فیلم No Sudden Move به کارگردانی استیون سودربرگ و نویسندگی اد سولومون اخیرا از سرویس HBO Max منتشر شده و باید گفت که این اثر سینمایی شاید الماس گرانبهای این روزهای سینما نباشد، اما ارزش نقد و بررسی را دارد.
استیون سودربرگ، هنرمندِ کمادعای آمریکایی تا به امروز فیلمهای به نسبت خوبی ساخته و با هر بار خلقِ یک محصول، تجارب خوبی به دست میآورد. اگر کارهایش را دنبال کرده باشید، به این موضوع پی خواهید برد که سودربرگ تا چه اندازه میتواند ذهنی خلاق و منعطف داشته باشد. از فیلم Contagion که پس از همهگیری ویروس کرونا به شدت مورد توجه قرار گرفت بگیرید تا دیگر فیلمهای سودربرگ مثل Side Effects و Logan Lucky که توانسته مخاطبش را تا انتهای داستان راضی نگه دارد. سودربرگ به شعور مخاطبش احترام میگذارد و خوشبختانه هر اندازه هم که فیلمهایش نقص داشته باشد، حداقل از جنبهی کلی میتوان روی آثار سودربرگ تامل کرد. چنین موضوعی در فیلم حرکت ناگهانی ممنوع از این کارگردان نیز صدق میکند. یعنی با اثری طرف حساب هستیم بیادعا، بیآلایش که داستانش به شعور بیننده توهین نمیکند.
فیلم حرکت ناگهانی ممنوع درباره چند تبهکار به ظاهر ساده است که ماموریت مییابند تا سرقتی را انجام دهند؛ سرقتی که ساده به نظر میرسد، اما کاراکترها درگیر سلسله حوادث دیگری میشود که خبر از جریانات دیگری میدهد. قصه در دههی ۱۹۵۰ در شهر دترویت روایت میشود. همان شهری که آثار سینمایی و تلویزیونی متعددی برای نمایش تبعیض نژادی حولِ سیاهپوستها به صورت سالانه تولید میشود. با این حال قضیه و مایهی داستانی از نمایش چنین موضوعی فراتر است. داستان با آنکه از مستندات تاریخی فاصلهی زیادی میگیرد، اما باورپذیر است و میتوان با جهانِ فیلم ارتباط برقرار کرد.
قصهی این فیلم شاید در ابتدا نتواند یقهی مخاطبش را گرفته و به درون داستان بکشد، اما به تدریج فیلمنامهی نهچندانِ جالب فیلم، جان گرفته و در پایان میتواند حسِ رضایتمندی بیننده را کسب کند. غافلگیرکنندهترین اتفاقات داستانی را در اواخر فیلم شاهد خواهید بود و برای تجربهی چنین لذتی باید صبوری پیشه کنید. طرح داستانی فیلم جدید سودربرگ به ظاهر قابل پیشبینی است، اما هر اندازه داستان به جلو حرکت میکند، بیننده بیشتر شگفتزده میشود از این حجم بیاطلاعی. بیننده همگام با شخصیتهای داستان رکب خورده و برای کشف حقایق داستانی به مراتب خیلی جدیتر روایتِ نهچندان شاهکار فیلم را دنبال میکند.
قصهی این فیلم شاید در ابتدا نتواند یقهی مخاطبش را گرفته و به درون داستان بکشد، اما به تدریج فیلمنامهی نهچندانِ جالب فیلم، جان گرفته و در پایان میتواند حسِ رضایتمندی بیننده را کسب کند
سودربرگ عادت دارد که شخصیتهای اصلی داستانش نزدِ بیننده کاملا غریبه به نظر برسند. اگر فیلم Unsane و Side Effects از این کارگردان را تماشا کرده باشید، به این موضوع واقف هستید. چنین موضوعی در ابتدا آزاردهنده است اما سبک سودربرگ در پرورش شخصیت جلوی دوربین جالب است. بیننده رفته رفته با شخصیتهای ریز و درشت فیلم آشنا میشود، کما اینکه پیشرویِ داستان فیلمِ حرکت ناگهانی ممنوع روی دوش تنها یک نفر سنگینی نمیکند. شما تا آخرین لحظه نمیتوانید متوجه شوید که چه کسی در این داستان قربانی شده و چه کسی از این موضوع قسر در میرود. حداقل در قصهای که در فیلم میبینیم این جریان وجود دارد و باید گفت تدبیر به نسبت خوبی است. به جای آنکه یک شخصیت چندوجهی و پیچیده در داستان شاهد باشیم، با چند شخصیت ساده و تک بعدی روبهرو میشویم که هر آن ممکن است یکی از آنها از خط داستانی حذف شود.
بازیگرهای شناختهشدهای در فیلم حرکت ناگهانی ممنوع حضور دارند. ایفای نقش بنیسیو دل تورو در نقش رونالد و همچنین دیوید هاربر در نقش مت به شدت به چشم میآید و تلاشهایشان برای پرورش نقش ستودنی است. ایفای نقش بازیگران خردسال چنگی به دل نمیزند و آنها تا حدودی مصنوعی بازی میکنند. لقب نادیده گرفتهترین توجه از سمت مخاطب را بهتر است به بیل دوک استناد کنیم که بازیگرِ قابلی است، اما ۱۰ سالی تقریبا میشود که پروژهی دندانگیری به پستش نخورده. با اینکه بیل دوک در نقش آلدریک، حضور اندکی در فیلم حرکت ناگهانی ممنوع داشته، او به خوبی و استادانه توانسته به چنین شخصیتی پرستیژ زیادی ببخشد. از نحوهی ادا کردنِ دیالوگها، نوع راه رفتن و آن ژست خاصی که بیل دوک برای صحبت گرفتن میگیرد، باعث شده تا برای مدتی چنین بازیگری را از این فیلم جنایی به خاطر داشته باشیم. از آن سو بازیِ کِرت گوینِس و بنیچیو دل تورو که به ترتیب بازیگرِ دو نقشِ دان و رونالد هستند جلوی دوربین دیدنی از آب در آمده و تعاملِ این دو بازیگر حتی باعث خلق کمدیهای لحظهای میشود؛ از آن مدل اسانسهایی که وجودش برای هر فیلمِ جنایی حس میشود. رایحهای که اگر در بستر داستانی نباشد، لطمهای به روایت و کارگردانی وارد نمیشود، اما بودنش هر چند در اندازهای اندک، نعمت بزرگی برای جذاب بیننده به قصه تلقی میشود.
تدابیر فنیِ کارگردان در فیلم حرکت ناگهانی ممنوع باعث شده تا حال و هوای تماشای یک فیلم قدیمی در ذهن بیننده تداعی گردد. گویا قرار است یک فیلم کلاسیکِ جنایی تماشا کنیم. از آن مدل فیلمهای نوآر که همیشه پای یک زن در میان است، اما سودربرگ نهایت زورش را به کار میگیرد تا فیلم جنایی جدیدش خاص به نظر برسد. علاقهی سودربرگ برای قرار دادن دوربین در نقاطی که دیگر کارگردانها فکرش را نمیکنند، از قدیم تا به امروز در دستپروردههای این هنرمند دیدهایم. در فیلم حرکت ناگهانی ممنوع نیز چنین چیزی حاکم است. یعنی دوربین در طول دو ساعت روایت داستان، جایگاههای متنوعی دارد و کارگردان حداقل از این جنبه تلاش کرده تا ریتمِ یکنواخت و خستهکنندهی داستان را به چنین ترفندهای فنی حل کند. چیدمانِ موسیقیها در سکانسها نیز قابل قبول است و هر جا موسیقی شنیده میشود، تنش خاصی دیر یا زود به وجود میآید. موسیقیها در این فیلم جنایی در نقش عنصری هستند که آن را آرامشِ پیش از طوفان میتوان خطاب کرد.
فیلم No Sudden Move از لحاظ کیفی تا رسیدن به لقب شاهکار فاصلهی بسیار زیادی دارد؛ چراکه هنوز به فیلمهای استیون سودربرگ عیب و ایراد وارد است. خستهکننده بودن ریتم داستان شاید آزاردهندهترین موردی باشد که بیننده در این فیلم تجربه میکند، اما اگر بتوانید چنین چیزی را تحمل کنید، در پایان از تماشای چنین فیلم جناییِ برگرفته از واقعیت پشیمان نخواهید شد.
- بازی بسیار خوب بنینسیو دل تورو و بیل دوک
- کارگردانی قابل قبول
- فیلمبرداری و موقعیتهای متنوع دوربین
- پایانبندی داستان
- غافلگیری و گرهگشاییهای قصه
- ریتم کسلکنندهی روایت
- وقایع پشت پردهی داستان به درستی شرح داده نمیشود
- ایفای نقش بازیگران خردسال
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید