انیمیشن برادران سوپرماریو
1%
  • 7/10

نقد انیمیشن The Super Mario Bros. Movie – برادران سوپرماریو

پرسه در میان قارچ‌های سخنگو

نقد انیمیشن The Super Mario Bros. Movie – برادران سوپرماریو ۴ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ بررسی انیمیشن (سینمایی) کپی لینک

انیمیشن برادران سوپرماریو فیلمی است با ظاهر دلفریب و بسته‌بندی جذاب که می‌کوشد نقایص پرشمار خود را پشت جذابیت ظاهری‌اش پنهان کند. اما چقدر در انجام این کار موفق است؟
ماریو (کریس پرت) به همراه برادرش لوییجی (چارلی دی) در حال راه‌اندازی کسب‌وکاری است که زندگی‌شان را زیر و رو خواهد کرد. آن‌ها یک شرکت لوله‌کشی تاسیس کرده و عنوان «برادران سوپرماریو» را برایش برگزیده‌اند. روزی که برادران سوپرماریو در حال تعمیر و سفت کردن لوله‌های شهر بروکلین هستند، از یک مکان جادویی سر درمی‌آورند که پر از لوله‌های عجیب است. کمی بعد، راه دو برادر از هم جدا می‌شود و یکی در پادشاهی قارچ و دیگری در قلمرو باوزر (جک بلک) فرود می‌آید. آن‌ها اکنون مجبورند که برای نجات جان همدیگر با پرنسس پیچ (آنیا تیلور جوی) متحد شوند و به جنگ باوزر خبیث بروند.

اثری مختص به طرفداران بازی

برادران سوپرماریو در امتداد همان مسیر کج و کوله‌ای پیش می‌رود که فیلم‌هایی مانند سونیک خارپشت (Sonic Hedgehog) و پرندگان خشمگین (Angry Birds) احداثش کرده‌اند. مشکل اصلی فیلم این است که تنها می‌تواند طرفداران بازی سوپرماریو را خشنود سازد و در کسب رضایت باقی تماشاگران ناکام می‌ماند. مشکلی که نه‌فقط در این فیلم بلکه کم‌وبیش در همه‌ی آثار ملهم از بازی‌های ویدئویی به چشم می‌خورد. اما چرا؟

پیداست که غوطه خوردن در جهان رنگارنگ و شگفت‌انگیز بازی‌ها اگرچه بسیار مفرح و افسونگرانه است، اما بهره‌مندی یک فیلم از تصاویر خیره‌کننده و گرافیک چشم‌نواز به‌تنهایی کافی نیست. هیچ‌کدام از این‌ها نیاز تماشاگر به پیگیری داستانی یکپارچه و رضایت‌بخش را برطرف نمی‌کنند و چه‌بسا موجب سرخوردگی او شوند.

متاسفانه در انیمیشن برادران سوپرماریو با چنین وضعیتی روبه‌رو هستیم. فیلم در همه‌ی لحظات خود ما را به سرزمینی پر از رنگ و نور و نقاشی و تصویر می‌برد، اما رهاورد این سفر طولانی برای ما چیزی به جز خستگی و کسالت نیست. مثلا برخی از صحنه‌های فیلم به قدری پوچ و بیهوده هستند که می‌توان آن‌ها را به‌راحتی حذف یا کوتاه کرد، بی‌آنکه لطمه‌ای به کلیت اثر وارد شود.

برای نمونه، در صحنه‌های ورود لوییجی به زندان باوزر و اسارت درازمدت او در آن‌جا چه اتفاق مهمی رخ می‌دهد که چندین دقیقه از زمان فیلم را گرفته است؟ و آیا روده‌درازی زندانیان در این صحنه‌ها کارکرد ویژه‌ای دارد یا اطلاعات حائز اهمیتی را آشکار می‌کند که ما از آن بی‌خبریم؟ تنها نکته‌ای که در این میان به‌درستی مورد اشاره قرار می‌گیرد، پیش‌بینی سرنوشت لوییجی و باقی زندانیان در انتهای فیلم است که باید در اقیانوسی از گدازه‌های سوزنده و مرگبار جان ببازند. نکته‌ای که بعید می‌دانم نیازی به این‌همه طول و تفصیل داشته باشد!

ماریو و دوستان

مشکل دیگری که از همان ابتدا گریبان‌گیر فیلم می‌شود و تا پایان رهایش نمی‌کند، فیصله‌ی سست و شتاب‌زده‌ی برخی از وقایع است. مثلا نگاه کنید به شکست ارتش کرانکی کونگ (فرد ارمیسن) از سربازان فدایی باوزر که چندان متقاعدکننده به نظر نمی‌رسد. چون پیش‌تر از زبان پرنسس هلو شنیده بودیم که ارتش کرانکی کونگ قوی‌ترین ارتش دنیاست، پس انتظار نداریم که ارتشی با آن قدرت و ابهت _ چنین عاجزانه _ تسلیم سربازان باوزر شود.

با این حال آنچه باعث می‌شود که انیمیشن برادران سوپرماریو چند قدم جلوتر از برخی همتایان خود بایستد، توفیق آن در خلق شخصیتی فکرشده و دوست‌داشتنی است. در واقع، فیلم توانسته است که به شمایل خام و بدون روح ماریو هویت ببخشد و از این مرد سیبیلوی گرد و قلمبه شخصیتی زنده و همدلی‌برانگیز بسازد. او در این‌جا هم دارای هدف و هم صاحب پیشینه‌ای است که کنش‌های متعدد و گوناگونش را به سمت و سوی مشخصی هدایت می‌کند. به همین دلیل، تلاش ماریو برای اثبات توانایی‌های خویش برای تماشاگر ملموس و قابل فهم است و علاقه‌ی این شخصیت به برادرش را نیز می‌توان در جای جای داستان به‌خوبی حس کرد. همچنان که عشق بی‌چشمداشت او به پرنسس هلو یا دشمنی‌اش با کرانکی کونگ امری بدون مقدمه و تقدیری نیست.

در مقابل اما دوستان ماریو از چنین خصوصیاتی بی‌بهره‌اند. اولا روابط کرانکی کونگ با پدرش مبهم و شعارگونه است، ثانیا معلوم نیست که اشاره‌ی فیلم به گذشته‌ی پرنسس هلو با چه هدفی صورت می‌پذیرد، و بدتر از همه، غیبت لوییجی در سرتاسر داستان از او شبحی بی‌شکل و قواره می‌سازد که فقط منتظر است تا ماریو از زندان مخوف باوزر نجاتش دهد! بگذریم از اینکه باوزر چقدر آنتاگونیست باورنکردنی و درمانده‌ای است و دلیل آن‌همه آوازهای فالش و سرسام‌آور هم مشخص نمی‌شود.

مخاطب انیمیشن برادران سوپرماریو کیست؟

این فیلم نظر دو دسته از تماشاگران را به خود جلب خواهد کرد. یک) طرفداران بازی سوپرماریو؛ آن‌ها که سال‌هاست این دو برادر لوله‌کش را می‌شناسند و نوجوانی‌شان را به همراه ماریو و لوییجی در حال خوردن قارچ یا مبارزه با ارتش کوپاها سپری کرده‌اند. دو) کودکان؛ کسانی که مخاطب اصلی فیلم‌های انیمیشن هستند. به جز این دو گروه، فکر نمی‌کنم که هیچکس بتواند برادران سوپرماریو را بدون کشیدن خمیازه‌ای از سر خستگی یا بدون تناول چیپس و پاپ‌کورن تماشا کند. هرچند که ممکن است دو گروه اول هم گاهی در حین تماشای فیلم از خودشان بپرسند: خب، که چی؟

در مجموع، تازه‌ترین انیمیشن استودیو ایلومینیشن (Illumination) فیلمی است کاملا هم‌سطح با محصولات قبلی این استودیو. از انیمیشن لوراکس (The Lorax) بگیرید تا گرینچ (The Grinch) یا هر انیمیشن دیگری که خالق مینیون‌ها در طول دوازده سال گذشته تولید کرده است. انیمیشن‌هایی که باعث می‌شوند قدر پیکسار را بیشتر بدانیم و آثار کلاسیک دیزنی را دوباره ارج بنهیم. فرقی ندارد که نام کدام انیمیشن جدید یا قدیمی در میان باشد. مهم این است که هنوز هم دیزنی و پیکسار از تمام استودیوهای انیمیشن‌سازی در آمریکا بهتر و جلوتر هستند، حتی اگر از گردونه‌ی رقابت با دیگران خارج شده باشند (نگاه کنید به فروش اندک انیمیشن‌های قرمز شدن (Turning Red) و دنیای عجیب (Strange World) که هزینه‌های تولیدشان را هم نتوانستند جبران کنند.) بزرگترین درسی که من از تماشای برادران سوپرماریو گرفتم، این بود.


6 قابل قبول
انیمیشن برادران سوپرماریو می‌خواهد که طرفداران بازی را هر لحظه غرق در نوستالژی کند، اما همین اتکای بیش‌ازحد بر نوستالژی تبدیل به پاشنه‌ی آشیل فیلم می‌شود. زیرا کسانی که بازی معروف سوپرماریو را تجربه نکرده‌اند، از این خاطره‌بازی‌ها چیزی سر درنمی‌آورند.
  • شخصیت‌پردازی خوب ماریو
  • انیمیت نرم کاراکترها
  • تصویرپردازی (گرافیک) جذاب
  • اتکای بیش‌ازحد بر نوستالژی
  • پایان‌بندی شتاب‌زده
  • تکنیک‌زدگی
  • وجود زوائد داستانی

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

4 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments