مقایسه سایبرپانک 2077 و استارفیلد | کدام یک نقش آفرینی جذابتری هستند؟
رقابتی تنگاتنگ میان بهترینها
این مقاله به مقایسه سایبرپانک 2077 و استارفیلد اختصاص داده شده که هر دو در ژانر نقش آفرینی قرار گرفته و این روزها توجههای بسیاری را بخود جلب کردهاند.
اگر بگوییم طرفداران نقش آفرینی روزهای فوق العادهای را پشت سر میگذارند، به هیچ وجه بیراه نگفتهایم. چند وقت پیش Baldur’s Gate 3 به بازارهای جهانی آمد و خیلی زود توانست به یکی از پربحثترین موضوعات در میان گیمرها تبدیل شود؛ عنوانی که نه تنها تحسین منتقدان را برانگیخت، بلکه در زمینه فروش عملکردی فوق العاده از خود بر جای گذاشت. مدتی بعد، نوبت به خودنمایی Starfield رسید که اولین آی پی جدید بتزدا سافتورکس طی ۲۵ سال گذشته بشمار میآید. چندی پیش هم آپدیت 2.0 بازی Cyberpunk 2077 منتشر شد و آن را به چیزی تبدیل کرد که از همان اول باید میبود. به همین دلیل، محصول سی دی پراجکت رد پس از ۳ سال دوباره سرتیتر خبرها است.
آپدیت 2.0 و از همه مهمتر، بسته الحاقی Phantom Liberty باعث شدهاند توجهها بار دیگر به سمت سایبرپانک 2077 برگشته و برخی از گیمرها را با سردرگمی همراه کنند؛ گیمرهایی که نمیدانند محصول سی دی پراجکت رد برایشان تجربهای جذابتر خواهد بود یا محصول بتزدا سافتورکس.
محیط بازی و آزادی عمل
امضای بتزدا سافتورکس در استارفیلد دیده میشود. محیط بازی بسیار وسیع بوده و کاربر از آزادی عمل شگفت انگیزی برای گشت و گذار در آن، انجام کارهای مختلف و کشف نکات متفاوت برخوردار است. سایبرپانک 2077 هم یک نقشه جهان باز را در خود جای داده اما جهانش بگونهای طراحی شده که در خدمت داستان و پیشبرد اتفاقات باشد. البته این حرف بدان معنا نیست که نایت سیتی خالی از محتوا بوده و هیچ چیزی در خود ندارد. اتفاقاً در هر نقطه از آن میتوانید چیزی پیدا کنید. با این حال، وسعتش اصلاً و ابداً قابل مقایسه با محصول بتزدا نیست.
محیط Starfield از ۱۰۰ کهکشان تشکیل شده که مجموع تعداد سیارهیشان از رقم ۱۰۰۰ فراتر میرود. البته از این رقم ۱۰۰ مورد سکونتگاه موجودات زنده یا هوشمند هستند. جدا از اینکه محصول بتزدا جهانی عظیم را در اختیار کاربر قرار میدهد تا به گشت و گذار بپردازد، در همه سیاراتش محتوایی قرار داده شده تا طی کردن مسیر و رفتن به آنجا ارزش وقت گذاشتن را داشته باشد.
داستان
هر چقدر که جهان وسیع، غنی و آزادی عمل در استارفیلد اولویت دارد، به همان اندازه داستان در سایبرپانک 2077 حائز اهمیت است. البته هیچ کس نمیتواند به داستان محصول بتزدا سافتورکس خرده بگیرد؛ زیرا بعنوان یک بازی نقش آفرینی داستان بسیار جذابی دارد. با این حال، سایبرپانک 2077 اصطلاحاً در لیگ دیگری است بخصوص اگر پای بسته الحاقی Phantom Liberty را به بحث باز کنیم که المانهای جاسوسی را در خود دارد. از روند داستان گرفته تا شخصیت پردازیها و صد البته بازیگرانی که آنها را به تصویر میکشند، سایبرپانک 2077 عملکرد فوق العادهای داشته و بدون شک استارفیلد در این زمینه حرفی برای گفتن ندارد.
سیستم مبارزه
سیستم مبارزههایی که بتزدا سافتورکس برای عناوین قدیمیاش توسعه داده بود، در همان زمان چنگی به دل نمیزدند. چه این سیستم بر پایه دوربین سوم شخص بود، چه بر پایه دوربین اول شخص. به همین دلیل، انتظارات بالایی از Starfield وجود نداشت اما سیستم مبارزه این بازی به معنی واقعی کلمه جذاب است. شلیک با سلاحهای منتوع حس و حال بسیار خوبی داشته و مبارزه سفینههای فضایی، نبرد در گرانش صفر و درگیری با دشمنان فرازمینی به تدریج به میزان این جذابیت اضافه میکنند.
با وجود همه ویژگیهای مثبت در سیستم مبارزه استارفیلد، سایبرپانک 2077 برنده این بخش از مقایسه است. مبارزات در این بازی شامل درگیریهای مسلحانه و درگیری با سلاح سرد شده و نکته جالب اینجاست که هر دو به شکلی کم نقص به اجرا درآمدهاند. همچنین استفاده از سلاح حین رانندگی هم به بازی آمده تا هیجان و استرس تعقیب و گریزها دو چندان شود. البته اکثر این ویژگیهای مثبت به لطف آپدیت ۲.۰ به بازی آمدهاند. پیش از این آپدیت نه خبری از استفاده از سلاح گرم حین رانندگی بود و نه خبری از هوش مصنوعی درست و حسابی که بتواند مهارتهای کاربر را به چالش بکشاند.
سیستم ساخت و پیشرفت کاراکتر
کاربر در ابتدای Cyberpunk 2077 سه گزینه مقابلش قرار میگیرد که هر کدام یکی از گروههای حاضر در نایت سیتی هستند. اگر ۱۵ دقیقه ابتدایی این سه انتخاب را نادیده بگیریم، تمام تجربهای که رقم میزنند یکسان است. البته گاهی اوقات باعث ظاهر شدن گزینههای اضافی حین انتخاب دیالوگ میشوند که چندان حائز اهمیت نیستند. در مقابل، Starfield قرار میگیرد که گزینههای زیادی مانند دیپلمات، ماجراجو، پروفسور و گانگستر را پیش روی کاربر میگذارد؛ گزینههایی که هر کدام مهارتهای مخصوص به خود را داشته و تاثیری مستقیم بر ماجراجویی کاربر میگذارند.
درخت مهارت در هر دو بازی وجود داشته و کاربر با پشت سر گذاشتن مراحل و چالشها تجربه کسب کرده و با استفاده از آنها میتواند موارد جدید را در درخت مهارت آنلاک کند. خوشبختانه تنوع بالایی در مهارتهای سایبرپانک 2077 و استارفیلد دیده شده و کاربر میتواند شخصیتش را مطابق با خواستههایش شخصی سازی کند. از همین رو، در زمینه درخت مهارت نمیتوان به هیچ کدام خرده گرفت. البته سیستم پیشرفت کاراکتر در سایبرپانک 2077 بیش از حد پیچیده بود و به لطف آپدیت 2.0، پیچیدگیها کمتر شده و در عین حال تاثیرگذاریاش حفظ شده است. حالا میتوان گفت سایبرپانک 2077 و استارفیلد در بحث درخت مهارت و پیشرفت کاراکتر در یک سطح قرار دارند.
انتخاب کاربر و تاثیر آن بر روند بازی
کاربر در Starfield تقریباً آزادی عمل کاملی داشته و همه چیز حول محور او میچرخد. کاربر میتواند بدون محدودیت به هر نقطه از کهکشان که میخواهد سفر کرده و هر کاری که میخواهد را به روش مورد نظر انجام دهد. Cyberpunk 2077 بخاطر تمرکز بر داستانسرایی مجبور شده محدودیتهایی را روی تصمیمات کاربر بگذارد.
اگر آزادی عمل یا گشت و گذار زیاد برایتان اهمیت نداشته و نمیخواهید بازی را آنطور که میخواهید پیش ببرید، سایبرپانک 2077 گزینه بهتری است. در ضمن، اگرچه تاثیر تصمیمات کاربر حین دیالوگها به اندازه The Witcher 3: Wild Hunt نیست، تاثیر تصمیمات کاربر بوضوح دیده میشود؛ برای مثال، جان یک شخصیت به انتخاب پروتاگونیست بستگی داشته و اگر او تصمیم بگیرد شخصیت مقابل را نکشد، در ازایش میتواند به پورشه جانی سیلورهند دسترسی پیدا کند.
مورد بعدیای که به بحث انتخابها مربوط میشود، پیوستن به گروههای مختلف است. جهان هر دو بازی گروهها و فرقههای مختلفی را در خود جای دادهاند اما تنها استارفیلد است که به کاربر اجازه میدهد به عضویت فرقهها دربیاید. نهایت تعامل کاربر با گروهها و فرقهها در سایبرپانک 2077 انجام ماموریتهای فرعی و نه چندان حائز اهمیت برای آنها است.
دیگر محدودیتی که Cyberpunk 2077 پیش روی کاربرش قرار میدهد، به بحث همراه (Companion) مربوط میشود. کاربر هیچ حق انتخابی در انتخاب همراه نداشته و بازی بصورت خودکار گاهی اوقات یک همراه به او میدهد و در دیگر موارد هم باید مراحل را به تنهایی به پایان برساند. شرایط در Starfield کاملاً متفاوت است. کاربر میتواند بسته به موارد متعدد شخصیتی را بعنوان همراه انتخاب کند که از فوایدشان میشود همراهی در درگیریها، نگه داشتن لوتها و تاثیر مستقیم حین تعامل با ان پی سیها (NPC) را نام برد.
در ضمن، آزادی عمل کاربر در استارفیلد به حدی است که حتی امکان نجنگیدن با باس فایتهای نهایی در بازی گنجانده شده و کاربر میتواند با انتخاب دیالوگهایی از درگیری جلوگیری کند.
ماموریتهای فرعی
سایبرپانک 2077 فعالیتهای متنوعی را شامل میشود اما واقعیت این است که در برابر استارفیلد حرفی برای گفتن ندارد. به بیان دیگر، توسعه دهندگان در استودیو بتزدا سافتورکس بخش عمده تمرکز خود را روی محتویات فرعی قرار داده و از قضا، نتیجه هم گرفتهاند. جدا از ماموریتهای فرعیای که تنها یک مرحله دارند، شاهد وجود سلسله ماموریتهای فرعیای هستیم که عملاً یک خط داستانی جداگانه را شامل شده و تجربهای عالی را رقم میزنند. به این موارد باید ساختن سفینه، ساختن پایگاه و جستوجو در سیارههای ناشناخته را اضافه کرد. بطور خلاصه، استارفیلد آنقدر محتوا و ماموریت فرعی دارد که با اتمام خط داستانی اصلی کاربر همچنان دلایل متعددی برای بازگشت داشته باشد.
بحث فنی
سایبرپانک 2077 یک بازی پیشگامانه در حوزه تکنولوژی و جلوههای بصری نبوده و استارفیلد حتی چند قدم از آن عقبتر است. جدا از بخش بندی محیط بازی، وجود صفحات متعدد لودینگ و عدم ارائه یک تجربه یکپارچه، انیمیشن شخصیتها بخصوص صورتهایشان کیفیت قابل قبولی نداشته و نمیتوان نمره بالایی به آنها داد.
نتیجه نهایی
با وجود برتریهایی که نسبت به یکدیگر دارند، تصمیم نهایی درباره سایبرپانک 2077 و استارفیلد به سلیقه فردی وابسته است: کاربری که یک نقش آفرینی داستان محور میخواهد، باید به سراغ محصول سی دی پراجکت رد برود. ولی کاربری که بدنبال یک نقش آفرینی با میزان بالایی آزادی عمل است، باید به فکر تهیه جدیدترین محصول بتزدا سافتورکس باشد.
نظر شما در این باره چیست و کدام یک را ترجیح میدهید؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید