به بهانهی انتشار قسمت دوم انیمیشن Mortal kombat legends به نام Battle of the Realms قرار است در قالب یک یادداشت تالیفی به این موضوع بپردازیم که چرا فیلم مورتال کامبت خوبی تا الان ساخته نشده؟ اثری که بتوان آن را شاهکار نامید.
انیمیشن نبرد قلمروها، محصول بسیار خوبی است و در سرگرم کردنمان تا حدود بهسزایی موفق عمل میکند، اما اجازه دهید به گذشتهها سفر کنیم. مثلا به سال ۱۹۹۵ میلادی و آن زمان که پاول وس اندرسون فیلم مورتال کامبت را ساخته بود. این فیلم سینمایی که تقریبا ۲۰ سال از سنش گذشته در زمان خودش نتوانست نظر مثبت مخاطب عام و خاص را به خود جلب کند، اما دریچهای باز کرد برای سایر فیلمسازها که رغبت کنند از دنیای مورتال کامبت، یک اثر سینمایی و تماشایی بسازند. اینگونه شد که جان لئونتی دو سال پس از اکران فیلم اول، فیلم Mortal Kombat: Annihilation را کارگردانی کرد که اغلب به اسم فیلم مورتال کامبت ۲ میشناسند. دومین فیلم از دنیای تخیلی مورتال کامبت نیز با شکستی مفتضحانهتری نسبت به فیلم اول روبهرو شد. به گونهای که تا مدتها کسی رغبت نمیکرد دنبالهی دیگری برای مورتال کامبت بسازد. دو فیلم سینمایی به فاصلهی چند ساله به شدت بد ظاهر شده بود و واقعا دلیلی برای ساخت محتواهای جدیدتری وجود نداشت تا اینکه در سال ۲۰۲۱ میلادی فیلم مورتال کامبت در قالب یک ریبوت احیا شد. بازیگران ریز و درشتی در این اثر حضور داشتند که متاسفانه برخلاف انتظارات، این فیلم نیز نتوانست آب از دست رفته را مجدد به جوی برگرداند که در نقد فیلم مورتال کامبت به دلایل این موضوع به تفضیل اشاره شد.
درست همان سالی که اولین فیلم مورتال کامبت در سال ۱۹۹۵ اکران شد، تهیهکننده ی پروژه که لارنس کاسانوف نام داشت، پروژهی دیگری را نیز به سرانجام رساند: انیمیشن Mortal Kombat: The Journey Begins. این انیمیشن که سر جمع نزدیک به یک ساعت زمان داشت، در حد یک رونمایی کوتاه از چند شخصیت مهم ظاهر شد که متاسفانه برخلاف انتظار، انیمیشن نیز در جلب رضایت بیننده ناموفق عمل کرد. تا اینکه سری انیمیشنهای Mortal Kombat Legends روی کار آمد و در حال حاضر که دو قسمت از این سری پخش شده، بهترین چیزی است که از دنیای این بازی ویدیویی محبوب به تصویر کشیده شده است. این دو انیمیشن یعنی انتقام اسکورپیون (Scorpion’s Revenge) و نبرد قلمروها (Battle of the realms) شاهکار نیستند اما دوباره برگردیم به سوال اول؛ چرا ساخت یک فیلم سینمایی و حتی یک سریال خوب از این بازی کار سختی است؟
سیاستهای ناهمسو
احتمالا میدانید که ناشر اصلی محصولات سینمایی و تلویزیونی مورتال کامبت، شرکت برادران وارنر است. این کمپانی که زیرشاخههای مختلفی تا به امروز دارد، در بخش انیمیشن نتوانسته سیاست مدبرانه و هوشمندانهای را لحاظ کند. وضعیت این شرکت در سالهای اخیر به سمتی رفته تا کمیت را به جای کیفیت در اولویت قرار دهد. از این بابت میتوان به فاجعهای به اسم انیمیشن Space Jam: A New Legacy با هنرنمایی لبرون جیمز اشاره کرد. اگر از سری انیمیشنهای The Lego فاکتور بگیریم، دپارتمان انیمیشن برادران وارنر محصول شاهکاری به مخاطب تا به امروز ارائه نداده. چه بسا با مخدوش کردن خاطرات، بیننده را آزار داده است. با تمامی این داستانها، دو انیمیشن مورتال کامبت لجندز وضعیت بهتری داشتهاند. حداقل بالاخره دستاندرکاران تعارف را با مخاطب کنار گذاشته و با طبقهبندی انیمیشن در گروه R (مخصوص بزرگسالان)، هدف خودشان را معطوف به جلب رضایت بزرگسالان کردند. با سیاستِ نه سیخ بسوزد و نه کباب، هیچوقت نمیشد یک اثر نمایشی از مورتال کامبت ساخت. دلیلش هم کاملا واضح است. خشونتهای مورتال کامبت سانسور شدنی نیست و نباید هم سانسور شود. این چیزی نیست که هواداران مورتال کامبت بخواهند. اتفاقا خیلی هم خوشحال میشویم تا فیتالیها و بروتالیتیهای بیشتری در سری محصولات آیندهی سینمایی و تلویزیونی مورتال کامبت به چشم ببینیم.
دنیای بزرگِ بزرگ!
مورتال کامبت دنیای بسیار بزرگ و پر از جزئیاتی دارد. این ویدیو گیم آنقدر افسانه و داستانهای خیالی در دل خود دارد که اگر بخواهیم قصهی هر یک از شخصیتهای اصلی و نه فقط فرعی را مطالعه کنیم، این کار شاید نزدیک به چند ماه از وقتمان را بگیرد. در کنارِ این موضوع، سرزمینهای مختلف مورتال کامبت نیز جای خود دارد. مثلا اینکه ما تا امروز با ارماک (Ermac) در هیچ اثر سینمایی و تلویزیونی روبهرو نشدهایم، دلیل و علتی پشتش وجود دارد. یعنی یک سری زمینهچینیهایی نیاز است تا ارماک را جلوی دوربین ببینیم. اینکه نمیتوانیم نوب سیبوت را به همین راحتی زیارت کنیم، دلیل دارد و هزاران ندیدنهایی که دلیلی دارند و آن دلیل، چیزی است که مخاطب بیگانه با سری احتمالا نمیداند.
یک فیلمنامهنویس در درجهی اول برای طرح یک روایت از دنیای فیلم به مشکل برمیخورد؛ چراکه پرداختن به شخصیتها زمان میخواهد و اگر برای مثال فقط ۱۰ کاراکتر در فیلم حضور داشته باشند، سناریونویس با چالش بحران زمان روبهرو میشود. یعنی برای ۱۰ کاراکتر چند دقیقه باید صرف شود تا صرفا بیننده آنها را در حد یک سلام و علیک بشناسد! دیدن و تماشای سایر خصیصههای رفتاری و عقبهی کاراکتر پیشکش! به نظر میرسد ساخت یک سریال غنی با تعداد اپیزودهای زیاد، تنها گزینهی قابل قبول با ریسک کمتر برای کمپانی تهیهکننده محسوب میشود؛ چراکه وقت بیشتری نسبت به یک فیلم سینمایی ۲ ساعته در اختیار عوامل سازنده قرار دارد. کاری که ایتان اسپالدینگ در مورتال کامبت لجندز انجام میدهد تقریبا مشابه به چنین چیزی است. یعنی Mortal kombat Legends را میتوان یک فرنچایز سریالی دانست که هر قسمتش هر دو سال یک بار منتشر میشود!
جلوههای ویژهی بسیار زیاد
در دنیایی که یک کاراکتر مثل شائو کان میتواند فرد مقابلش را به راحتی و در کسری از ثانیه دو شقه کند، جلوههای ویژه اهمیت ویژهای دارند. حداقل از این بابت باید یک تیم بسیار حاذق و کاربلدی سر کار بیایند تا چپ و راست برای سکانسها جلوههای ویژه طراحی کنند. برای فیلمهای قدیمی که کمی بیانصافی است بخواهیم عیب و ایرادات جلوههای ویژه را پیرهن عثمان کرده و بر فرق سر سازندهها بکوبیم اما در این دوره و زمانه که کیفیت ابزارهای دیجیتالی و سختافزارها به شدت خوب شده، انتظار میرود افکتهای خوبی را شاهد باشیم. برای مثال در سری بازیهای مورتال کامبت چیزی که به شدت محبوب شده فنهای ایکس ری است که در لحظهی اجرای فشردن دو دکمه روی گیمپد، با یک هنرنمایی ویژه از سمت شخصیت مبارز روبهرو میشویم که تمام جراحت وارده را با یک سری جلوههای ویژه و به شدت خشونتانگیز به تصویر میکشد. در حال حاضر چنین چیزی را صرفا در انیمیشنهای مورتال کامبت لجندز، به خصوص نبرد قلمروها میبینیم. اگر تیمِ پشتِ پروژههای آثار نمایشی مورتال کامبت از لحاظ جلوههای کامپیوتری و بصری یک تیم به شدت ماهر باشد، میتوان امیدوار بود که حداقل با سکانسهای اکشن قابل قبولی روبهرو میشویم.
نظر شما چیست؟ واقعا چرا فیلم مورتال کامبت خوبی تا الان ساخته نشده؟ دیدگاهتان (بخوانید درد و دل) با ما و دیگر خوانندگان این یادداشت در رسانه سرگرمی به اشتراک بگذارید.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید