فیلم No Exit که یکی از جدیدترین فیلمهای رازآلود و تریلر سال ۲۰۲۲ محسوب میشود با قصهاش میتوانسته به یکی از بهترین آثار امسال تبدیل شود. با این حال دست و پا زدن فیلم خروج ممنوع برای تبدیل به یک فیلم هیجانانگیز این بحث را ایجاد میکند که آیا باید فیلم خروج ممنوع را یک فیلم قابل قبول و استاندارد در این ژانر حساب کنیم یا خیر.
اول از همه باید اشاره کرد داستان فیلم No Exit برگرفته از رمانی به همین نام و به قلم تیلور آدامز (Taylor Adams) است که با حمایت شبکه Hulu تلاش شده تا به فرم سناریوی یک فیلم سینمایی بلند در بیاید. سناریونویسهای فیلم خروج ممنوع تجربه چندانی در خلق یک سناریوی موفق در گذشته نداشتهاند و در زمان پروژهی فیلم خروج ممنوع نیز در خلق یک فیلمنامهی رازآلود برگرفته از یک رمان درگیر مشکلات عدیدهای میشوند. از طرفی دامین پاور (Damien Power)، کارگردان فیلم نیز در واقع دومین فیلم سینمایی بلندش را کارگردانی میکند. به همین سبب بخش عمدهای از ایرادات فیلم و مولفههایش به همین بیتجربگی عوامل دستاندرکار این پروژه برمیگردد که در این نقد در حد توان به برخی از مهمترین ایرادات اشاره میکنیم.
ایدهی گیر افتادن یک شخصیت تقریبا بیهویت به اسم داربی در برف و بوران یک منطقهی کوهستانی در میان عدهی بینام و نشانِ دیگر، ایده فوقالعادهای برای خلق فیلمی رازآلود و هیجانی به نظر میرسد. با این اوصاف فیلم خروج ممنوع شروع خوبی نداشته و ریتم عجولانه روایت داستان موجب میشود تا شخصیت اصلی داستان را ابدا تا انتهای قصه نشناسیم. خرده اطلاعاتی در اوایل فیلم من باب آشنایی مطرح میشود که چندان برای ارتباط برقرار کردن بیننده با شخصیت کارآمد نیست؛ چراکه کارگردان به جای زوم روی رفتار، حس و نوع گفتار بازیگرِ نقش داربی تلاش میکند با چهار خط دیالوگ کاری کند تا بیننده، داربی را شناخته و رفتارهایش را توجیهپذیر بداند. این همه روی شناختِ بازیگر حرف زدیم؛ چراکه مولفه «منطق» در داستان به شدت میلنگد. بیمنطق بودن داستان بیشتر برمیگردد به همین رفتار و انگیزه شخصیتها که به درستی در فیلم تعریف نمیشود. برای مثال چطور میشود که داربی در سکانس اول بدون در نظر گرفتن هیچ موضوعی تلاش میکند نزد مادرش در بیمارستان برود، اما از آن سو خودش را درگیر یک موضوع جنایی میکند؟ داربی که خودش را به خطر انداخته تا در بوران حرکت کند، عامدانه مرتکب خطر بزرگتری میشود که از شخصیتی که نصفه و نیمه برایمان تعریف شده انتظار نمیرفت. نکته جالبتر اینکه از یک نقطه داستانی به بعد، دغدغههای داربی با شخصیت دیگری که میفهمیم روزی روزگاری در ارتش خدمت کرده همراستا میشود. به هر حال این موضوع نیز بدیهی است که اگر داربی در درگیری درون فیلم زودتر از موعد تسلیم میشد، علنا فیلم باید زودتر از موعد به اتمام میرسید اما کنش و واکنشهای سه، چهار شخصیت جلوی دوربین باید به شکلی رقم خورد که مولفهی منطق زیر سوال نرود. فیلم خروج ممنوع علنا نه منطق داستانسرایی دارد، نه منطق علمی را رعایت میکند و نه حتی از لحاظ علوم پزشکی منطق سرش میشود!
فیلم خروج ممنوع حداقل از حیث وفاداری به رمان اثر قابل قبولی تلقی میشود
فیلم خروج ممنوع بین دو لوکیشن باز و بسته مدام سوییچ میکند. دوربین هر از چند گاهی داستان را به داخل متل میبرد و هر از گاهی هم بیرون از متل. نیمهی ابتدایی فیلم سعی میکند با استفاده از یک تدوین حسابشده، مخاطب که ما باشیم را سورپرایز کند و در این امر تا حدودی موفق است. با این حال در نیمه دوم فیلم، دیگر خبری از سورپرایز نیست و با اینکه یک پیچش داستانی در بطن قصهی فیلم وجود دارد چندان اثر خاصی از لحاظ هیجان و اضطراب روی بیننده نخواهد داشت و باز هم بیننده، منطق داستان فیلم را زیر سوال خواهد برد. گویا کارگردان از یک نقطه به بعد در سیر تولید فیلم عجله داشته تا تولید و کارگردانی فیلم خروج ممنوع را هر چه زودتر تمام کند تا اینکه هیجان و استرس زیاد به بیننده فیلم منتقل کند. به جز سکانس پایانی که طبیعتا انتظار میرفت تا حداکثر هیجان ممکن در پسِ اتفاقات اکشن به نمایش کشیده شود، در سکانسهای دیگر خبری از نوآوریهای کارگردانی در القای حس ناب هیجان در کار نیست. فیلمساز میتوانسته از کلی المان خوب برای این کار استفاده کند؛ «بازی با نور»، «استفاده از المانهای محیطی»، «حضور پلیس زودتر از موعد در داستان» و حتی معرفی یک کاراکتر جدید اما بحثبرانگیز در راستای پیچ و تاب دادن به بحران میان شخصیتها میتوانسته گزینههای دیگر کارگردان برای زیباتر کردن فیلم محسوب شود. هر چند در این حالت، داستان فیلم خروج ممنوع را باید اقتباس به نسبت آزادتری نسبت به منبع خود یعنی رمان دانست.
فیلم خروج ممنوع حداقل از حیث وفاداری به رمان اثر قابل قبولی تلقی میشود؛ چراکه سناریونویسها و فیلمساز تمامی تلاش خود را به کار گرفتهاند تا آنچه بیننده از قابهای این فیلم سینمایی میبیند در تناسب با فضاسازیها و روایت خود کتاب باشد. به جز چند اختلاف جزئی که برای القای بار دراماتیک به داستان به کار گرفته شد، فیلم نسبت به رمان تفاوت فاحش دیگری ندارد. شاید اگر دغدغهی وفاداری اثر به اصل وجود نداشت، فیلم با کلی تغییرات مثبت و بهتر به استقبال مخاطب میرفت؛ مخاطبی که عاشق ژانر جنایی و تریلر است.
فقدان منطق در بستر داستانی، بارزترین اشکالی است که فیلم No Exit با آن دست و پنجه نرم میکند. اگر بتوانید این مولفه و برخی دیگر از ایرادات فیلم را نادیده بگیرید، روایت فیلم خروج ممنوع حداقل از نیمهی دوم به بعد شاید بتواند شما را تا حدودی سر حال بیاورد!
- هیجان انگیز بودن سکانس پایانی
- وفاداری تقریبا کامل به رمان
- نیمهی ابتدایی داستان کسلکننده است
- بیمنطق بودن رفتار شخصیتها و برخی از اتفاقات مهم
- کارگردانی فیلم میتوانست خیلی بیشتر هیجانی باشد
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید