بیش از بیست سال از اکران فیلم American History X میگذرد اما این اثر درام همچنان میتواند شما را شگفتزده کند و هنوز بعد از این همه سال به شما درسهای زیادی میدهد؛ درسِ تاریخ، اخلاق و حتی جامعهشناسی.
فیلم با اینکه نامش از لحاظ تحتاللفظی خبر از تاریخ کشور ایالات متحدهی آمریکا میدهد، کارگردان این فیلم یعنی تونی کای، قرار نیست دربارهی برههای از تاریخ آمریکا برای شما داستان بگوید. بلکه شما باید روایتی از سرگذشت یک انسان عادی را تماشا کنید؛ فردی که طرز فکر نژادپرستانهاش باعث شد وارد مسیر تیره و تاری شود و کارگردان این تیره و تار بودن را بهواسطهی تکنیکهای سینمایی به درستی به شما نشان میدهد.
فیلم «تاریخ مجهول آمریکا» یک اثر حوصلهسر بر نیست که صرفا حرفهای کلیشهای که در مدیوم سینما به وفور یافت میشود را برای مخاطب آماده کرده باشد. کارگردان، با افراد نژادپرست حرف و صحبتهای زیادی دارد؛ افرادی که مدام رنگین پوستها را یک یا چند طبقه پایینتر از خود میبینند. با گسترش هرج و مرج در کشور ایالات متحدهی آمریکا و داغ شدن هشتگِ Black live matters در شبکههای اجتماعی مثل توییتر میتوان استنباط کرد که این روزها، سینما به افرادی دغدغهمند مثل تونی کای با طرز فکری مشابه بیشتر نیاز دارد. شاید اگر امثالِ تونی کای در زمینهی تولید فیلمهای سینمایی بیشتر فعال بودند، این روزها امثالِ قاتل جورج فلوید کمتر در جامعه دست به کارهای ناپسند میزدند.
ادوارد نورتون در فیلم American History X یکی از بهترین ایفای نقشهای خود را در عرصهی سینما به یادگار میگذارد. او در نقش «دِرِک وینیارد»، آینهی تمام قدِ یک نژادپرست و وطنپرست تعصبی است که از مسیری که رفته به شدت پشیمان است و میخواهد برادر کوچکترش «دنی» را از این مسیر برحذر دارد تا مبادا او هم در نهایت سرش به سنگ بخورد. کاشتن بذر نفرت در دل آدمها کار چندان سختی نیست، اما اینکه تلاش کنی این حس چرکین و کهنه شدهی نفرت را کمتر کنی یا در خوشبینانهترین حالت ممکن از دلِ یک فرد حذف کنی، چالش بسیار سختی برای شما خواهد بود؛ چالشی بسیار دشوار، مثل تصفیهی آب دریا به یک آب شرب و قابل خوردن. نویسندههای زیادی مثل انجی توماس تلاش کردهاند با نگارش رمانهای مختلف، در درجهی اول از این نفرت در جامعه بکاهند. با اینکه این دسته از کتابها مثل «نفرتی که تو میکاری» در انظار عمومی به شدت طرفدار پیدا کرد، این حجم از نفرت همچنان وجود دارد. سوال اینجاست چرا؟
تاثیری که فرد روی فرد دیگر میگذارد، معمولا نیرومندتر از تاثیر محیط روی فرد است و این موضوع در فیلم تاریخ مجهول آمریکا به وضوح دیده میشود.
در فیلم American History X به این سوال پاسخ داده میشود و ما میفهمیم که علت اصلی نفرت «دِرِک» از سیاهپوستها تنها به دلیل مرگ دلخراش و ناراحتکنندهی پدرش در محلهی سیاهپوستها نبود، بلکه خودِ پدر خانواده نیز رگ و ریشههای نژادپرستانه از خود نشان میداد. این تاثیرگذاری باعث میشود که یک کودک با تاثیر پذیرفتن از یک پدر – که نقش یک الگو را در محفل خانواده دارد – به تدریج نسبت به رنگینپوستها، حس متفاوتتر و غرضورزانهتری پیدا کند. سوال دیگری اینجا مطرح میشود که آیا در این سناریو، یک شخصیت نژادپرست تا انتهای زندگیاش نژادپرست باقی میماند؟
فیلم American History X مثل یک معلم دلسوز، نژادپرستی را محکوم میکند، اما نه با داد و فریاد؛ بلکه با توضیح و ارائهی دلایل منطقی و باورپذیر
کارگردان فیلم به خوبی نشان میدهد همانطور محیط روی شکلگیری و پرورش بعد شخصیتی یک فرد اثرگذار است، شخصیت نیز روی جامعه میتواند تاثیرگذار باشد؛ کمااینکه میبینیم چطور دِرِک در میانهی داستان، اخلاق و روحیاتش با تاثیرپذیری از فردی دیگر تغییر میکند. با اینکه دِرِک تاوان مسیر اشتباهی که در گذشته در پیش گرفت را به سنگینی میپردازد، او در نهایت با تقلاهای بسیار زیاد خود را از شر نژادپرستی و طرز فکر فاشیستی رها میکند. تونی کای، کارگردان فیلم رسما به یک نژادپرست میخواهد بگوید که عاقبت خوبی در انتظارش نیست و حتی اگر در یک نقطه از این مسیرِ لجنزار قصد داشته باشد برگردد، شاید با یک قدم اشتباه وارد باتلاقی شود که راه خلاصی از آن ممکن نباشد. فیلم American History X مثل یک معلم دلسوز، نژادپرستی را محکوم میکند، اما نه با داد و فریاد؛ بلکه با توضیح و ارائهی دلایل منطقی و باورپذیر.
مارتین لوتر کینگ در یکی از سخنرانیهایش میگوید: «ما یا باید یاد بگیریم که چگونه با هم مثل برادر زندگی کنیم یا باید مثل احمقها نابود شویم». در فیلم American History X این گفتهی رهبر جنشِ حقوق مدنی رنگینپوستهای آمریکا به خوبی قابل لمس است و مخاطب با مقایسهی شخصیتها با یکدیگر میتواند عمق فاجعه را در جامعهی نمونهی فیلم به خوبی ببیند. در واقع ما در دنیای واقعی هنوز به درستی یاد نگرفتیم چگونه مثل برادر با یکدیگر زندگی کنیم و در حال نابودی هستیم. آثار سینمایی همچون American History X یا دستنوشتههایی مثلِ «نفرتی که تو میکاری» شاید بالاخره روزی بتوانند روی جامعهی بیمار که تنها منحصر به ایالات متحدهی آمریکا نیست تاثیر چشمگیری داشته باشند. من و شما مثل مارتین لوتر کینگ رویاهایی زیادی در سر داریم که یکی از آنها به طبع برابری بین تمامی انسانها است؛ چراکه ترویج این طرز فکر موجب کاهش درگیری و نزاعهای بین قومی خواهد بود و جنگها نیز به دنبال این اتفاق، به اتمام میرسند. همانطور که لوتر کینگ در سخنرانی مشهور و ماندگار تاریخِ بشریت یعنی «من رویایی دارم» با صلابت بیان کرده که روزی خواهد آمد تا عدالت برای تمامی انسانها رعایت شود، ما نیز امیدواریم ریشهی طرز تفکر نژادپرستانه و فاشیستی برای همیشه زده شود؛ از بد ماجرا اگر یک درصد هم طرز فکرتان به این سمت و سو گرایش دارد، حتما فیلم American History X را تماشا کنید تا درسهای زیادی بگیرید از اینکه چطور زندگی نژادپرستانه روی شما و محیط زندگیتان آثار مخربی به بار میآورد. هاکسلی، فیلسوف و نویسندهی سرشناس انگلیسی میگوید اینکه آدمها از درسهای تاریخ چیزی فرا نمیگیرند، مهمترین درسی است که تاریخ باید به ما بیاموزد و تونی کای به زیبایی در این فیلم جذاب و دیدنی به نمایش میکشد که اگر یک درصد خط فکریمان به درک وینیارد شباهت دارد، چرا باید در اسرع وقت این طرز فکر را اصلاح کرده و در مسیری درست برای کسب یک زندگی بهتر تلاش کنیم.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید