به لطف +Disney قسمت دوم Doctor Strange درحال ارزیابی مجدد است!
الگویی جدید برای فیلم ابرقهرمانی، ریسک یا شانس؟
نگاهی به واکنشهای مخاطبان نسبت به قسمت دوم Doctor Strange که به تازگی اکران شده و نظرهای مختلفی را از سوی طرفداران و منتقدان دریافت کرده است.
دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی (Doctor Strange in the Multiverse of Madness) پس از اولین اکرانش در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ مصادف با ۶ می ۲۰۲۲ با واکنشهای مختلفی از سوی کاربران مواجه شد؛ اما به نظر میرسد حالا که این فیلم در دیزنی پلاس (+Disney) نیز قابل پخش است، بسیاری از مخاطبان درباره آن تجدید نظر کرده اند و معتقدند این فیلم چیزهای زیادی برای ارائه دارد.
چیزی که مارول (Marvel Entertainment) با آن دست و پنجه نرم میکند این است که رضایت هر دو دیدگاه متضاد را در مورد این که یک فیلم سینمایی ساخت مارول چه ویژگیهایی را باید داشته باشد حفظ کند؛ با وجود این که برخی خواهان تکیه به ساختار و فرمولهایی که بارها و بارها آزمایش شدند هستند برخی دیگر به دنبال ایجاد تغییراتی در اوضاع هستند.
نقدها در مورد قسمت دوم دکتر استرنج (Doctor Strange 2) در چند روز اول نمایش در سینماها مرتباً در نوسان بودند، تعدادی از منتقدان احساس کرده بودند که فیلم بسیار متفاوت از سایر پیشنهادات مارول ظاهر شده بود، قوسهای شخصیتی به خوبی مدیریت نشده بودند و فیلمنامه گاهی اوقات برای بیننده گیج کننده است.
گروهی دیگر از منتقدان معتقد بودند که این فیلم به کارگردانی سم ریمی (Sam Raimi) ثابت کرد که دنیای سینمایی مارول (MCU) میتواند ژانرهای خود را گسترش دهد و نیازی به مطابقت با یک قالب فیلم ابرقهرمانی مشخص و تعیین شده ندارد.
ریمی در قسمت دوم دکتر استرنج دیدگاه شخصی خود را ارائه کرد و تجربههایش را از مرد عنکبوتی (Spider-Man) و مرده شرور (Evil Dead) گرفت و آن تجربیات را در دکتر استرنج در هم آمیخت و با این کار به فیلم اجازه داد تا لحن تاریکتر و نگران کنندهتری را به خود بگیرد.
حالا که بینندگان از ۲۲ ژوئن مصادف با اول تیر میتوانند استاد هنرهای عرفانی را در آسایش خانههای خود از دیزنی پلاس ببینند در حال تماشای دوباره فیلم هستند و اکنون با توجه به این که یک بار قبل آن را در سینماها دیدهاند ،میدانند چه انتظاری باید داشته باشند این امکان را در اختیار دارند که از منظری متفاوت به آن نگاه کنند و به اصطلاح کمتر بر آن چه فیلم میخواهد بگوید تمرکز کنند و بیشتر به این که به چه نحوی آن را بیان میکند توجه کنند.
یکی از کاربران پس از تماشای دوباره فیلم نظر خود را در ردیت (Reddit) به این صورت نوشت:
بعد از آن که برای بار دوم دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی را در شبکه دیزنی پلاس دیدم متوجه شدم که این فیلم اصلا به اندازه دیدگاه اولیه من درباره آن بد نیست! کاملا به یاد دارم که بعد از این که برای اولین بار فیلم را در سینما دیدم شدیدا نا امید شده بودم و برخلاف تصور شما توقعات من آن قدر هم بالا نبودند چون من نه تریلر را دیده بودم و نه اخبار و تئوریها و احتمالات پخش شده درباره آن را قبل از اکران دنبال میکردم، فقط بلافاصله بعد از تماشای آن احساس کردم که به اصطلاح یک جای کار این فیلم میلنگید! و تا به امروز نفهمیدم که چرا در آن لحظه چنین حسی داشتم.
وقتی برای بار دوم در خانه و از طریق دیزنی پلاس آن را تماشا کردم تصورم دربارهاش خیلی زود تغییر کرد و برای من به یکی از ده فیلم برتر دنیای سینمایی مارول (Marvel Cinematic Universe) تبدیل شد! چیزی به شدت سرگرم کننده در این فیلم وجود دارد که بار اول متوجهاش نشده بودم، حالا که دو بار آن را دیدم با توجه به این که این فیلم ساخته سم ریمی است بیشتر در حین تماشای آن بهم خوش گذشت، همچنین تاثیرات مرده شرور و تخیلات خود ریمی را به وضوح در همه جای فیلم میشد احساس کرد.
فکر میکنم این فیلم به خودی خود همان طور که هست جذابیت کافی دارد.
پی نوشت: مطمئن نیستم که چرا نظر من تا این حد انتقاد و واکنشهای منفی گرفته، این یک نظر مثبت است شما بعضی وقتها خیلی عجیب میشوید!
مخاطبان اقرار کردند که با وجود این که در سینما تحت تاثیر فیلم قرار نگرفته بودند ولی یک شانس دیگر به آن دادند و دریافتند که اگر به آن به عنوان یک فیلم ساخت سم ریمی نگاه کنند، فیلم چیزهای زیادی برای ارائه دارد.
دیگران با نظرات خود به این موضوع پرداختند که چرا این فیلم در تماشای اولیه احساس بیپروازی را به بیننده القا میکند و چرا دو بار دیدن آن ضروری است:
قطعا دوباره دیدن قسمت دوم فیلم Doctor Strange بهتر به نظر میآید. در ضمن تماشای دوباره آن باعث میشود تا مخاطب بتواند بسیاری از جزئیات را راحتتر هضم کند، در فیلم به قدرت سیاهی و تباهی دارکهلد (Darkhold) خیلی اشاره میشود، پس وقتی هم که واندا (Wanda) بد میشود ما میدانیم که تحت تاثیر قدرت و طلسم آن قرار دارد، اشاره کردن به همچین چیزی بعد از وانداویژن (WandaVision) کمی ناگهانی به نظر میرسد ولی با در نظر گرفتن این که این مسئله در داستان گسترش پیدا میکند میدانیم که تاثیر دارکهلد روی واندا گام بزرگی است و در حقیقت من انتظار داشتم که در وانداویژن روی آن بیشتر تمرکز شود.
با دانستن این که دکتر استرنج با چشم سوم (Third Eye of Corruption) خودش کجا میرود به بیننده کمک میکند و سکانس اضافه (Mid credits scene) نیش شوم بودن آن را فاش میکند.
به هرحال معتقدم تماشای آن برای بار دوم فیلم را برای بیننده جذابتر و سرگرم کنندهتر میکند و باعث میشود تاثیرات ریمی در کار کمرنگتر احساس شوند.
خیلی از اوقات وقتی یک فیلم را برای بار دوم تماشا میکنید و متوجه جزئیاتی میشوید که بار اول آنها را از دست داده بودید!:
کاملا موافقم! اگرچه من در سینما هم از این فیلم خیلی لذت بردم ولی در آن زمان به جزئیات دقت نمیکردم، وقتی که در دیزنی پلاس آن را مجددا تماشا کردم و حدود یک ماه فرصت داشتم تا در موردش فکر کنم برایم منطقیتر به نظر رسید. این خیلی خوب بود که به صفحه نمایش نزدیکتر بودم و میتوانستم جزئیات خیلی ریز را با دقتتر مشاهده کنم؛ برای مثال وقتی که واندا رباتهای اولتران (Ultron bots) را نابود کرد چیزی که روی او ریخت خون نبود، بلکه روغن بود! ما نمیتوانستیم این را از روی پرده سینما تشخیص بدهیم.
بعضیها معتقدند مارول دارد جایگزینها و تغییراتی را پیشنهاد میدهد تا ببیند یک فیلم ابرقهرمانی تا چه حد
میتواند متفاوت باشد:
من به معنای واقعی عاشق فیلمبرداری آن شدم، و همان طور که گفتی از این که روایت فیلم از آن فرمول ابرقهرمانی ثابت همیشگی منحرف شد لذت بردم، من طرفدار پروپاقرص مارول هستم و شخصیت پردازیهای جدیدی مثل وانداویژن واقعا من را شگفت زده کرد! حتی جاودانگان (Eternals) هم با وجود این که خیلی مورد نقد قرار گرفت، شکل جدیدی از دنیای سینمایی مارول را به من نشان داد.
اما الان در دنیای سینمایی مارول در کنار فیلم اکشن (Action) فیلم کمدی/اکشن (Action/Comedy) نیز قرار دارد و حالا فیلمهای ترسناک (Horror) هم به آنها اضافه شدند؛ انگار که مارول دارد با نمایش ژانرهای مختلف به مخاطبان آنها را به یک ماجراجویی هیجان انگیز میبرد و من به شخصه عاشق این ماجراجویی شدم!
برخی باور دارند این فیلم باعث تفرقه افکنی میشود!:
من به محض این که فهمیدم در دیزنی پلاس هم پخش میشود برای اولین بار در همان جا آن را تماشا کردم و باید بگویم که به طور قطع در لیست ده فیلم مورد علاقهام قرار گرفته است؛ اگرچه همه دوستهای من از آن متنفر بودند و هنوز هستند اما من به شدت عاشق این فیلم شدم.
بله به نظر تفرقه افکن میآید، ولی من خیلی دوستش داشتم؛ قطعا فیلم مورد علاقهام از بین همه فیلمهای فاز چهارم مارول (MCU Phase 4) بود.
بعضی از کاربران فقط به خودش اجازه داد که با مسیر فیلم همراه شود و جذابیتهایی که فیلم برای ارائه داشت را در این مسیر پیدا کنند:
به شخصه فقط فیلم را به عنوان سفری مجانی به جهانهای موازی پذیرفتم و توقع دیگری نداشتم، این باعث شد تماشای آن برایم لذت بخشتر شود.
این کاربر برای نارضایتی مردم نحوه بازاریابی فیلم را در مقابل آن چه در سینما گرفتیم مقصر میداند:
سوءتفاهمی که بازاریابی این فیلم قبل از اکران برای مخاطبان به وجود آورد اشتباهی بزرگ بود، من گمان کردم که قرار است فیلمی درباره این که چقدر اوضاع در جهانهای موازی به هم میریزد و آشفته میشود ببینم در حالی که در فیلم جهان ۸۳۸ (Earth-838) و دکتر استرنج شرور (Evil Doctor Strange) به ما نمایش داده شد.من با فیلمنامه مشکلات اساسی دارم، مثل به وجود آمدن نسخه دوم دارکهولد و این که آمریکا بعد از گوش دادن به یک سخنرانی از استرنج شرور، روی تمام قدرت آن کنترل پیدا میکند، اما شاید این فیلم واقعا لیاقت این را داشته باشد که دوباره آن را تماشا کنیم.
بسیاری از ایرادهای فیلمنامه قسمت دوم Doctor Strange از تغییرات شخصیتی واندا ناشی میشود، بعضی از کاربران هم معتقدند که به روایت داستانی دارکهلد به اندازه کافی پرداخته نشده بود؛ خصوصا زمانی که اختیار یکی از مهم ترین شخصیتهای مارول را در دست گرفت و ما هرگز روند این اتفاق را ندیدیم و فقط شاهد نتیجه آن بودیم.
احساس کردم که داستان با عجله جلو میرود، نمایش پنج ثانیه از کتاب خواندن او در فیلم برای چنین مسئله مهمی توضیح کافی ای نبود.
قطعا این فیلم باید بیشتر به این موضوع میپرداخت و آن را گسترش میداد، این فیلم فقط به ما نشان داد که واندا به طرز عجیبی درگیر نیرویی شوم از طرف دارکهلد شد؛ همچنین باید به این بیشتر توجه میشد که وقتی در سکانس اول دارکهلد به عنوان ضد قهرمان معرفی شد، واندا به جای این که دارکهلد را به عنوان شخصیتی منفی و شرور بشناسد، گرفتار طلسم او شد.
و اما برای خانوادههایی که عادت داشتند به منظور سرگرمی اعضای خانواده فیلمهای دنیای سینمایی مارول را با هم تماشا کنند، بعضی از صحنهها مانند صحنه ای که واندا به طرز وحشتناکی گروهی از قهرمانان را به قتل رساند برای بچهها بیش از حد دلخراش بودند.
به نظر من جالب بود! البته به تبدیل شدن شخصیت واندا به یک قاتل بدجنس میتوانست بهتر پرداخته شود و خلاصه تر بیان شود و صحنه پس از پایان (Post credit scene) به عبارتی اصلا نتوانست پل ارتباطی ای بین شخصیت پشیمان واندا و شخصیت قاتل و شرور او به وجود آورد.
بچههای من به شدت ناامید شده بودند، داستان برای آنها زیادی تاریک شده بود و قدرت درک طنزهای شرورانه را نداشتند؛ از دید آنها این داستان فقط روایت قتل چندین ابرقهرمان به طرز ترسناکی توسط واندای پلید است؛ شرط میبندم که همین مسئله در دیگر خانوادههاهم به وجود آمده است.
همانطور که نظرات بیشتر مخاطبان، تماشای دوباره قسمت دوم Doctor Strange را مورد بررسی قرار میدهد، مارول به جستجوی راههای جدیدی برای ارائه داستانهای ابرقهرمانی ادامه میدهد؛ هرچند ممکن است که برخی از این ژانرهای متفاوت مطابق سلیقه گروهی از افراد نباشند.
استودیو در حال قدم گذاشتن در مسیر تازه ای است به طور بالقوه بسیاری از طرفداران را گیج خواهد کرد در حالی که احتمالا توجه برخی دیگر را جلب خواهد کرد، حالا سوالی که به وجود میآید این است که آیا این پیشنهادات جدید ظرفیت این را دارند که از ساختارها و الگوهای قدیمی فیلم های دیگری که مارول تا به حال ساخته خارج شوند و همچنان به نتیجه ای رضایت بخش و موفق برسند؟
دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی (Doctor Strange in the Multiverse of Madness) هم اکنون از دیزنی پلاس قابل پخش است.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید