نگاهی به بهترین فیلم‌های استیون اسپیلبرگ
1%
  • 0/10

نگاهی به بهترین فیلم‌های استیون اسپیلبرگ

از بزرگ‌ترین فیلمسازان تاریخ سینما

نگاهی به بهترین فیلم‌های استیون اسپیلبرگ ۰ 15 ساعت قبل ترین‌ها (سینمایی) کپی لینک

در این مطلب نگاهی خواهیم داشت به رتبه‌بندی بهترین فیلم‌های استیون اسپیلبرگ که آثار مهمی در تاریخ سینما را شامل می‌شود.

رتبه‌بندی و به طور کلی صحبت کردن از شخص استیون اسپیلبرگ و آثارش کار آسانی به شمار نمی‌رود. به طور کلی ما در حال صحبت از فیلمسازی هستیم که نه تنها 30 فیلم بلند را در طول 5 دهه فعالیت حرفه‌ای کارگردانی کرده، بلکه آثار سینمایی فراوانی را در ژانرهای کاملا متفاوتی تولید و تهیه کرده است. از کوسه‌ای که به طور کلی سینمای تجاری را دستخوش تغییر کرد تا تعدادی از مهم‌ترین آثار درامی که در طول تاریخ سینما ساخته شده، اسپیلبرگ همواره تعادلی میان تکنیک، احساسات و مورد پسند بودن عموم مخاطبین را برقرار کرده است.

توانایی او به منظور برقراری ارتباط با مخاطبین از نسل‌های مختلف کم‌نظیر به شمار می‌رود. شخصی که همواره کار خود را به شکلی هوشمندانه انجام داده و آثاری باکیفیت در کارنامه‌اش دارد و همین موارد سبب می‌شود تا رتبه‌بتدی آثارش به کاری غیرممکن تبدیل شود. با این حال بهترین فیلم‌های استیون اسپیلبرگ که در ادامه مورد بازنگری و رتبه‌بندی قرار خواهیم داد آثاری هستند که در میان سایر کارهایش، شاخص و متمایز بوده، آزمون تست زمان را به خوبی گذرانده و به شکل‌گیری سینمای مدرن نیز کمک شایانی کرده‌اند.

فیلم سینمایی Minority Report

فیلم سینمایی Minority Report یکی از هوشمندانه‌ترین آثار از دوره بالغانه‌تر اسپیلبرگ بوده و در حالی که این اثر از منظر تکنیکی بسیار درخشان است، وزن احساسی یا روایی چندان قابل توجهی را در مقایسه با بهترین کارهایش ارائه نمی‌دهد. این فیلم که اقتباسی از داستانی کوتاه به قلم فیلیپ کی. دیک (Philip K. Dick) بوده، داستان شخصیتی به نام جان اندرتون با هنرنمایی تام کروز (Tom Cruise) را ورایت می‎‌کند که رئیس بخش پلیس‌های ویژه‌ای بوده که افراد را به دلیل جرمی که هنوز مرتکب نشده‌اند دستگیر می‌کند. ایده فیلم شگفت‌انگیز بوده و اسپیلبرگ به پرسش‌های اخلاقی عمیقی نیز می‌پردازد، با این حال نتیجه آن بیشتر از آن که ملموس و احساسی باشد، ذهنی و فلسفی بوده و ریتم پرکشش و جذاب بخش اول فیلم به تدریج و با پیشرفت داستان کمرنگ می‌گردد.

از منظر بصری، فیلم بسیار شیک و خوش‌ساخت بوده و جهان آینده‌نگر پرجزئیاتی را به همراه سکانس‌های اکشن هیجان‌انگیز به تصویر می‌کشد. با این حال، Minority Report تاثیر نهایی مشابهی همانند دیگر آثار این کارگردان برجسته برجای نمی‌گذارد که دلیل آن عمدتا به عدم وجود بار احساسی و تجربه شگفت‌آوری که در بهترین کارهایش وجود دارد مرتبط می‌شود.

فیلم سینمایی Indiana Jones and the Last Crusade

در میان سه‌گانه اورجینال که با حضور این شخصیت باستان‌شناس معروف همراه است، فیلم سینمایی Indiana Jones and the Last Crusade به نوعی بدون ریسک‌ترین گزینه به شمار می‌رود اما هم‌چنان لحظات خوب و یکی از کاریزماتیک‌ترین زوج‌ها را در تاریخ این فرنچایز به تصویر می‌کشد. داستان، شخصیت ایندیانا جونز با بازی هریسون فورد (Harrison Ford) را دنبال می‌کند که به همراه پدرش هنری جونز با بازی شان کانری (Sean Connery) به دنبال یافتن گنجینه‌ای مهم هستند. حقیقت بدین شرح است که داینامیک موجود بین این دو شخصیت، بار فیلم را بر دوش می‌کشد چرا که داستان به نوعی همان ساختار فیلم Raiders of the Lost Ark را با تازگی کمتری تکرار می‌کند.

با این حال، این اثر شامل سکانس‌های اکشن جذاب، طنزی سبک‌تر و پایانی رضایت‌بخش برای داستان این کاراکتر در سه‌گانه اورجینال می‌شود. در اینجا، اسپیلبرگ از هر نظر بر ریتم و روایت خود کنترل دارد اما The Last Crusade در رتبه‌ پایین‌تری قرار می‌گیرد زیرا هیچ چیز جدیدی را به این مجموعه اضافه نمی‌کند. این فیلم کار خود را به خوبی انجام می‌دهد اما فراتر از آن نمی‌رود.

فیلم سینمایی Catch Me If You Can

این فیلم جایی است که استیون اسپیلبرگ از چهارچوب خود خارج می‌شود: عنوان سینمایی Catch Me If You Can یک فیلم سبک و دلنشین براساس یک داستان واقعی است. داستان آن شخصیتی به نام فرانک آباگنیل جونیور با بازی لئوناردو دی‌کاپریو (Leonardo DiCaprio) را دنبال کرده که به دنبال انجام مجموعه‌ای از کلاهبرداری‌ها، تحت تعقیب یک مامور FBI به نام کارل هانراتی با بازی تام هنکس (Tom Hanks) قرار دارد. تماشای این فیلم بسیار لذتبخش بوده با این حال آن چه که سبب موفقیت فیلم می‌شود تعادلی بوده که بین شوخ‌طبعی و حس غم موجود در زیرلایه و باطن فیلم نهفته است. اسپیلبرگ به بهترین شکل ممکن این دو جنبه فیلم را در کنار یکدیگر پیاده‌سازی کرده است.

این فیلم لحظه‌ای حماسی و بزرگ از اسپیلبرگ نبوده بلکه نمونه‌ای از ظرافت و کنترل کامل او بر لحن و روایت است. او بازی‌های فوق‌العاده‌ای از بازیگرانش می‌گیرد، ریتم را به خوبی حفظ می‌کند و چیزی ارائه می‌کند که شاید از منظر مقیاس کوچک باشد اما از منظر لحن احساسی و انسانی بسیار غنی است. فیلم Catch Me If You Can ثابت می‌کند که اسپیلبرگ می‌تواند داستان‌های جذاب در زمینه پیچیدگی انسان‌ها و جذابیت شخصیت‌ها روایت کند. این اثر یکی از بهترین فیلم‌های استیون اسپیلبرگ و در عین حال یکی از قدرنادیده‌ترین آثار او به شمار می‌رود.

فیلم سینمایی Close Encounters of the Third Kind

فیلم Close Encounters of the Third Kind یکی از اولین نشانه‌هایی بود که بیان می‌داشت اسپیلبرگ قصد دارد چیزی بیشتر از سرگرمی صرف ارائه کند و به دنبال به چالش کشیدن و به فکر انداختن مخاطبین خود است. این داستان معروف یک مرد معمولی را دنبال می‌کند که پس از برخورد با یک شی پرنده ناشناس یا همان UFO، شروع به مشاهده رویاها و الهامات عجیبی می‌کند و سفری وسواس‌گونه را به سوی ناشناخته‌ها آغاز می‌کند.

برخلاف بسیاری از آثار دیگر ژانر علمی تخیلی، این فیلم ریتم کندتری داشته اما با فضاسازی خود به اثری متمایز تبدیل می‌شود و اسپیلبرگ تماس با موجودات بیگانه را به تجربه‌ای تقریبا معنوی تبدیل می‌کند. در عنوان Close Encounters of the Third Kind با فیلم‌های معمول این ژانر مواجه نیستید و اگرچه عناصر بصری آن اکنون شاید تاریخ مصرف گذشته به نظر برسند، مضامین اصلی آن هم‌چنان قدرتمند هستند. با این فیلم، کارگردان مورد بحث ما نشان می‌دهد که می‌تواند ایده‌های بزرگ را بدون نیاز به تکیه بر جلوه‌های پرزرق و برق روایت کند.

فیلم Raiders of the Lost Ark

اولین قسمت از سری ایندیانا جونز خالص‌ترین و فیلترنشده‌ترین حالت از اسپیلبرگ را به نمایش می‌گذارد. فیلم Raiders of the Lost Ark اثری پویا، خلاقانه و کاملا مسلط بر ریتم اکشن است. داستان آن باستان‌شناسی را دنبال می‌کند که در جستجوی تابوت عهد بوده و در عین حال با نازی‌ها مواجه شده و از تله‌های مرگبار جان سالم به در می‌برد. این فیلم از آن دسته آثاری بوده که به مخاطب فرصت نفس کشیدن نمی‌دهد و این کاملا یک تعریف به شمار می‌رود. هر صحنه به منظور افزایش هیجان طراحی شده و تدوین آن یک کلاس درس واقعی در زمینه حفظ ریتم و تنش است.

این فیلم شامل وزن احساسی دیگر فیلم‌های این لیست نمی‌شود اما احتمالا بهترین نمونه از کار اسپیلرگ در خلق سرگرمی خالص و ناب است. امری که به واسطه آن شناخته شده و در این جا کاملا مشخص است که از ساخت آن نیز لذت برده است. این فیلم مثالی برای برای ساخت یک ماجراجویی سینمایی کلاسیک بوده و تاثیر آن بر ژانر اکشن غیرقابل انکار به حساب می‌آید. سرگرمی در بالاترین سطح، با امضای شخصی کارگردانی که به خوبی می‌داند مخاطب را چطور تا آخرین لحظه درگیر نگه دارد.

فیلم سینمایی Jurassic Park

فیلم Jurassic Park یک میراث عظیم محسوب می‌شود. بیشتر از آن که نقطه‌عطفی در زمینه افکت‌های ویژه بصری باشد، یک اثر بلاک باستر بوده که با دقتی مثال زدنی، تعادلی میان جلوه‌های پرزرق و برق و تنش را برقرار می‌کند. طرح داستانی که در رابطه با یک پارک تفریحی دایناسورها بوده که مطابق انتظار به خوبی پیش نمی‌رود به اندازه کافی ساده است که بتواند زمینه را برای مجموعه‌ای از لحظات فراموش نشدنی مهیا کند. واضح است که اسپیلبرگ از ایده دایناسورها نیز به شکلی هوشمندانه استفاده کرده چرا که آن‌ها بسیار کمتر از میزانی که مخاطب انتظار دارد در طول فیلم ظاهر می‌شوند اما وقتی این اتفاق صورت می‌گیرد تاثیر بسیار قابل توجهی به همراه دارد.

این فیلم به طور کامل انتظاری که از یک اثر پرهزینه وجود دارد را مجددا از نو تعریف می‌کند. جلوه‌های ویژه سینمایی و انیمیشن‌ها انقلابی بودند اما اعتبار فیلم از بحث تکنولوژی فراتر می‌رود. اسپیلبرگ می‌داند که چطور تنش و حس کنجکاوی را به طور همزمان ایجاد نماید و همین موضوع سبب می‌شود که نه تنها با یکی از بهترین فیلم‌های استیون اسپیلبرگ مواجه باشیم بلکه با تجربه‌ای مواجه باشیم که هنوز پس از گذشت 30 سال کارکرد خود را دارد.

فیلم سینمایی Saving Private Ryan

در یک کلام با اثری خشن و خالص مواجه هستیم. فیلم سینمایی Saving Private Ryan وجهه کاملا متفاوتی از اسپیلبرگ را به نمایش می‌گذارد که در عین حال تماشای آن بسیار جذاب است. سکانس ابتدایی فیلم که در ساحل اوماها جریان دارد تصاویری فراموش نشدنی و احساسی شوکه‌کننده‌ای را به نمایش می‌گذارند که یک بازسازی کمتر دیده شده از جنگ در سینما است. داستان، گروهی از سربازان را دنبال می‌کند به منظور یافتن سربازی گمشده پشت خط دشمن به یک ماموریت خطرناک قدم می‌گذارند. این یک فیلم درباره پوچی مفهوم جنگ بوده که در عین حال درباره شرافت و بازماندگان نیز صحبت می‌کند.

کارگردانی دقیق بوده و مهارت گسترده فیلمساز آن را به تصویر می‌کشد. این فیلم از چهارچوب سرگرمی خارج نشده و تنها به تحت تاثیر قرار دادن مخاطبین خلاصه نمی‌شود حال آن که در نهایت با پایان‌بندی بسیار احساسی مواجه می‌شویم. هدف این فیلم اجتناب از رمانتیک ساختن جنگ و درگیری است و به همین دلیل با یکی از قدرتمندترین آثار در ژانر جنگی مواجه هستیم. هر چند ساختار دراماتیک آن تا حدی کلاسیک و قابل پیش‌بینی بوده اما قدرت تصاویر و صداقت احساسی آن سبب می‌شود تا با یکی از بهترین فیلم‌های استیون اسپیلبرگ مواجه باشیم.

فیلم سینمایی Jaws

در اینجا در محدوده آثار کلاسیک اسپیلبرگ حضور داریم جایی که تسلط کاملش بر مخاطب با قدرتی مثال‌زدنی به رخ کشیده می‌شود. داستان فیلم Jaws درباره کوسه‌ قاتلی است که یک شهر ساحلی را به وحشت انداخته و در حالت کلی می‌توانست یک فیلم ترسناک بی‌ارزش دیگر باشد. اما کاری که فیلمساز انجام می‌دهد آن را به یک کلاس درس استادانه از تعلیق و زمان‌بندی تبدیل می‌کند و اغلب هیولای اصلی فیلم را در بیرون تصویر نگه می‌دارد تا بر میزان تنش اضافه کند. این کار به قدری خوب و آگاهانه صورت گرفته که سبب باورپذیری و ترسناک بودن آن شده و بدین ترتیب از کلیشه‌ها نیز فاصله گرفته است.

نتیجه آن سبب شده تا با یک پدیده و تولد چیزی که امروزه آن را بلاک باستر مدرن می‌شناسیم مواجه باشیم. اگرچه تولید این فیلم با هزاران مشکل فنی روبه‌رو شد، اما شخص اسپیلبرگ این محدودیت‌ها را به نقاط قوت خود تبدیل کرد که نشان هوش این کارگردان برجسته دارد. موفقیت فیلم Jaws تنها به داستان شخصیت‌ها خلاصه نشده بلکه به شیوه‌ای که کارگردان ریتم کلیت داستان را کنترل می‌کند ارتباط دارد. فیلم ساده، سرراست و با ریتمی به شدت منسجم بوده که انگار هر دقیقه آن با دقتی میلی‌ثانیه‌ای تنظیم شده است. دستاوردی که هنوز کمیاب بوده و الهام‌بخش فیلمسازان دیگر است.

فیلم سینمایی E.T. the Extra-Terrestrial

در هیچ اثر دیگری به غیر از فیلم E.T. the Extra-Terrestrial، استیون اسپیلبرگ تا این اندازه به دوران کودکی خود نزدیک نشده و باز هم موفق می‌شود این انرژی نوستالژی را به مخاطبین، حتی افراد جوان‌تری که پیش از این هیچ یک از آثارش را مشاهده نکرده بودند منتقل کند. داستان درباره یک پسر بچه تنها بوده که یک موجود بیگانه گمشده را یافته و آن را از نظرها پنهان می‌کند و این روایت هم علمی تخیلی و هم درام است. فیلم تعادلی عالی بین احساسات واقعی و لحظاتی از جادوی خالص سینمایی را برقرار کرده، بدون آن که هرگز بخواهد اثری فریبنده به نظر برسد.

علیرغم تمامی عناصر فانتزی گونه‌ای که در فیلم وجود دارد، قلب داستان احساسات است. کارگردانی هر زمان که نیاز باشد به شکلی ساده دنبال می‌شود و در لحظات صحیح نیز حالتی انفجاری و مهیج به خود می‌گیرد. این فیلم نمونه‌ای کامل از تسلط اسپیلبرگ بر سبک خودش است. او دقیقا می‌داند در این فیلم مشغول انجام چه کاری است. این فیلم نمایانگر اسپیلبرگ در اوج حساسیت و انسان‌گرایی است. فیلمی که درباره دوستی، فقدان، و ارتباط بوده و هنوز هم با سادگی و دقت احساسی‌اش، مخاطبین را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

فیلم سینمایی Schindler’s List

صحبت درباره فیلم Schindler’s List کار دشواری است. به این دلیل که احتمالا هیچکس وجود ندارد که آن را دیده باشد و تاثیر آن را به خاطر نداشته باشد. هیچ کار دیگری از کارنامه اسپیلبرگ شامل چنین وزن و جدیتی نمی‌شود. داستان شخصیت اسکار شیندلر با بازی لیام نیسون (Lian Neeson)، یک تاجر آلمانی که در طول حوادث هولوکاست در جنگ جهانی دوم جان بیش از هزار یهودی را نجات می‌دهد به بالغانه‌ترین شکل ممکن در حرفه کاری اسپیلبرگ روایت شده است. این فیلمساز در این اثر از هر گونه تجمل اضافه دوری کرده تا داستانی سنگین، سرراست، دردناک اما ضروری را روایت کند.

تصمیم بر فیلمبرداری فیلم به صورت سیاه و سفید (به استثنای یک کت بچگانه قرمز رنگ) از هر گونه زیباشناسی دیگری فراتر می‌رود. این یک تصمیم روایی آگاهانه و عمیقا نمادگرایانه بوده که بینندگان را هر چه بیشتر به این واقعیت تاریخی نزدیک می‌کند. این فیلم مدت زمان طولانی داشته و تماشای آن نیز دشوار است و دقیقا به همین دلیل، تماشای آن امری ضروری به شمار می‌رود. به راحتی می‌توان اظهار داشت که در این فیلم اسپیلبرگ از یک سرگرمی‌ساز صرف فراتر می‌رود و خود را به عنوان فیلمسازی معرفی می‌کند که قادر است برخی از بزرگ‌ترین تراژدی‌های تاریخ را به شکلی هنرمندانه مدیریت نماید. از هر نظر فیلم سینمایی Schindler’s List نه تنها بهترین فیلم شخص استیون اسپیلبرگ بلکه میراث جاودانه او به شمار می‌رود.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

0 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments