۱۰ حرکت بسیار هوشمندانه در فیلم‌های ابرقهرمانی

۱۰ حرکت بسیار هوشمندانه در فیلم‌های ابرقهرمانی

ابرنابغه‌ها

1%
  • 0/10
۱۰ حرکت بسیار هوشمندانه در فیلم‌های ابرقهرمانی ۱ ۱۹ شهریور ۱۳۹۸ ترین‌ها (سینمایی) کپی لینک

خیلی وقت‌ها فیلم‌های کمیک‌بوکی مجبورتان نمی‌کنند به زور تصمیمات غیرمنطقی را قبول کنید. با مروری بر ۱۰ حرکت بسیار هوشمندانه در فیلم‌های ابرقهرمانی همراه باشید.

فیلم‌های تخیلی و مشخصاً کمیک بوکی، سرشار از اکشن، زد و خورد و البته جلوه‌های ویژه کامپیوتری هستند. زیبایی ظاهری این آثار در کنار پرداخت صحنه‌های اکشن، شاید بزرگ‌ترین ابزارها برای جذب مخاطب باشند که تمرکز زیاد بر آنها، نقش داستان را کمرنگ می‌کند. بدین ترتیب شاهد ملغمه‌ای از تصمیمات و اتفاقات غیرمنطقی و گاهی حتی احمقانه در طی داستان خواهید بود که هیچگونه توجیه عقلی ندارند.

خوشبختانه همه فیلم‌های ابرقهرمانی از این قاعده پیروی نمی‌کنند. تاکنون بسیار پیش آمده که یک کاراکتر در طول داستان با نقشه‌ای حساب‌شده یا تصمیمی هوشمندانه، مخاطب را غافلگیر و روند داستان را متحول کرده است. تعدادی از آنها از ظرافتی فوق العاده برخوردار هستند که تا مدت‌ها در یادها خواهند ماند.

تظاهر کاپیتان آمریکا به عضویت در HYDRA

کاراکتر دوست‌داشتنی کاپیتان آمریکا (کریس اوانز) در دنیای سینمایی مارول همواره پیش از آنکه اقدامی انجام دهد، خوب به عواقبش فکر می‌کند. استیو در فیلم Avengers: Endgame هنگام بازگشت به سال ۲۰۱۲ برای پیدا کردن سنگ ذهن، مجبور است به سرعت تصمیم بگیرد: مبارزه دوباره در آسانسور یا فریب دادن مأمورهای فاسد هایدرا/شیلد؟ پاسخ قطعاً گزینه دوم است، اما ظرافتی که کاپیتان در این راه به‌کار می‌گیرد بسیار عالی است.

استیو که متوجه می‌شود بهانه‌هایش مورد قبول مأمورین هایدرا قرار نمی‌گیرد تا سنگ را به او بدهند، به آرامی در گوش یکی از آنها زمزمه می‌کند: «زنده باد هایدرا!». قطعاً پی بردن به اینکه یکی از بزرگ‌ترین قهرمانان تاریخ خود از عاملین هایدراست، به قدری شوکه‌کننده هست که سنگ را دودستی تقدیمش کنند!

اگر این حرکت کاپیتان آمریکا به نظرتان آنقدرها هم هوشمندانه نبود، پس باید یکی دیگر از تصمیمات فوری فوق العاده او را مثال بزنیم؛ زمانی که پس از گیر افتادن در چنگال نسخه ۲۰۱۲ خود، با گفتن جمله «باکی زنده‌ست»، خود و مأموریت حیاتی‌اش را نجات می‌دهد.

آدرس عوضی جوکر به بتمن

یکی از نمادین‌ترین سکانس‌ها در تاریخ فیلم‌های ابرقهرمانی (و سینما)، سکانس بازجویی بتمن از جوکر در فیلم The Dark Knight است؛ زمانی که بروس وین یه سختی تلاش می‌کند محل نگهداری ریچل و هاروی دنت را از زیر زبان دلقک جنایتکار بیرون بکشد.

البته که شوالیه تاریکی موفق می‌شود اما همه چیز به این سادگی نیست؛ قهرمان گاتهام باید میان این دو گزینه یکی را انتخاب کند: نجات عشق کودکی‌اش یا تنها امید گاتهام برای رهایی از فساد؟ بتمن به سرعت طرف احساساتش را می‌گیرد و برای نجات ریچل راهی می‌شود، غافل از اینکه جوکر آدرس این دو را جابه‌جا به او گفته و هم موجب مرگ عشق بروس می‌شود، هم شوالیه سفید گاتهام را به ورطه فساد می‌کشاند.

جوکر در پایان فیلم دستگیر می‌شود اما آیا واقعاً می‌توان او را بازنده این بازی دانست؟ ضربه مهلکی که جوکر به بتمن وارد کرد چنان کاری بود که هرگز نمی‌توان راهی برای انتقام از او متصور شود.

برداشتن چکش ثور توسط ویژن

طبیعی بود که قهرمانان گروه انتقام‌جویان پس از سربرآوردن ویژن، نسبت به او محتاط و بدبین باشند؛ به هر حال او توسط خطرناک‌ترین دشمن بشریت خلق شده بود تا نقشه‌اش را عملی کند. تلاش ویژن برای متقاعد کردن آنها که برای شکست دادن آلتران باید همگی کنار هم باشند و با هم کار کند چندان کارا نبود، تا زمانی که عملی شاید غیرعمدی از جانب او، حجت را بر همگی (حداقل ثور) تمام کرد که ویژن طرف انتقام‌جویان است.

ویژن با برداشتن چکش میولنیر و دادن آن به ثور، نه تنها موجب شگفتی همه اعضای گروه می‌شود، بلکه درجا اعتماد خدای صاعقه را به خود جلب می‌کند؛ به طوریکه هنگام ترک اتاق، ثور از تونی استارک برای نقشش در خلق ویژن قدردانی می‌کند.

نقشه غافلگیرکننده آقای شیشه

خاتمه سه‌گانه ابرقهرمانی ام. نایت شیامالان شاید تا حد بسیار زیادی ناامیدکننده بود، اما حداقل در پرده سوم خود غافلگیری جذابی داشت که باعث شد ذهن خلاق او را تحسین کنیم. تا لحظات پایانی فیلم، همه انتظار داشتند نبردی کلاسیک میان «قبیله» (جیمز مک‌اوُی) و «ناظر» (بروس ویلیس) را در آسمان خراش اوساکا ببینند؛ اتفاقی که نیفتاد و در عوض دیوید و کوین خارج از مرکز روانی با هم درگیر و نهایتاً همراه با خود آقای شیشه (ساموئل ال. جکسون) کشته شدند. شاید به نظر می‌رسید تیر الایجا به سنگ خورده، اما همه اینها از ابتدا نقشه بسیار هوشمندانه او بود.

شیشه/الایجا هرگز قصد نداشته که دیوید/ناظر و کوین/قبیله را در مقابل عموم به جان هم بیندازد. در عوض نقشه او برای آنکه نشان دهد ابرقهرمان‌ها در دنیا وجود دارند و میان مردم زندگی می‌کنند، شامل کشته شدن هر سه آنها به دست استیپل و ضبط کامل فیلم صحنه مبارزه توسط دوربین‌های امنیتی بود. فیلمی که در نهایت توسط کیسی (آنا تیلور-جوی) تنها قربانی زنده کوین، جوزف (اسپنسر تریت کلارک) پسر دیوید و مادر الایجا (شارلین وودارد) پخش شد تا دنیا از وجود ابرقهرمان‌ها خبردار شود.

قانون کوچک ادنا

ادنا مود (برَد بِرد) بی هیچ شکی دوست‌داشتنی‌ترین کاراکتر فرعی انیمیشن‌های The Incredibles است؛ طراح مد ریزنقش و باهوشی که وظیفه طراحی لباس‌های بزرگ‌ترین ابرقهرمان‌های دنیا را برعهده دارد. یکی از تصمیم‌های بسیار هوشمندانه ادنا در قسمت اول، زمانی بود که برخلاف میل آقای شگفت‌انگیز، لباس ویژه او را بدون شنل طراحی کرد.

ادنا معتقد بود که بسیاری از ابرقهرمان‌های دنیا بخاطر شنل‌های مزاحم لباسشان، سر خود را به باد داده‌اند و به همین دلیل قانونی دارد که هیچگاه در لباس‌هایش شنل قرار ندهد. صحنه نمایش مورد به مورد اتفاقاتی که بر سر ابرقهرمان‌های دیگر به دلیل شنل لباس‌هایشان آمده، یکی از بامزه‌ترین لحظات فیلم است. اتفاقی که در پایان برای شخصیت شرور فیلم می‌افتد، به تنهایی ثابت می‌کند چرا ادنا با وجود ظاهر عجیب و غریبش، باهوش‌ترین فرد جمع است: سیندروم (جیسون لی) به دلیل کشیده شدن شنل لباسش داخل یک توربین جت، در میانه نبرد نابود می‌شود.

ادغام HYDRA داخل S.H.I.E.L.D توسط آرنیم زولا

یکی از کلیدی‌ترین فیلم‌های فازهای اولیه دنیای سینمایی مارول است. در جریان اتفاقات این فیلم، کاشف به عمل می‌آید که سازمان مخوف و بسیار شرور هایدرا در تمام سال‌هایی که گمان می‌رفت ساقط شده، در واقع به‌صورت مخفیانه داخل سازمان شیلد فعالیت می‌کرده است. همه اینها به لطف مغز متفکر یک نفر بوده: آرنیم زولا.

زولا با کشیدن نقشه‌ای هوشمدانه، موفق شد تا سال‌ها با استفاده از پوشش شیلد وقایع دنیا را دستکاری کرده و سازمان خود را هر چه بیشتر به سوی تسخیر جهان هدایت کند. او حتی ذهن خود را در چند ابرکامپیوتر بارگذاری کرد تا حتی مرگ هم نتواند جلوی پیاده‌سازی نقشه شیطانی‌اش را بگیرد؛ البته کاپیتان آمریکا و ناتاشا رومانوف از مرگ هم برای او دردسرسازتر بودند.

چانه‌زنی دکتر استرنج

دکتر استرنج یکی از بزرگ‌ترین نوابغ دنیای سینمایی مارول است. استراتژی بلندمدت او مبنی بر تسلیم سنگ زمان به تانوس و کلید زدن وقایع فیلم Endgame، یکی از بهترین مثال‌ها از میزان تدبیراندیشی اوست، اما می‌خواهیم به یکی دیگر از کارهای او اشاره کنیم که در ظاهر کوچک‌تر است، اما ظرافت و زیرکی بسیار بیشتری دارد.

استرنج برای آنکه از شر کایسیلیوس (مدز میکلسن) و ارباب شرورش دورمامو خلاص شود، مجبور است پا به «بعد تاریک» گذاشته و مستقیماً با این موجود خطرناک روبه‌رو شود. قدرت‌های استرنج در برابر دورمامو هیچ است، اما استیون با بهره‌گیری از مغز خودش و البته چشم آگاموتو (سنگ زمان)، تله‌ای فوق العاده برای دورمامو درست می‌کند: یک حلقه زمانی بی‌پایان که با گفتن جمله «دورمامو! اومدم مذاکره کنم!» توسط استرنج شروع و با مرگ او به دست دورمامو تمام می‌شود. دورمامو برای رهایی از این زندان زمانی، مجبور می‌شود تن به خواسته استرنج داده و بی‌خیال زمین شود.

حرکت هوشمندانه دکتر استرنج برای مقابله با چنین تهدید بزرگی به خوبی نشان می‌دهد که ابرقهرمان‌ها برای از پیش برداشتن دشمنانشان، لزوماً نباید وارد نبردی سهمگین و پرتلفات شوند؛ فقط کافیست از مغز خود و ابزارهایی که در اختیار دارند نهایت استفاده را ببرند.

نقشه فرار مگنیتو از زندان پلاستیکی

مگنیتو یکی از قدرتمند‌ترین ابرقهرمانان مارول است که با توانایی ایجاد و کنترل میدان‌های مغناطیسی، می‌تواند برای هر کسی یک کابوس تمام‌‌عیار باشد. در کمیک‌ها، او تاکنون در نقش‌های مختلفی از ضدقهرمان و خنثی گرفته تا یک قهرمان واقعی قرار گرفته و به دلیل تفکرات برتری‌طلبانه خود نسبت به انسان‌های عادی، همواره رابطه پرفراز و نشیبی با مردان ایکس و پرفسور اگزاویه داشته است. در دومین فیلم مجموعه مردان ایکس، شاهد این هستیم که مگنیتو در یک زندان کاملاً پلاستیکی محبوس است و هیچ راهی برای فرار ندارد، اما با حرکتی هوشمندانه، راه خروج را برای خود باز می‌کند.

مگنیتو (ایان مک‌الن) به میستیک (ربکا رومین) دستور می‌دهد نگهبان سلولش را در یک بار اغوا کرده و پس از بیهوش کردنش، به او محلول آهن تزریق کند. نگهبان بخت‌برگشته روز بعد زمانی که با خیال راحت غذای مگنیتو را به سلولش می‌برد، کلید خروج از زندان را هم در اختیارش می‌گذارد: ذرات آهن در خون خود که مگنیتو با بی‌رحمی تمام آن را بیرون می‌کشد و علاوه بر مرگ نگهبان، راه خود به سمت بیرون را با گلوله‌های آهنی باز می‌کند.

عملی کردن زودهنگام نقشه توسط اُزیماندیاس

کمیک‌های Watchmen اثر آلن مور و دیو گیبونز، نمونه‌هایی بسیار جذاب و هوشمندانه از آثاری هستند که از کلیشه‌های رایج داستان‌های ابرقهرمانی پیروی نمی‌کنند. اقتباس سینمایی از این کمیک ساخته زک اسنایدر، میان طرفداران دودستگی ایجاد کرد، اما یکی از بهترین لحظات داستان در این فیلم بسیار شاهکار از آب درآمده؛ زمانی که اُزیماندیاس (متیو گود) برای رورشَک (جکی ارل هیلی) و نایت اَوْل ۲ (پاتریک ویلسون) روشن می‌کند که همه چیز در واقع زیر سر او بوده است. ازیماندیاس تلاش داشته با منفجر کردن چند بمب اتمی و انداختن تقصیر گردن دکتر منهتن، دولت‌های ایالات متحده و شوروی را علیه او متحد کند تا صلح در دنیا برقرار شود. طبیعتاً آنها سعی می‌کنند جلوی این نقشه را بگیرند، اما ازیماندیاس باهوش‌تر از این حرفاست:

«فکر می‌کنین من یه ضدقهرمان کمیک بوکی‌ام؟ جدی فکر کردید اگه کوچک‌ترین شانسی وجود داشت که جلوی نقشه نبوغانه منو بگیرید، اونو بهتون لو می‌دادم؟ من بمب رو ۳۵ دقیقه پیش منفجر کردم!

نقشه ازیماندیاس میلیون‌ها نفر را به کشتن داد و دکتر منهتن را برای همیشه از زمین تبعید کرد اما در عوض صلح را برای جهانیان به ارمغان آورد. از لحاظ اخلاقی می‌توان نقدهای زیادی به این حرکت وارد کرد، اما از حیث زیرکی این اقدام او، هیچ شکی باقی نیست که یکی از هوشمندانه‌ترین حرکت‌هایی بود که تاکنون در یک فیلم ابرقهرمانی دیده‌ایم.

هویت جعلی رویال پِین

کمدی ابرقهرمانی Sky High، یک فیلم خانوادگی بسیار دوست‌داشتنی و بامزه است که لحظات خنده‌دار و متفاوتی برای تماشاگر رقم می‌زند. یک از ظرافت‌های داستانی باحال این فیلم، زمانی است که پرده از نقشه زیرکانه شخصیت منفی داستان، رویال پِین، برداشته می‌شود.

در پرده سوم فیلم، مشخص می‌شود که رویال پین سال‌ها پیش در اثر نقص سلاح The Pacifier هنگام مبارزه با پدر ویل استرانگهلد، تبدیل به یک کودک شده، در حالیکه تصور همگان این بود که او مرده است. رویال پین ۱۷ سال انتظار می‌کشد تا انتقام خود را از استرانگهلد و سایر ابرقهرمان‌ها بگیرد و در این راه نقشه‌ای بسیار هوشمندانه می‌کشد: مخفی شدن تحت هویت جعلی گوئن گریسون (مری الیزابت وینستد) و ورود به مدرسه ویژه Sky High.

هویت جعلی رویال پین، دختری جذاب در مدرسه است که توجه هر پسری (از جمله ویل) را به خود جلب کرده و مقهور خود می‌کند. بدین ترتیب او به آسانی موفق می‌شود نقشه خود را پیش برده و تا آستانه پیروزی پیش برود.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

1 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments