1%
  • 0/10

چرا همه فیلم‌ های کاپیتان آمریکا تاریک‌ترین بخش زندگی او را نادیده می‌گیرند؟

تاریک‌ترین بخش زندگی کاپیتان آمریکا چیست؟

چرا همه فیلم‌ های کاپیتان آمریکا تاریک‌ترین بخش زندگی او را نادیده می‌گیرند؟ ۱ ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ یادداشت (سینمایی) کپی لینک

در حالی که استیو راجرز به خاطر ایستادگی در برابر شرارت شخصیتی نمادین دارد، زندگی او در واقع با آزار و اذیت‌هایی آسیب زا در دوران کودکی آغاز شده بود که شاید در فیلم‌ های کاپیتان آمریکا ندیده‌ایم!

کاپیتان آمریکا (Captain America) یک نماد زنده از قدرتی شگفت انگیز است که حتی تنها با صدای خود می‌تواند به خدایان فرمان دهد اما زیر نقاب این شخصیت قوی مردی وجود دارد که زندگی دردناک و سختی‌های زیادی را پشت سر گذاشته؛ او که اکنون در بزرگسالی خود، به صورت جدا از همه شناخته شده و دوست داشته می‌شود، به عنوان یک قهرمان منحصر به فرد تنها و محافظ رویاها و افراد ستم دیده معرفی می‌شود.

البته علی رغم این که استیو ممکن است فردی بسیار آرمان‌گرا و عمیقا اخلاقی به نظر برسد، اقتباس‌های سینمایی از روایت زندگی او، به طرفداران مشکلات اولیه ای که تجربه کرده بوده را نشان نمی‌دهند، در نتیجه عمق این موضوع که انگیزه او برای مبارزه از کجا آمده و چه چیزی الهام بخش او برای جنگیدن به خاطر کسانی که خود نمی‌توانند بجنگند شده، برای مخاطب به صورت کامل شفاف سازی نمی‌شود!

استیو راجرز (Steve Rogers) که در چهارم جولای ۱۹۲۰ به دنیا آمد، از سنین کودکی با بیماری نامشخصی دست و پنجه نرم می‌کرد و در اوایل زندگی‌اش پدر و مادر خود را از دست داد.

او که از رژیم هیتلر به شدت خشمگین شده بود، بعدتر با ملحق شدن به تیم پروژه تولد دوباره (Rebirth) تاریخ ساز شد، استیو در این پروژه به عنوان یک سرباز فوق العاده ظاهر شد و بدن و ذهن او به اوج توانایی‌های انسانی ارتقا یافتند.

استیو شجاعانه در خط مقدم جنگ جهانی دوم جنگید و به سرکوب رژیم نازی کمک کرد، پیش از این که او به دست بارون زمو مجروح شود، برای چندین دهه در یخ منجمد بود و در عصر مدرن دوباره به عنوان یک سرباز و نگهبان آزادی بیدار شد و دوباره متولد شد.

با وجود این نبردهای استیو، خیلی زودتر از آن شروع شد که علاوه بر بچه‎‌های دیگر، توسط پدرش که اغلب با خشم ناشی از مصرف الکل به خانواده حمله می‌کرد، مورد آزار و اذیت قرار گیرد شروع شدند؛ در چنین شرایطی سارا راجرز (Sara Rogers)، مادر استیو به صورت فیزیکی مانند یک سپر از او در برابر پدرش حفاظت می‌کرد و با صراحت کامل به او آموزش می‌داد که برای کسانی که از خودش ضعیف‌تر هستند بایستد و همیشه پس از سرنگون شدن توسط یک قلدر دوباره بلند شود و روی پای خود بایستد.

پس از آن که هایدرا (Hydra) توانست با وعده‌های سازمان امنیت اجتماعی به سارا و استیو کمک کند، سواستفاده‌های جوزف راجرز (Joseph Rogers) بود که کاپیتان آمریکای شیطانی را ایجاد کرد که شرور اصلی رویدادهای امپراطوری مخفی مارول (Marvel’s Secret Empire) بود، در حالی که مارول در آن زمان از این ادعا عقب نشینی کرده بود. 

دوران تصدی نیک اسپنسر (Nick Spencer) در داستان کاپیتان آمریکا به این صورت بود که پیشنهاد شده بود استیو راجرز شیطانی و شرور در واقع نسخه اصلی باشد و کاپیتان آمریکای قهرمان نتیجه استفاده آمریکا از مکعب کیهانی (Cosmic Cube) برای دستکاری جدول زمانی مارول باشد؛ چه اینطور باشد و چه نباشد، استیو از مدت‌ها قبل تحت تعقیب پدرش بوده است. حتی تلاش نادرست مارول برای بازنگری گذشته خود و دادن یک برادر به او شامل تصویری عمیقا خصمانه و سرشار از کینه از رابطه کاپیتان آمریکا با پدرش است.

در حالی که بسیاری از ابرقهرمانان مشکلات و مسائل حل نشده ای با والدین خود داشتند، به طوری که شاید حتی تعداد بسیار کم و اقلیتی باشند که این شرایط را نداشته اند، خشونت آشکار در دوران جوانی استیو راجرز به وضوح مشخص می‌شود.

استیو در دوران کودکی قربانی آزار و اذیت‌های بسیاری بود و ارزش‌هایی که از مادرش آموخته بود، زمینه ساز نگرشش نسبت به ظلم و قلدری‌های ناعادلانه بودند؛ این که استیو راجرز از دوره تاریخی و زمان متفاوتی بود و به همین دلیل از احترام بالایی برخوردار بود ممکن است باعث شود که به راحتی فکر کنیم او در دورانی که در یخ منجمد بود، از تمام تراژدی‌های فردی خود رها و فارغ بود، در حالی که قطعا اینطور نیست؛ تاریخچه غمگین زندگی استیو راجرز یکی از مولفه‌های اصلی است که او را هم به عنوان یک انتقام جو و هم به عنوان یک مرد و انسان، به یک قهرمان تبدیل می‌کند، به ویژه با توجه به این که چگونه پسرخوانده خود، ایان (Ian) را از دست آرنیم زولا (Arnim Zola) نجات داد.

دوران کودکی آسیب زای کاپیتان آمریکا ممکن است در میان ابر قهرمانان منحصر به فرد نباشد، اما بخش بزرگی از شخصیت او را در بر می‌گیرد و نشان می‌دهد که تمام زندگی استیو راجرز همیشه شامل ایستادگی در برابر ظلم و قلدری و بی عدالتی‌های دلخراش در همه جنبه‌ها بوده و به دلیل درس‌هایی که از مادرش آموخته، از گذشته تصمیم گرفته تا هرگز اجازه ندهد کسی که می‌تواند به او کمک کند، سختی‌هایی که خودش پشت سر گذاشته بود را تجربه کند.




نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

1 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments