نقد انیمیشن Turning Red

نقد انیمیشن Turning Red – قرمز شدن

کنترل احساس یا کنترل عقاید؟

1%
  • 0/10
نقد انیمیشن Turning Red – قرمز شدن ۱ ۰۷ فروردین ۱۴۰۱ بررسی انیمیشن (سینمایی) کپی لینک

فیلم Turning Red انیمیشنی‌ست‌ کامپیوتری در ژانر کمدی، فانتزی و خانوادگی. انیمیشن قرمز شدن، اثری از دومی شی -که در واقع اولین تجربه‌ی کارگردانی فیلم بلند او هم محسوب می‌شود- توسط استودیوهای پویانمایی پیکسار تهیه شده و در سال ۲۰۲۲ میلادی توسط استودیو سینمایی والت دیزنی به نمایش درآمد. انیمیشن قرمز شدن، در مقام اولین فیلم پیکسار که تماما توسط یک زن کارگردانی شده، داستان دختری‌ست ۱۳ ساله به نام میلین لی/مِی (با صداپیشگی روزالی چیانگ) که بین دو انتخاب مسئله‌ساز، یعنی اطاعت از مادر و یا شور دوران جوانی، گرفتار شده است. در کنار این قضایا، یک اکتشاف بزرگ صورت می‌گیرد؛ اگر می هیجان زده و احساسی باشد، خیلی سریع به یک پاندای قرمز بزرگ تبدیل می‌شود! حالا قرار است شاهد جوانب مختلف این ماجراجویی هیجان‌انگیز شویم. فیلم قرمز شدن در تاریخ ۱۱ مارس ۲۰۲۲ از سرویس +Disney منتشر شد.

قرمز رنگ شانس است، عدد ۴ عددی‌ست شوم؛ این‌ها دسته‌ای از افکار و عقاید خانواده‌ی می هستند. غول انیمیشن‌سازی این‌بار سراغ یک دختر نوجوان مهاجر چینی-کانادایی رفته که در آستانه بلوغ قرار دارد؛ فیلم قرمز شدن چنین مسئله‌ای را در قالب فرهنگ چین و عقاید خانواده مطرح می‌کند. ایده‌ی اصلی داستان -یعنی همان احساسی که دختر را به پاندای قرمز تبدیل می‌کند- را از هر زاویه‌ای که ببینیم، دلچسب و زیباست؛ یک انگیزه خلاقانه و استعاری که بخشی از پیام اصلی داستان را به شدت گیرا و اثرگذار می‌کند. این حالت اگرچه حالتی‌ست نسبی، چراکه در بحث بلوغ و نگرش به مقام مادر و خانواده، اعمال خودسرانه‌ی این انیمیشن در نهایت دهشتناک جلوه می‌کنند!

شاید در یک جمله بتوان گفت که فیلم قرمز شدن داستان و مضمون بحث برانگیزی دارد. این انیمیشن داستانی‌ست از رابطه‌ی عاطفیِ پیچیده‌یِ بین مادر و دختر. تقابل مادر/مینگ (ساندرا أوه) و دختر به مرزی می‌رسد که قرار است از یک طرف احساسات به حق نوجوانان را نمایش دهد و از طرفی بیانگر عقاید ناقص و افراطی خانواده و کلیشه‌های معمول شود. اما آتش چنین تقابلی از یک اغراق ظریف و تقریبا پنهان ریشه می‌گیرد؛ شاید نگرانی مادر برای دختری که از اقلیت‌های قومی و نژادی محسوب می‌شود، آن‌قدرها ناروا نباشد، اما وقتی قضیه به تفاوت‌های سنی و فکری یا علاقه‌ها و سلیقه‌ها می‌رسد، در ابتدا رفتار پارانویدی مادر فراتر از نگرانی مادرانه رفته و از سویی برخورد دختر، آن حالت طبیعی اولیه را از دست می‌دهد. اصلا مواجهه با مقام مادر موضوع حساسی‌ست، آن هم در بستر روایت یک انیمیشن.

نقد انیمیشن Turning Red
ارتباط برقرار کردن با تمام شخصیت‌های داستان آسان است و احساسات به زیبایی منتقل می‌شوند، اما به سبب برخی عوامل داستانی مجبور به تامل یا حتی قضاوت در مورد آن‌ها می‌شویم

از جنبه‌ی پرداخت‌های اخلاقی، نمی‌توان گفت که نوجوان داستان حق ندارد. می تمام تلاشش را می‌کند تا خانواده از او راضی باشد؛ از خواسته‌های خود می‌گذرد، آن هم زمانی‌که قرار است به یک پاندای قرمز تغییر شکل بدهد. او در نهایت از این وضعیت خسته شده و این قضیه قابل درک است. با این حال باز هم رفتار مینگ در بخش‌های ابتدایی، به مراتب معقول‌تر و منطقی‌تر از رفتار دختر است. به طور خاص، اینجا بحث قضاوت و حق دادن نیست؛ صحبت از این دست مقوله‌ها در نسبت با نمایشی‌ست‌ بزرگسالانه، که در آن دختر به نبرد تن به تن با مادر فراخوانده می‌شود! خلاص شدن از شر قید و بندهای سنتی می‌تواند خوب باشد، اما نه به قیمت پذیرش ضد اخلاقیات. البته تعدیل‌های صورت گرفته خالی از ارزش نیستند؛ مینگ مادری‌ست مهربان و دوست داشتنی اما سرسخت. مشکلات موجود در فیلم قرمز شدن، درست پیرامون همین خوی سرسختانه‌ی مینگ برجسته می‌شوند. از سویی هم شخصیت پدر خانواده (که چهره‌اش کمی شبیه به چهره دنی ویلنوو، فیلمساز کانادایی‌ست!) با عواطف خاص پدرانه به کمک روند دراماتیک داستان می‌آید و روحیات و جوانب مختلف یک انسان را تشریح می‌کند.

خلاص شدن از شر قید و بندهای سنتی می‌تواند خوب باشد، اما نه به قیمت پذیرش ضد اخلاقیات

در خصوص جنبه‌های فنی اثر، از نظر تدابیر فیلم‌برداری، خلق صحنه‌های دقیق و فضاسازی تماشایی‌، ترکیب رنگ، طراحی چهره‌ها و طراحی آن پاندای جالب و ناز، این انیمیشن ذاتا قدرتمند و سرگرم‌کننده است. حقیقتا درست نیست که از دیزنی و پیکسار انتظار چیزی کمتر از این را داشته باشیم (نوعی عادت). در این خصوص موسیقی‌های انیمیشن قرمز شدن، که توسط بیلی آیلیش و برادر او نوشته شده‌اند، حجم قابل توجهی از جذابیت را به مخاطبان این دسته از آثار انیمیشنی هدیه می‌دهند. نکات آموزنده‌ی این فیلم شاید مقطعی و محدود باشند اما به هر حال مناسب و ارزشمند هستند، در گوشه‌ای سخن از عادت نکردن به خشم درونی و تحت کنترل درآوردن احساسات به گوش می‌خورد.

شخصیت‌های این انیمیشن ظریف، موثر و کامل هستند و به خوبی پردازش شده‌اند. حتی با یک نگاه می‌توان کلیت شخصیت‌ها را شناخت. تغییرات احساسی به خوبی در موها، چشم‌ها و لب‌های شخصیت‌ها بروز پیدا می‌کنند و در کل احساسات شخصیت‌ها از طریق زمینه‌های فرهنگی به تماشاگر منتقل می‌شود؛ در اصل جادوی پاندای قرمز ریشه در سنت‌های فرهنگی دارد. اگر قرار است کودکان این انیمیشن را تماشا کنند، اتفاقات عجیب و غریب داستان به سبب همین زمینه‌ها‌ی فرهنگی و ترکیب فرهنگ‌ها برایشان جالب و حتی قابل درک ‌‌می‌شوند. برای مثال شاید مقابله با پاندای قرمز به نوعی همان تداعی‌گر بحث سرکوب امیال درونی باشد.

نقد انیمیشن Turning Red
شاید این حجم از خشونت در جنگ و دعوای مادر و دختر برای مخاطبان کودک مناسب نباشد؛ در کل انگار صحبت‌های منطقی و آرام تاثیرگذاری بیشتری از چنین تقابل‌هایی دارند

برخلاف آشفتگی‌های انیمیشن قرمز شدن، گریزهای اجتماعی داستان مسائل خوبی را در مورد شیوه‌ی زندگی نوجوانان امروز بیان می‌کند

برخلاف آشفتگی‌های انیمیشن قرمز شدن، گریزهای اجتماعی داستان مسائل خوبی را در مورد شیوه‌ی زندگی نوجوانان امروز بیان می‌کند. از همان ابتدا بحث احترام به خانواده به میان می‌آید و کمی بعد‌تر، خیلی تند و بی‌باکانه مسئله‌ی عزت نفس و اعتماد به نفس هم مطرح می‌شود. هدف و مسئله‌ی اصلی انیمیشن قرمز شدن اما، نشان دادن تغییرات نوجوانان در سن بلوغ است؛ گرچه تقریبا از قیاس رفتار می در بخش اول و دوم داستان به یک نتیجه‌ی نگران کننده می‌رسیم که کمتر تماشاگر را به آن هدف اصلی معطوف می‌کند. می دختری بود که با وسواسِ تمام در خدمت خوشحالیِ خانواده زندگی می‌کرد (شاید حتی اصلا عاشق ریاضی هم نبود!) اما به تدریج با تردیدهایی مواجه شده و حالا دائما به فکر خوش گذرانی‌‌ست. وقتی هم که می همراه با دوستانش برای جمع کردن پول بلیت کنسرت تلاش می‌کنند، می به پریشان‌ترین و حساس‌ترین فرد آن جمع تبدیل می‌شود و آن جدیت و وسواس همچنان در رفتار او قابل مشاهده می‌ماند. در نهایت این عوامل دلیل یک انفجار بزرگ می‌شوند؛ خانواده در مقابل می قرار می‌گیرد، نه در کنار او.

سوال اینجاست که آیا چنین نظریه‌ای عملا قابل باور است یا خیر؛ مشکل از تیم احساس است یا از تیم اعتقاد؟ دوستان می تصویرگر شبکه‌ای برای تامین امنیت عاطفی او هستند، نه خانواده. لازم نیست داستان دروغ‌ پردازی کند اما چرا خانواده قادر به تامین این امنیت نیست؟ مینگ نه کاملا یک مادر دیکتاتور بود و نه نمادی از دلدادگی، اما ناگهان مرتکب اعمالی شده و در نهایت به او توهین می‌شود. این موارد ذهن تماشاگر را درگیر می‌کنند. ریشه‌یابی این مسائل مهم است و ای کاش سازنده دلایل بیشتر و بهتری در این خصوص ارائه می‌کرد تا آن آخرالزمان پاندایی قدری روشن‌تر می‌شد.

زنان خانواده‌ی می همان آنتاگونیست‌های داستان هستند (شخصیت‌هایی که می‌خواهند قهرمان داستان را از رسیدن به اهدافش باز دارند) اگر وجود آن‌ها نبود شاید شکل روایت به کلی تغییر می‌کرد. تا جایی از داستان فکر می‌کنیم که شاید ماموریت این پانداهای قرمز و مو نارنجی، یا در واقع نیت آن‌ها، برخاسته از فرمول سرد و بی‌احساس سنت‌های فرهنگی باشد؛ گرچه در واپسین لحظات داستان نوعی همدلی صورت می‌گیرد و نتیجه می‌‌گیریم که ریشه‌ی اختلافات، فرهنگ نبوده و حتی شاید نوعی کج فهمی عامل قربانی شدن فرهنگ و اخلاق باشد. صحنه‌ی تلاش برای جدا شدن از پاندا از طریق آن آیینه‌ی اسرار آمیز و صحنه‌ی فداکاری مادربزرگ برای نجات دخترش، از زیباترین لحظات این انیمیشن هستند.

فیلم Turning Red یک انیمیشن کامپیوتریِ سرگرم‌کننده است و از جنبه‌ی فنی اثر قدرتمندی محسوب می‌شود؛ این انیمیشن قرار بوده تا نمایش صادقانه‌ای از مسائل دوره‌ی بلوغ باشد، هرچند از سویی شاید بهتر این بود که فیلمساز زیاد درگیر مسائلِ اخلاقیِ بحث‌ برانگیز نمی‌شد و صرفا با یک خط داستانی مشخص، روی پاندای بامزه‌ی خود و مسئله‌ی «آزاد ساختن پاندای درون» تمرکز می‌کرد تا در نهایت به اثری شیرین و جالب برای کودکان تبدیل ‌شود. 


7 خوب
فیلم Turning Red یک انیمیشن کامپیوتریِ سرگرم‌کننده است و از جنبه‌ی فنی اثر قدرتمندی محسوب می‌شود؛ این انیمیشن قرار بوده تا نمایش صادقانه‌ای از مسائل دوره‌ی بلوغ باشد، هرچند از سویی شاید بهتر این بود که فیلمساز زیاد درگیر مسائلِ اخلاقیِ بحث‌ برانگیز نمی‌شد و صرفا با یک خط داستانی مشخص، روی پاندای بامزه‌ی خود و مسئله‌ی «آزاد ساختن پاندای درون» تمرکز می‌کرد تا در نهایت به اثری شیرین و جالب برای کودکان تبدیل ‌شود.
  • تکنیک‌های فیلم‌برداری
  • فضاسازی، خلق و طراحی صحنه‌ها
  • ترکیب رنگ، طراحی چهره و شخصیت‌پردازی
  • موسیقی‌های لودویگ گورانسون و بیلی آیلیش
  • پویایی شخصیت‌ها و قدرت انتقال احساسات
  • بخشی از پیام‌های فرهنگی، اجتماعی و آموزنده‌ی داستان
  • این انیمیشن گاهی مسئله بلوغ را ترسناک نشان می‌دهد
  • سکانس جنگ با مادر و بی احترامی به او غیر اخلاقی‌ست و اثر بدی بر کودکان می‌گذارد!
  • گاهی خط داستانی مبهم می‌شود

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

1 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments