سوالات مهمی که The Walking Dead هیچوقت به آنها پاسخ نداد
۷ بنبست بزرگ که طرفداران The Walking Dead را به شدت آزار میدهد
اگر سریال The Walking Dead را تماشا کرده باشید، احتمالا میدانید که روند آن درست مثل حرکت زامبیهای درونش کند بوده است. آنقدر کند که سریال با اینکه یکی از بهترین سریالهای سبک زامبی تاریخ است، گاهی کسلکننده و ملالآور میشد. اما جذابیت و کشش خاصی وجود داشت که چشمها را برای ساعتها به صفحه خیره نگه میداشت. اگرچه این سریال کند بود اما سوالات و ابهاماتی که درونش وجود داشت به سرعت بیشتر و بیشتر شدند؛ بدون اینکه پاسخ خاصی داشته باشند.
اگرچه داستان اصلی The Walking Dead پس از یازده فصل مهیج و بیرحامه به پایان رسید، اما این جهان همچنان با اسپینآفهای مختلف گسترش مییابد. این شاخههای فرعی جدید از فرنچایز، مخاطبان را همچنان مجذوب خود نگه داشته و در کنار معرفی مناظر، شخصیتها و تهدیدات جدید، روح تازهای به دنیای The Walking Dead دمیدهاند. با این حال، در میان تمام این اکتشافات تازه، سوالات بیپاسخ بسیاری از سریال اصلی وجود دارد. سوالاتی که فقط مطرح شدند، بدون اینکه پاسخی منطقی داشته باشند.
سوالات و ابهامات بیپاسخ دنیای The Walking Dead
این که آیا این سؤالات در اسپینآفهای آینده پاسخی خواهند یافت یا برای همیشه در تاریکی باقی میمانند، هنوز مشخص نیست؛ درست همانند سرنوشت انسانیت در جهانی که در محاصره مردگان قرار گرفته است. اما امیدواریم روزی که کارمان با دنیای مردگان تمام میشود، هیچ ابهامی در ذهنمان وجود نداشته باشد. اگر مشتاقید بدانید از چه ابهامی حرف میزنیم، در این مقاله همراه ما باشید. چون در ادامه، به هفت معمای بزرگ و حلنشده دنیای The Walking Dead میپردازیم.
سرنوشت جوامع بینالمللی در The Walking Dead چه شد؟
در حالی که بیشتر وقایع «The Walking Dead» در ایالات متحده رخ میدهد، حضور «دریل دیکسون» (Daryl Dixon) در اروپا باعث شد نگاه تازهای به تاثیر جهانی شیوع ویروس داشته باشیم. در فرانسه، نوعی زامبیهای جهشیافته دیده شد که رفتارهای متفاوتی نسبت به نمونههای قبلی داشتند، نکتهای که ذهن طرفداران را درگیر کرد.
این دیدگاه جهانی، امکانات جذاب و داستان بینظیری را به نمایش میگذارد که تاکنون بهطور عمده کاوش نشده است. آیا کشورهای خاصی به دلیل موقعیت جغرافیایی، تراکم جمعیت یا رویکردهای فرهنگی متفاوت در مواجهه با بحران، شرایط بهتری نسبت به دیگران داشتهاند؟ آیا جوامع ایزولهشده در جزایر یا نواحی کوهستانی دورافتاده توانستهاند جوامعی پایدار و عملگرایانه داشته باشند؟ ظهور انواع مختلف زامبیها در فرانسه این احتمال را مطرح میکند که شاید در دیگر مناطق جهان نیز تفاوتهای جالبی وجود داشته باشد. مثلا زامبیهایی سریعتر در برخی مناطق، زامبیهایی کاملاً بیحرکت در دیگر مناطق، یا حتی جوامعی که روشهای مؤثری برای مهار و کنترل زامبیها پیدا کردهاند.
این راز جهانی در این مورد حتی زمانی که روابط پیش از بحران کشورهای مختلف را در نظر میگیریم، بیشتر جذاب میشود. آیا هیچ دولتی به اندازه کافی زنده مانده بود تا شبکههای ارتباطی برقرار کند؟ آیا نیروهای نظامی تلاش کردهاند تا پاسخهای هماهنگ شدهای در سطح بینالمللی به بحران ارائه دهند؟ با توجه به اینکه سازمانهای بزرگ مانند «Commonwealth» و «Civic Republic Military» در آمریکا نشان دادهاند که سازمانهای بزرگی در این کشور باقی ماندهاند، طرفداران با این سؤال مواجهاند که چه قدرتهای معادل دیگری ممکن است در سراسر دنیا وجود داشته باشد که باید کشف شوند؟
آیا ریک و دریل دوباره به هم خواهند رسید؟
رابطه برادرگونه بین ریک گریمز و دریل دیکسون اساس عاطفی فصلهای اولیه سریال The Walking Dead را تشکیل میدهد. جدایی آنها پس از پرواز هلیکوپتر ریک در فصل 9 یکی از پرانتظارترین بازگشتها در این فرانچایز را به وجود آورد. لحظهای که طرفداران سالها منتظر دیدن آن بودهاند.
در حالی که سریال «The Ones Who Live» بالاخره ریک را به صفحه نمایش بازگرداند و او را با «میشون» (Michonne) دوباره متحد کرد، بازگشت او به دریل به عنوان مهمترین دستیار و همرزمش هنوز محقق نشده است. «نورمن ریداس» (Norman Reedus) علناً علاقهاش به برگزاری این دیدار را ابراز کرده است. هرچند هماهنگی میان اسپینآفهای مختلف چالشهای لجستیکی را ایجاد میکند. بار عاطفی چنین دیداری میتواند فوقالعاده باشد، بهویژه با در نظر گرفتن اینکه دریل هرگز جستجوی ریک را متوقف نکرد و همچنان اسلحهاش را به عنوان یادگاری از رابطهشان به همراه دارد.
با توجه به اینکه دریل در حال حاضر در حال سفر در فرانسه و انگلیس است در حالی که ریک به آمریکا بازگشته، فاصله جغرافیایی میان آنها غیرقابل عبور به نظر میرسد. با این حال، با توجه به علاقه فرانچایز به دیدارهای دراماتیک و اهمیت مرکزی این رابطه، بسیاری از طرفداران باور دارند که مسئولان سریال در نهایت باید این دو برادر را به هم بازگردانند. حتی شاید در یک رویداد کراساوور در آینده که میتواند بهعنوان نقطه اوج سفرهای هر دو شخصیت عمل کند.
از شیوع اولیه تا امروز چند سال گذشته است؟
زمانبندی در دنیای سریال The Walking Dead به طور فزایندهای پیچیده و مبهم شده است. بهویژه با اسپینآفهای مختلفی که در نقاط مختلفی از آخرالزمان در جریان هستند. در حالی که سریال Fear The Walking Dead آغاز روزهای شیوع ویروس را به نمایش گذاشت، اسپینآفهایی مانند The Walking Dead: Dead City و Daryl Dixon سالها پس از پایان سریال اصلی اتفاق میافتند.
این ابهام زمانی باعث شده است که تماشاگران برای درک اینکه چقدر از زمان سقوط جهان گذشته، با مشکل روبهرو شوند. آیا یک دهه گذشته؟ پانزده سال؟ بیست سال؟ پاسخ به این سوال میتواند درک ما از پیشرفت شخصیتها، تغییرات زیستمحیطی و فروپاشی تکنولوژی را تحت تاثیر قرار دهد. بدون یک خط زمانی روشن، سخت است که به تکامل جوامع یا چگونگی بازپسگیری مناطق شهری توسط طبیعت پی ببریم.
سوالی که بهویژه حائز اهمیت است، زمانی است که به بچههایی مانند «جودیت» (Judith) و «هرشل جونیور» (Hershel Jr.) فکر میکنیم که تنها جهانی خطرناک را بهعنوان واقعیت خود تجربه کردهاند. دیدگاههای آنها درباره جامعه میتواند بهطور قابل توجهی متفاوت باشد، بسته به اینکه آیا پنج سال از آخرالزمان را گذراندهاند یا پانزده سال. به همین ترتیب، نرخ فرسایش زیرساختها و منابع، از ساختمانهای فروریخته تا بنزین فاسد،ِ باید بهطور دقیقی گذر زمان را نشان دهد تا منطق داخلی دنیای سریال حفظ شود.
آیا Civic Republic Military در The Walking Dead شکستناپذیر است؟
ارتش جمهوری مدنی (CRM) به عنوان قدرتمندترین دشمن انسانی در دنیای The Walking Dead شناخته میشود. این ارتش برای اولین بار در سریال اصلی معرفی شد و در سریالهای World Beyond و The Ones Who Live بیشتر مورد بررسی قرار گرفت. این سازمان نظامی با بهرهمندی از منابع، تکنولوژی و نیروی انسانی بسیار فراتر از هر جامعهای است که تاکنون در دنیای Walking Dead شاهد بودهایم.
سوال درباره اینکه آیا CRM میتواند یا باید شکست بخورد، امکانات جذابی برای داستانگویی در آینده به وجود میآورد. در حالی که ریک و میشون در سریال The Ones Who Live با جنبههایی از این سازمان مواجه شدند، اما CRM عمدتاً دستنخورده باقی مانده است. به عنوان یک شرور ممکن برای کل دنیای این فرانچایز، سرنوشت نهایی CRM میتواند یک رشته مشترک در اسپینآفهای مختلف شود.
آنچه این معما را جذابتر میکند، ابهام اخلاقی CRM است. برخلاف شرورهای صرفاً بدخواهی مانند «گوورنر» (Governor) یا «نیگان» (Negan)، CRM واقعاً باور دارد که روشهای استبدادی آن برای بقا انسان ضروری است. منابع پیشرفته آنها ممکن است کلیدهایی برای درک یا مقابله با ویروس واکرها داشته باشد و نابودی کامل آنها میتواند عواقب فاجعهباری برای آینده بشریت داشته باشد. این پیچیدگی اخلاقی باعث میشود معمای CRM فراتر از سؤالات ساده درباره پیروزی یا شکست قرار گیرد.
ارتباط «لوران» (Laurent) با واکرها چیست؟
در سریال Daryl Dixon، «لوران» (Laurent) پسر جوانی معرفی میشود که ظاهراً ارتباط خاصی با واکرها دارد که گاهی باعث میشود واکرها بهطور متفاوتی نسبت به سایر انسانها به او واکنش نشان دهند. در طول فصل اول، این ارتباط مرموز سوالات مهمی درباره ماهیت ویروس واکرها و تکامل آن ایجاد کرد.
آیا لوران به نوعی مصون از ویروس است؟ آیا او ممکن است کلیدی برای درک یا حتی درمان ویروس باشد؟ با ادامه سریال Daryl Dixon در فصل سوم، بررسی طبیعت واقعی لوران میتواند بینشهای جدیدی در مورد مکانیزمهای اساسی تهدید مرکزی فرانچایز ارائه دهد. با این حال، چون لوران اکنون به آمریکا فرستاده شده و دریل و کارول در حال سفر به انگلستان هستند، به نظر میرسد این خط داستانی موقتا متوقف شده است.
ارتباط لوران با واکرها یکی از جذابترین افزودنیها به اسطورهشناسی این فرانچایز در سالهای اخیر است. اگر او واقعاً ویژگیهای بیولوژیکی منحصر به فردی داشته باشد، ممکن است به یک جزء مرکزی برای آینده دنیای The Walking Dead تبدیل شود. با این حال، از آنجا که داستان او فعلاً متوقف شده، طرفداران باید منتظر بمانند تا کشف کنند آیا تواناییهای او نمایانگر یک تکامل واقعی در واکرها است یا تنها رفتار تصادفی از سوی واکرها.
آیا درمانی برای ویروس واکر وجود خواهد داشت؟
امکان درمان ویروس در طول فرانچایز مطرح شده است، از ادعاهای اولیه اشتباه «یوجین» (Eugene) تا تحقیقات علمی که توسط «CRM» (Civic Republic Military) و گروههای دیگر انجام شده است. سریال World Beyond این مفهوم را با تمرکز روی امکانات تحقیقاتی که در حال کار روی ویروس هستند، دوباره معرفی کرد. در حالی که تحولات اخیر با لوران (Laurent) نشاندهنده احتمال دستاوردهای ایمنیشناسی است.
یک درمان میتواند بهطور بنیادینی دنیای The Walking Dead را متحول کند و بهطور بالقوه امکان بازسازی جامعه به شکل قبل از شیوع ویروس را فراهم آورد. این سوالات داستانی را بهوجود میآورد که آیا فرانچایز چنین تغییرات دراماتیکی را پذیرفته و جامعه را دوباره به حالت اولیه خود باز میگرداند؟ یا بهجای آن روی بقا در دنیایی که مردگان در آن زندگی میکنند، تمرکز خواهد کرد. توسعه درمان باعث ایجاد تعارضات جدیدی میشود که چه کسی شایسته دسترسی به آن است و چگونه این درمان در دنیای شکسته توزیع خواهد شد.
سوال درمان در نهایت نمایانگر امیدوارترین رشته در دنیای دیگری است که بیشتر با ناامیدی پر شده است. در حالی که فصلهای ابتدایی بیشتر روی بقا متمرکز بودند، داستانهای بعدی بهطور فزایندهای نشان میدهند که شاید بشریت روزی بتواند آخرالزمان را تحمل و یا حتی بر آن غلبه کند. آیا این امید به حقیقت خواهد پیوست یا همچنان یک ناامیدی دیگر باقی خواهد ماند که یکی از بزرگترین رازهای حلنشده در این فرانچایز است؟
درمان برای چه گروهی خواهد بود؟ مردهها یا زندهها؟
با توجه به شرایط جسمانی واکرها در دنیای The Walking Dead، بعید به نظر میرسد که درمانی برای بازگرداندن مردگان وجود داشته باشد. بسیاری از واکرها در طول زمان بخشهای زیادی از بدن خود را از دست دادهاند، بافتهای پوستی و عضلانیشان به شدت آسیب دیده یا به کلی از بین رفته است، و حتی چشمها، اندامهای داخلی و ساختارهای حیاتیشان تخریب شدهاند. در چنین شرایطی، حتی سالمترین واکرها نیز برای بازگشت به حالت انسانی نیاز به مداخلات پزشکی بسیار پیچیده و فوقالعاده پرهزینه خواهند داشت؛ فرآیندی که در دنیای آخرالزمانی و بیثبات سریال، عملاً غیرممکن به نظر میرسد.
بر این اساس، واکسینه کردن انسانهای زنده برای جلوگیری از تبدیل شدن به واکر، بسیار منطقیتر و واقعبینانهتر از درمان مردگان خواهد بود. بازگرداندن مردهها به زندگی، نه تنها از لحاظ علمی و پزشکی فوقالعاده دشوار است، بلکه با تصویری که سریال از زامبیها به نمایش گذاشته، به کلی از منطق داستانی فاصله میگیرد. بنابراین اگر در آینده این فرانچایز از «درمان» صحبت شود، منطقیترین سناریو این خواهد بود که واکسنهایی برای محافظت از انسانهای سالم توسعه یابد. واکسنهایی که از همان ابتدا مانع از بروز فاجعهای دیگر شوند، نه اینکه مردگان پوسیده و ازبینرفته را دوباره به حیات بازگردانند.
شیوع ویروس در The Walking Dead چگونه آغاز شد؟
مبدا ویروس واکر همچنان بزرگترین راز در دنیای The Walking Dead است. سریال World Beyond با صحنهای پس از تیتراژ که به یک مرکز تحقیقاتی فرانسوی اشاره داشت، چند نکته را فاش کرد. اما از تأیید علت اصلی اجتناب کرد. این صحنه نشان میدهد که ممکن است دانشمندان فرانسوی مسئول ایجاد یا تسریع انواع ویروس واکر باشند.
درک نحوه شروع آخرالزمان میتواند زمینه حیاتی برای تمام فرانچایز فراهم کند. آیا این ویروس یک جهش طبیعی بوده است؟ آیا یک سلاح بیولوژیکی بوده یا چیزی کاملاً متفاوت؟ نمایش به ارتباطات با مراکز تحقیقاتی و سازمانهای دولتی مانند CRM اشاره داشته، اما هنوز پاسخهای قطعی ارائه نکرده است. برای سریالی که تقریباً تمامی جنبههای بقا پس از آخرالزمان را کاوش کرده، این سوال بنیادین به طرز عجیبی بیپاسخ مانده است.
راز منشا ویروس تنها یک کنجکاوی ساده نیست؛ این سوال از وزن فلسفی قابل توجهی برخوردار است. اگر ویروس ناشی از آزمایشات انسانی باشد، این موضوع آخرالزمان را به یک هشدار جدی در مورد پیامدهای پیشرفتهای بیرویه علمی و دستدرازی به قلمروهای ممنوعه تبدیل میکند. حتی اگر به طور طبیعی به وجود آمده باشد، نشاندهنده آسیبپذیری ذاتی بشر در برابر نیروهای طبیعت خواهد بود. پاسخ به این سوال به طور بنیادین نحوه تفسیر تماشاگران از تمهای نمایش، از جمله تمدن، طبیعت انسانی، و ظرفیت ما برای نابودی و تابآوری در برابر فاجعه را شکل میدهد. به همین دلیل این سوال یکی از عمیقترین و حلنشدهترین سوالات در دنیای The Walking Dead است.
جمعبندی؛ ابهامات بیپاسخ The Walking Dead
دنیای The Walking Dead مملو از رازهایی است که همچنان طرفداران را مجذوب خود کرده است. با وجود اسپینآفهای متعدد و توسعهی جهان داستانی، برخی از مهمترین سوالات بیپاسخ باقی ماندهاند. آیا در پروژههای آینده پاسخهایی خواهیم یافت یا این معماها برای همیشه در دل دنیای مردگان زنده باقی خواهند ماند؟ یک چیز قطعی است؛ طرفداران همچنان با اشتیاق، داستانهای جدید این جهان پررمزوراز را دنبال خواهند کرد.
آیا شما هم با سری The Walking Dead و اسپینآفهای متعددش، به ابهامات خاصی برخوردهاید؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید