معرفی صحنههای فیلمهای Thor که مستقیماً از دل کمیک بوکها آمدند
در این مقاله به مرور صحنههای فیلمهای Thor میپردازیم که دست اندرکاران برای ساخت آنها مستقیماً از کمیک بوکها الگو گرفتند.
مارول از زمان شکل گیری فرنچایز Marvel Cinematic Universe تاکنون چهار فیلم اختصاصی ثور را ساخته است. اگر از جنبه کیفیت به آنها نگاه کنیم، دو قسمت اول چندان قابل دفاع نبودند. قسمت سوم به لطف تایکا وایتیتی (Taika Waititi) به یکی از بهترینها تبدیل شد و اگرچه برای قسمت چهارم بازگشت، این اثر افت شدیدی را تجربه کرد. بطوری که همکاری مجدد وایتیتی و مارول در آینده کاملاً بعید بنظر میرسد.
با وجود فراز و نشیبهای زیاد، فیلمهای Thor لحظات به یادماندنی کم نداشته و برخی از آنها مستقیماً از صفحات کمیک بوکهای مارول اقتباس شدهاند. خدای آذرخش از دیرباز یکی از شخصیتهای غنی از لحاظ اسطوره شناسی و قدرت در دنیای مارول بوده است؛ شخصیتی که ترکیبی از اسطورههای نورس و دههها روایت حماسی در کمیک بوکها است. بنابراین جای تعجب نیست که بسیاری از صحنههای فیلمهای ثور در MCU مستقیماً از کمیک بوکها برگرفته شدهاند.
دنیای سینمایی مارول بارها ادای احترام مستقیمی به پنلها و خطوط داستانی کلاسیک کرده است. این لحظات نه تنها برای طرفداران قدیمی هیجان انگیز هستند، بلکه با زنده کردن تصاویر نمادین کمیک بوکها در قالبی سینمایی، به تثبیت میراث شخصیت محبوبش کمک میکند. چه صحبت از فداکاریهای دراماتیک باشد، چه نبردهای خدایان یا دگرگونیهای حماسی، MCU ثابت کرده ریشههای خود را هرگز فراموش نمیکند.
در ادامه به معرفی صحنههای فیلمهای Thor میپردازیم که از پنلهای کمیک بوکها الهام گرفته شدهاند.

تبعید به زمین
یکی از لحظات سرنوشت ساز و بنیادین در روایت خاستگاه شخصیت ثور، زمانی رقم میخورد که اودین پدر همه ایزدان تصمیم میگیرد برای تنبیه غرور و تکبر پسرش، او را از قدرتهای الهیاش محروم کند و به زمین بفرستد. این تصمیم نه تنها تبلوری از خرد اودین به عنوان فرمانروای آسگارد است، بلکه نقش مهمی در شکل گیری هویت ابرقهرمانانه ثور ایفا میکند. این خط داستانی کلاسیک به شکلی وفادارانه و هنرمندانه در نخستین فیلم Thor از دنیای سینمایی مارول بازآفرینی شده است؛ جایی که ثورِ مغرور و سرکش، ناگهان خود را بدون چکش معروفش، یعنی میولنیر در میان انسانهای فانی مییابد و ناچار است زندگی را از منظری کاملاً زمینی و انسانی تجربه کند.
در یکی از پنلهای شماره ۱۵۹ کمیک بوک Thor، اودین و ثور را میبینیم که بر فراز زمین شناورند و درباره ماجراهای نخستین ثور در زمین گفتگو میکنند. در هر دو نسخه، ثور باید شایستگی خود را برای بازپسگیری مقام خداییاش به اثبات برساند و از رنجها، فروتنی را یاد بگیرد. این لحظهای کلیدی است که شخصیت او را تعریف کرده و پلی بین جهان ایزدی و انسانی میسازد. اگرچه بازسازیِ دقیقِ پنل به پنل انجام نشده، هر دو روایت خاستگاه ثور را به عنوان یک خدای تبعیدشده و بیپروا به تصویر میکشند.

آسگارد در آستانه نابودی
نابودی آسگارد که با نام رگناروک شناخته میشود، یکی از فاجعهبارترین رویدادها در تاریخ کمیک بوکهای ثور محسوب میشود. داستانِ منتشر شده در شمارههای ۸۰ تا ۸۵ (۲۰۰۴)، با نویسندگی مایکل اِیون اومینگ و تصویرگری آندره آ دی ویتو، تصویری تاریک و اسطورهای از پایان روزگار خدایان نورس ارائه میدهد. بخش عمدهای از این روایت در Thor: Ragnarok اقتباس شده است. هرچند لحن فیلم مقداری کمدیتر است، بسیاری از نقاط عطف داستانی را مستقیماً از این خط کمیک بوک وام گرفته است.
نابودی نهایی آسگارد شاید مهمترین لحظه باشد اما جستوجوی ثور برای درک حقیقت و رویارویی او با چرخه هلاکتِ آسگارد هم بازتابی از این داستان است. در هر دو نسخه کمیک و فیلم، ثور متوجه میشود نجات قومش مستلزم رها کردن سرزمینی است که آن را خانه مینامند. با سقوط آسگارد، مردم آن زنده میمانند و آسگارد نو را بنیان میگذارند. برداشت دنیای سینمایی مارول رنگ و رویی متفاوت دارد اما پیام اصلی و تصاویر آن ریشه در صفحات کمیکی دارد.

لوکی تخت پادشاهی آزگارد را تصاحب میکند
تصاحب تخت پادشاهی آسگارد توسط لوکی، یک خط داستانی تکراری در کمیک بوکهای مارول به شمار میرود و برای به تصویر کشیدن آن روی پرده نقرهای، از شماره یک کمیک بوک Loki (محصول سال ۲۰۰۴) الهام گرفته شد. در این شماره که به بررسی درونیات شخصیت میپردازد، لوکی به چیزی که همیشه آرزویش را داشت دست مییابد: حکمرانی بر آسگارد. با این حال، پیروزی برای او رضایت چندانی به همراه ندارد. این اتفاق را در فیلم Thor: The Dark World شاهد هستیمِ جایی که لوکی مرگ خود را جعل میکند و در قالب اودین ظاهر شده و با ظاهری پیروزمندانه بر تخت مینشیند. تصویر لوکی با ردای سلطنتی آسگاردی، به طرز چشمگیری شبیه به جلد و حال و هوای کمیک بوک مزبور است.
این نمایش به خوبی تعارض همیشگی لوکی میان بلندپروازی و پوچگرایی را به تصویر میکشد. کمیکهای قدیمیتر مانند شمارههای ۱۷۵ تا ۱۷۷ مجموعه Thor هم حکمرانی لوکی بر آسگارد را نشان دادهاند. اما مجموعه سال ۲۰۰۴ بود که برای اولین بار به جنبههای انسانی شخصیت محبوب پرداخت؛ رویکردی که دنیای سینمایی مارول به خوبی از آن الهام گرفت. پیروزیهای شیطنت آمیز، موفقیتهای تلخ و شیرین و کشمکشهای هویتی لوکی همگی مستقیماً از این منبع اقتباس شدهاند و مارول به این شخصیت، پرداخت پیچیدهای را ارائه کرده که شایستهاش بود.

نبرد ثور و هالک
ثور و هالک بارها در کمیکهای مارول با یکدیگر جنگیدهاند اما رویارویی خشن آنها در فیلم Thor: Ragnarok از برخی از شدیدترین نبردهای صفحات کمیک الهام گرفته است. یکی از اصلیترین منابع الهام، شماره ۱۰ کمیک بوک The Defenders (محصول ۱۹۷۳) است که در آن دو ابرقهرمان محبوب مارول در آزمونی با هم درگیر میشوند. منبع قابل توجه دیگر شماره ۳۰۰ کمیک بوک The Incredible Hulk است که در آن هالکی تهی از عقل در برابر دنیای مارول از جمله ثور قرار میگیرد.
دنیای سینمایی مارول به شدت از این لحظات الهام گرفته است. بارزترین نمونه این الهام گیری در صحنه نبرد آرنا دیده میشود؛ جایی که ثور با دوست کاریاش روبرو میشود. شدت ضربات، تلاش ثور برای رسیدن به انسانیت درون هالک و شکوه بصری صحنه، همگی حس و حال پنلهای کلاسیک کمیک را تداعی میکنند. هم در کمیک و هم در فیلم، این نبرد صرفاً درباره قدرت نیست، بلکه درباره درک جنبه هیولایی هر یک از این ابرقهرمانان است. دنیای سینمایی مارول این پویایی را با احترام و انرژی انفجاری به تصویر کشیده است.

ملاقات با خدایی مرده
در فیلم Thor: Love and Thunder، لحظه تامل برانگیزی وجود دارد که ثور و کورگ با جسد یک خدای عظیم الجثه به نام فالیگر مواجه میشوند. این صحنه بازسازی دقیقی از یک پنل در شماره ۳ کمیک بوک Thor: God of Thunder اثر جیسون آرون و اساد ریبیچ است. در هر دو نسخه، ثور بر فراز یک صخره ایستاده و به این جانور غول پیکر خیره شده است. در نسخه کمیک، تصویر جسد بیجان فالیگر که روی زمین قرار دارد، یکی از تأثیرگذارترین تصاویر داستان پردازی مدرن ثور محسوب میشود. دنیای سینمایی مارول این پنل را با دقتی حیرتآور بازآفرینی کرده است.
زاویه دید، پالت رنگی و طراحی خدای مرده، همگی کاملاً مشابه نسخه کمیک بوک هستند. این لحظه قدرتمند، هم خطر گور قصاب خدایان را برجسته میکند و هم زمینه را برای روایتی حماسیتر و کیهانی فراهم میسازد. این صحنه همچنین نشاندهنده تغییر جهت فرنچایز به سمت پرسشگری خدایان درباره هدف و آسیب پذیریهایشان است. این تم محوری از داستانهای تاثیرگذار جیسون آرون اقتباس شده که فیلم با دقتی بصری و عاطفی آن را به تصویر کشیده است.

آخرین نبرد اسکرج
صحنه پایانی اسکرج در فیلم Thor: Ragnarok یکی از وفادارانهترین اقتباسهای غیرمنتظره دنیای سینمایی مارول از کمیک بوکها محسوب میشود. در این فیلم، اسکرج با استفاده از دو تفنگ ام ۱۶فداکاری کرده و از فراریهای آسگارد در برابر ارتش مردگان هلا محافظت میکند و در اوجی از رستگاری جان میبازد. این لحظه مستقیماً از شماره ۳۶۲ کمیک بوک The Mighty Thor اثر والت سیمونسون الهام گرفته شده است. در نسخه کمیک هم اسکرج به همین شکل در پل گیالربرو، با انبوهی از دشمنان میجنگد تا به دیگران فرصت فرار بدهد.
پنل معروف کمیک بوک که اسکرج را در حال شلیک با دو تفنگ در برابر خیل عظیم دشمنان نشان میدهد، به نمادی تبدیل شده و فیلم این صحنه را تقریباً نما به نما بازسازی کرده است. نسخه سیمونسون، اسکرج را به عنوان چهرهای تراژیک تصویر میکند که سرانجام در مرگ به شرافت دست مییابد و دنیای سینمایی مارول هم این بار عاطفی را به خوبی منتقل کرده است. در پایان هر دو روایت، از اسکرج نه به خاطر شکستهایش، بلکه به دلیل قهرمانیهایش یاد میشود. این داستان رستگاری در هر دو رسانه بهطرز چشمگیری تاثیرگذار است. نسخه سینمایی نمونهای عالی از این است که چگونه دنیای مارول با وفاداری به میراث کمیک بوکها، یک شخصیت فرعی را به اوج میرساند.

جین فاستر به ثور توانا تبدیل میشود
تبدیل جین فاستر به ثور شکست ناپذیر در فیلم Thor: Love and Thunder در کمیک بوکهای اصلی و فرعی (متعلق به جهانهای موازی) ریشه دارد. اولین ظهور این ایده در شماره ۱۰ کمیک بوک What If دیده شد؛ جایی که جین به جای دونالد بلیک، چکش را کشف میکند و به «ثوردیس» تبدیل میشود. این روایت در ابتدا فقط یک داستان تک جلدی از دنیاهای موازی بود اما پایهای برای داستانهای آینده شد. این ایده سالها بعد در شماره ۱ کمیک بوک Thor (محصول سال ۲۰۱۴) به داستان اصلی راه یافت. در این نسخه، جین که با سرطان دست و پنجه نرم میکرد، پس از آنکه ثور اصلی در ماجرای گناه نخستین شایستگی خود را از دست داد، به طور مخفیانه به ثور جدید تبدیل شد.
فیلم سینمایی هم روح داستان و هم برخی عناصر طرح این کمیکها را اقتباس کرده است. قهرمانی جین، دگردیسی پرتنش او و رمز و راز هویت ثور جدید، همگی با وفاداری از داستانهای جیسون آرون الهام گرفته شدهاند. چالش دوگانه جین (نبرد با خدایان درحالی که با یک بیماری لاعلاج میجنگد) و در نهایت مرگ قهرمانانهاش، به داستان عمقی غمگینانه میبخشد. نسخه سینمایی مارول هم توانمندی فیزیکی او و هم آسیب پذیری عاطفیاش را به تصویر کشیده است. این اقتباس، آن تحول انقلابی در اسطوره ثور را با احترام و الهام بخشی مناسب به تصویر کشید.

اودین به خواب میرود
خواب اودین (Odinsleep) دورهای از خواب عمیق و آیینی است که در آن اودین، پدر همه ایزدان، باید برای بازسازی و تجدید نیروی ایزدیاش از جهان بیداری کناره گیری کند. این مفهوم به یکی از عناصر حیاتی در اسطوره شناسی شخصیت Thor تبدیل شده و هم در کمیک بوکها و هم در فیلمهای سینمایی حضور پررنگی داشته است. نخستین بار در شماره ۱۱۸ از مجموعه Journey Into Mystery بود که خوانندگان با این آیین اسرارآمیز و پرمخاطره آشنا شدند؛ زمانی که اودین به شدت آسیب پذیر شده، به خوابی عمیق فرو میرود تا قدرت الهی خود را بازیابی کند.
این ایده بعدها در اولین فیلم Thor از دنیای سینمایی مارول بازآفرینی شد؛ جایی که اودین پس از تصمیمی بزرگ وارد خواب اودین میشود و در نتیجه، آسگارد را بدون رهبر رها میسازد. این خلا قدرت به لوکی فرصت میدهد تا نقشههای خود را برای تصاحب تاج و تخت پیاده کند و توازن نیروها در قلمرو ایزدان به شدت به هم میریزد. در هر دو نسخه (چه کمیک و چه فیلم) خواب اودین نه تنها یک پدیده جسمانی یا عرفانی است، بلکه به عنوان عاملی مهم در پیشبرد داستان عمل میکند؛ عنصری که توازن قدرت را بر هم میزند و قهرمانان و خائنان را مجبور میسازد وارد میدان شوند.
فیلم Thor، این خواب مقدس را با جلوههای بصری چشم نواز و نمادین مثل نور طلایی و فضای وهم آلود نشان میدهد اما در لایههای زیرین داستان، این پیام نهفته است که حتی خدایان هم برای حفظ نظم کیهانی به استراحت نیاز دارند. خواب اودین یکی از آن نمونههای درخشان است که نشان میدهد چگونه دنیای سینمایی مارول از مفاهیم کلاسیک و گاهی کمتر شناخته شده در اسطورهشناسی کمیک بوکها بهره میگیرد تا جهانی سینمایی خلق کند که هم اصالت دارد و هم تازگی. فیلم Thor اقتباس دقیقی از داستان کمیک بوک نیست اما شباهتهای ساختاری و مفهومی آن به روشنی نشان دهنده وفاداریاش به ریشههای مارولی است.
در صورتی که شما هم صحنهای را به یاد دارید که مستقیماً از کمیک بوکهای ثور الهام گرفته شده باشد، آن را با دیگر کاربران وب سایت سرگرمی به اشتراک بگذارید.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید