ترمیناتور یکی از مهمترین و پرطرفداران فرنچایزهای اکشن و علمی تخیلی است. از همین رو، قصد داریم در قالب یک مقاله به مرور دانستههایمان از Terminator بپردازیم.
امکان ندارد از علاقهمندان به فیلمهای اکشن باشید و نام ترمیناتور به گوشتان نخورده باشد؛ فرنچایزی که به واسطهی حضور آرنولد شوارتزنگر، شخصیتپردازی کمنقص سارا کانر و صحنههای اکشن نفسگیرش به محبوبیت بالایی در سراسر جهان دست یافت. در این بین، نباید از ایدهی ناب جیمز کامرون برای به تصویر کشیدن یک آخرالزمان رباتی و نقش هوش مصنوعی (اسکاینت) در شکلگیری چنین سرنوشتی برای بشریت غافل شد.
ترمیناتور شامل شش فیلم مختلف میشود که طی چهار دههی گذشته به سینما آمدهاند. به غیر از دو فیلم ابتدایی که توسط جیمز کامرون کارگردانی شده بود، باقی فیلمها چندان در دستیابی به فروش بالا یا دریافت بازخوردهای مثبت موفق نبودهاند. این موضوع به مرور زمان بدبینیای را در مخاطبان نسبت به فیلمهای جدید Terminator به وجود آورد. تا جایی که Terminator: Dark Fate علیرغم دریافت بازخوردهای قابلقبول از سوی کارشناسان حتی نتوانست هزینههای ساخت و بازاریابی را برگرداند.
در این مقاله قصد داریم به نحوهی شکلگیری ایدهی ترمیناتور، خلاصهی داستان فیلمها، معرفی شخصیتهای مهم و همچنین آیندهی این فرنچایز بپردازیم.
فهرست مطالب
فرنچایز ترمیناتور چگونه شکل گرفت؟
جیمز کامرون در جریان اکران Piranha II: The Spawning در ایتالیا برای مدتی مریض شد. در همین بازهی زمانی، یک بار کابوس دید که یک نیمتنهی فلزی چاقوی آشپزخانه را به دست گرفته و خودش را روی زمین میکشد. او که سالها قبل تحت تاثیر Halloween محصول سال ۱۹۷۸ میلادی قرار گرفته بود، تصمیم میگیرد فیلمی اسلشر با محوریت یک ربات بسازد اما مدیر برنامههایش با چنین ایدهای مخالفت میکند. او که نظر مثبتی نسبت به بازخورد مدیربرنامههایش نداشته، او را اخراج میکند.
جیمز کامرون پس از بازگشت به آمریکا، به ملاقات رندال فریکز رفته و به کمک او طرح اولیهی ترمیناتور را مینویسد. کامرون با گرفتن ایدههایی از سریال The Outer Limits، فیلم The Driver و فیلم Mad Max 2 طرح اولیه را تکمیل کرده و در اختیار بیل ویشر قرار داد تا آن را به فیلمنامه تبدیل کند. نسخهی ابتدایی فیلمنامهی Terminator شامل ارسال تی-۸۰۰ و تی-۱۰۰۰ به گذشته میشد اما از آنجایی که تکنولوژیهای آن زمان برای به تصویر کشیدن تی-۱۰۰۰ مناسب نبودند، به اجبار از داستان حذف شد.
گیل آن هرد که به عنوان تهیهکننده در سینما فعالیت میکرد، به پروژهی جیمز کامرون علاقه نشان داد و نهایتا امتیاز ساختش را با پرداخت تنها یک دلار خریداری کرد. البته در قرارداد ذکر شده بود هرد تنها در صورتی میتواند فیلمنامهی Terminator را به یک اثر سینمایی تبدیل کند که کامرون روی صندلی بنشیند. بدین ترتیب، اولین فیلم از فرنچایز ترمیناتور ساخته و روانهی سینماها شد.
خلاصهی داستان فیلمهای ترمیناتور
در این بخش خلاصهی فیلمهای ترمیناتور را به صورت جداگانه مرور میکنیم.
داستان فیلم The Terminator
کارگردان: جیمز کامرون
سال اکران: ۱۹۸۴
بودجه: ۶ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار
میزان فروش: ۷۸ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار
داستان اولین فیلم در لس آنجلس و سال ۱۹۸۴ میلادی جریان دارد. یک قاتل سایبرگ به نام ترمیناتور از سال ۲۰۲۹ به گذشته آمده، چهار مرد را کشته و سپس لباس و سلاحهایشان را برمیدارد. در همین حین، یک انسان سرباز به نام کایل ریس از همان سال به گذشته میآید. فیلم سپس تمرکز خود را روی آنتاگونیست میگذارد که از طریق دفترچهی تلفن دختران جوانی با نان سارا کانر را یافته و به قتل میرساند. او نهایتا به آخرین شخص به نام سارا کانر میرسد که در یک کافه حضور دارد. ترمیناتور سعی میکند سارا را به قتل برساند اما کایل سر رسیده و او را نجات میدهد. کایل و سارا سپس یک خودرو دزدیده و فرار میکنند. مطابق انتظار، ترمیناتور دست به اقدام مشابهی زده و به واسطهی یک خودروی پلیس به تعقیبشان میپردازد.
کایل ریس و سارا کانر در جریان تعقیب و گریز وارد یک پارکینگ طبقاتی شده و برای مدتی پنهان میشوند. در همین بین، دیالوگهایی بین آنها رد و بدل میشود. کایل فاش میکند در آینده یک هوش مصنوعی به نام اسکاینت توسط شرکتی به نام سایبرداین سیستمز ساخته میشود. این هوش مصنوعی مدتی بعد از کنترل خارج شده و یک جنگ هستهای علیه انسانها راه میاندازد. جان که فرزند سارا است، بازماندگان انسانی را متحد کرده و جنبش مقاومت علیه رباتها را شکل میدهد. به لطف تصمیمگیریهای کایل، جنبش مقاومت در آستانهی پیروزی قرار داشته و رباتها سرنوشتی جز نابودی ندارند. در چنین شرایطی، اسکاینت یک ربات قاتل تحت عنوان ترمیناتور به گذشته میفرستد تا سارا را کشته و از تولد جان و شکلگیری جنبش مقاومت جلوگیری کند. کایل همچنین میگوید ربات قاتل از سری ۱۰۱۰ بوده که اسکلت فلزی بسیار قدرتمندی داشته و ظاهری انسانی دارد. پس از اتمام جملات، سارا از کایل میپرسد آیا او میتواند ربات را شکست دهد یا خیر. کایل هم میگوید از این بابت مطمئن نیست.
با گذشت مدت کوتاهی از اتمام مکالمهی کایل ریس و سارا کانر، ترمیناتور آن دو را پیدا کرده و همین اتفاق، منجر به یک تعقیب و گریز دیگر میشود. سارا و کایل نهایتا دستگیر شده و برای بازجویی به ادارهی پلیس برده میشوند. ربات قاتل که هنوز ماموریت خود را به اتمام نرسانده، پس از تعمیر بخشهای مختلف خود، سلاحها را داشته و راهی ادارهی پلیس میشود. پس از راه انداختن حمام خون، سعی میکند سارا را بیاید اما او به همراه کایل فرار میکند. آن دو پس از اینکه مطمئن میشوند ترمیناتور فعلا در تعقیبشان نیست، در یک متل ساکن میشوند. سارا و کایل در آنجا تجهیزاتی که فکر میکنند برای نابود کردن ربات نیاز دارند را ساخته و برای تقابل بعدی آماده میشوند. کایل همچنین در این بخش از داستان فاش میکند از مدتها قبل عاشق سارا بوده و حتی عکسی از او را همیشه همراه خود دارد. بیان این جملات باعث شکلگیری علاقهای دو طرفه میشود.
قاتلی در قامت یک مادر دلسوز
بعد از اینکه کایل ریس برای خرید متل را ترک کرد، سارا کانر با مادرش تماس گرفت تا برای مدت کوتاهی با او صحبت کرده و بگوید جای هیچ گونه نگرانیای نیست. سارا در ابتدا نمیخواهد مخفیگاهش را لو دهد اما به اصرار مادرش شمارهی تلفن محل اقامتش را میگوید. پس از اتمام مکالمه مشخص میشود فرد پشت تلفن ترمیناتور بوده که مادر سارا را کشته و جایش صحبت میکرد. او قابلیت تغییر صدا دارد. ربات قاتل همچنین از شمارهی تلفن استفاده کرده و مخفیگاه شخصیتهای اصلی داستان را یافته و مدت کوتاهی بعد به آنجا حمله میکند. هر چند، کایل و سارا موفق میشوند سوار یک وانت پیکاپ شده و متل را ترک کنند. مطابق انتظار، ترمیناتور سوار یک موتور شده و به تعقیبشان میپردازد. در جریان تعقیب و گریز، کایل سعی میکند بمبهای دستساز را انداخته و جلوی آنتاگونیست را بگیرد اما گلوله خورده و زخمی میشود. در پی این اتفاق، سارا وانت را به موتور نزدیک میکند که این اقدام، سرنگونی موتور و وانت را به همراه دارد.
ترمیناتور که دست بردار نیست، سوار یک تانکر سوخت شده و سعی میکند کایل ریس و سارا کانر را زیر بگیرد اما موفق نمیشود. آن دو که با پای پیاده فرار میکنند، یک نقشه چیده و باعث انفجار تانکر میشود. برخلاف چیزی که گمان میکنند، ترمیناتور همچنان فعال بوده و از دل آتش بیرون میآید اما اینبار به شدت صدمه دیده و تنها اسکلت فلزیاش دیده میشود. شخصیتهای اصلی که چارهای ندارند، وارد یک کارخانه شده و آنجا به مقابله با ربات قاتل میپردازند؛ رباتی که نهایتا داخل دستگاه پرس هیدرولیک قرار گرفته و نابود میشود. البته در جریان این اتفاقات کایل ریس کشته میشود. داستان سپس چند ماه بعد را به نمایش میگذارد. سارا باردار بوده و مشغول سفر در کشور مکزیک است. او همچنین نوارهای کاستی را برای فرزند به دنیا نیامدهاش ضبط میکند تا بداند چه سرونوشتی در انتظارش قرار دارد.
داستان فیلم Terminator 2: Judgment Day
کارگردان: جیمز کامرون
سال اکران: ۱۹۹۱
بودجه: ۱۰۲ میلیون دلار
میزان فروش: ۵۲۰ میلیون دلار
فیلم در سال ۱۹۹۵ میلادی جریان دارد. جان کانر در لس آنجلس سکونت داشته و به همراه والدین رضاعی خود زندگی میکند. سارا کانر به خاطر تلاش برای بمبگذاری در یک مرکز تولید کامپیوتر در یک بیمارستان روانی به سر میبرد اما قبل از این اتفاق، فرزندش را برای فرماندهی جنبش مقاومت انسانی علیه اسکاینت آماده کرده بود. اسکاینت، یک هوش مصنوعی است که پس از دریافت کنترل کامل موشکهای هستهای ایالات متحدهی آمریکا، در تاریخ ۲۹ آگوست سال ۱۹۹۷ میلادی تمامی موشکها را علیه اهداف انسانی شلیک میکند تا بشریت را از بین ببرد. این تاریخ در آینده تحت عنوان روز داوری شناخته میشود.
در سال ۲۰۲۹ میلادی، اسکاینت یک ربات قاتل را به گذشته میفرستد تا جان کانر را به قتل برساند. این ترمیناتور از مدل تی-۱۰۰۰ است که به واسطهی فلز مایع ساخته شد. از همین رو، میتواند با لمس هر انسانی، به شکل و شمایل او در بیاید. تی-۱۰۰۰ همچنین قادر است دست خود را به شکل هر ابزار کشندهای که بخواهد دربیاورد. این Terminator پس از رسیدن به گذشته، یک افسر پلیس را کشته و هویت او را برای خود میگیرد. سپس از کامپیوتر پلیس استفاده کرده و آدرس جان را مییابد. در همین بین، نسخهی آیندهی جان کانر یک مدل ۱۰۱ (همان مدلی که در فیلم اول سعی داشت سارا کانر را به قتل برساند) را به گذشته میفرستد تا جلوی تی-۱۰۰۰ را بگیرد. اینطور که به نظر میرسد، انسانها در آینده موفق شدند یک ربات از سری ۱۰۱۰ را یافته و سپس برنامهنویسیهایش را تغییر دهند تا به جای قتل، به حفاظت از جان بپردازد.
ترمیناتور و مدل تی-۱۰۰۰ در حالی که داخل یک فروشگاه بزرگ دنبال جان کانر میگردند با یکدیگر مواجه شده و اولین درگیری میانشان شکل میگیرد. پس از این اتفاق، شاهد یک تعقیب و گریز هستیم که در نهایت، ترمیناتور و جان موفق میشوند فرار کنند. پس از اینکه مطمئن شدند ربات قاتل آنها را گم کرده است، جان پیشنهاد میدهد به سراغ مادرش رفته و او را نجات دهند؛ زیرا ممکن است تی-۱۰۰۰ سعی کند او را گروگان بگیرد. ترمیناتور در ابتدا نمیپذیرد اما جان موفق میشود او را متقاعد کند؛ زیرا Terminator به گونهای برنامهریزی شده که باید از دستورات جان پیروی کند. آن دو به بیمارستان رفته و در حالی که سارا سعی دارد از تاسیسات فرار کند، با او مواجه میشوند. سارا در ابتدا تمایلی به همکاری با ترمیناتور ندارد؛ زیرا برایش یادآور رباتی است که باعث مرگ جان ریس شد اما پس از اینکه متوجه میشود جان را همراهی میکند، نظرش را تغییر میدهد. در همین حین، سه شخصیت اصلی با تی-۱۰۰۰ مواجه میشوند اما نهایتا فرار میکنند.
وداعی تلخ
پس از اتمام تعقیب و گریز، ترمیناتور اطلاعاتی را دربارهی تاریخچهی اسکاینت در اختیار سارا و جان کانر قرار میدهد. با شنیدن جملات، سارا متوجه میشود فردی که مستقیما باعث خلق و راهاندازی این هوش مصنوعی میشود، یکی از مهندسان Cyberdyne Systems به نام مایلز بنت دایسون است. او در حال حاضر روی یک ریزپردازنده کار میکند که قدرت پردازشیاش پایه و اساس اسکاینت خواهد بود. سارا پس از اینکه دربارهی اسکاینت و نحوهی ساختش میفهمد، تصمیم میگیرد به همراه جان به مکزیک فرار کند. سارا پس از رسیدن به مقصد، کابوسی دربارهی روز داوری و مرگ میلیاردها انسان میبیند. این اتفاق نظرش را تغییر داده و تصمیم میگیرد جلوی روز داوری را بگیرد. از همین رو، قصد دارد دایسون را به قتل برساند تا جلوی ساخت هوش مصنوعی گرفته شود. شخصیتهای اصلی پس از گرفتن سلاحهایی که فکر میکنند نیاز دارند، به آمریکا بازمیگردند.
سارا، خانهی مایلز بنت دایسون را پیدا کرده و سعی میکند از راه دور هدف خود را بکشد اما در نتیجهی یک اتفاق، مایل از تیراندازی جان سالم به در میبرد. سارا که چارهی دیگری ندارد، وارد خانه شده و پس از شلیک گلوله به بازوی هدف، تصمیم میگیرد کار را جلوی همسر و فرزندش تمام کند اما قادر به انجامش نیست. در همین بین، ترمیناتور و جان سر رسیده و سعی میکنند اوضاع را آرام کنند. پس از آن، ترمیناتور ثابت میکند یک ربات بوده و دربارهی اسکاینت توضیحاتی میدهد تا مایلز را از طبعات اقداماتش مطلع کند. او که متقاعد شده، تصمیم میگیرد به سه شخصیت اصلی داستان کمک کند تا وارد Cyberdyne Systems شده و ریزپردازنده را نابود کنند. آنها با موفقیت وارد ساختمان شده، پردازنده و بازوی رباتیک را یافته و تمام آنجا را بمبگذاری میکنند. در همین حین، پلیس سر میرسد. در جریان درگیری با نیروهایس ویژهی پلیس، مایلز به شدت زخمی میشود. او که میداند مدت زیادی زنده نمیماند، تصمیم میگیرد در ساختمان مانده و آنجا را منفجر کند. بدین ترتیب، فرصتی هم برای ترمیناتور، جان و سارا مهیا میشود تا فرار کنند. آن سه از معرکه فرار میکنند اما تی-۱۰۰۰ دستبردار نبوده و به تعقیبشان میپردازند.
Terminator، جان و سارا کانر پس از تعقیب و گریز وارد یک کارخانهی فولان میشوند. تی-۱۰۰۰ هم همچنان به دنبالشان است. در آنجا، شاهد درگیری رباتها هستیم که نهایتا به غیرفعال شدن مدل ۱۰۱ میانجامد. در پی این اتفاق، تی-۱۰۰۰ به دنبال جان و سارا رفته و در یک قدمی کشتنشان قرار دارد که۱۰۱ سر رسیده و نهایتا او را به داخل مذاب میاندازد تا نابود شود. پس از این اتفاق، ترمیناتور پردازنده و بازوی رباتیک را هم داخل مواد مذاب میاندازد. با وجود التماسهای جان، ترمیناتور باید خودش را نابود کند. چون ممکن است انسانها او را یافته و از طریق مهندسی معکوس به تکنولوژیهای پیشرفتهای دست یابند که بار دیگر به خلق اسکاینت منجر شود. او نهایتا وارد مواد مذاب میشود.
داستان فیلم Terminator 3: Rise of the Machines
کارگردان: جاناتان موستو
سال اکران: ۲۰۰۳
بودجه: ۱۸۷ میلیون دلار
میزان فروش: ۴۳۳ میلیون دلار
۱۰ سال از اتفاقات Terminator 2: Judgment Day میگذرد. سارا کانر در اثر بیماری جان باخت و جان کانر هم به عنوان یک انسان عادی روزهای معمولیای را پشت سر میگذارد؛ زیرا شخصیتهای اصلی داستان در قسمت دوم موفق شده بودند جلوی رخ دادن روز داوری را بگیرند. با این حال، جان همچنان حس خوبی نسبت به آینده نداشته و از مواجهی دوباره با رباتها میترسد. از همین رو، هیچ گونه آدرس یا وابستگیای نداشته و هر چند وقت یکبار محل زندگیاش را تغییر میدهد تا اطلاعاتی از او ثبت نشود. اسکاینت قادر نیست محل سکونت جان را بیابد. در نتیجه، تی-ایکس را به گذشته میفرستد تا معاونهای رهبر جنبش مقاومت انسانی را بکشد. در همین حین، نیروهای مقاومت یک تی-۱۰۱ دیگر را به گذشته میفرستند تا از جان و کیت بروستر محافظت کند. کیت نه تنها یکی از معاونها، بلکه همسر جان خواهد بود.
تی-ایکس پس از کشتن تعدادی اهداف متوجه میشود کیت بروستر در یک درمانگاه حیوانات است. خودش را به آنجا رسانده و حین جستجو برای یافتن کیت، متوجه میشود جان کانر هم در آن حضور دارد. در نتیجه، کیت را رها کرده و سعی میکند هدف اصلی را به قتل برساند اما ترمیناتور سر رسیده و با او درگیر میشود. جان هم از فرصت نهایت استفاده را برده و یکی از ماشینهای بیرون درمانگاه را برداشته و فرار میکند. تی-ایکس سپس به تعقیبشان میپردازد. با این حال، موفق نمیشود هدف اصلی خود را به کام مرگ بفرستد؛ زیرا Terminator به کمک شخصیتهای اصلی داستان آمد. آنها پس از اینکه از شر آنتاگونیست خلاص شدند، به سمت یک قبرستان رفته و وارد یک مقبره شدند که به سارا کانر تعلق دارد. ترمیناتور قبر را شکانده و تابوت را باز میکند. جان و کیت در اوج ناباوری با انبوهی از تجهیزات نظامی مواجه میشوند. ظاهرا سارا که از آمدن روز داوری میترسید، سلاحها را آنجا قرار داد تا فرزندش بتواند از آنها استفاده کند. شخصیتهای اصلی داستان در حین خروج از قبرستان با نیروهای پلیس و سپس تی-ایکس مواجه شده اما موفق به فرار میشوند.
روز داوری، رویدادی اجتنابناپذیر
ترمیناتور در جریان گفتگو با جان کانر فاش میکند اقدامات او و مادرش جلوی روز داوری را نگرفت و تنها آن را به تعویق انداخت؛ زیرا روز داوری اتفاقی اجتنابناپذیر محسوب میشود. ربات ۱۰۱ سپس نقشهاش را با جان و کیت بروستر در میان میگذارد. او قصد دارد آن دو را به مکزیک ببرد تا از تششعات موشکهای هستهای که طی سه ساعت آینده شلیک میشوند در امان باشند. جان نمیتواند فرار را بپذیرد، آن هم در شرایطی که چند میلیارد انسان بهزودی خواهند مرد. از همین رو، به ربات دستور میدهد آنها را پیش ژنرال رابرت بروستر ببرد. بروستر یکی از افسران ارشد نیرو هوایی بوده و در حال توسعهی اسکاینت است. در ضمن، او هم در لیست اهداف تی-ایکس قرار دارد. در انتهای گفتگو، ترمیناتور به درخواست کیت جواب مثبت داده و قبول میکند آن دو را به محل کار ژنرال ببرد. در میانهی مسیر برای رسیدن به مقصد، مشخص میشود کیت همان کسی است که ترمیناتور را دوباره برنامهنویسی کرده و به گذشته فرستاده تا جلوی تی-ایکس را بگیرد. در نتیجه، ربات تنها از دستورات او پیروی میکند.
در آنسوی ماجرا، ژنرال رابرت بروستر از سوی مقامات بالادستی تحت فشار قرار میگیرد تا اسکاینت را فعال کند. ظاهرا، یک ویروس در حال انتشار در تمامی سرورهای اینترنت بوده و تنها راه توقف آن، فعالسازی هوش مصنوعی است. در واقعیت، ویروس خود اسکاینت است که کنترل راههای ارتباطی را به دست گرفته است؛ مطلبی که جز ترمیناتور، جان و کیت از آن خبر ندارند. سه شخصیت اصلی دیر به مقصد خود میرسند. ژنرال زخمی شده و اسکاینت به طور کامل فعال شده است. رابرت بروستر قبل از اینکه بمیرد، لوکیشن مکانی را به آن دو میدهد. جان معتقد است مکان مزبور لوکیشن سیستمهای اصلی اسکاینت است. از همین رو، تصمیم میگیرند به آنجا بروند. جان و کیت به سمت یکی از هواپیماهای داخل آشیانه حرکت میکنند که با ترمیناتور مواجه میشوند. او توسط تی-ایکس بار دیگر برنامهریزی شده بود. از همین رو، سعی میکند جان را قتل برساند. جان که در آستانهی مرگ قرار دارد، به ترمیناتور میگوید بین اهدافش باید یکی را انتخاب کند. او نمیخواهد جان را بکشد. به همین دلیل، عامدانه غیرفعال میشود تا ریبوت شود. با رخ دادن این اتفاق، شخصیتهای اصلی موفق میشوند سوار هواپیما شده و به سمت کریستال پیک یا همان لوکیشن مورد نظر حرکت کنند.
با گذشت مدت کوتاهی از فرود جان کانر و کیت بروستر در کریستال پیک، تی-ایکس و سپس ترمیناتور سر میرسد. ترمیناتور از آخرین پیل سوختی هیدروژن استفاده کرده و خودش و تی-ایکس را نابود میکند تا شخصیتهای اصلی وارد تاسیسات شوند. آن دو پس از ورود متوجه میشوند آنجا یک پناهگاه بوده و خبری از سیستمهای اصلی اسکاینت نیست. بدین ترتیب، موشکهای هستهای شیلک شده، میلیاردها انسان میمیرند و جان به فرماندهی جنبش مقاومت تبدیل میشود.
داستان فیلم Terminator Salvation
کارگردان: جوزف مکگینتی نیکول
سال اکران: ۲۰۰۹
بودجه: ۲۰۰ میلیون دلار
میزان فروش: ۳۷۱ میلیون دلار
داستان در ابتدا سال ۲۰۰۳ میلادی را به تصویر میکشد. مارکوس رایت در آستانهی مرگ قرار داشته و فردی به نام دکتر سرنا کوگان از شرکت Cyberdyne Systems به ملاقاتش میآید. دکتر سرنا موفق میشود مارکوس را به اهدای بدنش پس از اعدام متقاعد کند. با گذشت مدت کوتاهی از مرگ مارکوس، اسکاینت فعال شده و انسانها را به عنوان یک تهدید شناسایی میکند. در نتیجه، موشکهای هستهای را شلیک کرده و میلیاردها انسان را میکشد؛ رویدادی که تحت عنوان روز داوری شناخته میشود.
فیلم سپس به سال ۲۰۱۸ میلادی میرود. جان کانر رهبری حمله به یکی از پایگاههای اسکاینت را بر عهده دارد. او و همرزمانش پس از ورود به پایگاه با اسیران انسانی مواجه میشوند. آنها پس از بررسی کامپیوترها به این نتیجه میرسند که اسکاینت به دنبال ساخت تی-۸۰۰ بوده و به پوستها برای ایجاد یک ظاهر کاملا انسانی نیاز دارد. جان سپس مقر را قبل از اینکه انفجار رخ دهد ترک میکند. با گذشت مدت کوتاهی از انفجار، مارکوس رایت از دل خرابههای پایگاه بیرون آمده و به سمت لس آنجلس حرکت میکند.
جان کانر به مرکز فرماندهی جنبش مقاومت میرود که در واقع یک زیردریایی هستهای است. او در جریان گفتگو با ژنرال هیو اشداون متوجه میشود نیروهای مقاومت چندی پیش یک سیگنال مخفی کشف کردهاند که رباتها از آن برای برقراری ارتباط استفاده میکنند. روی کاغذ، امکان استفاده از سیگنال برای غیرفعالسازی رباتها و اسکاینت وجود دارد. فرماندهان مقاومت سپس تصمیم میگیرند حملهی نهایی طی چهار روز آینده آغاز شود؛ زیرا اسکاینت یک لیست از فرماندهان نیروهای جنبش تهیه کرده و قصد دارد طی چهار روز آینده همهی آنها را به قتل برساند. کایل ریس و جان کانر به ترتیب نفرات اول و دوم این لیست هستند. فرماندهان مقامت چیزی دربارهی کایل نمیدانند. از همین رو، اهمیت چندانی برای او قائل نیستند اما جان مطمئن است همین شخص به گذشته سفر کرده و باعث به دنبال آمدن او میشود؛ نکتهای که اسکاینت از آن اطلاع داشته و میخواهد بار دیگر جلوی تولد جان را بگیرد.
مارکوس رایت پس از ورود به لس آنجلس با کایل ریس و یک دختربچهی لال به نام استار مواجه میشود. آنها به طور تصادفی به صحبتهای جان کانر از طریق رادیو گوش میدهند. در پی این اتفاق، کایل بقیه را متقاعد میکند این شخص را بیابند. در میانهی مسیر، کایل و استار توسط رباتها دستگیر شده و مارکوس موفق به فرار میشود. در همین حین، دو جنگندهی A-10 جنبش مقاومت که سعی دارند در راه ارتباطی رباتها اختلال برقرار کنند نابود میشوند. مارکوس که شاهد این اتفاق بوده، خودش را به خلبان میرساند. او موفق شده بود قبل از انفجار از هواپیما خارج شود اما چتر نجاتش به دکل برق گیر کرده و نمیتواند به چاقویش دسترسی پیدا کند. در همین حین، مارکوس سر رسیده، از دکل بالا رفته و به بلر ویلیامز کمک میکند از آن شرایط خارج شود. شخصیتهای داستان سپس به سمت پایگاهی که جان قرار دارد حرکت میکنند.
یک ماموریت دو سر برد
مارکوس رایت و بلر ویلیامز قصد ورود به پایگاه را دارند که ناگهان یکی از مینهای مغناطیسی قرار گرفته در اطراف مارکوس منفجر شده و او را به شدت زخمی میکنند. نیروهای جنبش مقاومت سعی دارند نجاتش دهند که به موضوعی غافلگیرکننده پی میبرند: مارکوس یک سایبرگ است. اگرچه مارکوس خودش را یک انسان میداند، جان و کیت بروستر معتقد هستند او برای کشتن جان به اینجا آمده است. از همین رو، دستور میدهند مارکوس کشته شود. بلر که ظاهرا عاشق نجاتدهندهاش شده، به مارکوس کمک میکند از زندان فرار کند. سایبرگ داستان در جریان فرار با جان مواجه میشود که جانش در خطر قرار دارد. او رباتها را کشته و جان را نجات میدهد. او میداند کایل ریس در پایگاه سان فرانسیسکوی اسکاینت اسیر است. از همین رو با مارکوس یک قرار میگذارد: در صورتی که مارکوس به پایگاه سان فرانسیسکو نفوذ کرده و به جان کمک کند تا پدرش را بیابد، میگذارد زنده بماند.
جان کانر از ژنرال اشداون میخواهد حملهی گسترده را برای مدتی عقب بیاندازد تا او بتواند راهی برای خارج کردن اسیران، به خصوص پدرش از پایگاه اسکاینت در سان فرانسیکو بیابد. اشداون با درخواست مخالفت کرده و جان را از مقامش عزل میکند. با این حال، نیروهای جنبش مقاومت اهمیتی به دستور اشداون نداده و منتظر علامت جان برای آغاز حمله میمانند. در همین حین، مارکوس وارد پایگاه شده و سیستمهای دفاعی را غیرفعال میکند تا جان بتواند به تاسیسات نفوذ کرده و زندانیان را آزاد کند. مارکوس پس از ارسال لوکیشن کایل ریس برای جان و مرور اتفاقاتی که طی سالهای گذشته برای خود و همچنین بشر رخ داده، بیهوش میشود. پس از به هوش آمدن، بافتهای گوشتی بدنش ترمیم شده و دیگر خبری از زخمها نیست. در همین حین، اسکاینت چهرهی دکتر سرنا کوگان را به خود گرفته و مقابل مارکوس ظاهر میشود. او فاش میکند مارکوس به زندگی بازگردانده شد تا بتواند به جنبش مقاومت نفوذ کرده و نهایتا کانر را بکشد. او همچنین میگوید سیگنال مخفیای که جنبش مقاومت یافته، بخشی از نقشهی اسکاینت برای نابودش جنبش است.
اسکاینت در ادامه میگوید سیگنالی که جنبش مقاومت یافته نه تنها قادر نیست رباتها را غیرفعال کند، بلکه لوکیشن مرکز فرماندهی جنبش مقاومت (زیردریایی هستهای) را فاش کرده و نهایتا شاهد کشته شدن جان کانر خواهیم بود؛ هدفی که رباتهای تی-۸۰۰، تی-۱۰۰۰ و تی-ایکس نتوانستند به آن جامهی عمل بپوشانند. مارکوس نمیتواند ماهیت خودش به عنوان یک ربات را بپذیرد. از همین رو، تراشهای که از پشت گردنش قرار داشته و باعث اتصالش به شبکهی اسکاینت میشود را نابود کرده و به کمک جان میرود. آن دو نهایتا زندانیها را آزاد کرده و کایل ریس را هم مییابند. جان در جریان فرار به شدت زخمی شده و امیدی برای زنده ماندنش وجود ندارد. در چنین شرایطی، مارکوس تصمیم میگیرد قلبش را اهدا کند. جان پس از اتمام عمل و به هوش آمدن، از رادیو خطاب به نیروهای جنبش میگوید نبرد اخیر را بردهاند اما جنگ همچنان ادامه دارد.
داستان فیلم Terminator Genisys
کارگردان: آلن تیلور
سال اکران: ۲۰۱۵
بودجه: ۱۵۸ میلیون دلار
میزان فروش: ۴۴۰ میلیون دلار
داستان چهارمین فیلم ترمیناتور با نمایش سال ۲۰۲۹ میلادی آغاز میشود. جان کانر فرماندهی جنبش مقامت حملهای گسترده را به پایگاه اصلی اسکاینت رهبری میکند. بشر در آستانهی پیروزی قرار دارد که اسکاینت یک قاتل ربات از مدل تی-۸۰۰ را به گذشته میفرستد تا سارا کانر مادر جان را به قتل برساند. جان که از نقشهی دشمن خود باخبر شده، تصمیم میگیرد یکی از افراد خودش را به گذشته فرستاده تا ربات قاتل را بگیرد. در چنین شرایطی، کایل ریس داوطلب میشود. درخواستش مورد موافقت جان قرار گرفته و پس از در آوردن لباس خود وارد دستگاه میشود. در حالی که تنها چند ثانیه با سفر به گذشته فاصله دارد، متوجه میشود جان از سوی یکی از افراد جنبش مورد حمله قرار میگیرد. این اتفاق باعث میشود کایل خاطراتی را به یاد بیاورد که ظاهرا به دوران کودکیاش تعلق دارند اما اینطور نیست. قتل جان همچنین باعث میشود خط زمانی تازهای به وجود آمده و شرایط آنطور که پیشبینی میشد نباشد.
تی-۸۰۰ به محض رسیدن به سال ۱۹۸۴ میلادی از سوی سارا کانر و یک تی- ۸۰۰ دیگر مورد حمله قرار گرفته و نابود میشود. در این خط داستانی، سارا وقتی تنها ۹ سال داشت از سوی یک تی-۱۰۰۰ مورد حمله قرار میگیرد که این اتفاق منجر به مرگ والدینش میشود. همچنین گروهی ناشناخته یک تی-۸۰۰ را فرستادند تا از او محافظت کند؛ رباتی که حالا حکم پدر را برایش دارد. وقتی کایل ریس به ۱۹۸۴ میرسد، با یک تی-۱۰۰۰ مواجه میشود . او به کمک سارا و پاپس جان سالم به در برده و فرار میکند. تی-۱۰۰۰ که دستبردار نیست آنها را تعقیب کرده و مخفیگاهشان را مییابد اما نهایتا نابود میشود. پس از خلاص شدن از شر ترمیناتور، سارا تصمیم میگیرد به سال ۱۹۹۷ میلادی رفته و جلوی فعالسازی اسکاینت را بگیرد. کایل با این تصمیم مخالفت کرده و میگوید گذشته تغییر کرده است. در نتیجه، احتمال دارد آینده هم تغییر کرده باشد. او برای اثبات ادعای خودش به خاطرهای از دوران کودکیاش اشاره میکند. طبق آن خاطره، اسکاینت نه در سال ۱۹۹۷، بلکه در سال ۲۰۱۷ میلادی فعال شده و اقداماتش را علیه بشریت آغاز میکند.
پارادوکس پدربزرگ
پاپس در جریان درگیری با تی-۱۰۰۰ بخشی از بافت پوستی بازوی خود را از دست داده و نمیتواند از دستگاه سفر در زمان استفاده کند. در نتیجه، کایل ریس و سارا کانر باید به تنهایی به آینده بروند تا پاپس بتواند در زمان مناسب به آنها بپیوندد. دو شخصیت اصلی فیلم در وسط یک بزرگراه ظاهر میشوند. از همین رو، توسط افسران پلیس دستگیر شده و به بیمارستان برده میشوند تا تحت درمان قرار بگیرند. سارا و کایل در بیمارستان متوجه میشوند هوش مصنوعیای که قرار است فعال شده و بشریت را در آستانهی نابودی قرار دهد، یک سیستم عامل همگانی به نام جنسیس است که طی روزهای آینده فعال میشود. در همین بین، جان ناگهان از راه رسیده و شرایطی را فراهم میکند تا شخصیتهای داستان بتوانند از دست پلیسها فرار کنند. در راه خروج از بیمارستان، پاپس به آن سه پیوسته و در اقدامی غیرمنتظره به جان شلیک میکند. در حالی که انتظار میرود جان کشته شده شاد، فاش میشود او یک ربات بسیار پیشرفته است.
با توجه به فلشبکی که در این بخش از فیلم به نمایش گذاشته میشود، سربازی که به جان حمله کرده بود در واقع خود اسکاینت بود. او پس از کشتن تمامی سربازها، مادهای را به بدن جان تزریق کرد تا او را به نیمه ماشین و نیمه انسان تبدیل کند. جان حالا وظیفه دارد از فعالسازی جنسیس در سال ۲۰۱۷ میلادی اطمینان کسب کند. پس از یک درگیری در داخل بیمارستان، شخصیتهای اصلی به سمت یک خانهی امن رفته و تجهیزاتی که برای نابودی ساختمان Cyberdyne’s Genisys نیاز دارند را برمیدارند. قبل از اینکه به سمت مقصد خود حرکت کنند، جان سر میرسد. در ادامه، شاهد یک تعقیب و گریز میانشان هستیم که به دستگیری دوبارهی شخصیتهای اصلی فیلم توسط افسران پلیس منجر میشود. حملهی جان به مقر پلیس شرایطی را برای فرار کایل، جان و پاپس فراهم میکند. آن سه نهایتا سوار یک هلی کوپتر شده و خودشان را به ساختمان مورد نظر میرسانند.
به محض ورود متوجه میشوند جان کانر زودتر به ساختمان Cyberdyne’s Genisys رسیده و زمانبندی فعالسازی جنسیس را تغییر داده است. بدین ترتیب، سیستم عامل همگانی طی ۱۵ دقیقهی آینده فعال میشود. کایل ریس و سارا کانر به داخل ساختمان رفته و مکانهای حیاتی را بمبگذاری میکنند. پاپس هم یک درگیری تن به تن را با جان آغاز میکند تا برای دو شخصیت اصلی دیگر زمان بخرد. پاپس که قادر نیست جان را بکشد، نمونهی اولیهی دستگاه سفر زمان را فعال کرده و جان را داخل آن نگه میدارد. اقدامی که به نابودی خودش و آنتاگونیست منجر میشود. کایل و سارا در پی این اتفاق به سمت پناهگاهی که زیر ساختمان قرار دارد رفته و قبل از رخ دادن انفجار خود را به آنجا میرسانند. بدین ترتیب، آنها جان سالم به در برده و جلوی فعالسازی اسکاینت یا جنسیس هم گرفته شد. البته در ادامه مشخص میشود پاپس به واسطهی مدل قدیمیاش جان سالم به در برد و به واسطهی آپگریدهایی که صورت گرفته، حالا قابلیتهایی شبیه به تی-۱۰۰۰ دارد.
کایل ریس، سارا کانر و پاپس سپس به محل زندگی نسخهی کودکی کایل ریس رفته و به او دربارهی اتفاقات آینده و کارهایی که باید انجام دهد هشدار میدهند. در انتها، مشخص میشود هستهی مرکزی جنسیس سالم مانده و همچنان فعال است.
داستان فیلم Terminator: Dark Fate
کارگردان: تیم میلر
سال اکران: ۲۰۱۹
بودجه: ۱۹۶ میلیون دلار
میزان فروش: ۲۶۱ میلیون دلار
داستان در سال ۱۹۹۸ میلادی شروع میشود. سه سال از اتفاقات قسمت دوم میگذرد و سارا کانر به همراه فرزندش روزهای خوبی را در گواتمالا سپری میکنند تا اینکه یک ربات قاتل از مدل تی-۸۰۰ سر رسیده و جان کانر را به قتل میرساند.
فیلم Terminator: Dark Fate «ترمیناتور: سرنوشت تاریک» ششمین فیلم Terminator سپس به سال ۲۰۲۰ میلادی میآید. یک ربات قاتل از مدل رو-۹ در مکزیکو ظاهر میشود. او وظیفه دارد دنی راموس را یافته و به قتل برساند. در همین بین، یک سایبرگ به نام گریس از سوی انسانها به گذشته میآید تا رو-۹ را متوقف کرده و جان دنی را نجات دهد. رو-۹ پس از قتل پدر پروتاگونیست، خود را به شکل او درآورده و به کارخانهی تولید خودرویی میرود که دنی و برادرش در آنجا مشغول به کار هستند. قبل اینکه رو-۹ بتواند هدفش را از بین ببرد، گریس سر رسیده و شرایط فرار را برای شخصیتهای اصلی داستان به وجود میآورد. هر چند، رو-۹ به تعقیبشان پرداخته و نهایتا آنها را روی پل متوقف میکند. او از قابلیت ویژهی خود برای تبدیل شدن به دو ربات مستقل استفاده کرده و گریس و دنی راموس را احاطه میکند. قبل از اینکه بتواند کاری از پیش ببرد، نسخهی سالخوردهی سارا کانر سر رسیده و هر دو ربات قاتل را برای مدت کوتاهی از کار میاندازد.
سارا کانر، دنی راموس و گریس سپس به یک متل میروند. سارا در آنجا دربارهی اقداماتش برای جلوگیری از فعالسازی اسکاینت میگوید. گریس در پاسخ به ادعاهای او میگوید خبری از اسکاینت نیست و یک هوش مصنوعی دیگر با نام لژیون باعث مرگ میلیاردها انسان شده و بشر را در آستانهی انقراض قرار داده است. در ضمن، در همین بخش از داستان سارا توضیحاتی دربارهی نحوهی پیدا کردن دنی و گریس ارائه میدهد. ظاهرا سارا مدتی پس از مرگ جان پیامهای رمزگذاریشدهای را دریافت میکند که در واقع محل ظاهر شدن ترمیناتورهای جدید است. سارا هم خودش را به مختصات مورد نظر رسانده و قبل از اینکه ربات قاتل دست به اقدامی بزند نابودش میکند. سارا همچنین فاش میکند در انتهای تمامی پیامها عبارت «برای جان» نوشته شده است. شخصیتهای اصلی سپس تصمیم میگیرند به محل ارسال پیامهای رمزگذاریشده بروند تا شاید بدین طریق بتوانند پاسخ برخی سوالات خود را بیابند. آنها در مرز مکزیک و آمریکا توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده و سپس از سوی رو-۹ مورد حمله قرار میگیرند. با این حال، موفق میشوند خودشان را به مختصات مد نظر برسانند.
پشیمانی بیحاصل
سارا کانر، دنی راموس و گریس پس از رسیدن به مختصاتی که پیامها از آنجا ارسال شده بود با همان رباتی برخورد میکنند که جان کانر را کشته بود. سارا در ابتدا سعی دارد او را بکشد اما پس از شنیدن حرفهای ربات مقداری آرام گرفته و پیشنهاد کمکش را میپذیرد. طبق ادعای ربات، پس از کشتن جان کانر ماموریتش به پایان رسیده بود. علاوه بر این، به واسطهی تغییری که در آینده رخ داده بود دیگر خبری از اسکاینت نبود تا برایش هدف تازهای تعیین کند. از همین رو، هیچ هدفی نداشت و از آزادی کامل برخوردار بود. او به مرور زمان و در نتیجهی تعامل با انسانها، به خویشتنآگاهی دست یافت و دارای وجدان شد. به واسطهی این اتفاقها، او متوجه شد سارا چه دردی را تحمل میکند. از همین رو، تصمیم گرفت با ارسال مختصات ظاهر شدن رباتها، به او هدفی برای زندگی دهد تا بدین ترتیب، شاید گذشته را جبران کرده باشد.
تی-۸۰۰ پس از خداحافظی با اعضای خانوادهاش سارا کانر، دنی راموس و گریس را همراهی میکند تا به دیدن فردی بروند که یک بمب الکترومغناطیسی برایشان به دست آورده است. شرایط مطابق انتظار پیش نمیرود؛ زیرا رو-۹ دخالت کرده و باعث شکلگیری یک تعقیب و گریز میان شخصیتهای داستان میشود. سارا، دنی، گریس و تی-۸۰۰ در جریان تعقیب و گریز وارد پایگاهی نظامی شده و کنترل یک فروند هواپیمای سی-۵ گلکسی را به دست گرفته و از آنجا دور میشوند. آنتاگونیست که هنوز نتوانسته هدف خود را نابود کند، کیسی-۱۰ اکستندر را به سرقت برده و هواپیمای شخصیتهای اصلی را تعقیب میکند. این تعقیب و گریز نهایتا به آسیب دیدن بمب مغناطیسی و همچنین سقوط هواپیماها در نزدیکی یک تاسیسات تولید هیدروالکتریسیته میشود. در ضمن، در این بخش از داستان فاش میشود در پی مرگ جان کانر، فرماندهی جنبش مقاومت انسانی به دنی سپرده خواهد شد.
پس از یک درگیری، گریس خودش را فدا میکند تا جلوی رو-۹ را گرفته و او را نابود سازد.
مهمترین شخصیتهای فرنچایز ترمیناتور
فرنچایز Terminator شامل شخصیتهای متعددی میشود که در این بخش به معرفی شاخصترینشان میپردازیم:
سارا کانر
سارا کانر یکی از مهمترین شخصیتهای ترمیناتور به شمار رفته و مجموعا در چهار فیلم حضور داشته است. سارا در قسمت اول به عنوانی یک قربانی به تصویر کشیده میشود که قادر به دفاع از او خود نیست اما به مرور زمان شاهد تغییرات مهمی در او هستیم تا جایی که نهایتا به یک جنگجوی ماهر تبدیل میشود. البته در فیلم Terminator: Dark Fate نسخهی متفاوتی در سارا را شاهد هستیم؛ نسخهای که از همان ابتدا زنی سرسخت است که میخواهد سرنوشتش را خودش تعیین کند.
کایل ریس
کایل ریس یکی از شخصیتهای مثبت Terminator بوده و نسخههای مختلفی دارد؛ نسخههایی که هر یک جزئیات و سرگذشت منحصر به فردی دارند. به طور کلی، کایل یکی از سربازان مورد اعتماد جان کانر در نبرد علیه رباتها است. او به واسطهی چیزهایی که دربارهی سارا کانر میشنود، دلباختهاش میشود. از همین رو، همیشه عکسی از او را همراه خود دارد. کایل پس از اینکه متوجه میشود جان سارا در خطر است، به گذشته میرود تا نجاتش دهد. همین اتفاق هم زمینهساز رابطهی عاشقانهی کایل و سارا و نهایتا تولد جان کانر میشود.
جان کانر
جان کانر شرایط مشابهی با کایل ریس دارد. به بیان دیگر، در فیلمهای مختلف ترمیناتور نسخههای متفاوتی از او را میبینیم. با این حال، همهی آنها در یک سری ویژگیها از جمله تبدیل شدن به فرماندهی اصلی جنبش مقاومت شبیه هستند.
تی-۸۰۰
تی-۸۰۰، یک ربات جنگجو است که توسط اسکاینت طراحی و تولید شد تا به جنبش مقاومت نفوذ کرده و اهداف مد نظر را به قتل برساند. این مدل میتواند به بسیار روان صحبت کند، صدای دیگر انسانها را تقلید کند و دستخط انسانها را بخواند. او هیچ گونه احساسی ندارد مگر اینکه به مرور زمان و از طریق تعامل با انسانها از چنین قابلیتهایی برخوردار شود؛ مانند اتفاقی که در Terminator Dark Fate رخ داد. در ضمن، با وجود ظاهری انسانی، سگها به راحتی میتوانند متوجهی حضورشان در جمع شوند.
تی-۱۰۰۰
تی-۱۰۰۰، مدل پیشرفتهتر تی-۸۰۰ بوده و با استفاده از فلز مایع ساخته شده است. او نه تنها میتواند صدای انسانها را تقلید کرده و خود را به شکل آنها در بیاورد، بلکه قادر است اعضای آسیب دیدهی خود را به راحتی ترمیم کند. اگرچه مدلهای تی-۱۰۰۰ جثهی کوچکتری نسبت به تی-۸۰۰ دارند اما قدرت و تواناییهایشان در نبردهای تن به تن بیشتر بوده و به راحتی میتوانند نسل پیشین رباتهای نابودگر را از بین ببرند. در ضمن، موثرترین راهها برای شکست تی-۱۰۰۰، دمای بالا یا استفاده از مواد اسیدی است.
اسکاینت
اسکاینت، یک هوش مصنوعی است که توسط Cyberdyne Systems ساخته شده است. او پس از فعالسازی کامل و در دست گرفتن کنترل تجهیزات نظامی، انسانها را به عنوان یک تهدید شناسایی و نبردی را علیهشان آغاز کرد. اسکاینت پس از حملهی هستهای، ارتشی از ربات ساخت تا بازماندگان به بردگی بگیرد.
آیا میدانستیدهایی درباره ترمیناتور
در این بخش به نکات جالبی اشاره میکنیم که احتمالا دربارهی فیلمهای ترمیناتور نمیدانستید.
The Terminator
- آرنولد شوراتزینگر به مدت یک ماه هر روز با سلاحهای مختلف تمرین کرد تا مهارتش را در استفاده از آنها افزایش داده و مانند یک ربات قادر به شلیک گلوله بدون پلک کردن باشد.
- او.جی. سیمپسون در ابتدا برای نقش ترمیناتور در نظر گرفته شده بود اما نهایتا کنار گذاشته شد. به عقیدهی تهیهکنندگان، صورت او به گونهای بود که از سوی مخاطب به عنوان یک قاتل خونسرد پذیرفته نمیشد. در ضمن، مل گیبسون پیشنهاد ایفای نقش به عنوان ترمیناتور را نپذیرفت.
- جیمر کامرون پیش از ساخت اولین فیلم ترمیناتور وضعیت خوبی نداشت و شبها را داخل ماشین یا در خانهی دوستانش میگذارند.
Terminator 2: Judgment Day
- فیلمبرداری به قدری طولانی شد (۱۷۱ روز) که در طول این مدت تغییرات واضح و قابلتشخیصی در قد و صدای ادوارد فرلانگ، بازیگر نقش جان کانر به وجود آمد. برای رفع مشکل قد، ادوارد داخل یک چاله میایستاد تا تغییر قدش نسبت به لیندا همیلتون مشخص نباشد. تغییر تُن صدا هم در فاز پستولید برطرف شد.
- رابرت پاتریک تمرینات سختی را پشت سر گذاشت تا در هنگام دویدن کوچکترین نشانهای از خستگی یا کم آوردن نفس در او ظاهر نشود. تمرینات به قدری موثر بودند که او در صحنهی تعقیب و گریز به راحتی میتوانست به ادوارد فرلانگ (در حالی که با موتور فرار میکند) برسد. از همین رو، مجبور شد با سرعت کمتری بدود.
- Judgement Day، تنها فیلم از فرنچایز ترمیناتور است که برای دریافت جایزهی اسکار نامزد شد. این اثر نهایتا چهار جایزه را از آن خود کرد.
Terminator 3: Rise of the Machines
- در ابتدا قرار بود ادوارد فرلانگ بار دیگر نقش جان کانر را جلوی دوربین ایفا کند اما اعتیادش به مواد مخدر، سازندگان را به تغییر عقیده مجبور کرد.
- Rise of the Machines، تنها فیلم از فرنچایز ترمیناتور است که در آن هیچ اشارهای به کایل ریس نمیشود.
- ریدلی اسکات یکی از گزینههای اولیه برای نشستن روی صندلی کارگردانی بود.
Terminator Salvation
- آرنولد شوارتزینگر در زمان فیلمبرداری Salvation فرماندار کالیفرنیا بود. از همین رو، نتوانست به تیم بازیگری بپیوندد.
- مایکل آرونساید با وجود شکستگی سه مهرهاش نقش ژنرال هیو اشداون را پذیرفت. از آنجایی که نشستن باعث میشد شدت درد ناشی از شکستگی افزایش یابد، در طول فیلم هرگز نمینشیند.
- فیلمنامهی ابتدایی تمرکز بیشتری روی مارکوس رایت داشت. از همین رو، دستاندرکاران کریستین بیل را برای نقش مارکوس در نظر گرفته بودند اما او ترجیح داد به عنوان جان کانر جلوی دوربین برود. در پی این اتفاق، تیم نویسندگی مجور شد از میزان اهمیت مارکوس در داستان را کاسته و به میزان اهمیت جان بیافزایند.
Terminator Genisys
- تام هاردی یکی از گزینههای اولیه برای ایفای نقش جان کانر بود.
- بازیگری که در ابتدای فیلم تی-۸۰۰ فرستاده شده از سوی اسکاینت را به تصویر میکشد، یک بدنساز به نام برت آذر است. دستاندرکاران به دنبال بدنسازی بودند که فیزیکش بیشترین شباهت را به دوران جوانی آرنولد شوارتزینگر داشته باشد. آذار فکر میکرد بدنش شباهتی به شوارتزینگر ندارد. از همین رو، تمایلی به شرکت در تست بازیگری نداشت اما مربیاش نظر او را تغییر داد.
- مارگو رابی و بری لارسون دیگر بازیگرانی بودند که برای نقش سارا کانر تست دادند.
Terminator: Dark Fate
- سفر در زمان در فیلمهای پیشین ترمیناتور باعث ایجاد گرمای شدیدی میشود اما در این اثر، سفر در زمان ایجاد سرمای شدید را به همراه دارد.
- تیم تولید برای نقش اصلی به دنبال یک دختر ۱۸ سالهی مکزیکی بودند. این نقش نهایتا به ناتالیا ریس رسید که اصالتا کلمبیایی بوده و در زمان فیلمبرداری ۳۱ سال سن داشت.
- در فیلمهای پیشین ترمیناتور گفته شده بود سگها میتوانند رباتها را از انسانها تشخیص دهند. در این اثر کارل یک سگ داشته و رابطهی بسیار خوبی میانشان برقرار است. این موضوع به خوبی نشان میهد تی-۸۰۰ به مرور زمان از خلق و خوی رباتی خود فاصله گرفت.
چه آیندهای در انتظار فرنچایز Terminator قرار دارد؟
اسکای دنس مدیا در جولای سال ۲۰۱۷ میلادی از ساخت سهگانهی جدید ترمیناتور خبر داد. Terminator: Dark Fate که قسمت اول به شمار میرود، در نوامبر سال ۲۰۱۹ به سینماها آمد و علیرغم نقدهای نسبتا خوبی که از سوی منتقدان دریافت کرد، نتوانست آنطور که باید و شاید بفروشد. طبق آمارهای منتشر شده، جدیدترین اثر تیم میلر در مقابل بودجهی ۲۰۰ میلیون دلاری خود تنها ۲۶۰ میلیون دلار فروخت تا ضرری ۱۳۰ میلیون دلاری را به سازندگان تحمیل کرده باشد. با رخ دادن این اتفاق، برنامهی ساخت قسمتهای دوم و سوم به طور کامل کنار گذاشته شد.
طی یک سال گذشته هیچ گونه شایعه یا گزارشی از سوی وب سایتها یا اینسایدرها با محوریت ترمیناتور منتشر نشده است. از همین رو، نمیتوان گفت چه آیندهای در انتظار این فرنچایز محبوب قرار دارد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید