نقد فیلم The Fall Guy – مرد ساده لوح
1%
  • 0/10

نقد فیلم The Fall Guy – مرد ساده لوح

نامه‌ای عاشقانه که در میانه راه گم شد!

نقد فیلم The Fall Guy – مرد ساده لوح ۱۰ ۰۵ خرداد ۱۴۰۳ بررسی فیلم‌های خارجی کپی لینک

در نقد فیلم The Fall Guy به جدیدترین اثر کارگردانی می‌پردازیم که طی سال‌های گذشته سعی کرده اهمیت بدلکاران را به اثبات همه برساند.

دیوید لیچ (David Leitch) را می‌توان یکی از بدشانسترین‌های هالیوود دانست. او حدوداً یک دهه پیش با همکاری چاد استاهلسکی (Chad Stahelski) فیلم John Wick را ساخت اما بنا به دلایلی تنها نام استاهلسکی در تیتراژ ثبت شد. از همین رو، کمتر کسی می‌داند لیچ از دست اندرکاران اصلی خلق یکی از محبوبترین فرنچایزهای اکشن سینما است. البته لیچ در ادامه Atomic Blonde را ساخت که از لحاظ طراحی و اجرای صحنه‌های اکشن شدیداً به جان ویک شبیه است اما نتوانسته به محبوبیت آن برسد. فیلمساز آمریکایی همچنین Deadpool 2 ،Hobbs & Shaw و Bullet Train را در پرونده هنری خود دارد.

قبل از اینکه اولین فیلم خود را با همکاری چاد استاهلسکی بسازد، بعنوان بدلکار و تنظیم کننده صحنه‌های بدلکاری در هالیوود مشغول به کار بود. به همین دلیل، امروزه یکی از افرادی است که تمام سعی خود را به کار گرفته تا زحمات بدلکاران در تولید آثار مختلف از جمله اکشن نادیده گرفته نشوند. او همچنین معتقد است مراسم‌های بزرگ مانند اسکار (Academy Awards) باید جایزه‌ای را برای بدلکاران در نظر بگیرند تا اهمیت کارشان بیش از پیش نمایان شود. لیچ در همین راستا، فیلم The Fall Guy را ساخته که از ضعیفترین اثرش، یعنی Bullet Train هم ضعیفتر است.

نقد فیلم The Fall Guy

فیلم The Fall Guy بر اساس سریالی به همین نام ساخته شده که در دهه ۸۰ میلادی از طریق شبکه ABC پخش شد. محصول جدید یونیورسال پیکچرز را باید یک اقتباس آزاد دانست؛ زیرا تفاوت‌های فاحشی میان آن و سریال دیده می‌شود. اتفاقات حول محور یک بدلکار سابق سینما به نام کلت سیورز می‌چرخد که در پی یک حادثه ناگوار تصمیم گرفت فعالیت در سینما را کنار بگذارد. هر چند، وقتی متوجه می‌شود معشوقه سابقش اولین فیلمش را می‌سازد و به یک بدلکار نیاز دارد، تصمیم به بازگشت می‌گیرد. او در ادامه متوجه می‌شود ستاره فیلم بدون هیچ رد و نشونی گم شده و برای نجات پروژه مجبور است از مهارت‌های خود استفاده کند.

پس از نمایش گذشته و ارائه بخش کوچکی از رابطه عاشقانه کلت سیورز با نقش آفرینی رایان گاسلینگ (Colt Seavers) و جودی مورنو با نقش آفرینی امیلی بلانت (Emily Blunt)، فیلم The Fall Guy سعی می‌کند گذشته‌ای که اخیراً اتفاق افتاده و زمان حال را بطور همزمان و با کات‌های متعدد به تصویر بکشد. به کارگیری همین تکنیک برای من کافی بود تا مطمئن شوم داستان در این اثر جایگاهی نداشته و تنها بهانه‌ای برای شنیدن شوخی‌ها و جوک‌های متعدد (بخصوص موارد مرتبط با سینمایی) و بدلکاری‌های مختلف است. راستش را بخواهید، حدسم تا حدود زیادی درست بود.

فیلم The Fall Guy مانند آثار اخیر دیوید لیچ در دسته اکشنِ کمدی قرار می‌گیرد اما واقعیت این است که اکثر تلاش‌هایش برای خنداندن مخاطب به در بسته می‌خورد. حداقل برای من که اینطور بود. اولین لبخندم حدوداً ۲۰ دقیقه پس از آغاز فیلم اتفاق افتاد و در ادامه چند باری به لطف شیمی بین کلت و جودی تکرار شد. پس از اینکه فاز کمدی و عاشقانه به انتها رسید و جای خود را به فاز جنایی داد، عملاً تلاشی قابل توجهی را برای بکارگیری المان‌های طنز نمی‌بینیم. البته بد برداشت نکنید؛ رابطه کلت و جودی چندان هم عمق پیدا نکرده و دست اندرکاران از دمِ دستی‌ترین ایده، یعنی مونتاژ ویدیوهای مختلف با یک موسیقی در پس زمینه برای عمق بخشی به آن بهره برده‌اند.

اگرچه دیوید لیچ یک بدلکار بوده و توانایی‌اش در خلق صحنه‌های جذاب را به اثبات رسانده، اصلاً و ابداً نتوانسته از خلاقیتش در فیلم The Fall Guy استفاده کند؛ برای مثال، یکی از صحنه‌های اکشن شامل مبارزه و تعقیب و گریز در یک مهمانی شبانه می‌شود که مشابه‌اش را پیش از این در مجموعه جان ویک دیده بودیم. بقیه صحنه‌ها هم جذابیت خاصی ندارند، جز صحنه‌های اکشن پایانی. و خب، گمان نمی‌کنم چنین چیزی برای یک فیلم حدوداً دو ساعته کافی باشد. البته لیچ یک هدف دیگر هم از ساخت چنین فیلمی دنبال داشته و آن، نمایش بخشی از سختی‌های بدلکاری است. حداقل در این مورد می‌توان گفت موفق است.

نقد فیلم The Fall Guy

دیوید لیچ در یکی از مصاحبه‌های خود گفته بود The Fall Guy نامه‌ای عاشقانه به بدلکاران خواهد بود. از آنجایی که خودش فیلم را به یک نامه تشبیه کرده، می‌توانم آن را نامه‌ای توصیف کنم که در میانه راه گم شد و به مقصد خود نرسید. فیلم The Fall Guy به خوبی توانسته بخشی از سختی‌های بدلکاری را نشان دهد اما نباید فراموش کرد این اثر در وهله نخست باید سرگرم کننده باشد تا بتواند مخاطب را پای تماشای خود بکشاند. اگرچه رایان گاسلینگ و بخصوص امیلی بلانت با آن لهجه بریتانیایی شیرینش در نقش‌های خود عالی هستند اما نمی‌توانند فیلم را از تبدیل شدن به یک اثر حوصله سر بر و کسل کننده نجات دهند. به هر حال، عرضه دیجیتالی آن هم تنها با گذشت حدوداً ۳ هفته از آغاز اکران سراسری نشان می‌دهد دست اندرکاران هم می‌دانند شکست خورده‌اند.


3 ناامیدکننده
تماشای The Fall Guy تنها برای طرفداران پروپاقرص رایان گاسلینگ و امیلی بلانت توصیه می‌شود.
  • عملکرد عالی رایان گاسلینگ و امیلی بلانت در نقش‌های اصلی
  • طراحی و اجرای صحنه‌های اکشن
  • نمایش سختی‌های بدلکاری در قالب یک اثر سینمایی
  • داستانی ساده و با یک پیچش کاملاً قابل پیش بینی
  • عدم عمق بخشی به رابطه کلت و جودی
  • جوک‌ها و شوخی‌ها به جزچند باری نمی‌توانند مخاطب را بخندانند
  • صحنه‌های اکشن بجز سکانس پایانی جذابیتی ندارند

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

10 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments