نقد فیلم Deadpool and Wolverine – ددپول و ولورین
1%
  • 8/10

نقد فیلم Deadpool and Wolverine – ددپول و ولورین

نامه‌ عاشقانه مارول به طرفداران!!

نقد فیلم Deadpool and Wolverine – ددپول و ولورین ۳۶۹ ۰۹ مرداد ۱۴۰۳ بررسی فیلم‌های خارجی کپی لینک

بعد از سال‌ها انتظار سرانجام فیلم Deadpool and Wolverine از راه رسید و در پنج روز اول اکران رکوردهای فروش را جابجا کرد. اما آیا اولین فیلم بزرگسال استودیو مارول همان شاهکاری است که سال‌ها انتظارش را کشیدیم؟ 

اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی، کمپانی مارول با خطر ورشکستگی روبرو شده بود و تنها راه نجاتش فروختن حق امتیاز برخی از بزرگترین شخصیت‌هایش بود. به‌همین خاطر نام‌های مطرحی همچون سونی پیکچرز و فاکس قرن بیستم روی چهره‌های آشنایی مثل اسپایدرمن، چهار شگفت انگیز، مردان ایکس و برخی از قهرمانان سطح خیابان دست گذاشتند. خوشبختانه مارول توانست در سال ۲۰۰۸ با خلق فرانچایزی بهم پیوسته، دوباره به دوران اوج برگردد و برای بدست آوردن حق امتیاز شخصیت‌های از دست داده خود مبارزه کند. مارول ابتدا با فسخ قراردادی که با نتفلیکس داشت، حق امتیاز شخصیت‌های سطح خیابان مثل دردویل را پس گرفت‌ و سپس به‌لطف ادغام دیزنی و فاکس قرن بیستم، توانست مردان ایکس و چهار شگفت انگیز را به خانه بازگرداند.

ادغام فاکس قرن بیستم و دیزنی هوشمندانه‌ترین اقدامی بود که از زمان خلق فرانچایز مولتی میلیاردی دنیای سینمایی مارول صورت گرفته، زیرا نه‌تنها شرایط را برای بازگشت باشکوه مردان ایکس و چهار شگفت انگیز فراهم کرد، بلکه با جان بخشیدن به رویداد کراس اوری Deadpool and Wolverine، راه را برای ساخته شدن آثار بیشتر با درجه سنی بزرگسال هموار کرد. این فیلم به‌شدت مورد انتظار فقط به شکستن تابوهای دیزنی بسنده نکرد، چراکه برخلاف آنچه انتظار می‌رفت، باری دیگر هیو جکمن (Hugh Jackman) را به نقش ولورین بازگرداند تا ما طرفدارها بتوانیم شاهد یک تیم آپ بزرگ و فراموش نشدی باشیم.

قبل از آغاز نقد باید اشاره کنم که تمامی نکات مثبت و منفی بررسی شده کاملا بر اساس نظر شخصی نویسنده است و نباید شما را از تماشای فیلم دلسرد یا حتی منصرف کند.

داستان احساسی و هیجان انگیز بود اما به برخی از وعده‌های خود عمل نکرد

اینطور که پیداست آغاز فیلم با یک سکانس اکشن جذاب و نفس‌گیر و سپس فلش بک زدن وسط ماجرا برای توضیح اتفاقات رخ داده، برای ددپول عادت شده چون قسمت پایانی سه‌گانه نیز درست مثل دو قسمت قبلی با یک سکانس اکشن بزرگ شروع می‌شود اما به یکباره ددپول تصمیم می‌گیرد برای توضیح اتفاقات رخ داده، مخاطب را گذشته ببرد. من به‌شخصه عاشق سکانس‌های آغازین فیلم‌های ددپول هستم. از مبارزه روی پل با دوازده گلوله گرفته تا تلاش‌ بی‌وقفه وید برای کشتن خود، سکانس‌های آغازین سه‌گانه ددپول به‌قدری خوب هستند که باعث می‌شوند از همان ابتدا مخاطب روی لبه صندلی بنشیند.

خوشبختانه فیلم Deadpool and Wolverine نیز از این قاعده مستثنا نبوده و به شکل‌هایی که حتی فکرش را نمی‌کردیم، داستان را با یک سکانس اکشن بی‌نظیر آغاز کرده است. البته این سکانس مورد پسند همه نبوده چون بعضیا معتقدند بیرون کشیدن جسم بی‌جان ولورین از قبر و تبدیل کردنش به سلاح، بی‌احترامی به پایان شاهکار سینمایی لوگان و البته کارگردانش یعنی آقای جیمز منگولد (James Mangold) بوده است. من به‌شخصه هیچ مشکلی با سکانس آغازین نداشتم و مثل آن دست از افراد زیر سول رفتن میراث لوگان را قبول ندارم، چون ددپول به هیچ شکلی پایان لوگان را دستکاری نکرد. در کل از انتخاب آهنگ گرفته تا اکشن نفس‌گیرش، سکانس آغازین فیلم به‌معنای واقعی کلمه شاهکار بود.

خب برگردیم به اکت اول داستان. همانطور که مارول قبلا تایید کرده بود، فیلم Deadpool and Wolverine یک پرش زمانی شش ساله دارد. بعد از دستکاری خط زمانی با استفاده از دستگاه سفر در زمان کیبل، جهش‌یافته نامیرای پرچونه داستان تصمیم می‌گیرد یک زندگی نرمال و به دور از هرگونه تنش و درگیری برای خود بسازد. همه‌ چیز داشت برای وید خوب پیش می‌رفت تا اینکه سازمان تناقضات زمانی سر رسیده و او را از خط زمانی خارج می‌کنند. در ادامه ما با شخصیت آقای متیو مکفدین (Matthew Macfadyen)، یعنی مامور پارادوکس آشنا می‌شویم که وظیفه نظارت بر نابودی خطوط زمانی را برعهده دارد. به‌منظور توضیح دادن ماجرا، پارادوکس کانسپت جدید “Anchor Beings” را مطرح می‌کند که به‌زبان ساده نابود شدن یک خط زمانی به‌دنبال مرگ مهمترین شخصیتش است.

به‌گفته پارادوکس، مرگ لوگان در قسمت پایانی سه‌گانه جیمز منگولد باعث شده تا خط زمانی ددپول در مسیر نابودی قرار بگیرد و سازمان تناقضات زمانی هم او را مامور کرده تا روی نابود شدن آن نظارت داشته باشد. اینجاست که یکی از ایرادات فیلمنامه خودش را نشان می‌دهد. چطور؟ پارادوکس بنا به دلایلی که نمی‌توانم درک کنم، کل نقشه شوم خودش را با افتخار برای ددپول توضیح می‌دهد و از دستگاهی رونمایی می‌کند که به پروسه نابودی خطوط زمانی سرعت می‌بخشد. ما از سریال لوکی می‌دانیم که جادو در TVA هیچ کاربردی ندارد اما ددپول برای تکه تکه کردن کسی به جادو نیاز ندارد. بنابراین درک این موضوع که پارادوکس بدون داشتن هیچ ترسی تمام نقشه شوم خود را با جزئیات برای ددپول تعریف کرد، برای من خیلی سخت است.

جدا از این مدل ایرادات یا بهتر است بگوییم سوتی‌ها، بزرگترین مشکل داستان که من را ناامید کرد، عمل نکردن به وعده‌هایی بود که مارول در کمپین بازاریابی داده بود. اول از همه ددپول و ولورین یک داستان مولتی‌ورسی نبود. بله ما ورینت‌های زیادی از ددپول و ولورین دیدیم اما داستان هیچگاه ما را به دنیاهای موازی مختلف نبرد. به نظر من دنباله دکتر استرنج از نظر داستانی و کمئو (حضور افتخاری چهره‌های آشنا) کانسپت دنیاهای موازی را خیلی بهتر به تصویر کشید. در دنباله دکتر استرنج ما همراه با قهرمانان داستان به خطوط زمانی مختلفی سفر کردیم و جنبه‌های منحصر به‌فرد هر خط زمانی را دیدیم، اما ددپول و ولورین اینطور نبود. آنها نه‌تنها به هیچ خط زمانی خاصی سفر نکردند، بلکه بیشتر تایم فیلم را نیز در ووید گذراندند.

وعده دیگری که داستان در عمل کردن به آن شکست خورده، تغییر دادن دنیای سینمایی مارول بود. اگر به‌خاطر داشته باشید در اولین تیزر تریلر ددپول گفت دنیای سینمایی مارول قراره برای همیشه تغییر کند. سپس در خلاصه داستانی گفته شد که ددپول و ولورین قراره لحظات مورد علاقه‌مان از فاز اول تا چهارم دنیای سینمایی مارول را تغییر بدهند. بخش قابل توجهی از هیجان و هایپ بوجود آمده، به‌همین ‌خاطر بود ولی متاسفانه بنا به دلایلی نامشخص، قسمت پایانی سه‌گانه ددپول به کلی این وعده خود را نادیده گرفت و هیچ اقدامی برای تغییر دادن دنیای سینمایی مارول نکرد. با این حال نویسنده‌ها موفق شدند با پیدا کردن راهی منطقی، هیو جکمن را دوباره به نقش ولورین بازگردانند و تیم آپ رویایی طرفداران را به تصویر بکشند.

از دیگر نقاط قوت داستان که نمی‌شود بهش اشاره نکرد، برقراری تعادل بین احساسات است. این فیلم کاری می‌کند تا بخندید، بترسید، احساساتی بشوید، بغض کنید، هیجان زده بشوید و …. فکر می‌کنم آخرین باری که مارول تعادل را به این خوبی در داستان خود برقرار کرده، قسمت پایانی سه‌گانه نگهبانان کهکشان باشد. درنهایت می‌رسیم به بزرگترین نقطه قوتی که به نظر من نقشی کلیدی در بهبود داستان داشته است؛ شیمی بین ددپول و ولورین. ددپول و ولورین دو شخصیت فوق‌العاده پیچیده هستند. یکی درد و مشکلات خود را پشت شوخی‌های خنده‌دارش پنهان می‌کند و دیگری ترجیح می‌دهد با خشونت یا گاها مست شدن از آنها فرار کند. شاید در حالت عادی امری غیرممکن به نظر برسد ولی شان لوی داستان را طوری نوشت تا تعادل عجیبی بین حس شوخ طبعی ددپول و جدیت ولورین برقرار بشود.

محدودیت‌های دیزنی روی خشونت سکانس‌های اکشن تاثیر نگذاشت

وقتی استودیو مارول برای اولین بار از ساخت قسمت پایانی سه‌گانه ددپول خبر داد، بسیاری از طرفداران کنجکاو بودند که آیا می‌تواند مثل دو قسمت قبلی از درجه سنی بزرگسال برخوردار باشد یا خیر. اگرچه کوین فایگی (Kevin Feige) قاطعانه معتقد بود که فرانچایز سینمایی مولتی میلیارد دلاری خود به دو جهش‌یافته نامیرای محبوب کمیک‌ها اجازه می‌دهد تا باری دیگر به سبک و سیاق خود در چشمان طرفداران بدرخشند، اما تاثیر پررنگ سیاست‌های دیزنی در آثار پیشین باعث شده بود تا بسیاری نسبت به تغییر کردن لحن و تن فیلم تردید داشته باشند. خوشبختانه نه شوخی‌های ددپول و نه میزان خشونت سکانس‌های اکشن فیلم Deadpool and Wolverine تحت تاثیر محدودیت‌های دیزنی قرار نگرفتند و ما توانستیم شاهد لحظات فراموش نشدنی زیادی باشیم.

می‌دانم هرچقدر درباره سکانس آغازین فیلم حرف بزنیم کافی نیست ولی مبارزه ددپول با ماموران سازمان تناقضات زمانی آن هم با استخوان‌های آدامانتیومی ولورین، فراتر از انتظار بود. یکی دیگر از سکانس‌های اکشن که از تماشای آن شگفت‌زده شدم، مبارزه ددپول و ولورین در ماشین بود. وقتی لوگان متوجه می‌شود وید درباره نجات پیدا کردن دنیاش دروغ گفته، درگیری خونینی بینشان شکل می‌گیرد که آغاز تا پایان شما را روی لبه صندلی نگه می‌دارد. جذابیت مبارزه ددپول و ولورین در ماشین این است که آنها در فضای کوچکی محصور هستند و به‌همین خاطر باید به‌شکلی خلاقانه از چیزهایی مثل کمربند ایمنی و تکه‌های شیشه برای آسیب رساندن به یکدیگر استفاده کنند.

مبارزه دو جهش‌یافته نامیرا با ارتش ددپول نیز یکی دیگر از سکانس‌های اکشنی بود که تماشای آن آدرنالین را به‌طرز وحشتناکی بالا برد. تک تک جنبه‌های این سکانس شگفت انگیز است. از حرکت آهسته ددپول و ولورین گرفته تا پخش شدن آهنگ “Like a Prayer” و بازسازی بازی‌های دو بعدی مردان ایکس، سکانس مبارزه با ارتش ددپول همان چیزی است که از یک فیلم ابرقهرمانی می‌خواستم. اولین رویارویی دو جهش‌یافته نامیرای داستان در ووید هم به‌طرز غیرقابل باوری خوب بود. لحظه‌ای که ددپول رو به دوربین یکی از کاتاناهای خود را با حالت آهسته از قلاف بیرون می‌آورد یا وقتی لوگان مثل یک حیوان وحشی چهار دست و پا به سمت ددپول جمله می‌کند آن هم در حالی که از گلوله‌ها جاخالی می‌دهد، به‌شدت جذاب است. نمی‌دانم چرا ولی در زمان نوشتن نقد متوجه شدم تنها موردی که نمی‌توانم هیچ نقطه ضعفی ازش پیدا کنم، همین سکانس‌های اکشن مهیج و نفس‌گیرش است.

کمئوهای شگفت انگیز زیاد داشتیم اما از پتانسیل همه به خوبی استفاده نشد

دنیای سینمایی مارول همواره به کمئو یا همان حضور افتخاری چهره‌های آشنا معروف بوده و فیلم Deadpool and Wolverine نیز از این قاعده مستثنا نیست. جشنواره کمئو فیلم با تلاش ددپول برای پیدا کردن ورینت ولورین به‌منظور نجات دادن خط زمانی خود در دقایق ابتدایی آغاز می‌شود. این فیلم سورپرایزهای شوکه‌کننده زیادی دارد اما دو کمئو بزرگی که متاسفانه از پتانسیل آنها به خوبی استفاده نشده، هالک شگفت انگیز و ولورین هنری کویل (Henry Cavill) هستند. بگذارید اول راجع به هیولای سبز خشمگین دنیای سینمایی مارول صحبت کنیم چون بزرگترین ناامیدی من هدر رفتن پتانسیل هالک است.

اگر به‌خاطر داشته باشید قبل از اکران فیلم، گمانه‌زنی‌های متعددی در رابطه با تقابل این دو شخصیت نمادین مطرح شده بود. حتی وقتی ددپول در یک تیزر تبلیغاتی به نبرد بزرگی که طرفداران دهه‌ها منتظرش بودند اشاره کرد، همه فکر می‌کردیم منظور او تقابل هالک و ولورین است چون رویارویی دوباره ولورین و سیبرتوث چیزی نیست که مردم چندین دهه انتظارش را بکشند. حالا شاید بپرسید جمله ددپول چه ربطی به هالک دارد؟ ولورین اولین بار با کمیک The Incredible Hulk #180 به دنیای مارول معرفی شده و تقابل خونینی با هالک شگفت انگیز داشته که جهش‌یافته نامیرای پرچونه داستان هم در فیلم بهش اشاره می‌کند.

دیدن ولورین با لباس کلاسیک زرد و قهوه‌ای شوکه‌کننده بود اما وقتی چنگال‌های خود را بیرون آورد و چهره هالک در آنها منعکس شد، از شدت هیجان نمی‌توانستم حرف بزنم. متاسفانه هیجان من در کسری از ثانیه به ناامیدی تبدیل شد زیرا کمئو هالک تنها در حد دو ثانیه بود. شاید اگر مدت زمان فیلم طولانی‌تر بود، می‌توانستیم شاهد جان گرفتن پنل‌های کمیک The Incredible Hulk #180 باشیم. خیلی جالب است، هیچوقت فکر نمی‌کردم این حرف را بزنم ولی مدت زمان فیلم باید بیشتر می‌بود. درسته به وقتش خیلی از کوتاه بودن مدت زمان فیلم دفاع کردم و به‌خاطرش از همه عذرخواهی می‌کنم. به‌قدری برای مبارزه هالک و ولورین آماده بودم که حتی یک درصد هم به احتمال هدر رفتن پتانسیل آن فکر نکردم. به‌همین خاطر بزرگترین ناامیدی و ضدحال برای من همین کمئو هالک بود.

کمئو دیگری که معتقدم به خوبی از پتانسیل آن استفاده نشد، ولورین هنری کویل بود. تصور کنید یکی از بهترین بازیگران هالیوود برای ایفای نقش یکی از بهترین شخصیت‌های مارول انتخاب شود اما حضورش کلا ده ثانیه باشد. شان لوی به راحتی می‌توانست زمان بیشتری به کمئوهای بزرگ خود اختصاص بدهد اما به‌خاطر کوتاه بودن مدت زمان فیلم نتوانست. در آخر هم می‌رسیم به کمئو کریس ایوانز (Chris Evans) در قامت جانی استورم. چرا سکانس مبارزه جانی با پایرو، دو شخصیتی که توانایی کنترل آتش را دارند باید اینقدر کوتاه و بی‌معنی باشد؟ چگونه مشعل انسانی، یکی از اعضای اولین خانواده مارول که قبلا با چهره‌های منفی قدرتمندی مثل دکتر دووم و سیلور سرفر مبارزه کرده، اینقدر راحت از پایرو شکست خورد؟ البته از حق نگذریم، کمئو چنینگ تیتوم (Channing Tatum) در نقش گمبیت و وسلی اسنایپس (Wesley Snipes) در نقش بلید به‌طرز شگفت انگیزی خوب بودند.

صحنه پس از تیتراژ آن چیزی نبود که انتظارش را داشتیم

از زمانی که دومین تریلر رسمی منتشر شد، بخش قابل توجهی از هیجان و هایپ موجود برای صحنه پس از تیتراژ ددپول بود، چون آقای راب لیفلد (Rob Liefeld)، خالق جهش‌یافته نامیرای پرچونه مارول اندکی پس از انتشار دومین تریلر در صفحه توییتر خود آن را شگفت انگیز نامید و وعده سورپرایزی را داد که هوش از سر مخاطب می‌برد. صحبت‌های آقای لیفلد باعث شد تا گمانه‌زنی‌های زیادی مثل بازگشت مرد آهنی رابرت داونی جونیور (.Robert Downey Jr) یا حتی معرفی شدن اعضای گروه جدید مردان ایکس در صحنه پس از تیتراژ مطرح بشود.

در حالی که همه خود را برای سورپرایزی بزرگ و خارق العاده آماده کرده بودیم، کاشف به عمل آمد که صحنه پس از تیتراژ فیلم برخلاف آنچه وعده داده شده، هیچ سورپرایز یا کمئو شوکه‌کننده‌ای ندارد. این صحنه درست مثل دنباله مولتی‌ورسی دکتر استرنج صرفا یک شوخی است و داستان فیلم بعدی فرانچایز دنیای سینمایی مارول را راه اندازی نمی‌کند. شاید در حالت عادی خیلی به چشم نمی‌آمد اما هایپ بوجود آمده توسط راب لیفلد باعث شد تا صحنه پس از تیتراژ یک ناامیدی و ضد حال بزرگ باشد.

چرا صحنه پس از تیتراژ ددپول با‌ آنچه انتظار می‌رفت تفاوت داشت؟ در حال حاضر هیچ چیزی از اتفاقات پشت پرده نمی‌دانیم اما دو احتمال وجود دارد که می‌تواند این تناقض غیرمنتظره را توضیح بدهد. در حالت خوشبینانه مارول برنامه بزرگی برای صحنه پس از تیتراژ داشته اما بنا به دلایلی نامعلوم تغییر پیدا کرده و درحالت بدبینانه، برنامه مارول از اول همین بوده و راب لیفلد صرفا به‌منظور افزایش هیجان دروغ گفته است. اگر دروغ گفته باشند، حرفی برای گفتن باقی نمی‌ماند اما احتمال اول با صحبت‌های اخیر دنیل ریچمن جور درمی‌آید. او چند ماه پیش فاش کرده بود که نویسنده‌های فیلم نقش مهمی برای رابرت داونی جونیور در نظر داشتند که مستقیما به داستان Avengers: Doomsday ربط پیدا می‌کرده اما متاسفانه لحظه آخر از فیلمنامه حذف شده است. امیدواریم در آینده اصل ماجرا مشخص بشود.

کلام آخر….

فیلم Deadpool and Wolverine به‌خاطر روایت داستانی مهیج و احساسی، به تصویر کشیدن اتحاد دو شخصیت نمادین، خلق سکانس‌های اکشن جذاب و نفس‌گیر، استفاده درست از پتانسیل ددپول و ولورین، بازگرداندن هوشمندانه هیو جکمن بدون آسیب زدن به میراث لوگان و البته باز کردن درب‌های دنیای سینمایی مارول به روی جهش‌یافته‌ها، یکی از بهترین آثار استودیو مارول از زمان پایان یافتن حماسه بی‌نهایت با اندگیم به شمار می‌رود. آیا مثل اندگیم شاهکاری تمام عیار است؟ مسلما خیر ولی در کل فیلم به‌شدت خوب و خوش ساختی است که ارزش چندین بار تماشا کردن را دارد.


8 عالی
فیلم Deadpool and Wolverine به‌خاطر روایت داستانی مهیج و احساسی، به تصویر کشیدن اتحاد دو شخصیت نمادین، خلق سکانس‌های اکشن جذاب و نفس‌گیر، استفاده درست از پتانسیل ددپول و ولورین و البته بازگرداندن هوشمندانه هیو جکمن بدون آسیب زدن به میراث لوگان، یکی از بهترین آثار استودیو مارول از زمان پایان یافتن حماسه بی‌نهایت با اندگیم به شمار می‌رود. آیا مثل اندگیم شاهکاری تمام عیار است؟ مسلما خیر ولی در کل فیلم خوب و خوش ساختی است که ارزش چند بار تماشا کردن را دارد.
  • روایت داستانی مهیج و احساسی
  • وجود کمئو و سورپرایزهای شوکه‌کننده
  • خلق سکانس‌های اکشن جذاب و نفس‌گیر
  • استفاده درست از پتانسیل ددپول و ولورین
  • به تصویر کشیدن اتحاد دو شخصیت نمادین
  • بازگرداندن هیو جکمن بدون آسیب زدن به میراث لوگان
  • وجود برخی ایرادات کوچک در فیلمنامه
  • استفاده نادرست از کانسپت دنیاهای موازی
  • هدر دادن پتانسیل برخی از بزرگترین کمئوهای فیلم
  • عمل نکردن به وعده‌هایی که در کمپین بازاریابی داده بودند

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

369 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments