نقد سریال راز بقا

نقد سریال راز بقا (تا پایان قسمت دوازدهم)

شرح یک راز به زبان کمدی

1%
  • 0/10
نقد سریال راز بقا (تا پایان قسمت دوازدهم) ۴ ۲۰ فروردین ۱۴۰۱ نقد سریال ایرانی کپی لینک

اولین قسمت از سریال راز بقا به کارگردانی سعید آقاخانی در هفته اول فروردین سال ۱۴۰۱ شمسی از پلتفرم فیلم نت منتشر شد. این سریال که در سبک کمدی طبقه‌بندی می‌شود در این نقد و بررسی زیر تیغ انتقاد قرار گرفته و نقاط قوت و ضعفش مورد بررسی قرار می‌گیرد.

سعید آقاخانی بازیگر قابل احترامی است. کارنامه‌اش از حیث بازیگری تا به امروز پربار بوده اما این هنرمند در حیطه کارگردانی بارها آزمون و خطا کرده تا در نهایت به سریال راز بقا رسید. اثری که روایتگر قصه یک فرد عادی به اسم رحیم تیمسار است که بهرام افشاری در این نقش خودنمایی می‌کند.

روایت سریال راز بقا تا حدودی جذاب و گیراست؛ چراکه در زمان حال، فردی به اسم رحیم تیمسار به دلایلی فوت کرده و ما از زبان اطرافیانش از سرگذشتش آگاه می‌شویم. البته این شرح روایت کمی مشکوک است؛ دلیل اول این‌که سریال به ما درجا نمی‌گوید علت مرگ چیست و چگونه اتفاق افتاده و دو، با نام و شعار سریال (بزرگترین کشف بشریت در راه است) چندان سرِ سازگاری ندارد. سناریوی سریال از همان ابتدا ذهن‌مان را به بازی می‌گیرد که رحیم کیست و چگونه شخصیتی دارد. یک مقدار رحیم به شخصیت بهتاش در سریال پایتخت شباهت دارد اما با یک دوز بسیار قوی‌تر، کله‌شق‌تر و صد البته احمق‌تر و بی‌منطق‌تر! برخی از رفتارهای رحیم در هیچ دایره‌ منطقی قرار نمی‌گیرد. با این حال بارها از زبان شخصیت‌های قصه به خصوص حاجی الماسی (با بازی خودِ سعید آقاخانی) می‌شنویم که او تمام و کمال یک مردم آزار است. با این اوصاف سوال پیش می‌آید که چرا شخصیت‌ها، پس از این‌که رحیم در مخمصه‌ای می‌افتد تمام و کمال در تلاش هستند تا او را نجات دهند؟ صرفا به خاطر دلِ مادر پیرش؟ این‌که چرا رحیم از سمت خانواده، اطرافیان و جامعه طرد نمی‌شود جای سوال دارد.

نقد سریال راز بقا
نیما شعبان‌نژاد در نقش شخصیتی بازی می‌کند که همان مدل رفتاری را پیش‌تر در سریال دراکولا به کارگردانی مهران مدیری تماشا کرده بودیم؛ نه کمتر و نه بیشتر. او به خودی خود بازیگر بدی نیست اما بازی‌اش در سریال راز بقا دستاورد خاصی حداقل تا پایان قسمت چهار در بر نداشته

جذابیت سریال از جنبه قصه‌پردازی تا حد به‌سزایی بالاست. اول از همه این‌که پایان قصه در هر قسمت بیننده را مجاب می‌کند تا قسمت بعدی را تماشا کند. دوم این‌که پس از چهار قسمت، المان‌هایی به قصه اضافه می‌شود که سناریوی سریال را رازآلود می‌کند. با این تفاسیر، موضوعی که شاید کمی آزاردهنده باشد در این نهفته که حوادث سریال یکی پس از دیگری سریعا رخ داده و به تصویر کشیده می‌شوند. سریال علنا فرصتی نمی‌دهد با شخصیت‌ها خو بگیریم. با این حال تمرکز سریال روی رحیم و برادرش حاتم است که حسن معجونی نقشش را بازی می‌کند. رحیم و برادرش حاتم هر کدام تیپِ دو گروه از جامعه هستند که در نهایت امر پس از چند قسمت ابتدایی هنوز تبدیل به شخصیت‌های منحصربه‌فرد نشده‌اند. با این‌که نمونه‌ی مشابه به حاجی الماسی در فیلم و سریال‌های ایرانی دیگر وجود دارد اما حاجی الماسی می‌تواند تبدیل به شخصیتی خاص شود اگر در ادامه داستان، رفتارهای جدیدی را از این کاراکتر به چشم ببینیم.

راز بقا از شوخی‌های جنسی تا حد امکان خودداری می‌کند و به جای این مسئله، بیشتر با دیالوگ‌هایش سعی در خنداندن مخاطب می‌کند

راز بقا از شوخی‌های جنسی تا حد امکان خودداری می‌کند و به جای این مسئله، بیشتر با دیالوگ‌هایش سعی در خنداندن مخاطب می‌کند. با این حال، تک و توک موقعیت‌های طنزی نیز در سریال وجود دارد که می‌توان به تماشایشان دل بست. در هر صورت راز بقا قادر است تا هر نوع مخاطبی را خندانده یا حداقل لبخندی بر لبش بنشاند. راز بقا هر از چند گاهی به اصحاب سیاسی کشور از مجرای دیالوگ‌ها نیش و کنایه می‌زند. هر چند راز بقا پس از چهار قسمت نشان نداده که دغدغه‌مند است یا می‌خواهد نقدی بر یک مشکل یا بحران اجتماعی وارد کند. نیش و کنایه زدن چه فایده‌ای داشته و مخاطب چه سودی را از تماشایشان دریافت می‌کند؟

سریال راز بقا در چهار قسمت ابتدایی خود ثابت کرده که توان سرگرم کردن و خنداندن مخاطب را دارد. اشکالات و خلاهای متعددی در بدنه سریال وجود دارد اما بازی بهرام افشاری و دیالوگ‌های بامزه، دلایل خوبی برای تماشای راز بقا فعلا محسوب می‌شوند.

نقد سریال راز بقا قسمت پنج و شش
تعامل بین این دو شخصیت؛ بامزه‌ترین عنصر سریال راز بقا

راز بقا در قسمت پنجم و ششم کمی قدرت مانور بیشتری را برای باز کردن سر شوخی پیدا می‌کند؛‌ چراکه پروسه معرفی رحیم و دوست ابله‌تر از خودش با موفقیت انجام شده و حال می‌توان روی دیگر شخصیت‌های داخل داستان زوم کرد. برای مثال تعامل میان شخصیت «خاندانی» و مادر رحیم در حال جذاب شدن است. از آن سو بازی حسن معجونی بیشتر به چشم می‌آید چون دیگر رحیم آنچنان در مرکز توجه دید مخاطب نیست. از سمتی دیگر نمایش اعضای باند خلافکار قصه نیز در نوع خود بامزه از آب درآمده، هر چند استفاده از یک شوخی مشخص برای خنداندن، آن هم برای چندین و چند مرتبه موجب شده تا دیگر مثل مرتبه اول به شوخی مذکور نخندیم. برای نمونه می‌توان به صلوات و فاتحه فرستادن‌های مکرر اعضای باند اشاره کرد که از یک نقطه به بعد دیگر برای ما در حدی نیست که پس از تماشایش قهقهه بزنیم.

سریال راز بقا در خلق موقعیت طنز قسمت به قسمت روند بهتری را طی می‌کند. از طرفی، این مسئله که شخصیت اصلی قصه نمی‌میرد، خود عامل مهمی است برای خندیدن! بهرام افشاری هم رفته رفته خودش را از زیر سایه شخصیت بهتاش در سریال پایتخت بیشتر بیرون می‌کشد. برای شخصیت رحیم شاید تکه کلام‌های منحصربه‌فردی در سناریو ننوشته‌اند، اما بازی بهرام افشاری و تعاملش با نیما شعبان نژاد موجب شده تا برای بگو مگوی شخصیت‌هایشان در سریال لحظه‌شماری کنیم. از طرفی دیگر، این‌که رحیم عاشق شده و برای رسیدن به عشقش قرار است چه مصائبی را تحمل کند نیز مولفه دیگری برای دل بستن به شخصیت رحیم است. شاید اگر بهتاش در سریال پایتخت نیز عاشق می‌شد، عشق و عاشقی‌های رحیم تیمسار در سریال راز بقا نزد بیننده عامل جذابی قلمداد نمی‌شد چون مشابهش را در سریال پایتخت قبلا دیده بودیم.

روایت سریال راز بقا تا پایان قسمت ششم با روندی پله‌‌ای رو به بهبود بوده و داستان سریال راز بقا روز به روز جذابیت بیشتری پیدا می‌کند. با این اوصاف با توجه به شخصیتی که حسن معجونی نقشش را بازی می‌کند، انتظار می‌رود که این سریال کم کم خصیصه‌های انتقادی نیز پیدا می‌کند و صرفا محدود به سرگرم کردن بیننده نباشد.

اگرچه سریال راز بقا در قسمت‌های هفتم و هشتم توانسته با یک تغییر لوکیشن، هیجانی دو چندان به بیننده القا کند، ریتم روایت در قسمت هشتم افت پیدا می‌کند. یعنی داستان سریال راز بقا آن‌طور که باید قادر نیست ما را نسبت به تماشای ادامه قصه تشنه نگه دارد. البته نمی‌توان دقیق پیش‌بینی کرد که قرار است رحیم و دوستش ایرج چه مصائبی را دنبال کنند. این نکته را می‌توان به فال نیک گرفت.

نقد سریال راز بقا
ایفای نقش بازیگرها و تعامل میان آنها قابل قبول است اما موقعیتی که شخصیت‌ها در آن قرار دارند برای بیننده چندان خنده‌دار نیست

سعید آقاخانی در نقش حاجی الماسی تا به انتهای قسمت هشتم از حیث شخصیت‌پردازی نتوانسته به یک شخصیت منحصر به فرد تبدیل شود. حاجی الماسی هنوز تکلیفش در داستان مشخص نیست و از قرار معلوم، قرار هم نیست نقش کلیدی در این ماجرای کمدی داشته باشد. این شخصیت فقط می‌تواند با ادا و اطوار و ادای چند جمله عربی توجه بیننده را به خود جلب کند. در غیر این صورت، اثرگذاری حاجی الماسی بر روند داستانی تا پایان هشتم کاملا خنثی است. با این وجود، شخصیت ایرج با بازی نیما شعبان‌نژاد از لاک خودش بیرون آمده و یک لایه جدیدی از شخصیت ایرج به بیننده نشان داده می‌شود؛ لایه‌ای که پتانسیلش را دارد تا موقعیت‌های طنز جدیدی را خلق کند. عاشق شدن ایرج، آن هم عشقی که به دختر خان پیدا کرده قطعا دست‌مایه خلق یک فضای کمدی جذاب خواهد بود.

سریال راز بقا پس از هشت قسمت در انتقاد کردن، دست به عصا رفتار می‌کند. اگر از یک دیالوگِ حسن معجونی در اوایل داستان نسبت به یک شخص سیاسی مملکت فاکتور بگیریم،‌ داستانک تخریب ویلای آقای چیز (!) شیطنت دیگری از سازندگان سریال به حساب می‌آید. می‌گوییم «شیطنت» و نه «انتقاد»؛ به این دلیل که دقیقا معلوم نیست منظور از آقای چیز کیست و این‌که سریال راز بقا با تعبیه این سکانس در یک قسمت کار شاقی نکرده. تقریبا تمامی مخاطب‌های سریال می‌دانند که چنین رفتار، یعنی تخریب یک ملک شخصی و غیر قانونی از یک شخص کله‌گنده مملکت امری نشدنی است و در صورت انجام، مردم‌های عادی باید تاوان پس بدهند. سریال راز بقا پس از هشت قسمت نشان داده که اثر قابل احترامی از جنبه سرگرمی است، هر چند همچنان تیغ انتقادیِ سریال به جای این‌که برنده باشد، عملا کند است.

آپدیت نقد و بررسی سریال راز بقا (تا پایان قسمت دوازدهم)

سریال راز بقا تا قسمت دوازدهم روند به نسبت قابل قبولی را از حیث قصه‌گویی دنبال می‌کند. همه چیز بر مبنای اهداف و انگیزه شخصیت‌های اصلی پی‌ریزی می‌شود اما سریال راز بقا پس از قسمت هشتم، بخشی از جذابیت‌های خود را به تدریج از دست می‌دهد. اولین و مهم‌ترین آیتم در این زمینه، مولفه کمدی است. راز بقا در خنداندن بیننده علنا کم می‌آورد. عملکرد این سریال شبیه به فردی است که چند جوک بامزه در یک جمع تعریف می‌کند و دیگران تنها برای چند مرتبه اول به این جوک لبخند می‌زنند. اگر قرار بر تکرار مکررات باشد، قطعا مخاطبین دل‌زده خواهند شد. سریال راز بقا نیز چنین رفتاری تا انتهای قسمت دوازدهم از خود نشان می‌دهد. خندیدن به عناصری که بارها در قسمت‌های پیشین تکرار شده، برای بیننده کار به شدت سختی محسوب می‌شود.

سریال راز بقا به کاراکترهای اصلی و فرعی به‌درستی نمی‌پردازد. برای مثال شخصیت رحیم که در راس داستان حضور دارد، لایه‌های دیگری از شخصیتش به بیننده نشان داده نمی‌شود. برای مثال ما بارها می‌شنویم که رحیم تیمسار، یک فرد مردم آزار است و دیگران از دست کارهایش عاصی شده‌اند اما به جز یک سکانس کوتاه در قسمت دوازدهم که رحیم خاطره‌اش را مرور می‌کند، از مردم آزاری‌های رحیم چیز به‌درد‌بخور و خنده‌داری را تماشا نمی‌کنیم. همین نمایشِ مردم‌آزاری‌های رحیم می‌توانسته خود، عامل مهمی در خنداندن بیننده باشد که متاسفانه سناریونویس پروژه از تشریح این موضوع غافل می‌ماند.

ماجرای خان‌ فادر و کمپ گروهش تنها برای مرتبه اول جذابیت دارد. علنا بیننده با این محیط و دکور نمی‌تواند ارتباط خوبی را برقرار کند. با این‌که فضای سریال راز بقا تا حدودی فانتزی به حساب می‌آید، بخشی از کمدی که روی دوش شخصیت خان فادر و اعضای زیردستش سنگینی می‌کند، به دو دلیل در اجرا ناموفق است. علت اول این‌که بیننده نمی‌تواند وجود چنین مکانی را در این داستانِ هر چند فانتزی در حومه تهران تصور کند. دلیل دوم به استفاده محدود از ابزارهایی مربوط می‌شود که می‌توان موقعیت‌های کمدی متعددی را خلق کرد. برای مثال، ایده گرسنگی رحیم در قسمت دوازدهم و تلاشش برای خوردن یک موز در کمپ می‌توانسته خیلی درگیرکننده‌تر و خنده‌دارتر باشد. کارگردان تنها با چند خط دیالوگ بی‌مزه، تکه کلام‌های تکراری و چند اکتِ ساده‌ی بهرام افشاری، سر و ته این ایده را به سرعت جمع می‌کند.

با این‌که داستان سریال راز بقا تا انتهای قسمت دوازدهم همچنان کشش لازم را برای سرگرمی دارد اما چند قسمتی می‌شود که جذابیت این سریال رو به کاهش است. سعید آقاخانی نه تنها در خلق موقعیت‌های کمدی جدید ناتوان عمل می‌کند، بلکه در بهره‌برداری درست از ابزارها و مولفه‌های خوب سریال نیز عاجز می‌ماند.

پست نقد و بررسی سریال راز بقا با انتشار قسمت‌های جدید در آینده به‌روزرسانی خواهد شد و این نقد کامل از سریال راز بقا نیست. بنابراین نمره‌ی این سریال در هر آپدیت امکان دارد تغییر کند.


6 قابل قبول
با این‌که داستان سریال راز بقا تا انتهای قسمت دوازدهم همچنان کشش لازم را برای سرگرمی دارد اما چند قسمتی می‌شود که جذابیت این سریال رو به کاهش است. سعید آقاخانی نه تنها در خلق موقعیت‌های کمدی جدید ناتوان عمل می‌کند، بلکه در بهره‌برداری درست از ابزارها و مولفه‌های خوب سریال نیز عاجز می‌ماند.
  • قصه گیرا و جذاب
  • خلق موقعیت‌های طنز و همچنین دیالوگ‌های بامزه
  • بازی بسیار خوب بهرام افشاری، حسن معجونی و سعید آقاخانی
  • عدم وجود منطق در برخی کارهای رحیم
  • حوادث سریال عمق پیدا نمی‌کنند
  • سریال با این‌که نیش و کنایه به اصحاب سیاسی می‌زند اما دغدغه‌مند نیست
  • سریال در خلق کمدی عاجز است و از قسمت هشتم به بعد عناصر کمدی بارها تکرار می‌شوند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

4 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments