نقد فیلم Spider-Man: Across the Spider-Verse | مرد عنکبوتی: در میان جهان عنکبوتی
همه چیز تمام!
در نقد فیلم Spider-Man: Across the Spider-Verse میخواهیم به جدیدترین اثر سونی نگاهی انداخته و ببینیم از پس انتظارات بر میآید یا خیر.
استودیوهای هالیوودی چند وقتی است که علاقه زیادی به مولتی ورس پیدا کردهاند که خب اتفاق عجیبی نیست. به هر حال، بواسطه این ایده میتوانند نسخههای مختلف یک شخصیت را داخل فیلم قرار داده و بدین طریق، طیف وسیعی از مخاطبان (هم طرفداران پا به سن گذاشته و هم طرفداران کم سن و سال) را پای تماشای اثر بنشانند. این ماجرا با Loki آغاز شد و با فیلمهایی مانند Spider-Man: No Way Home و The Flash ادامه پیدا کرد. اینطور هم بنظر میرسد، بعید است استودیوها به این زودیها دست از سر مولتی ورس و چپاندن نسخههای مختلف یک شخصیت در فیلم یا سریالشان بردارند. به هر حال، مخاطب بیشتر، یعنی پول بیشتر.
در این میان، سونی هم بیکار ننشسته و با Spider-Man: Into Spider-Verse روی ایده مولتی ورس دست گذاشت و از آن نهایت استفاده را برد. حالا هم که قسمت دوم از راه رسیده و ادامه ماجراجوییهای مایلز مورالز را به تصویر میکشد. پس از اینکه نسخههای مختلف مرد عنکبوتی به جهانهایشان بازگشتند، مایلز به فعالیتهای ابرقهرمانانه خود ادامه داده و در عین حال، تلاش میکند به وظایفش بعنوان یک نوجوان عادی، مانند کسب نمرات عالی در مدرسه عمل کند. زندگی روزمره، تکراری و سرشار از تنهایی مایلز میگذرد تا اینکه گوئن از جهان خودش به جهان او آمده و همه چیز بهم میریزد.
معمولاً وقتی تعریف یک اثر را از اطرافیانم میشنوم و سپس پای تماشایش مینشینم، ناامیدم میکند. برای همین، قبل از اینکه پای تماشای فیلم مرد عنکبوتی: در میان جهان عنکبوتی بنشینم، میترسیدم با اثری روبرو شوم که تنها بخاطر جوسازی یا اصطلاحاً هایپ اینقدر سر و صدا کرده و تحسینها را برانگیخته است. راستش را بخواهید، محصول جدید سونی نه تنها ناامیدم نکرد، بلکه از تماشای لحظه لحظهاش لذت بردم.
اگرچه این مجموعه انیمیشن روی مایلز مورالز تمرکز دارد، قسمت دوم با محوریت گوئن استیسی آغاز میشود. او نه تنها سرگذشت مایلز را مرور میکند، بلکه توضیحاتی را درباره زندگی خودش و اتفاقات تلخی که پشت سر گذاشته ارائه میدهد. همزمان با مرور گذشته، نماهایی را از گوئن در زمان حال میبینیم که مشغول زدن درامز است. کات خوردن مداوم بین گذشته و حال و موسیقیای که در پس زمینه پخش میشود، نمایانگر وضعیت روحی گوئن است: آشفته، تنها و غمگین.
انتخاب چنین آغاز هوشمندانهای (چون گوئن در این نسخه حضور موثرتری نسبت به قسمت اول دارد و خرده پیرنگ او تاثیر مستقیمی روی سرنوشت مایلز میگذارد) برای فیلم، نه تنها من را امیدوار کرد، بلکه انتظاراتم را نسبت به چیزی که در ادامه قرار بود ببینم بالا برد؛ انتظاراتی که از قضا برآورده شد. یکی از اصلیترین نقاط قوت داستان، شخصیت پردازیها است. مخاطب حین تماشای انیمیشن به خوبی با مایلز مورالز، گوئن استیسی، میگل اوهارا (مرد عنکبوتی 2099) و هوبی براون آشنا شده، ارتباط گرفته و احساساتشان را درک میکند؛ مخاطب میفهمد چرا مایلز در زندگی شخصیاش تنهاست، چرا گوئن علیرغم علاقهاش از مایلز فاصله میگیرد، چرا میگل فردی جدی است یا چرا اسپایدر پانک یک آنارشیست است. همین هم باعث میشود تک تک تصمیماتی که در طول داستان میگیرند یا جملاتی که به زبان میآورند، برای مخاطب قابل درک باشد.
این موضوع برای آنتاگونیست یا همان ابرشرور قصه هم صدق میکند. قبل از هر چیز باید بگویم خوشبختانه فیلمنامه نویسان برای Spider-Man: Across the Spider-Verse به سراغ کلیشههای ژانر ابرقهرمانی نرفتهاند. اینبار خبری از یک ابرشرور با چهرهای خشن و ترسناک نیست که با قدمهایی آرام و سرشار از ابهت و اقتدار از دل تاریکی بیرون آمده و از هدف شومش، یعنی نابودی جهان و قتل عام تمامی موجودات زنده پرده برمیدارد. او یک انسان است که زندگی، مسیر تلخی را مقابلش قرار داد و ناخواسته به یک شرور تبدیل شد. به همین دلیل، وقتی گذشتهاش فاش میشود، اقداماتش و هدفی که دنبال میکند، تا حدودی برای مخاطب قابل درک میشود.
نقطه قوت دیگری که به چشم میآید، مفاهیمی است که در فیلم مورد کند و کاو قرار میگیرد. اینکه مرد عنکبوتی: در میان جهان عنکبوتی را فقط یک اثر ابرقهرمانی بدانیم، کم لطفی در حق فیلمنامه نویسان است. این اثر قبل از اینکه وارد پرده دوم ساختار روایی شود، المانهای داستان بلوغ (Coming of Age) را خود دارد. مایلز را میبینیم که نمیتواند به پدر و مادر خود اعتماد کرده و حقیقت را بگوید و در آن سمت، والدینی را میبینیم که شدیداً نگران فرزند خود هستند. با این حال، با هر تصمیمی که میگیرند فقط مایلز را بیشتر از خود دور میکنند. فیلم، طی اتفاقاتی که به نمایش میگذارد، یک راه حل را پیش پای مخاطب میگذارد: حرف زدن. به بیان دقیقتر، داستان به مخاطب میگوید پنهانکاری شاید تا یک جایی جواب بدهد اما وقتی همه چیز بصورت ناخواسته فاش شود، شرایط نه تنها بهتر بلکه پیچیدهتر و بغرنجتر میشود.
داستان مرد عنکبوتی: در میان جهان عنکبوتی در جایی که لازم باشد المان طنز رو میکند و به یاد ندارم جایی باید خندیده باشم و نخندیدهام. این اثر همچنین به خوبی از ایده کاشت و برداشت استفاده میکند. در بخشهای ابتدایی یک سوال مهم در ذهن مخاطب ایجاد کرده و در ادامه آنقدر اتفاقات مهم رخ میدهند که کاملاً آن سوال را فراموش میکنید. هر چند، در ادامه و به شکلی که اصلاً و ابداً انتظارش را ندارید، پاسخ را نشان داده و شما را غافلگیر و شوکه میکند. طوری که زبانتان به معنی واقعی کلمه بند میآید و نمیدانید چطور احساساتتان را در قبال چیزی که میبینید، بروز دهید. این ویژگیها در نیمه دوم فیلم، بخصوص صحنه ترن هوایی به اوج خود میرسد.
مگر میشود پای قسمت دوم Spider-Man: Into Spider-Verse در میان باشد و حرفی از جلوههای بصری یا موسیقیاش نزد؟ سونی برای جدیدترین اثرش دوباره از سبک خاص و منحصربفرد خود بهره برد تا حس و حال یک کمیک بوک زنده و پویا در مخاطب زنده شود. خوشبختانه مانند قسمت قبل تعادل میان طراحی کمیک بوکی و واقع گرایانه حقظ شده تا افرادی که رابطه خوبی با کمیک بوکها ندارند، از تماشایش لذت ببرند. موسیقی متن و آهنگهایی که در صحنههای مختلف پخش میشوند هم جای هیچ گونه اعتراضی باقی نمیگذارند. مطمئن هستم نه تنها از لحظه لحظه چیزی که میشنوید لذت خواهید برد، بلکه با کمی دقت به موسیقی متنی که در ثانیههای پایانی به گوش میرسد، سازندگان را بابت به توجه فوق العادهشان به جزئیات تحسین خواهید کرد.
مرد عنکبوتی: در میان جهان عنکبوتی یک اثر همه چیز تمام بوده و بدون هیچ شک و شبههای باید در لیست بهترین آثار ابرقهرمانی قرار بگیرد. این اثر شما را با اکشن، جلوههای بصری، موسیقی، داستانی غافلگیرکننده در نیمه دوم و شخصیتهای بیاد ماندنیاش لحظهای به حال خود رها نمیکند تا اصلاً متوجه گذر زمان نشوید. البته شاید پایان فیلم برخی را ناامید کند چون همه چیز را بدون یک جمع بندی رها میکند (عملی که در فیلمنامه نویسی کلیف هنگر نام دارد). انتخاب چنین پایان بندیاش شاید باعث نشود برای تماشای قسمت سوم روزها را روی تقویم خط نزنید اما قطعاً برای ملاقات با مایلز مورالز و بقیه لحظه شماری میکنید.
- جلوههای بصری جذاب و کادربندیهای بدون نقص
- موسیقی متن بیاد ماندنی
- شخصیتهایی قابل درک و عمیق
- روایتی جذاب و غافلگیرکننده در نیمه دوم
- استفاده بجا و درست از کمدی
- تیم صداپیشگیای که جای نقد باقی نمیگذارد
- قرار دادن مفاهیمی مرتبط با زندگی این روزهای نوجوانان
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید