدت کاهش یافت. اما برخلاف Redfall، اینجا قضیه ناراحتکنندهتر است. چون یوبیسافت واقعاً باید اعتماد بیشتری به این پروژه میداشت. Frontiers شاید در حد بهترین بازیهای 2023 ظاهر نشده باشد، اما بیتردید تجربهای لذتبخش و سرگرمکننده است — و در مقایسه با تولیدات اخیر خود یوبیسافت، کیفیت بالاتری هم دارد!
این موضوع حتی در گزارشی از Forbes نیز منعکس شد؛ جایی که اشاره شد Avatar بالاترین امتیاز کاربران در Metacritic را در میان تمام بازیهای AAA یوبیسافت در تقریباً یک دههی اخیر بهدست آورده است. بهعبارتی دیگر، حتی وقتی یوبیسافت یک بازی خوب دارد، باز هم موفق میشود همهچیز را خراب کند.
بازی The Lords Of The Fallen
در رقابت شانهبهشانهی دو بازی سولزلایک بزرگ که قرار بود در سال 2023 منتشر شوند — یعنی بازی Lies of P و بازی The Lords of the Fallen. بالاخره، با اینکه طرفداران نسخه اول Lords of the Fallen رضایت کافی را نداشتند، اما تریلرهای قبل از انتشار نسخه جدید، یک بازی هکانداسلش بصری خیرهکننده را نشان میدادند. بهعلاوه، تیم توسعهدهندهی جدید فرصتی طلایی داشت تا این مجموعه را به سطح بالاتری برساند. و حتی اگر نتیجه نهایی هم عالی نمیشد، خب، هنوز هم باید بهتر از یک سولزلایک با محوریت پینوکیو میبود، نه؟!
بازی Lies of P نهتنها به اثری بسیار خوب در زیرژانر خود تبدیل شد، بلکه یکی از شگفتیهای بزرگ سال هم از آب درآمد. در سوی دیگر، بازی The Lords of the Fallen نتوانست به آن پتانسیلی که در تبلیغاتش وعده داده شده بود دست پیدا کند و با مشکلات فنی عمدهای عرضه شد که تمام جنبههای مثبت بازی را تحتالشعاع قرار دادند. اگر این ایرادات فنی برطرف میشدند — و اگر Lies of P چند هفته قبلتر اینچنین طوفانی ظاهر نمیشد — شاید این ریبوت میتوانست حضور پُررنگتری در بازار داشته باشد.
بازی Immortals of Aveum
بازی Immortals of Aveum تجربهای سخت در سال 2023 داشت. این بازی به دلیل اینکه از طرف EA یک عنوان اصلی و اورجینال بود، در ابتدا توجهات زیادی را جلب کرد، اما متاسفانه از همان ابتدا در مسیر دشواری قرار داشت. این بازی که بهعنوان انحصاری نسل جدید عرضه شد، هرگز نتواست توجه بازیکنان را به خود جلب کند. تریلرها نویدبخش بودند، اما نتوانستند نشان دهند که چرا Immortals باید بهعنوان بزرگترین بازی بعدی در نظر گرفته شود. بازی با سیستم مبارزات اولشخص مبتنی بر جادو و داستانی که در تریلرها توسط بازیگران معرفی میشد، توجه زیادی را جلب نکرد. هیچ چیز در بازی بد به نظر نمیرسید، اما هیچچیز هم بهطور خاص جلبتوجهکننده نبود!
قیمت 70 دلاری آن نقش بزرگی در این داشت که بازیکنان تصمیم گرفتند بر روی یک پروژهی شروعکننده که از استودیویی ناشناخته آمده بود، ریسک نکنند، بهویژه در زمانی که عناوینی چون Baldur’s Gate 3، Starfield، Mortal Kombat 1، Lies of P و Armoured Core VI در حال رقابت برای جلب توجه مخاطبان بودند. تمام این عوامل به راهاندازی فاجعهآمیز بازی منجر شد و استودیو نیز بهطور علنی اعلام کرد که 45 درصد از کارکنانش بعد از آن اخراج شدهاند.
این یکی از آن داستانهای غمانگیز است که پایان خوشی ندارد. Immortals of Aveum ممکن بود هیچگاه نتواند موفقیتهایی چون بازی Elden Ring را تجربه کند، اما بهسختی میتوان از فکر بیرون آورد که این بازی میتوانست مخاطبان خود را پیدا کند اگر شرایط بهگونهای دیگر میبود، مشابه آنچه که بازی Dead Island 2 در اوایل همان سال موفق به انجام آن شد.
The Texas Chain Saw Massacre
بازی Texas Chain Saw Massacre بسیاری را شگفتزده کرد. با اینکه طرفداران علاقه زیادی به دیگر عناوین ترسناک نامتقارن نداشتند، چرخش این بازی در فرمول رایج و قرار دادن چهار شخصیت شرور در مقابل چهار بازمانده به جای یک قاتل تنها، به نظر میرسید که ترکیب مخفی موفقیت برای ایجاد تجربهای تازه و هیجانانگیز از موش و گربه بازی است.
اینکه بازی از نظر ارائه و طراحی هم به طور کامل یک رویای طرفداران ترسناک را محقق کرد نیز کمک زیادی به موفقیت آن داشت. شخصیتها و نمادهای فیلم کلاسیک Texas Chain Saw Massacre با دقت و عشق به بازی ویدیویی ترجمه شده بودند. برای طرفداران سرسخت، فقط گشت و گذار در خانه خانواده Sawyer به اندازهی بریدن سر کسی با ارهبرقی هیجانانگیز بود. با این حال، علیرغم وعدهها، از همان ابتدا روشن بود که Texas Chain Saw شاید نتواند برای سالها موفقیت خود را ادامه دهد. اولاً، این زیرژانر به طور کلی زیرژانری است که بهدست آوردن محبوبیت در آن سخت است، چرا که دیگر تلاشها مانند بازی Evil Dead: The Game نتواستند توجه کافی را جذب کنند تا پشتیبانی بلندمدت را توجیه کنند (هرچند که خود بازی هم پیشنهاد کیفیتی بود).
مسئلهی دیگر این بود که بازی به دلیل داشتن مشکلات حقوقی به شدت محدود بود. Texas Chain Saw Massacre که یک فرانچایز قدیمی با نه فیلم است، به دلیل پیچیدگیهای مجوزهای حقوقی، فقط مجوز فیلم اصلی را داشت. بنابراین، توسعهدهندگان بازی تنها میتوانستند از شخصیتها، مکانها و داستانهای موجود در فیلم اصلی استفاده کنند و اجازه نداشتند از دیگر فیلمها برای نقشههای DLC و شخصیتهای قابل بازی استفاده کنند. این محدودیتها پتانسیل بازی را از نظر نقشهها، قهرمانها و شرورهای قابل بازی، و حتی باز کردن آیتمهای ظاهری محدود کرد. به همین دلیل، بازی در حال حاضر شخصیتهای جدیدی را برای پر کردن فهرست شخصیتها ایجاد کرده بود، به جای استفاده از چهرههای شناختهشده از دیگر فیلمها.
بازی Firewall Ultra
اگرچه بازی اصلی به عنوان یکی از نمادهای کتابخانه PSVR شناخته میشد و به عنوان یک بازی نوآورانه و تنشآمیز شبیه بازی Rainbow Six برای طرفداران واقعیت مجازی عمل میکرد، این نیمه دنباله، نیمه بازسازی از همان ابتدا نشانههای هشداردهندهای داشت. نه تنها تریلرهای ابتدایی بازی ضعیف و غیرقانعکننده به نظر میرسیدند، بلکه دنیای واقعیت مجازی از زمان عرضه Firewall تغییرات بزرگی را تجربه کرده بود. بازیهای چندپلتفرمی دیگر PSVR2 مانند Pavlov توانسته بودند استانداردهای جدیدی برای تیراندازی در این مدیوم ایجاد کنند، با گرافیکهای شگفتانگیز از جمله انتقال به موتور بازیسازی Unreal Engine 5 و مکانیکهای جذاب سلاحها که شامل شلیک دستی، حرکت و بارگذاری مجدد میشد. در مقابل، Firewall با گرافیکهای قدیمی و کنترلهای بیشتر مبتنی بر ورودی، از همان ابتدا به نظر میرسید که یک نسل عقبتر است.
این تنها طرفداران نبودند که قانع نشده بودند. به نظر میرسید خود سونی پس از اعلام بازی، تلاش کرده بود تا آن را به فراموشی بسپارد، با انتشار کم فیلمهای بازی در طول سال 2023 و بدترین بخش اینکه آن را کاملاً از بخش معرفی بازیهای آینده کنسول PSVR 2 در یک ارائه تجاری پلیاستیشن حذف کرده بود. بدون تاریخ عرضه مشخص تا یک ماه قبل از انتشار در آگوست، بازی با هیچگونه تبلیغاتی عرضه شد و با نقدهای متوسط و استقبال ضعیف از طرف طرفداران روبهرو شد. متاسفانه، استودیو سازنده این فرانچایز، First Contact Entertainment، چند ماه بعد اعلام کرد که در حال بستن درهای خود است.
بازی Alan Wake 2
گاهی اوقات، بازیای میآید که نشان میدهد چرا در این صنعت نمیتوانیم از چیزهای خوب بهرهمند شویم.
بازی Alan Wake 2 ده سال در حال توسعه بود. دنبالهای بر یک بازی کالت کلاسیک که به اندازهای که شایستهاش بود فروش نکرد، و توسعهدهندگان استودیو Remedy سالها طول کشید تا فرصتی برای بازگشت به داستان آلن و شهر عجیب و جذاب Bright Falls پیدا کنند. به طور طبیعی، انتظار زیادی برای این پروژه بلندمدت وجود داشت، اما به نظر میرسید که همین انتظارات به استودیو انگیزه داده و به طور شگفتانگیزی یکی از بهترین بازیهای خود را با عرضه این دنباله در انتهای اکتبر ارائه دادند. یک تجربه واقعی و منحصر به فرد در ژانر ترس و بقا که همه چیز را امتحان کرد، از جمله بخشهای موسیقی زنده، ساختار روایتی پیچیده با داستانهای درون داستان و تقاطعهای جالب با سایر عناوین Remedy. این بازی بدون شک یکی از بهترینهای سال، یک رقیب جدی برای جایزه بازی سال و نماد اصالت در میان سایر بازیهای ایمنمحور بود.
اما… خب، میدانید که چه اتفاقی افتاد. علیرغم تحسینهای بیوقفه منتقدان و هیجان طرفداران، بازی Alan Wake 2 دوباره همان سرنوشت نسخه قبلی خود را تکرار کرد و گزارش شده که در چند هفته اول عرضه خود فروش ضعیفی داشته است. اما مشکل اصلی به هیچ عنوان مربوط به کیفیت یا جذابیت خود بازی نبود، بلکه تصمیم به عرضه بازی بهصورت انحصاری دیجیتال بود، که بسیاری از طرفداران معتقدند این موضوع محدودیت زیادی در دسترسی و دیده شدن بازی در فروشگاهها ایجاد کرده است.
حالا، بعد از گذشت بیش از یک سال از عرضه، گزارشها نشان میدهد که این بازی بالاخره توانسته به نقطهی سوددهی (Profitability) برسد. بر اساس گزارشهای رسمی Remedy، Alan Wake 2 بیش از 2 میلیون نسخه فروخته است. این رقم، آن را به سریعترین بازی پرفروش در تاریخ این استودیو تبدیل کرده. با این حال، به دلیل هزینههای سنگین توسعه و بازاریابی – که شامل تکنولوژیهای مدرن مثل نورپردازی پیشرفته، جلوههای سینمایی و روایت پیچیده میشود – رسیدن به نقطه سربهسر بیش از یک سال طول کشید. این تأخیر در سوددهی نکتهای کلیدی برای تحلیل اقتصادی بازی است: حتی بازیهای با کیفیت و بازخوردهای منتقدانه مثبت، اگرچه ممکن است خوب بفروشند، ولی بازگشت سرمایه در آنها همچنان چالشبرانگیز است. مخصوصاً اگر پروژه جاهطلبانه و پرهزینه باشد.
حالا که بازی وارد مرحله سوددهی شده، Remedy شروع به دریافت درآمدهای حق امتیاز از Epic کرده – به این معنا که سهم مستقیم آنها از هر فروش بیشتر شده است. این میتواند منابع مالی لازم برای توسعه عناوین آینده مانند دنبالهی بازی Control را فراهم کند. موفقیت مالی Alan Wake 2، حتی با تأخیر، نشان میدهد که سرمایهگذاری روی بازیهای تکنفرهی داستانمحور هنوز هم میتواند نتیجه بدهد – اگرچه مسیرش طولانیتر و پرریسکتر شده است.
بازی The Walking Dead: Destinies
این که در سالی که بازیهایی مانند Lord of the Rings: Gollum، The Day Before و Redfall منتشر شدند، بازی The Walking Dead: Destinies هنوز به عنوان یکی از بدترینها در یادها (و قطعا تاریخ) باقی مانده، خود گویای چیزی است. البته گفتن اینکه بازیای بر اساس سریال تلویزیونی Walking Dead را که حتی نمره 6 از 10 هم دریافت کند، کاری دشوار است (برخلاف بازیهایی که بر اساس نسخه کمیک ساخته شدهاند و تقریباً همیشه شگفتانگیز هستند)، اما Destinies بهنوعی بد است که دلیل آن در هسته اولیه ایدهای خوب نهفته است. گرچه گیمپلی بازی به نظر و احساس ارزان و کمبودجه میآید، اما شاید اگر مکانیک اصلی بازی – که به بازیکن این امکان را میدهد که رویدادهای چهار فصل اول سریال را تغییر دهد و خطوط داستانی جالبی بر اساس مهمترین وقایع سریال ایجاد کند – بهخوبی پیادهسازی میشد، این موضوع چندان مشکلآفرین نمیبود.
البته این مکانیک مرکزی در بازی به چیزی بیش از یک ترفند ساده تبدیل نمیشود و بیشتر زمان بازی صرف مراحل بیروحی میشود که در آن با کنترلهای وحشتناک و پنهانکاریهایی دستوپنجه نرم میکنید که شما را به یاد دوران کنسول PS2 میاندازد.
برخی بازیها شایسته نیستند که بهطور کامل نادیده گرفته شوند، اما برخی دیگر…؟
بازی The Day Before
در حالی که بسیاری از بازیکنان سال 2023 را با بازیهایی شگفتانگیز مانند Baldur’s Gate 3، Alan Wake II و Zelda: Tears of the Kingdom به یاد خواهند آورد، به همان اندازه نیز این سال با یک بازی خاص در ذهنها باقی خواهد ماند: بازی The Day Before. این بازی نمونهای از تمام مشکلاتی است که در پی تریلرهای تبلیغاتی گمراهکننده، وعدههای نادرست و هیپهای بیاساس میآید. بازی بقا (یا شاید هم یک اکسترکشن شوتر؟ یا یک اثر لایو-سرویس؟)، تنها پنج روز پس از انتشار، به طور غیرمنتظرهای با بسته شدن استودیو پشت آن مواجه شد.
خب، چه اتفاقی افتاد؟ در ابتدا، بازی The Day Before پس از نمایش تریلر جذاب خود به عنوان پرفروشترین بازی در ویشلیستهای Steam قرار گرفت، اما پس از مدتی مورد نقد و بررسی مداوم قرار گرفت، چون طرفداران ناامید شروع به شک کردند که اصلاً این بازی وجود دارد یا نه. با تأخیرهای مداوم، عدم ارتباط با مخاطبان و تغییرات مداوم در اهداف بازی، آن هیپ اولیه به سرعت از بین رفت و The Day Before با این ادعا مواجه شد که هیچ چیزی بیشتر از یک کلاهبرداری نبوده است. سرانجام در انتهای 2023 منتشر شد و طرفداران بازیای را تجربه کردند که به شدت از آن انتظار داشتند – و بدتر از آن چیزی بود که تصور میکردند. یک بازی شوتری با مکانیزم استخراج که بسیار ابتدایی بود و با باگهایی مواجه بود که حتی بازی Assassin’s Creed: Unity را هم شرمنده میکرد. انتشار بازی در مرحله Early Access باعث شد که بخش زیادی از بازیکنان برای رفع کنجکاوی خود وارد بازی شوند… فقط برای اینکه 90 درصد آنها بلافاصله پس از دیدن کیفیت ضعیف آن، بازی را ترک کنند.
این بازی هیچچیز مشابه آنچه که در تریلر اول وعده داده شده بود، نداشت و به طور حتم به عنوان یکی از ناامیدکنندهترین بازیهای تاریخ به یاد خواهد ماند.
بازی Crash Team Rumble
قضاوت بر اساس ظاهر کار درستی نیست، اما گاهی تنها دیدن یک تریلر یا شنیدن یک خط از ایدهی مرکزی یک بازی کافی است تا بتوان سرنوشت آن را پیشبینی کرد. متأسفانه، بازی Crash Team Rumble از همان ابتدا در چنین موقعیتی قرار داشت. پس از مجموعهای از بازسازیهای بسیار موفق مانند Crash N. Sane Trilogy و Crash Team Racing Nitro-Fuelled، و همچنین انتشار بازی جدیدی همچون Crash Bandicoot 4: It’s About Time که از لحاظ کیفیت در حد و اندازهی سهگانهی اصلی ظاهر شد، این تصور بهوجود آمد که مجموعهی Crash بازگشته و مهمتر از آن، شرکت Activision برای آیندهی این فرنچایز برنامهای جدی دارد.
اما سپس شرکت، بازی Crash Team Rumble را معرفی کرد؛ یک اسپینآف چندنفرهی لایو-سرویس.
فراموش کردن انتشار این بازی امری قابل درک است؛ چرا که محصول نهایی بیشتر شبیه تلاشی بیروح و مکانیکی از سوی مدیران Activision برای تبدیل یکی از محبوبترین فرنچایزهای تاریخ به یک منبع درآمد قابل مانیتایز بود. هرچند بازی از نظر نقدها وضعیت نامطلوبی نداشت (توسعهی آن بر عهدهی استودیوی توانمند Toys for Bob بود)، اما مخاطبان علاقهای به تجربهی یک بازی چندنفره با محوریت Crash نشان ندادند، و تعداد اندکی حاضر شدند مبلغ 30 دلار پرداخت کنند تا ببینند آیا این بازی چیزی فراتر از یک تلاش برای کسب درآمد سریع است یا نه.
در واقع، بر اساس گزارشی از TrueTrophies.com، تعداد بازیکنان Crash Team Rumble بر روی کنسول PS5 حدود 70 درصد کمتر از بازی دیگری بود که در ژوئن 2023 منتشر شد. نه، منظور Final Fantasy XVI نیست، بلکه بازی My Friend Peppa Pig است. نتیجهای تأسفبار. این مورد احتمالاً یکی دیگر از نمونههای طمع بیش از حد شرکت Activision محسوب میشود؛ بازی ممکن بود در صورت عرضهی رایگان موفقیت بیشتری بهدست آورد، اما غرور ناشر بار دیگر مانعی بر سر راه آن قرار گرفت.
به پایان مرور مهمترین شکستهای اخیر در بین بازیهای جدید رسیدیم و امیدواریم این بازیها (بدون شک، به غیر از Alan Wake 2)، توانسته باشند حداقل 2 الی 3 نکته مثبت برای جذب کردن بازیکنان را در خود داشته باشند و قطعا منتظر دیدگاه شما در رابطه با بازیهای بالا و دیگر بازیهای همسرنوشت هستیم.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید