بازی Elden Ring که جدیدترین اثر استودیوی خوش آوازه From Software محسوب میشود، وعده و وعیدهای زیادی پیرامونش شکل گرفت که بازی الدن رینگ قرار نیست یک بازی عادی و ساده باشد. در نقد بازی الدن رینگ به این موضوع میپردازیم که آیا چنین ادعایی صحت دارد یا خیر.
داستان بازی الدن رینگ از این قرار است که بازیکن در مقام یک فرد گمنام که بازی او را Tarnished میخواند وارد سرزمین لندز بیتوین (Lands between) میشود. به رسم سایر بازیهای فرام سافتور، در میان پردهی اول بازی میفهمیم که این سرزمین، ملکهای به اسم ماریکا دارد و پس از ناپدید شدن ملکه طی یک ترور ناموفق، حلقهی قدرتمندی به اسم الدن رینگ توسط فردی نامعلوم (که بعدها در داستان متوجه هویتش میشویم) تکه تکه شده و هر لرد اصلی که در لندز بیتوین قرار دارد توانسته بخشی از این حلقه را تصاحب کند. با این حال از آنجایی که این تکهها (Shard) قدرت به شدت زیادی را در خود جای دادهاند، لردها – به جز ملکه رناتا که توجیه داستانی دارد – در به کنترل در آوردن این حلقهها ناموفق عمل میکنند. حال نوبت به بازیکن است که در نقش Tarnished با از پا در آوردن لردها، این تکهها یا همان شاردها را جمعآوری کرده و خود به الدن لرد (Elden Lord) تبدیل شود. بسته به سبک بازی و اتفاقاتی که در طول بازی میافتد، مثل سایر بازیهای فرام سافتور، این انتخاب به بازیکن داده میشود که یک پایان خوب را نظارهگر باشد یا یک پایان بد.
فرام سافتور با کمک جورج آر.آر مارتین توانسته اسطورههای بهیادماندنی و جذابی را در لندز بیتوین خلق کند. بازی Elden Ring از حیث جزئیات داستانی به واقع اثری است تحسینبرانگیز که هر اندازه بیشتر در دنیایش غرق میشویم، بیشتر به جزئیات ریز این جهان فانتزی واقف میشویم. خوشبختانه استودیوی سازنده تلاش کرده تا برخلاف سری بازیهای دارک سولز (Dark Souls) که بازیکن مجبور بود وجب به وجب به دنبال جزئیات داستانی در دنیای بازی بگردد، در الدن رینگ بیشتر با صحبت میتوان بخشی از قصه را فهمید؛ برای مثال دقیقا چه بلایی سر مناطق مختلف لندزبیتوین افتاده و اشخاص مهم داستانی کجا هستند و تا لحظهی قبل از شکسته شدن حلقه مشغول به چه کاری بودند. البته همچنان فهم کامل داستان، نیازمند حس کنجکاوی بسیار بالای بازیکن است و اگر بخواهید ریز و بم داستان لندز بیتوین را در بیاورید، باید دوباره همان فرمول همیشگی سری سولزبورن را پیاده کنید؛ یعنی همان وجب به وجب گشتن محیط که پیشتر گفتهایم. البته این اتفاق به همین سادگی هم نیست!
باید اعتراف کرد گشت و گذار در جهان بازی Elden Ring لذتبخشترین کار ممکن برای بازیکن به حساب میآید؛ به خصوص اینکه کاراکتر بازی از یک نقطه داستان به بعد دارای یک اسب خواهد شد و هم اینکه هر زمان دلش بخواهد میتواند بین نقاط مختلف فست تراول کند. اینکه دیگر کسی شما را در دانجن و محیطهای تنگ و تاریک مجبور نمیکند مبارزه کنید، اتفاق خوش یمنی است که فرام سافتور در الدن رینگ انجام داده. البته اگر به شدت اهل کند و کاو هستید، بازی شما را بعضی اوقات تنبیه خواهد کرد! برای مثال بهتر است بدانید درون برخی از صندوقچههای داخل بازی که عین نقل و نبات در خرابهها و اماکن مختلف داخل بازی ریخته، قرار نیست همیشه آیتم برای لوت (Loot) کردن وجود داشته باشد! کافیست یک بار صندوقچهی اشتباهی را لوت کرده و به یک منطقه دیگر منتقل شوید که فرار کردن از آنجا، کار شاقی باشد. قطعا بعد از این تجربه، دیگر با ترس و لرز صندوقچهها را باز میکنید. یا در مثالی دیگر کافیست پس از یک لوت اساسی سولز از دشمنان، از سر کنجکاوی وارد منطقهای شوید که در گوشه و کنار آن یک مینی باس وجود داشته باشد! قطع به یقین پس از گم کردن دست و پایتان، با چند ضربه و چند پرش اشتباه کشته میشوید و مجدد باید مسیر را از آخرین جایگاهی که استراحت کردهاید طی کنید. خوشبختانه فرام سافتور این جایگاههای استراحت را از بن فایر به Sites of Grace تغییر میدهد. در حقیقت Sits of Grace ورژن تکامل یافتهتری از بن فایرهای سری دارک سولز به حساب میآید؛ چراکه یک، فعالیتهای بیشتری میتوان در این اماکن انجام داد و دو، برخی از این جایگاهها به شما مسیر درست رسیدن به ماموریت اصلی (Main Quest) را نشان میدهد. بالاخره میازاکی پس از چندین و چند فقره بازی در این سبک و سیاق ساختن نسبت به موضع خودش در نبود نقشه و نقشهیابی کوتاه آمده. در بازی الدن رینگ، هم نقشهی به شدت کارآمدی وجود دارد و هم بازیکن میتواند به راحتی نقشهخوانی کند. شاید این مسئله در ذهنتان شکل گرفته که با نقشهخوانی میتوان خیلی راحتتر در بازی پیشرفت کرده و داستان اصلی را جلو برد اما خیر! بازی الدن رینگ در این مسیر سورپرایزهایی برای شما خواهد داشت.
بازی Elden Ring میتواند آسان باشد اگر دغدغهی اصلیتان سوا از جلو بردن داستان، ارتقای تمام و کمال کاراکترتان باشد
بازیکنهای تازهوارد و افرادی که تا به امروز نه دارک سولز بازی کردهاند و نه بلادبورن (Bloodborne) احتمالا سفت و سخت به نقشه چسبیده تا کوئست اصلی را دنبال کنند اما باس فایتهای اصلی میتوانند گریهی هر مدل بازیکنی را در بیاورند. شدت و میزان گریه رابطهی تنگاتنگی با میزان تجربه (Xp Level) دارد! برای مثال از پا در آوردن اولین باس فایت چالشبرانگیز بازی که Mergrit نام دارد شاید با لول پایین شدنی باشد، اما این مبارزه قطعا چالشبرانگیز خواهد بود و برای بازیکن شاید به یک نبرد طاقتفرسا نیز تبدیل شود. الدن رینگ به هیچ وجه شما را در پیشروی محدود نمیکند و هیچ جای بازی نیز اعلانیهای قرار ندارد که باید با یک سطح مشخصی از تجربه به سراغ نبرد بروید. این تماما شما هستید که تصمیمگیرندهی نوع پیشرفت در لندزبیتوین هستید. بازی نیز دستتان را کاملا باز میگذارد که برای قویتر کردن کاراکترتان چه تدابیری را اتخاذ کنید.
بازی Elden Ring میتواند تا حدودی آسان باشد اگر دغدغهی اصلیتان سوا از جلو بردن داستان، ارتقای تمام و کمال کاراکترتان باشد. منظور از ارتقای تمام و کمال، تنها محدود به ارتقای لول نیست. چراکه در این بازی شما میتوانید هم لباستان را ارتقا دهید، هم سلاحتان و هم Spirits of Ashes. مورد آخر، ارواحی هستند که به صورت موقت میتوانند در برخی از مناطق مهم و چالشبرانگیز، عملکردی به شدت سودمند برایتان داشته باشند. هر چند برای استفاده از ارواح باید سلسله اقدامات اولیهای را در اوایل بازیتان انجام دهید. به طور کلی نبردهای داخل بازی میتواند مفرح باشد اگر هم کاراکترتان درست و حسابی ارتقا پیدا کرده باشد و هم تا دندان مسلح باشید! با این اوصاف یک ایراد مهمی که بازی دارد در جایگاه برخی Site of Grace است که از باس فایت اصلی به شدت دور است و از آنجایی هم که بارها و بارها باید مرگ را تجربه کنید، پیادهروی از این جایگاه تا محل نبرد با باس، آن هم بالای بیست مرتبه میتواند عذابآور باشد!
شوئی میازاوا و چند هنرمند دیگر که قبلا در سایر پروژههای فرام سافتور نظیر بازی Sekiro و Bloodborne حضور داشتهاند، در الدن رینگ نیز نقش مهمی در تولید قطعات موسیقی داشتهاند. اثرگذاری هنر دستان این افراد را میتوان در مبارزات داخل بازی به وضوح حس کرد. سوا از موسیقی، از زیبایی بصری لندز بیتوین نمیتوان غافل ماند که هر اندازه از جذابیتهای هنری و زیبایی سرزمینهای مختلف بازی بگوییم کم گفتهایم! بازی رو همان فرمت و قالب سری سولز ساخته شده اما در مقیاس بزرگتر و زیباتر! حس سرزنده بودن لیم گریو (Limgrave)، حس مخوف و هولناک بودن دریاچههای لیورنیا (Liurnia)، حس فساد و پژمردگی کیلید (Caelid) و دیگر حسهای غالبی که در هر سرزمین به بازیکن دست میدهد را باید مدیون طراحی بصری و خلاقیتهای هنری تیم فرام سافتور بدانیم. تا رسیدن به Elden Throne و Erdtree میتوان حسابی در محیط های متنوع بازی گشت و گذار کرد. هر چند نسخه PC بازی از مشکلات فنی، افت فریم و عارضهی فنی Micro stuttering رنج میبرد که گاهی اوقات به خصوص در مبارزات میتواند چالشزا قلمداد شود. فارغ از این مشکلات میتوان همچنان به یافتن لردهای اصلی بازی مشغول شد و در کنار این دسته از کوئستهای اصلی، در دخمههای بازی نیز به دنبال کشف آیتمهای مختلف فعالیت کرد. به نظر میرسد وجود این حجم از فعالیت درون یک بازی و آزادانه فست تراول کردن بین هر نقطه در هر زمان به صورت دل به خواهی، برای نادیده گرفتن مشکلات فنی بازی کافی باشد. هر چند فرام سافتور قول داده با بهروزرسانیهای جدید این مشکلات را تا حد امکان مرتفع کند؛ کما اینکه در پچ ۱.۰۲.۳ مشکلات افریم فریم به طرز قابل توجهی کاهش یافته است.
بازی Elden Ring ماجراجویی دلنشین و جذابی را در دنیای سخت و بیرحم لندز بیتوین برای گیمرها به ارمغان میآورد. اگر هنوز هیچ یک از سری بازیهای سولز بورن را تجربه نکردهاید، بازی الدن رینگ با دنیای بزرگش میتواند ویدیو گیم مناسبی برای ورود به دنیای بازیهای بیرحم فرام سافتور باشد.
نقد بازی Elden Ring بر اساس نسخه PC نوشته شده است
- دنیای به شدت غنی از حیث اسطورهشناسی و Lore
- وجود نقشه و قدرت نقشهیابی
- حس خوب گشت و گذار
- دانجنهای متعدد و چالشبرانگیز
- جایگاه بد برخی از Site of Grace که در نزدیکی و مجاورت باس فایت اصلی نیست
- افت فریم و مشکلات فنی نظیر میکرو استاترینگ (Micro Stuttering) در نسخه پی سی
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید