1%
  • 0/10

۱۰ تا از بهترین بازیگرانی که یک سه گانه را در ژانر ابرقهرمانی به پایان رساندند

از هنری کویل تا کریستین بیل

۱۰ تا از بهترین بازیگرانی که یک سه گانه را در ژانر ابرقهرمانی به پایان رساندند ۱۲ 10 ساعت قبل سینما کپی لینک
سه گانه ژانر ابرقهرمانی

سینمای آمریکا مملو از سه گانه و فرنچایز است، اما می‌توان گفت که معروف‌ترین فرنچایزها به ژانر ابرقهرمانی تعلق دارد. در این مطلب، قرار است از بازیگرانی اسم ببریم که در تمام فیلم‌های یک سه‌گانه ابرقهرمانی حضور داشته‌اند.

با نگاهی به فیلم‌های کمیک بوکی شاخص و برتر سینما، می‌بینیم که هر ابرقهرمان بزرگی از یک سه‌گانه مخصوص به خود برخوردار است. یعنی اینکه بازیگران زیادی توانسته‌اند در سه فیلم پشت‌سر هم، نقش یک ابرقهرمان را بازی کنند. بدون شک، این بازیگرها چنان عملکرد موفقیت‌آمیزی داشته‌اند که از آن‌ها خواسته شده تا در چندین فیلم دیگر نیز به ایفای نقش ادامه بدهند. تا جایی که حتی بعد از پایان فرنچایز و جایگزینی یک بازیگر جدید، عده‌ای بر این باور بوده‌اند که کمپانی باید این نقش را دوباره به بازیگر قبلی می‌سپرد. مقاله پیش رو، رتبه‌بندی بهترین بازیگرانی است که موفق به تکمیل یک سه‌گانه در ژانر ابرقهرمانی شده‌اند.

هنری کویل در سه‌گانه سوپرمن (۲۰۱۳ – ۲۰۲۱)

حقیقت مهمی که پس از انتشار مرد پولادین (Man of Steel) در سال ۲۰۱۳ مشخص شد، عشق سینماروها به هنری کویل در نقش شخصیت سوپرمن بود. مهم نیست که چه نظری در مورد شخصیت‌پردازی او در دنیای اسنایدر داشته باشیم. آنچه اهمیت دارد، این است که او نقش پسر کریپتون را به طور فوق‌العاده بازی می‌کند. البته بازی کویل در سایر فیلم‌هایش نیز بسیار چشم‌گیر است، اما عملکرد او در فیلم‌های سوپرمن را می‌توان فراتر از حد انتظار دانست. انگار که کویل برای چنین نقشی به دنیا آمده است.

درست است که سه گانه زک اسنایدر (Zack Snyder) جزو بهترین تریلوژی‌ها در ژانر ابرقهرمانی نیست، ولی مردم به حدی از بازی کویل لذت بردند که تا مدت‌ها تصور می‌شد جایگزینی برای او وجود ندارد. از این رو، بسیاری انتظار داشتند که هنری کویل در ریبوت جدید سوپرمن نیز حضور داشته باشد و لباس ابرقهرمانی خود را دوباره به تن کند. کویل در فیلم‌های مرد پولادین، بتمن علیه سوپرمن و لیگ عدالت (نسخه زک اسنایدر) به قدری خوب بود که خاطره کریستوفر ریو را در یادها زنده کرد. با وجود این، فیلم پرسروصدای جیمز گان (James Gunn) به بازیگر جدیدی نیاز داشت و چاره‌ای جز کنار گذاشتن هنری کویل نبود.

توبی مگوایر در سه‌گانه مرد عنکبوتی (۲۰۰۲ – ۲۰۰۷)

اگر فیلم سوم مجموعه را نادیده بگیریم، سه‌گانه اسپایدرمن سم ریمی (Sam Raimi) یکی از بهترین تریلوژی‌ها در سینمای بلاک‌باستر است. با فیلم اول مجموعه در سال ۲۰۰۲ که ژانر ابرقهرمانی را از نو تعریف کرد و دنباله‌اش که یکی از بهترین دنباله‌ها در تمام دوران است، این سه‌گانه توانست در آزمون زمان نیز موفق ظاهر شود. شاید کمتر مجموعه‌ای بتواند پس از گذشت سالیان دراز، همچنان محبوبیتی به اندازه زمان انتشارش داشته باشد. اسپایدرمن سم ریمی، یکی از همان مجموعه‌های موفق است که مخاطبان هنوز هم آن را می‌پرستند. و این در حالی است که پس از اتمام این فرنچایز به‌یادماندنی، شاهد فرنچایزهای دیگری با محوریت اسپایدرمن نیز بوده‌ایم.

قطعا سه گانه باشکوهی که درباره‌اش حرف می‌زنیم، نقش مهمی نیز در احیای مجدد ژانر ابرقهرمانی داشت. علاوه بر این، بازی توبی مگوایر (Tobey Maguire) الگویی شد برای کسانی که در آینده می‌خواهند نقش اسپایدرمن را بازی کنند. او ممکن است بهترین بازیگر اسپایدرمن نباشد (شاید هم باشد)، اما ظرافت خاصی در تمام حرکاتش به چشم می‌خورد که بسیار تحسین‌برانگیز است. به خصوص، تضاد جالبی را بین شخصیت خیرخواه او (که در پی نجات مردم است) و شخصیت بی‌دغدغه‌اش (که فقط خواهان یک زندگی عادی است) می‌توان مشاهده کرد. جالب اینکه در سال ۲۰۲۱ از مگوایر خواسته شد تا دوباره در نقش اسپایدرمن، این‌بار به همراه اندرو گارفیلد و تام هالند، ظاهر شود.

وسلی اسنایپس در سه‌گانه بلید (۱۹۹۸ – ۲۰۰۴)

تیغه یا Blade یکی از فیلم‌های پایه‌گذار ژانر ابرقهرمانی در اواخر دهه ۹۰ بود که برای اولین‌بار در سال ۱۹۹۸ اکران شد. شخصیت اصلی در این فیلم، با نام عجیب اریک بروس، یک شکارچی خون‌آشام بود که با بازی وسلی اسنایپس (Wesley Snipes) به شهرت زیادی رسید. او چند دهه است که به عنوان بازیگری نمادین شناخته می‌شود و هنگام اکران نخستین قسمت از این مجموعه، نامی آشنا برای همه بود. تقریبا هرکس که به کتاب‌های مصور و شخصیت‌های ابرقهرمان علاقه داشت، او را هم می‌شناخت. وسلی اسنایپس، دو بار دیگر هم در سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴ در نقش اریک بروس (یا همان بلید) خوش درخشید.

سه گانه Blade زمانی ساخته شد که سینمای آمریکا در آستانه ورود به دهه ۲۰۰۰ بود و کمپانی‌ها تازه داشتند ژانر ابرقهرمانی را جدی می‌گرفتند. با در نظر گرفتن شرایط، شاید بتوان درک کرد که چرا این سه‌گانه از کیفیت بالایی برخوردار نیست. اما گذشته از مسایلی چون شرایط ساخت و میزان کیفیت فیلم‌ها، تعویض مداوم کارگردان نیز یکی از دلایل شکست و ناکامی این مجموعه به حساب می‌آید. فیلم اول زیر نظر استیون نورینگتون، فیلم دوم به دست گیلرمو دلتورو (Guillermo del Toro) و فیلم سوم توسط دیوید اس گویر ساخته شده است. این در حالی است که موفق‌ترین فرنچایزها در ژانر ابرقهرمانی، معمولا توسط یک یا دو نفر کارگردانی شده‌اند.

تام هالند در سه‌گانه مرد عنکبوتی (۲۰۱۷ – ۲۰۲۱)

پس از اولین حضور اسپایدرمنِ تام هالند در فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی، بسیاری مشتاق بودند که او را در سایر فیلم‌های MCU نیز ببینند. این اولین‌بار بود که اسپایدرمن در دنیای سینمایی مارول ظاهر می‌شد و آگاهی از آینده او در این جهان سینمایی، به‌شدت هیجان‌انگیز بود. تا اینکه بالاخره با اعلام تولید یک فیلم انفرادی توسط مارول، بر همگان مشخص شد که او سه‌گانه کاملی در سال‌های پیش رو خواهد داشت. اولین فیلم در این مجموعه، مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه (Spider-Man: Homecoming) نام داشت که در سال ۲۰۱۷ اکران شد و مورد استقبال قرار گرفت.

سه گانه مذکور با دو فیلم دیگر نیز ادامه یافت و در نهایت، فیلم راهی به خانه نیست (No Way Home) را به مخاطبان عرضه کرد که قطعا یکی از سودآورترین فیلم‌ها در ژانر ابرقهرمانی است. بدون شک، تام هالند با بازی در آثار نامبرده ثابت کرد که بهترین انتخاب ممکن برای نقش اسپایدرمن بوده است. حتی در صحنه‌های خاصی از این فرنچایز که ضعیف به نظر می‌رسند، هالند همچنان در اوج است و بازی کم‌نقصی را ارایه می‌دهد. طوری که دوست داریم در سه‌گانه جدیدی از مرد عنکبوتی مارول، دوباره شاهد بازی او در این نقش باشیم.

کریس همسورث در مجموعه ثور (۲۰۱۱ – ۲۰۲۲)

داستان ثور، پسر اودین، و سه‌گانه او در دنیای سینمایی مارول جالب است. او کار خود را با فیلم کنت برانا در سال ۲۰۱۱ آغاز کرد که در زمان خودش، دست کم گرفته شد و در حال حاضر نیز تقریبا فراموش شده است. سپس در یکی از فاجعه‌بارترین فیلم‌های MCU به نام ثور: دنیای تاریک (Thor: The Dark World) حضور یافت که برایش دستاوردی به همراه نداشت. اما در ادامه، او با ثور: رگناروک (Thor: Ragnarok) بالاخره خودی نشان داد و با ثور: عشق و تندر (Thor: Love and Thunder) قلب مخاطبان را به دست آورد.

مجموعه ثور را از نظر کیفیت می‌توان به ترن هوایی تشبیه کرد، چراکه فیلم‌هایش مملو از افت و خیز هستند؛ گاهی خوب و گاهی بد. با این حال، بازی کریس همسورث (Chris Hemsworth) هرگز این‌طور نبوده است. او به‌راستی تمام تلاشش را برای هر صحنه‌ای که در آن حضور داشته، به کار گرفته است. او به‌ویژه در فیلم The Dark World آن‌قدر دقت و وسواس به خرج داد که در نهایت، تبدیل به تنها نقطه قوت فیلم شد. بدون هیچ شک و شبهه‌ای، به خاطر بازی کریس همسورث است که ثور چنین شخصیت محبوبی در دنیای سینمایی مارول بوده است.

کریس ایوانز در سه‌گانه کاپیتان آمریکا (۲۰۱۱ – ۲۰۱۶)

سه گانه Captain America یکی از قوی‌ترین سه‌گانه‌ها در ژانر ابرقهرمانی است و یک بازیگر فوق‌العاده در آن حضور دارد.

کاپیتان آمریکا با بازی کریس ایوانز (Chris Evans) شاید بهترین نباشد، اما محبوب‌ترین شخصیت MCU و محبوب‌ترین ابرقهرمان سینما در ده سال اخیر است. چیزی که ایوانز را به عنوان کاپیتان آمریکا بسیار خاص می‌کند، توفیق او در ساخت شمایل جدیدی از خودش است. ایوانز در سال ۲۰۰۵ نیز عهده‌دار نقشی در ژانر ابرقهرمانی شده بود (جانی استورم در چهار شگفت‌انگیز)، اما در فیلم Captain America باید به شکل متفاوتی ظاهر می‌شد. زیرا هرچقدر که جانی استورم از مسئولیت می‌گریزد یا بی‌ادب و احمق است، کاپیتان آمریکا درست در نقطه مقابل او قرار دارد. اینکه ایوانز می‌تواند هردو نقش را به طور باورپذیری در مقابل دوربین ایفا کند، حاکی از انعطاف‌پذیری و مهارت بالای او در حرفه بازیگری است.

بدون کریس ایوانز در این نقش، ممکن بود که کاپیتان آمریکا/ استیو راجرز (Steve Rogers) کاملا نچسب و بی‌روح باشد. اما او نوعی پیچیدگی را به این شخصیت اضافه کرد که باعث می‌شود شخصیتی جذاب و سمپاتیک به نظر برسد. فکت جالبی که احتمالا از آن اطلاعی نداشتید، این است که ایوانز در ابتدا نمی‌خواست این نقش را بپذیرد و چند بار آن را رد کرده بود. با وجود این، او نهایتا پذیرفت که عضوی از دنیای سینمایی مارول باشد.

هیو جکمن در سه‌گانه‌های X-Men و Wolverine

هیو جکمن که نقش ولورین را در سه گانه های شرکت فاکس (20th Century Fox) بازی کرده، یکی از قدیمی‌ترین بازیگران زنده در ژانر ابرقهرمانی است. او اکنون ۲۵ سال است که نقش ولورین را بازی می‌کند و حاصل این فعالیت طولانی، حضور در دو سه‌گانه مختلف است. از جمله سه‌گانه‌ای به نام Wolverine که اگر واقع‌بین باشیم، از کیفیت بالایی برخوردار نیست (و تنها شاهکار آن، فیلم لوگان به کارگردانی جیمز منگولد است) اما به خاطر بازی هیو جکمن باید دیده شود.

در مقابل، مجموعه مردان ایکس را داریم که دلیل اصلی محبوبیت جکمن به شمار می‌رود. او درخشش خاصی در این مجموعه داشت و به همین دلیل، هنوز هم عهده‌دار نقش ولورین است (او پارسال در فیلم پرفروش Deadpool and Wolverine به ژانر ابرقهرمانی بازگشت). اینکه مارول در تصمیم عجیبی ولورین را به پرده سینما بازمی‌گرداند و همچنان از هیو جکمن برای بازی در این نقش استفاده می‌کند، نشان‌دهنده محبوبیتی است که نصیب کمتر بازیگری در دنیای سینما می‌شود.

کریستین بیل در سه‌گانه شوالیه تاریکی (۲۰۰۵ – ۲۰۱۲)

یکی از معروف‌ترین فرنچایزهای ابرقهرمانی، مجموعه‌ای است به نام شوالیه تاریکی (The Dark Knight) که شهرت زیادی در بین تمام مخاطبان دارد. از طریق این سه فیلم بود که کریستین بیل در نقش بتمن، شخصیت اصلی مجموعه، غوغایی در رسانه‌ها و نزد دوستداران سینما به پا کرد. سال‌ها قبل از او، بازیگران بزرگ و پرافتخاری در نقش بتمن ظاهر شدند (از جمله مایکل کیتون و جرج کلونی) اما این کریستین بیل بود که شوالیه تاریکی را در بهترین حالت به تصویر کشید.

او اغلب به عنوان یکی از مستعدترین بازیگران آمریکایی، خصوصا در نسل فعلی، شناخته می‌شود. چراکه نقش‌های شگفت‌انگیزی مانند ریک در شوالیه جام‌ها، آلفرد بوردن در پرستیژ (The Prestige) و ترور رزنیک در ماشینیست را بازی کرده است. او حتی به خاطر نقش دیک اکلوند در فیلم مشت‌زن (The Fighter) برنده جایزه اسکار شد. با چنین استعدادی، واضح است که او چرا یکی از بهترین بازیگران در هالیوود امروز محسوب می‌شود.

رابرت داونی جونیور در سه‌گانه مرد آهنی (۲۰۰۸ – ۲۰۱۳)

رابرت داونی جونیور، به عنوان بازیگری که پروژه MCU با او شروع شده است، نه‌تنها آغازگر سه گانه Iron Man بود بلکه کل ژانر ابرقهرمانی را روی رِیل انداخت. موفقیت مرد آهنی در سال ۲۰۰۸ توجه مردم را معطوف به استودیو مارول کرد و شرایط لازم را برای ظهور یک جهان سینمایی که قرار بود با محوریت ابرقهرمان‌ها ساخته شود، مهیا کرد. علاوه بر این، فیلم Iron Man به ما نشان داد که ابرقهرمان‌ها هم ممکن است نقصی داشته باشند؛ آن هم نقص‌های بزرگ. نه‌تنها جمله «من گذاشتم عمو بن بمیرد» اعتراف به داشتن نقص است، بلکه «من سلاح‌های کشتار جمعی را ساختم و اهمیتی ندادم» نیز حاکی از وجود نقصی بزرگ است.

این آغازی بود که منجر به رستگاری تونی استارک شد و همزمان به شهرت داونی جونیور نیز کمک کرد. او به خاطر تجربه‌ای که از بازی در فیلم‌های چاپلین و زودیاک داشت، در فیلم Iron Man هم به طرز خیره‌کننده ظاهر شد. جونیور در این سه‌گانه و هنگام حضورش در دنیای سینمایی مارول، به‌خوبی ثابت کرد که بازیگر مناسبی برای این نقش بوده است. او همچنین مرد آهنی را که صرفا یک ابرقهرمان درجه دو بود، به نامی آشنا تبدیل کرد.

کریستوفر ریو در سه‌گانه سوپرمن (۱۹۷۸ – ۱۹۸۷)

شاید رابرت داونی جونیور ژانر ابرقهرمانی را نجات داده باشد، اما کریستوفر ریو (Christopher Reeve) از ابتدا آن را تعریف کرد. او بی‌تردید با سوپرمن، که اولین فیلم ابرقهرمانی بزرگ در تاریخ سینما بود، قدم نخست را در این مسیر برداشت و تاریخ‌سازی کرد. قطعا اگر تلاش ریچارد دانر و کریستوفر ریو نبود، این ژانر به چیزی که امروز هست تبدیل نمی‌شد. ریو کاری کرد که مخاطبان باور کنند یک مرد می‌توانند پرواز کند یا دست به اعمال محیرالعقول بزند.

او در سه گانه Superman آن‌قدر باشکوه و پرانرژی به ایفای نقش پرداخت که علاوه بر دوستداران ژانر ابرقهرمانی و خوانندگان کمیک‌ها، توجه دیگران نیز کم‌کم به این ژانر جلب شد. ریو در فیلم‌های Superman پیام‌آور امید، نشاط و استقامت در مسیر کمک به دیگران است و همین باعث می‌شود که مردم او را دوست داشته باشند. البته تمام فیلم‌های این سه‌گانه از نظر کیفی در یک سطح نیستند، اما حضور ریو در آن‌ها همیشه بی‌نقص و دلپذیر است.




نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

12 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments