۱۰ فیلم از بهترین کارگردانان سینما که فروش فاجعهباری داشتند
از کاپولا و اسکورسیزی تا اسپیلبرگ و دیوید لینچ

حتی بهترین کارگردانان سینما نیز ممکن است فیلمی کمفروش بسازند. فیلمی که شاید هزینه تولیدش را هم نتواند جبران کند.
گیشه سینما جایی است که بعضا غیر قابل پیشبینی به نظر میرسد و برای موفقیت در آن، هیچگاه تضمینی وجود ندارد. علاوه بر این، فقط هنرمندان تازهکار یا نهچندان معروف نیستند که طعم شکست در باکسآفیس را تجربه میکنند. برخی از آثار بهترین فیلمسازان حال حاضر در هالیوود، از مارتین اسکورسیزی تا استیون اسپیلبرگ، نیز با شکست تجاری مواجه شدهاند. آخرین نمونهاش فیلم پرهزینه مگالوپلیس بود که تنها ۱۴ میلیون دلار از بودجه ۱۲۰ میلیونی خود را جبران کرد. فروشی که نشان داد هیچ کارگردانی، حتی اگر خالق پدرخوانده باشد، نمیتواند مطمئن باشد که مصون از شکست غیرمنتظره در گیشه است.
البته بعضی اوقات نیز میبینیم که یک کارگردان در پی تسخیر گیشه نیست و جاهطلبی خود را بر خواسته مخاطبان ترجیح میدهد. این در مورد فیلم اسکندر (الیور استون)، دروازه بهشت (مایکل چیمینو) و شاید مگالوپلیس (فورد کاپولا) صدق میکند. اما در برخی موارد، ناکامی فیلمها به علت وقوع اتفاقی است که قابل پیشبینی نبوده است. مثلا فروش کمِ Tenet از کریستوفر نولان (Christopher Nolan) به این دلیل بود که در اوج همهگیری و همزمان با قرنطینه مردم به سینماها آمد. گاهی نیز یک فیلم به اندازه کافی نمیتواند با مخاطبان ارتباط برقرار کند و در نتیجه، به سودآوری هم نمیرسد.
فیلم Megalopolis از فرانسیس فورد کاپولا
بازیگران: آدام درایور، جانکارلو اسپوزیتو، آبری پلازا
کاپولا به عنوان یکی از بهترین کارگردانان سینما و خالق سهگانهای که بر قله سینمای آمریکا میدرخشد، همواره عاشق ساخت فیلمهای جاهطلبانه بوده است. مگالوپلیس، آخرین اثر کاپولا در ۸۵ سالگی، پروژهای است که او از دهه ۱۹۷۰ رویای آن را در سر میپروراند. نهایتا با فروش بخشی از کارخانه شرابسازی خود، بودجه ۱۲۰ میلیونی فیلم را بدون کمک کسی تامین کرد. اما با وجود هزینه فراوان، انبوهی از جنجالها (که در حکم تبلیغات رایگان بودند) و حضور یک کارگردان افسانهای در راس فیلم، مگالوپلیس یک شکست تمامعیار بود. گذشته از دریافت نقدهای منفی و بازخوردهای ناامیدکننده، فروش آن در گیشه نیز مطابق با انتظارات نبود.
جالب اینکه وقتی کاپولا فیلم را برای توزیعکنندگان نمایش داد، هیچ استودیویی حاضر به خرید مگالوپلیس نشد. زیرا فکر میکردند که هیچ شانسی برای سودآوری ندارد (و حق با آنها بود). با این حال به نظر نمیرسد که کاپولا آخرین فیلمش را با اهداف تجاری ساخته باشد و در نتیجه میتوان گفت که مساله بازگشت سرمایه، هرگز در اولویت او نبوده است. این فیلم، بیشتر یک نامه خداحافظی برای سینما بعد از شش دهه فعالیت پربار است.
فیلم Hugo از مارتین اسکورسیزی
بازیگران: بن کینگزلی، ساشا بارون کوهن، کلویی مورتز
مارتین اسکورسیزی، که یکی دیگر از بهترین کارگردانان سینما به شمار میرود، اغلب در پی ساخت فیلمهای پرهزینه نیست. او معمولا درامهایی کمبودجه مثل Taxi Driver و گاو خشمگین میسازد که برای سودآوری، احتیاجی به درآمد هنگفت ندارند. اما وی در سال ۲۰۱۱ با فیلم هوگو – یک اثر فانتزی که داستانش در پاریس دهه ۱۹۳۰ اتفاق میافتد – شانس خود را برای ساخت فیلمی پرفروش با بودجه بالا امتحان کرد. این فیلم، اولین تجربه او در تولید یک فیلم خانوادگی (جدا از نقش کوتاهش در انیمیشن Shark Tale) و نیز اولین تجربهاش در فیلمسازی سهبعدی بود. روی هم رفته، تولید این فیلم حدود ۱۸۰ میلیون دلار هزینه داشت.
وقتی فیلم مذکور به سینماها رسید، با فروش جهانی ۱۸۰ میلیون دلار (به نقل از The Numbers) تقریبا در جبران بودجهاش کامیاب بود. اما در صورتی که هزینههای بازاریابی فیلم را نیز در محاسبات خود لحاظ کنیم، باید این اثر سینمایی را به عنوان بمب باکسآفیس در نظر گرفت. البته هوگو فیلمی است که هیچکس از دیدنش پشیمان نمیشود، اما توفیق چندانی در جذب مخاطب نداشت. زیرا برای طرفداران کازینو و Goodfellas بیشازحد خانوادگی است، همانطور که برای کودکان و خانوادهها بیشازحد روشنفکرانه است.
فیلم Alexander از الیور استون
بازیگران: کالین فارل، آنجلینا جولی، جرد لتو
بهترین ایده ممکن برای الیور استون (Oliver Stone) و کارگردانان جاهطلبی مثل او، این است که زندگی شخصیتی مانند اسکندر را در سینما به تصویر بکشند. در سال ۲۰۰۴، استون از ساخت مستندهای سیاسی کناره گرفت و دست به تولید فیلمی عظیم و پرهزینه زد. فیلمی سه ساعته با حضور بازیگران معروف و بودجه ۱۵۵ میلیون دلاری، که یکی از گرانترین فیلمهای ساخته شده در آن زمان بود. اما فروش آن در گیشه کمتر از حدی بود که انتظار میرفت و فقط ۱۶۷ میلیون دلار در سراسر جهان فروخت.
در آن زمان، این دسته از فیلمهای حماسی (موسوم به شمشیر و صندل) مانند گلادیاتور و Troy در گیشه موفق بودند. اما نکته این است که هرچقدر آن فیلمها با استقبال خوبی مواجه شدند، فیلم الیور استون از موفقیت دور ماند و بهشدت مورد انتقاد قرار گرفت. در واقع، این فیلم با آثاری مقایسه میشد که اکشن و سرگرمکننده بودند و طبیعتا مخاطبان عامتری را در نظر داشتند. علاوه بر این، اشتباهات تاریخی و عدم جذابیت احساسی نیز دلایل دیگری هستند که مانع از موفقیت فیلم اسکندر به لحاظ تجاری و انتقادی شدند.
فیلم Heaven’s Gate از مایکل چیمینو
بازیگران: کریس کریستوفرسون، کریستوفر واکن، جان هارت
دروازه بهشت، فیلمی از مایکل چیمینو در سال ۱۹۸۰ است که یک داستان حماسی را روایت میکند. چیمینو کارگردانی است که سریعترین اوج و فرود را در تاریخ هالیوود داشته است. شاید او یکی از بهترین کارگردانان سینما نباشد، اما سازنده یکی از بهترین فیلمهای جنگی در تمام دوران است که همچنان جایگاه خاصی در بین فیلمبازها دارد: شکارچی گوزن. این فیلم به قدری مورد توجه قرار گرفت که موفق به کسب جوایز اسکار در شاخه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد. نام چیمینو بلافاصله در همهجا سر زبانها افتاد و برای فیلم بعدی خود، اختیار تام گرفت. اما دروازه بهشت، که دو سال بعد از شکارچی گوزن به روی پرده رفت، هم در نقدها بمباران شد و هم یکی از بزرگترین شکستهای باکسآفیس را در تاریخ سینما متحمل شد.
این فیلم با هزینه تولید ۴۴ میلیون دلار، چیزی حدود ۳.۴۸۴ میلیون دلار فروخت (منبع: باکسآفیس موجو) که اصلا قابل انتظار نبود. به قول پیتر بیسکیند، میتوان شکست دروازه بهشت را نقطه پایان جنبش «هالیوود نو» در ابتدای دهه ۸۰ میلادی دانست. زیرا پس از آن بود که غالب استودیوها بر روی پروژههای تجاری تمرکز کردند و به فیلمسازان مولفی مانند چیمینو، کنترل هُنری برای ساخت فیلم ندادند.
فیلم Tenet از کریستوفر نولان
بازیگران: جان دیوید واشنگتن، رابرت پتینسون، الیزابت دبیکی
بعد از فیلمهای میان ستارهای، شوالیه تاریکی و تلقین (Inception) به نظر میرسید که کریستوفر نولان مصون از هر اشتباهی است و خواهد بود. او یکی از اندک فیلمسازانی است که فقط نامش میتواند جمعیت زیادی را به سالنهای سینما بکشاند. گفتنی است نولان اصرار داشت که فیلم هیجانانگیز Tenet را به سبک سنتی و با وجود همهگیری در سینماها اکران کند.
اما حتی شهرت نولان در مقام یکی از بهترین کارگردانان سینما هم معجزه نمیکند. در تابستان ۲۰۲۰، زمانی که فیلمهای پرهزینهای از قبیل دنباله A Quiet Place و Black Widow به صورت آنلاین منتشر میشدند یا به طور نامحدود به تعویق میافتادند، اصرار نولان بر انتشار فیلم به سبک سنتی اشتباه بود. مشکل این بود که فیلم در زمان قرنطینه و هنگامی که دولتهای سراسر جهان به مردم توصیه میکردند در خانه بمانند، اکران شد. بنابراین نمیتوانست فروش چشمگیری در باکسآفیس داشته باشد. این فیلم (به نقل از The Numbers) کمی بیشتر از ۳۵۹ میلیون دلار به دست آورد که اگر با فروش برخی از فیلمهای همدورهاش مقایسه کنیم، حاکی از یک موفقیت بزرگ است. اما این مبلغ برای آنکه بودجه Tenet (بالغ بر ۲۰۰ میلیون دلار) و هزینههای بازاریابی آن را جبران کند، اصلا کافی نبود.
فیلم Citizen Kane از اورسون ولز
بازیگران: اورسون ولز، جوزف کاتن، دوروتی کومینگور
همشهری کین، اثر اورسون ولز، شاهکاری باشکوه است که همواره به عنوان یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ شناخته میشود. تا جایی که وقتی قرار بر انتخاب فیلمهای برتر توسط منتقدان باشد، معمولا رتبه اول یا دوم را به دست میآورد. با این فیلم بود که اورسون ولز در ردیف بهترین کارگردانان سینما قرار گرفت و نامش بر سر زبانها افتاد. شهرتی که البته چندان به سودش نبود، چون به آزادی عمل او در ساخت فیلمهای بعدیاش منجر نشد و سایر شاهکارهای خود را با مشکلات فراوان (خصوصا دخالت شدید استودیوهای فیلمسازی) به ثمر رساند.
زمانی که این فیلم در سال ۱۹۴۱ روی پرده رفت، دستکم در گیشه به موفقیتی دست نیافت. ولز فیلمش را طوری ساخته بود که توجهِ کمتر کسی از بین تماشاگران را جلب میکرد. از سوی دیگر، یک غول رسانهای به نام ویلیام راندولف هرست هم بیتقصیر نبود. زیرا داستان فیلم به زندگی کاراکتری میپرداخت که ملهم از چند شخصیت واقعی، از جمله هرست، بود و این موجب شد که هرست از نفوذ گستردهاش برای ضربه زدن به فیلم ولز استفاده کند. به همین دلیل، همشهری کین در هنگام نمایش اولیهاش بهشدت ضرر کرد (بیشتر از ۱۶۰ هزار دلار) و در نهایت نیز موفق نشد که فروش خود را به یک میلیون دلار برساند. این در حالی است که حدود ۸۰۰ هزار دلار برای تولیدش هزینه شده بود.
فیلم Death Proof از کوئنتین تارانتینو
بازیگران: کرت راسل، رزاریو داوسون، ونسا فرلیتو
کوئنتین تارانتینو، درست مثل نولان، یک شوالیه تنها برای ساخت فیلمهای پرفروش است و فقط نامش میتواند هر فیلمی را – ولو یک فیلم تجربی باشد یا یک وسترن اسپاگتی درباره بردهداری در آمریکا – به اثر پرفروشی تبدیل کند. اما تارانتینو نیز یک فیلم ناموفق در گیشه دارد. فیلمی به نام ضد مرگ یا Death Proof که همراه با فیلم سیاره وحشت، اثر رابرت رودریگز، در دوگانهای به نام گرایندهاوس به مخاطبان عرضه شد.
دوگانه مذکور، بهترین چیزی بود که این کارگردانان معروف سینما میتوانستند با همکاری یکدیگر بسازند. آنها دست به دست هم دادند تا به فیلمهای محبوبشان در ژانر اکسپلویتیشن، ادای احترام کنند. سیاره وحشت یا Planet Terror داستانی خندهدار با محوریت زامبیها را روایت میکرد و ضد مرگ، ترکیبی از ژانرهای مختلف مانند کمدی و اسلشر بود. با وجود این، دوگانه گرایندهاوس با درآمد ۲۵ میلیون دلاری (به رغم بودجهای بالغ بر ۶۷ میلیون دلار) ضرر سنگینی را متحمل شد که شاید ناشی از سبک زمخت و آماتورگونه این فیلمها بوده است.
فیلم Dune از دیوید لینچ
بازیگران: کایل مک لاکن، ماکس فون سیدو، پاتریک استوارت
سالها پیش از آنکه فیلم پرفروش Dune اثر دنی ویلنوو ساخته شود، کمپانی Universal دیوید لینچ را برای اقتباس از رمان فرانک هربرت انتخاب کرد. اما فیلم لینچ به قدری عجیب و فراتر از انتظارات بود که عده کمی را توانست به سینما بکشاند و در جلب نظر اکثر مخاطبان، شکست خورد. برخلاف فیلمهای قبلی او که بودجه ساختشان بسیار اندک بود (و بنابراین مهم نبود که چقدر در گیشه میفروشند)، فیلم Dune بودجه سرسامآوری داشت و درآمد کم آن را باید نشانهای از عدم موفقیت این فیلم به حساب آورد. البته شکست فیلم Dune اصلا باعث نشد که جایگاه دیوید لینچ در بین بهترین کارگردانان سینما خدشهدار شود.
این اولین و آخرین باری بود که او یک فیلم پرهزینه برای یک استودیوی بزرگ ساخت. تلماسه لینچ با بودجه هنگفت ۴۰ میلیون دلار (معادل ۱۲۰ میلیون دلار امروز) ساخته شد و هیچگاه نتوانست بیشتر از ۳۷ میلیون دلار در سراسر دنیا فروش کند. فیلم لینچ، احتمالا به این دلیل ناکام ماند که سعی داشت کل رمان را در ۱۴۰ دقیقه بگنجاند؛ اشتباهی که خوشبختانه دنی ویلنوو از آن اجتناب کرد. اما با وجود عملکرد ضعیف در گیشه و نقدهای عمدتا منفی، فیلم Dune با گذشت زمان فراموش نشد و اخیرا مورد ارزیابی مجدد نیز قرار گرفته است.
فیلم The Last Duel از ریدلی اسکات
بازیگران: مت دیمون، آدام درایور، جودی کومر
در ماههای منتهی به اکرانش در سال ۲۰۲۱، تصور میشد که فیلم واپسین دوئل (The Last Duel) گیشه را تسخیر خواهد کرد. با این فیلم، ریدلی اسکات پس از سالها به ژانر حماسی و تاریخی بازگشت و فیلمِ نسبتا متفاوتی در این ژانر عرضه کرد. همچنین جالب است بدانید که فیلمنامه واپسین دوئل را مت دیمون و بن افلک نوشتهاند که دومین همکاری آنها به حساب میآید (آنها در سال ۱۹۹۷ نیز فیلمنامه ویل هانتینگ خوب را نوشته بودند). نتیجه کارگردانی اسکات و اقتباس او از کتاب واپسین دوئل، نوشته اریک جگر، فیلمی بود که باعث تحسین منتقدان شد و یادآور فیلمهایی از قبیل دوئلبازها و گلادیاتور بود. خصوصا از این جهت که داستان فیلم از سه دیدگاه مختلف و در ساختاری به سبک راشومون، اثر آکیرا کوروساوا، روایت میشد.
ریدلی اسکات با فیلم The Last Duel نشان داد که چرا به عنوان یکی از بهترین کارگردانان سینما شناخته میشود. اما فیلم هرچقدر که از لحاظ هُنری موفق و ماندگار بود، از نظر تجاری متحمل شکست شد. چراکه با وجود برخورداری از بودجه ۱۰۰ میلیون دلاری (به نقل از The Numbers) تنها به ۳۰ میلیون دلار در باکسآفیس جهانی دست یافت. چند عامل در شکست واپسین دوئل موثر بودند. این فیلم بودجه زیادی داشت، به موضوع چالشبرانگیز تجاوز جنسی میپرداخت و همچنین در اواخر همهگیری – زمانی که مخاطبان هنوز در مورد بازگشت به سینما مردد بودند – از راه رسید.
فیلم West Side Story از استیون اسپیلبرگ
بازیگران: انسل الگورت، آریانا دبوز، ریچل زگلر
استیون اسپیلبرگ، خالق آروارهها و فهرست شیندلر، نهایتا به آرزوی خود برای بازسازی West Side Story جامه عمل پوشاند. اما فیلم او با اینکه بسیار تحسین شد و به لیست بهترین فیلمهای سال نیز راه پیدا کرد، در گیشه اصلا موفق نبود. داستان وست ساید، که با بودجه ۱۰۰ میلیون دلاری ساخته شده، فقط ۷۴.۸۲۶ میلیون دلار فروش داشت.
عملکرد ضعیف این فیلم، بیشتر به این خاطر بود که در دوران همهگیری به اکران رسید. از سوی دیگر، به عنوان یک فیلم موزیکال نمیتوانست مخاطبان زیادی را به حضور در سینما مشتاق کند. سایر فیلمهای موزیکال در عصر حاضر هم، مانند سفیدبرفی و رنگ ارغوانی، موفق به بازگشت سرمایه نشدند. با این حال، باید اعتراف کرد که West Side Story یکی از بهترین فیلمهای اسپیلبرگ در سالیان اخیر است.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید