فیلم The Night House

نقد فیلم The Night House – خانه شب

گرفتار در استعاره

1%
  • 0/10
نقد فیلم The Night House – خانه شب ۴ ۲۱ مهر ۱۴۰۰ بررسی فیلم‌های خارجی کپی لینک

فیلم The Night House با تم داستانی‌اش به نظر می‌رسید که یک فیلم سینمایی معرکه در ژانر وحشت خواهد بود، اما به اندازه‌ای غرق در مشکلات است که شاید پس از چند ماه، دیگر کسی یادش هم نیاید چنین چیزی نیز در سال ۲۰۲۱ میلادی اکران شده است.

داستان فیلم خانه شب (The Night House) درباره‌ی زنی به اسم بث (با بازی ربه‌کا هال) است که به تازگی همسرش اون (Owen) را از دست داده. البته نه به دلیل یک مرگ ساده و طبیعی. بلکه همسرِ این زن، بنا به دلایلی نامعلوم در ابتدای داستان با سلاح گرم خودکشی می‌کند. فیلم ضمنِ طرح این معما می‌خواهد بسترسازی کند برای ترساندن مخاطب با المان‌هایی که در دست دارد؛ چراکه بث، وجودِ همسر مرحومش را در گوشه و کنار منزلش که در جوار رودخانه است، احساس می‌کند. گرفتاری‌های بث در وهله‌ی اول به نظر می‌رسد که یک چیز به شدت کلیشه‌ای است که در n تعداد فیلم مشابه نیز قبلا دیده‌ایم اما فیلم خانه شب اگر ایرادات محسوس و معلومِ خود را نداشت، این اثر می‌توانست به یکی از بهترین فیلم‌های ژانر وحشت سال ۲۰۲۱ میلادی تبدیل شود.

فیلم‌نامه در ابتدایی‌ترین حالت خود تعریف و اجرا می‌شود؛ یعنی اصلا و ابدا داستان فیلم به بیننده امان نمی‌دهد که بث را در حد نسبتا ساده‌ای شناخته و سپس بث را وارد یک کابوس بزرگ کند. پی‌ریزی اتفاقات این فیلم، به خودی خود چیز بدی نیست اما در زمان و مکانِ اشتباه رویدادهای فیلم را یک به یک پشت سر هم می‌بینیم. فیلم خانه شب اثری است که پس از چند سکانس ابتدایی کاملا مشخص می‌کند که بدون اتکا به تکنیک جامپ اسکر می‌خواهد بیننده را شیفته و مجذوب ماجرا کند. با این حال قصه‌ی فیلم نه ریتم درست و حسابی دارد و نه رویدادهای زنجیره‌ایش به شکلی تاثیرگذار رقم می‌خورد.

فیلم The Night House
فیلم از جنبه‌ی تعداد شخصیت اثر شلوغی نیست اما همین تعداد کاراکتر فرعی نیز چندان کارآمد نیستند و بازیگران نیز چنگی به دل نمی‌زنند

با این‌که اولین کنشِ مهم در فیلم خیلی زود – بخوانید عجولانه!- آغاز می‌شود، سرعت روایت داستان به شدت کند و آهسته است. به گونه‌ای که هر بیننده‌ای شاید توانِ دنبال کردن حوادث را نداشته باشد. با این حال چنین فیلم‌هایی با طرح‌های ترسناکشان، غافل‌گیری‌های خاص خودشان را طلب می‌کنند. فیلم خانه شب در غافل‌گیر کردن مخاطب که ما باشیم تا حدی توانسته به هدفش برسد، اما نه به درستی؛ چراکه تماشاگر از مجرای دیالوگ دست به حدس درباره‌ی هویت اون می‌زند و دست بر قضا هر حدسی که می‌زنید درست از آب در می‌آید! با این حال، فهمیدن این نکات و اسرارِ پشت پرده‌ی این مرگِ مرموز و این زوج باید به یک دستاوردی ختم شود. در انتها اما چیزی که می‌ماند، هیچ اهمیتی برای بیننده ندارد.

ربه‌کا هال که بازیگر کاملا شناخته شده‌ای است بخش زیادی از فیلم جلوی دوربین قرار دارد. این بازیگر متاسفانه آن‌گونه که باید درست و حسابی در نقشش فرو نمی‌رود. ما در طول فیلم نمی‌توانیم با این زنِ ماتم‌زده که صدمه‌ی روحی خورده ارتباط برقرار کنیم. همچنین سایر عواطفی که شخصیت بث بروز می‌دهد، برای ما قابل درک نیست چون ربه‌کا هال نمی‌تواند به درستی این عواطف را درک و به ما منتقل کند. کارگردان نتوانسته به درستی از ستاره‌ی اصلی فیلمش بازی بگیرد و فقدانِ یک بازیگردان به شدت به چشم می‌آید. سایر بازیگران که نقش‌های فرعی را بر عهده دارند نیز چنگی به دل نمی‌زنند و شخصیت‌هایشان نیز حرف خاصی برای گفتن ندارند. از پیرمردِ داستان گرفته تا سایر شخصیت‌ها که بود و نبودشان توفیر چندانی به حال مخاطب ندارند.

فیلم خانه شب تلاش کرده با چنگ زدن به مفاهیم استعاری، خودش را از یک اثر کلیشه‌ای در سبک وحشت بیرون بکشد. متاسفانه فیلم‌ساز برای این‌ رویه، از آن سمتِ بوم می‌افتد

فیلم خانه شب تلاش کرده با چنگ زدن به مفاهیم استعاری، خودش را از یک اثر کلیشه‌ای در سبک وحشت بیرون بکشد. متاسفانه فیلم‌ساز برای این‌ رویه، از آن سمتِ بوم می‌افتد. یک فیلم در چنین سبکی ابتدا باید بتواند متن درستی را تحویل مخاطب دهد؛ یعنی ما ابتدا باید یک لایه‌ی ابتدایی و سطحیِ داستان را بفهمیم. سپس درباره‌ی زیر متن و مفاهیم مستترِ قصه به فکر فرو برویم. فیلم‌ساز با زیاده‌روی در استعاری کردنِ داستان باعث می‌شود تا سرِ نخ از دستان مخاطب رها شود. از طرفی مخاطب که ما باشیم به اندازه‌ی کافی برای فهمیدن حقیقت صبر کرده‌ایم اما تمام پی‌ریزی‌های انجام شده در انتها از هم می‌پاشد. مخاطب در پایان، نه متن را متوجه می‌شود و نه زیر متن را؛ چراکه فیلم‌ساز برای چیزهایی که در سر داشته، بسیار آشفته عمل می‌کند. این موضوع، بدترین چیزی است که از فیلم خانه شب به یاد خواهیم داشت.

فیلم The Night House
استفاده‌ی کارگردان از سایه‌ها و پرسپکتیو ستودنی است اما حیف که در حد دو سه مرتبه در فیلم به کار می‌رود

فیلم خانه شب از جنبه‌ی کارگردانی و فنی یک اثر قابل قبول به حساب می‌آید و توجه ویژه‌ی کارگردان به نورپردازی و به کارگیری سایه‌ها برای بیننده تازگی دارد. کارگردان در حد یک الی دو مرتبه از چنین تکنیکی برای ترساندن و القای استرس به بیننده استفاده می‌کند و در سایر سکانس‌ها گویا برای لوث نشدنِ این تکنیک، از همان روش‌های ساده‌ و کلیشه‌ای برای انداختن استرس به جان بیننده بهره می‌برد؛ مثل تکان خوردن اشیا و اجرای جلوه‌های صوتی مشخصی مثل جیر جیر کردنِ کف منزل. فیلم خانه شب در ترساندن بیننده که ناموفق عمل می‌کند، در هیجان‌زده کردنِ بیننده نیز عملکرد بهتری از خود نشان نمی‌دهد. بیننده هم که قصه را نصفه و نیمه متوجه می‌شود. بنابراین فیلم‌ساز هر اندازه هم که روی بخش فنی به نسبت خوب کار کرده، این اثر رسالتش را به درستی انجام نمی‌دهد اما شاید بپرسید رسالت و مفهوم فیلم خانه شب – که اتفاقا چیز ارزنده و قابل احترامی است – چیست؟ در ادامه‌ی نقد فیلم خانه شب (The night house) قصه را در حدی که در حوصله‌ی بنی بشر بگنجد توضیح می‌دهیم؛ قصه‌ای که بیننده احتمالا متوجهش نخواهد شد و سر رشته‌ی کلامِ کارگردان از یک نقطه‌ی داستانی به بعد از دست مخاطب در می‌رود.

توضیح داستان و پایان فیلم خانه شب (The Night House)

قاب را اگر به دو قسمت تقسیم کنیم، در نیمه‌ی سمت راست آتش وجود دارد و در نیمه‌ی سمت چپ سوژه. اگر آتش را حقیقت در نظر بگیریم، سوژه مساوی است با اون. اگر آتش را شرارت در نظر بگیریم، سوژه یک موجود خبیث و شیطانی است. دقت کارگردان در بهره‌گیری از اجزای فرمی ستودنی است اما چه فایده وقتی فیلم‌ساز نتوانسته مقصودش را با طرح یک قصه‌ی سر راست به سرانجام برساند؟ چنین دقت‌های فرمی از دید مخاطب عام غافل می‌ماند و بیننده به دلیل نفهمیدن داستان، از درک چنین تفسیری نیز جا می‌ماند

در داستان فیلم خانه شب متوجه می‌شویم که اون زندگی دیگری دارد که بث از آن بی‌خبر است. اون با زنانی رابطه دارد که شبیه به بث هستند. اون آنها را به خانه‌ی کنارِ رودخانه می‌برد و در نهایت این دسته از زن‌های بخت برگشته را خفه کرده و به قتل می‌رساند. در اواخر فیلم متوجه می‌شویم – یعنی برداشتِ ذهنیِ بث این‌گونه است – که یک موجود دیگر با کنترل کردنِ جسم اون مسبب آن قتل‌های هولناک است اما شاید بپرسید چرا اون دست به قتل زن‌هایی زده که همگی شبیه به بث هستند؟

موجودِ ماورا الطبیعه‌ی داستان تلاش می‌کرده تا اون، بث را به خانه‌ی شب برده و به قتل برساند اما اون به دلیل علاقه‌‌ی بی‌حد و اندازه‌ای که نسبت به همسرش داشته، برای فریب دادنِ موجود تلاش می‌کرده تا با آوردن زن‌های شبیه به بث، از قتل همسر خودش خودداری کند. از آنجایی که هیچ فریبکاری پایان خوبی ندارد، بالاخره موجودِ داستان متوجه این ترفند می‌شود و اون هم که از تبدیل شدن به یک قاتل سریالی خسته شده، با یک تیر خودش را خلاص می‌کند. یک برداشت این است که موجود ماورا الطبیعه‌ی داستان که از هویت بث در خانه مطلع است در پایان فیلم تلاش می‌کند تا او را درست همانند اون سر به نیست کند اما این مرتبه، بث مثل اون به راحتی تسلیم نمی‌شود. علی رغم وسوسه‌های این موجود شیطانی، بث خودش را از این وسواس ذهنی رها کرده و با کمک دیگران از آب بیرون می‌آید. اگر این برداشت را بپذیریم، پس از اتفاقات پایانی فیلم دقیقا مشخص نیست که آیا واقعا بث برای همیشه نجات یافته یا در آینده مجدد این اتفاقات ترسناک برایش رخ می‌دهد. حال که بالاخره متوجه متنِ داستان شدید، بد نیست درباره زیر متن، برداشت دوم که مهم‌تر است و مفاهیم استعاری قصه‌ی فیلم نیز صحبت کنیم. لازم به ذکر است که پاراگرافِ پیشِ رو، برداشت شخصیِ منتقد است و امکان دارد اشتباه هم باشد!

فیلم‌ساز به واسطه‌ی نمایشِ این قصه در صدد است تا شیوه‌ی سوگواری را تشریح کند. به هر حال هر موجود زنده‌ای یک نقطه آغاز و تولدی دارد و در نقطه‌ای نیز می‌میرد. این‌که ما چطور با چنین فقدان و غمی دست و پنجه نرم می‌کنیم، مسئله‌ی مهمی است که هر فردی توان و مهارتش را ندارد. بث همسرش را از دست داده، اما در همان سکانس مربوط به مدرسه می‌فهمیم که تمرکزش را از دست داده و به پرخاش‌گری روی می‌آورد. رویه‌ی نادرست بث در مدیریت غم و اندوهش موجب شد تا او در گذشته‌ی همسرش کند و کاو کند که اگر غیر از این بود، کار بیخ پیدا نمی‌کرد. دوستانِ بث به او هشدار داده بودند که از این کار دست بکشد و تلاش کند تا زندگی ساده و جدیدی را آغاز کند، اما کنجکاوی و سماجت بث برای کشف چیزهایی که هیچ اهمیتی نداشته اتفاقات داستانی فیلم را رقم می‌زند. با این حال پایان فیلم به شدت قابل بحث است. از این بابت که ماهیت موجود ماورا الطبیعه واقعا چه چیزی است که بث را به هر ترتیب شده طلب می‌کند؟

فیلم The Night House
دوباره بیایید کادر را تقسیم‌بندی کنیم. سمت راست سوژه و سمت چپ هیچ چیز خاصی نیست. اتفاقا بث این موجود را «هیچی» (Nothing) صدا می‌کند. این موجود را می‌توان تمام و کمال حاصل ذهن بث بدانیم. ضمن این‌که رنگ‌بندی به طرز عجیبی در اواخر داستان به سرخی گرایش دارد، این رنگ‌بندی را می‌توان به آشفتگی درونی و ذهنی بث به عنوان یک فرد افسرده که هنوز مرگ شوهرش را هضم نکرده نسبت داد. رنگ قرمز همچنین به برزخِ مربوط به ادیان الهی نیز امکان دارد ربط داشته باشد

بعید نیست که فیلم‌ساز می‌خواسته این‌طور در ذهن‌مان نفوذ کند که بث واقعا خودش این موجود را با کنار گذاشتن مشاهداتش از کتاب‌ها و اشیای همسرش اون خلق کرده. از طرفی بث نمی‌خواسته باور کند که همسرش واقعا یک قاتل و خیانتکار است. ذکر این نکته هم امکان دارد برای‌تان جالب باشد که منزل اصلی، رودخانه و خانه‌ی آن سوی رودخانه هر کدام نماد و استعاره‌ی یک چیز منحصر به فرد است. «منزلِ اصلی» نماد زندگی دنیوی، «خانه‌ی آن سوی رودخانه» نمادِ زندگی آخرت و «رودخانه» نماد گذار بین این دو دنیاست. می‌توان رودخانه را معادل برزخ نیز دانست؛ چراکه در مکالمات پایانی بین بث و موجود شیطانی یا هر چه اسمش را می‌گذارید، این موجود در جواب به سوال بث که پرسیده شوهرش کجاست، می‌گوید روحش جای دیگری رفته. این احتمال که رودخانه نماد برزخ است قوت می‌گیرد. اگر فرض را بر این بگیریم که بث این موجود را به هر ترتیبی شده در ذهنش به وجود آورده، شاید انگیزه‌ی مرگ بث را بتوانیم توجیه کنیم؛ کشف حقیقت و در نهایت آرامش واقعی.

بث از نیافتنِ یک سری از جواب‌ها کلافه است. به همین خاطر دلش می‌خواسته یا وسوسه شده مثل اون یک تیر در مغز خود خالی کند تا در دنیای دیگر به اون ملحق شود. شاید اگر داد و فریادهای دوستش و آن پیرمرد نبود، این شخصیت تن به این کار می‌داد. برداشتی در فیلم وجود دارد که نشان می‌دهد بث در واپسین لحظاتِ وسوسه‌ به خودکشی، صدای دیگران را در دنیای واقعی می‌شنود. نوع فیلم‌برداری سکانس که چنین چیزی را نشان می‌داد که هر آن ممکن بود بث کلک کار را بکند اما در انتها می‌بینیم که دوستش با پریدن در آب، برای نجات بث تلاش می‌کند. یک مرحله‌ی مهم در سوگواری نیز چنین چیزی است. دیگران باید یک قدم اول را بردارند تا فرد مغموم و افسرده بخواهد خودش را از چنین حصاری نجات دهد. هدف فیلم از طرح چنین داستانی به احتمال زیاد همین است که اگر حتی فردی توان گذر از غم و فقدانش را ندارد و پایش در این مسیر لغزید، دیگران به دادش برسند. اگر همان دو شخصیتِ بی‌اهمیت به داد بث نمی‌رسیدند، شاید سناریو جور دیگری رقم می‌خورد.

 

فیلم The Night House با آن‌که کانسپت و مفهوم بسیار قابل احترام و ارزشمندی دارد، نه فیلم‌نامه‌اش درست و حسابی اجرایی می‌شود و نه ایفای نقش ربه‌کا هال چنگی به دل می‌زند. اجرای ضعیف چنین پروژه‌ای باعث شده تا فیلم خانه شب نتواند آن‌گونه که باید جای خودش را در دل مخاطبین سینما پیدا کند.


5 متوسط
فیلم The Night House با آن‌که کانسپت و مفهوم بسیار قابل احترام و ارزشمندی دارد، نه فیلم‌نامه‌اش درست و حسابی اجرایی می‌شود و نه ایفای نقش ربه‌کا هال چنگی به دل می‌زند. اجرای ضعیف چنین پروژه‌ای باعث شده تا فیلم خانه شب نتواند آن‌گونه که باید جای خودش را در دل مخاطبین سینما پیدا کند.
  • نورپردازی و استفاده‌ی جالب کارگردان از سایه‌ها
  • مفاهیم قابل احترامی در حیطه‌ی سوگواری
  • اجرا شدن شلخته و عجولانه‌ی فیلم‌نامه
  • بازی ضعیف ربه‌کا هال در نقش شخصیت اصلی

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

4 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments