بیوگرافی دیوید لینچ

بیوگرافی دیوید لینچ

صید ماهی بزرگ

1%
  • 0/10
بیوگرافی دیوید لینچ ۱ ۰۸ بهمن ۱۴۰۰ مقالات جانبی (سینمایی) کپی لینک

دیوید لینچ (David Lynch) کارگردان، نویسنده و نقاش ۷۶ ساله‌ی آمریکایی است که برای ساخت فیلم‌های سورئالیستی مختلفی از جمله جاده مالهالند شناخته می‌شود. در این مقاله به بیوگرافی دیوید لینچ پرداخته و آثار او را مرور می‌کنیم.

دیوید کیث لینچ ملقب به دیوید لینچ در بیستم ژانویه ۱۹۴۶ در مونتانای آمریکا متولد شد. پدرش دانش‌پژوه در وزارت کشاورزی آمریکا و مادرش معلم زبان انگلیسی بود. لینچ در کودکی و نوجوانی علاقه‌ی چندانی به سینما نداشت و بیشتر به نقاشی علاقه‌مند بود و برای تحصیل به آکادمی هنرهای زیبای پنسیلوانیا رفت. علاقه‌ی لینچ به ساخت فیلم از زمان دانشگاه آغاز شد. جایی که او مشغول نقاشی بود و ناگهان نقاشی در نظرش شروع به حرکت کرد.

او پس از این اتفاق تصمیم گرفت تا با استفاده از تکنیک استاپ‌موشن، فیلم انیمیشن کوتاهی بسازد و برای یک جشنواره‌ی سالیانه ارسال کند. هزینه‌ی دویست دلاری این کار که Six Men Getting Sick نام داشت، فکر فیلم ساختن را تا مدتی از سر لینچ بیرون کرد اما پروژه‌های مختلف او را به این راه بازگرداند. از مهم‌ترین فیلم‌سازانی که تاثیر زیادی روی دیوید لینچ داشتند، می‌توان به استنلی کوبریک، فدریکو فلینی، اینگمار برگمان و رومن پولانسکی اشاره کرد. او همچنین از دو فیلم Vertigo ساخته‌ی آلفرد هیچکاک و Glen or Glenda به کارگردانی اد وود به عنوان فیلم‌های محبوب خود یاد می‌کند. این کارگردان در سال ۱۹۶۷ با پگی لینچ ازدواج و سال ۱۹۷۴ از او جدا شد.

شروع طوفانی لینچ با فیلم Eraserhead

دیوید لینچ در شروع راه خود، نویسندگی و کارگردانی چند فیلم کوتاه و کم خرج دیگر از جمله The Alphabet و The Grandmother را بر عهده گرفت. او سپس به فکر ساخت اولین فیلم بلند خود افتاد و برای آن فیلم‌نامه‌ای بیست صفحه‌ای نوشت. اولین فیلم دیوید لینچ کله‌پاک‌کن «Eraserhead» نام داشت که طی نزدیک به پنج سال و با سختی‌های فراوان ساخته شد. این کارگردان در راه ساخت این فیلم از هیچ کاری دریغ نکرد و برای تامین بودجه‌ی آن در کنار قرض گرفتن مبلغی از دوستانش به کارهای جانبی نیز مشغول بود.

فیلم Eraserhead با وجود نقدهای عمدتا منفی از نظر تجاری موفق بود و بیش از ۷ میلیون دلار از گیشه کسب کرد که برای اثری با بودجه‌ی کوچک موفقیت بسیار خوبی محسوب می‌شود. این فیلم تاثیر زیادی روی استنلی کوبریک داشت و او پیش از فیلم‌برداری فیلم Shining برای تیم بازیگری فیلم Eraserhead را به نمایش گذاشت تا بازیگران را برای مقصود خود آماده کند. همچنین فیلم کله‌پاک‌کن برای تاثیرات فرهنگی، تاریخی و زیبایی‌شناسی در فهرست فیلم‌های کنگره‌ی ملی آمریکا به ثبت ملی رسیده است. همچنین این کارگردان همزمان با اکران این فیلم در سال ۱۹۷۷ با ماری فیسک ازدواج و یک دهه بعد از او جدا شد.

این کارگردان آمریکایی پس از این موفقیت بزرگ به فکر ساخت دومین فیلم خود یعنی مرد فیل‌نما «The Elephant Man» افتاد. این فیلم که اقتباسی از رمانی به نام مرد فیل نما و خاطرات دیگر محسوب می‌شود، داستان غم انگیز زندگی یک مرد را روایت می‌کند. فیلم The Elephant Man موفقیت‌های بسیاری برای دیوید لینچ به همراه داشت. این فیلم نامزد ۸ جایزه‌ی اسکار از جمله بهترین فیلم و کارگردانی و برنده‌ی سه جایزه‌ی بفتا شد.

جرج لوکاس خالق مجموعه‌ی استار وارز پس از تماشای فیلم مرد فیل‌نام به لینچ پیشنهاد کارگردانی قسمت ششم استار وارز را داد اما لینچ این پیشنهاد را رد کرد؛ چون احساس می‌کرد که آزادی کافی را نخواهد داشت و شخص لوکاس برای کارگردانی آن فرد مناسب‌تری خواهد بود. فیلم مرد فیل‌نام از لحاظ تجاری نیز موفق بود و بیشتر از ۲۶ میلیون دلار به جیب زد. همچنین در حال حاضر رتبه‌ی ۱۶۲ در بین ۲۵۰ فیلم برتر وب‌سایت IMDB متعلق به فیلم The Elephant Man است.

شکست بزرگ دیوید لینچ با فیلم Dune

کتاب تلماسه یکی از مهم‌ترین و پرطرفدارترین‌های ژانر علمی-تخیلی است. دیوید لینچ در اوایل دهه‌ی هشتاد میلادی کارگردانی اقتباس سینمایی این رمان را بر عهده گرفت اما نتیجه‌ی کار نه از نظر خودش و نه از نظر مخاطبین و منتقدین خوب از آب در نیامد. فیلم Dune که با بودجه‌ی ۴۰ میلیون دلاری ساخته شده بود، فروشی ۳۰ میلیونی را تجربه کرد که شکست سختی از لحاظ تجاری محسوب می‌شود. همچنین لینچ واگذاری حق کات نهایی این فیلم را یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات خود می‌داند و تجربه‌ی کارگردانی فیلم Dune را غم‌انگیز توصیف می‌کند. او در همین زمینه می‌گوید:

اگر کاری را انجام دهی که به آن باور داری و شکست بخوری، همچنان پیش خودت سربلندی. ولی اگر به کارت باور نداشته باشی و شکست بخوری، مثل این است که دو بار بمیری. بسیار غم انگیز است.

فیلم مخمل آبی

دیوید لینچ بلافاصله پس از این شکست کار روی فیلم مخمل آبی «Blue Velvet» را آغاز کرد. از جمله بازیگران این فیلم می‌توان به لورا درن، کایل مک‌لاکلن و ایزابلا روسلینی اشاره کرد که در پروژه‌های بعدی لینچ نیز به ایفای نقش پرداختند. فیلم Blue Velvet نقدهای عمدتا مثبتی دریافت کرد و فروش آن نیز نسبتا خوب بود. این کارگردان در اسکار و گلدن گلوب نامزد جایزه‌ی بهترین کارگردانی شد. همچنین هم‌زمان با ساخت این اثر، کارگردانی فیلم Manhunter به لینچ پیشنهاد شد اما پس از رد این پیشنهاد، مایکل مان وظیفه‌ی کارگردانی آن اثر را بر عهده گرفت.

جایزه‌ی کن در دستان دیوید لینچ

فیلم Wild at Heart پنجمین اثر دیوید لینچ است که برای اولین بار در جشنواره‌ی کن سال ۱۹۹۰ اکران و موفق به دریافت نخل طلا شد. این فیلم داستان سیلور و لولا (با بازی نیکولاس کیج و لورا درن) را روایت می‌کند که سعی در فرار از قاتلی دارند که مادر لولا برای کشتن سیلور استخدام کرده است. فیلم از ته دل وحشی اقتباسی از رمانی به همین نام به قلم بری گیفورد است. این فیلم با وجود دریافت جایزه‌ی کن، فروش چندانی را تجربه نکرد و با گذشت زمان، ارزش و تاثیر خود را به نمایش گذاشت.

غوغای دیوید لینچ با سریال Twin Peaks

یکی از مهم‌ترین آثار دیوید لینچ سریال Twin Peaks است که طی سه دهه‌ی اخیر جایگاه ویژه‌ای در میان بهترین سریال‌های تلویزیونی داشته است. این کارگردان مطرح همزمان با ساخت فیلم Wild at Heart روی این سریال کار می‌کرد. سریال Twin Peaks موفقیت‌های زیادی را برای لینچ و شبکه‌ی ABC به همراه داشت و تبدیل به یکی از محبوب‌ترین سریال‌های دهه‌ی نود میلادی شد. به اعتقادی بسیاری سریال Twin Peaks باعث ورود سریال‌های تلویزیونی به مرحله‌ای جدید شد و از لحاظ کارگردانی و فیلم‌برداری آن را ارتقا داد.

سریال Twin Peaks در فصل دوم با افت شدید مخاطب همراه و در نتیجه برای فصل سوم تمدید نشد. با این حال تاثیرات این سریال روی تلویزیون و حتی بازی‌های ویدیویی به خصوص بازی الن ویک غیر قابل انگار است. دیوید لینچ پس از اتمام فصل دوم این سریال، فیلم Twin Peaks: Fire Walk with Me را ساخت که موفقیت چندانی در زمان اکران تجربه نکرد و با نقدهای تند منتقدین همراه شد. جالب است بدانید که لینچ در سال ۱۹۹۴ به عنوان رییس هیات داوران جشنواره‌ی فیلم ونیز انتخاب شده بود.

فیلم بزرگراه گمشده

دیوید لینچ در اواخر دهه‌ی نود میلادی کارگردانی فیلم بزرگراه گمشده «Lost Highway» را بر عهده گرفت که فیلم‌نامه‌ی آن را به صورت مشترک با بری گیفورد نوشته بود. این فیلم داستان یک نوازنده‌ی ساکسیفون را روایت می‌کند که درگیر اتفاقات مهیج و وحشتناکی می‌شود. از جمله بازیگران فیلم بزرگراه گمشده می‌توان به بیل پولمن، پاتریشا آرکت و بالتازار گتی اشاره کرد. این اثر در زمان اکران توجهات چندانی جلد نکرد اما در طول زمان به یکی از آثار کالت تبدیل شد.

این کارگردان آمریکایی دو سال بعد فیلم The Straight Story را کارگردانی کرد که بر خلاف اثر قبلی موفقیت‌های زیادی از جمله نامزدی جایزه‌ی اسکار را برای بازیگر نقش اول آن یعنی ریچارد فارنزورث به همراه داشت. این فیلم بر اساس داستان واقعی یک پیرمرد مبتلا به سرطان و برادرش ساخته شده است. فیلم The Straight Story در حال حاضر میانگین نمره‌ی ۸۶ را در وب‌سایت متاکریتیک به خود اختصاص داده است.

درخشش دوباره دیوید لینچ

اولین اثر دیوید لینچ در قرن بیست و یکم فیلم جاده مالهالند «Mulholland Drive» بود که در جشنواره‌ی فیلم کن اکران شد. لینچ برای کارگردانی این فیلم به طور مشترک با جوئل کوئن برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کارگردانی و در همین بخش در اسکار و گلدن گلوب نامزد دریافت جایزه شد. همچنین عنوان بهترین فیلم دهه را از مجله‌ی کایه دو سینما دریافت کرد. نائومی واتس، لورا هرینگ و جاستین ثرو از جمله بازیگران اصلی فیلم جاده مالهالند بودند. او در دوره‌ی بعدی جشنواره‌ی کن به عنوان رییس هیات داوران انتخاب شد.

فیلم Inland Empire آخرین فیلم دیوید لینچ است که در سال ۲۰۰۶ اکران و شیر طلای جشنواره‌ی ونیز را برای او به ارمغان آورد. فیلم Inland Empire داستان بازیگر زنی را روایت می‌کند که درگیر ماجراهای وحشتناکی شده است. از جمله بازیگران این فیلم می‌توان به لورا درن، جرمی آیرونز و هری دین استنتون اشاره کرد. این کارگردان مطرح تا یک دهه پس از فیلم Inland Empire به ساخت فیلم‌های کوتاه مشغول بود. او همچنین در همان سال با ماری سوینی ازدواج کرد. این زوج یک سال بعد جدا شدند. چهارمین و آخرین همسر لینچ یعنی امیلی استوفلی نیز از سال ۲۰۰۹ تاکنون همسر اوست. همچنین این کارگردان سه فرزند دارد که در آثار او نیز به ایفای نقش پرداخته‌اند.

خداحافظی دیوید لینچ

دیوید لینچ پس از بیست و پنج سال دوباره سراغ سریال Twin Peaks رفت و فصل سوم آن را بدون تغییر تیم بازیگران برای شبکه‌ی Showtime ساخت. این سریال هجده قسمتی به موفقیت بالایی رسید و افتخارات مختلفی مانند نامزدی ۹ جایزه‌ی اِمی را از آن خود کرد. لینچ طی سالیان اخیر تمرکز خود را روی بنیاد خود که با هدف ترویج مراقبه‌ی تعالی بخش شروع به کار کرده، قرار داده و به احتمال بسیار زیاد دیگر سراغ ساخت فیلم بلند نخواهد رفت.

او تجربیات خود از حدود چهار دهه مراقبه‌ی تعالی بخش را در کتابی به نام صید ماهی بزرگ به رشته‌ی تحریر در آورده است. لینچ همچنین در این کتاب از دیدگاه خود به هنر و سینما و تجربیاتش از یک عمر فعالیت هنری سخن می‌گوید. کتاب صید ماهی بزرگ در ایران توسط نشر بیدگل ترجمه و به چاپ رسیده است. او تاکنون برنده‌ی ده‌ها جایزه و نامزد جوایز بسیاری از جمله ۴ جایزه‌ی اسکار شده است. طبق آخرین آمار سال ۲۰۲۱ ثروت او بیش از ۷۰ میلیون دلار است. همچنین به پاس یک عمر فعالیت هنری ستاره‌ای در پیاده‌روی مشاهیر هالیوود به این کارگردان بزرگ و تاثیر گذار اختصاص یافته است.

نظر شما در مورد دیوید لینچ چیست؟ بهترین فیلم او از نظر شما کدام است؟ نظرات خود را با ما و دیگر خوانندگان این مقاله در وب‌سایت سرگرمی به اشتراک بگذارید.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

1 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments