پروندهی مردی به نام ایپ با اکران Ip man 4 در سال ۲۰۱۹ میلادی یک بار برای همیشه بسته شد، اما آیا این فیلم توانسته به یک اثر قابل احترام تبدیل شود؟
مجموعه فیلمهای «ایپ من»، برگرفته از زندگی واقعی فردی به همین نام است که در شهر فوشانِ چین، در مقام استاد هنرهای رزمی به زندگی روزمرهی خود میپرداخت. پس از جنگ جهانی دوم، «ایپ» به علت آموزش و ترویج سبک وینگ چون رفته رفته شهرت پیدا کرد. حاصل تلاشهای «ایپ» برای تدریس این سبک باستانی، تربیت شاگردانی مثل بروس لی بود که آنها نیز وینگ چون را با گذر زمان گسترش دادند. با آنکه در طول سه فیلم قبلی، کارگردان هیچوقت نشان نداد که «ایپ» چطور در این سبک به مهارت استادی رسیده، حوادث واقعی زیادی را در قالب سلسله اتفاقاتی تاریخی تماشا کردیم و با فراز و نشیبهای زندگی «ایپ» بیشتر آشنا شدیم؛ ما در طول این سالها حتی در چند صحنهی کوتاه با بروس لی، شاگرد جویای نام «ایپ» نیز روبهرو شدیم. در نهایت پس از اکران فیلم سوم، تصمیم گرفته شد تا در فیلم چهارم، به رابطهی «ایپ» و «بروس لی» بیشتر و عمیقتر پرداخته شود و مجموعهی «ایپ من» پس از اکران فیلم چهارم، برای همیشه خاتمه پیدا کند.
با اینکه در Ip Man 4 جریان فیلم با رفتارهای بروس لی آغاز میشود، راوی داستان همچنان شخصیت «ایپ» است. او در ابتدای داستان متوجه میشود که به سرطان مبتلا شده و با سفر به کشور آمریکا میخواهد راهی برای درمان پیدا کرده و از طرفی دیگر برای اقامت تحصیلی تنها پسرش یعنی «چینگ» نیز اقدام کند. «ایپ» پی میبرد که برای مهاجرت پسرش به کشور آمریکا باید از طریق اتحادیهی محلهی چینیها اقدام کند و مسئولان اتحادیه چندان دل خوشی از «ایپ» ندارند؛ چرا که بروس لی به غیرچینیها کونگفو یاد میدهد و اتحادیه چینیها، «ایپ» را مقصر این موضوع میدانند که نتوانسته شاگردش را به خوبی تر بیت کند. داستان فیلم به این قسمت از برههی زمانیی ایپ من میپردازد؛ هر چند که حوادث فیلم، با ریتم و سرعتی به مراتب بیشتری نسبت به اتفاقات واقعی زندگی «ایپ» رقم میخورد. در هر صورت بدون در نظر گرفتن جزئیات زندگی شخصی و حرفهای «ایپ» در دنیای واقعی، پیرنگ فیلم بسیار منسجم است. ما در طول سه فیلم گذشته با پستی و بلندیهای زندگی ایپ روبهرو شدیم؛ همراه با او از دنیای پساجنگیِ چین گذر کردیم و در فیلم چهارم، با دنیای غربی مواجه میشویم که نگاه مغرضانه و نژادپرستانهی اهالی کشور آمریکا به جامعهی چینی، اتفاقات زیادی را رقم میزند. فیلم از حداکثر زمان خود برای نمایش اختلافات نژادی بهره میبرد. در برخی از سکانسها نیز کارگردان با آب و تاب زیادی مردم چین را قربانی خودخواهیهای آمریکاییها نشان میدهد. فیلمساز در فیلم اول به واسطهی دوربینی که در دست دارد نفرتش را نسبت به ارتش ژاپن نشان دهد و ما این احساس و عواطف را به خوبی درک میکنیم؛ چون جنگ، در هر مقیاسی نفرتبرانگیز است و در هر جنگ، عدهای مورد ظلم قرار میگیرند و عدهای دیگر در نقش ظالم. «ایپ» در فیلم چهارم، به رویدادهای ظالمانهای تن میدهد اما نقش ظالم در این ماجرا تنها به یک شخصیت نسبت داده میشود؛ فردی که نمیتوان به کل جامعهی آمریکا نسبتش داد.
بدون در نظر گرفتن جزئیات زندگی شخصی و حرفهای «ایپ» در دنیای واقعی، پیرنگ فیلم بسیار منسجم است
تقابل اسکات آدکینز با همتایش دانی یِن، لحظات جذاب و اکشنی را به دنبال دارد. با آنکه بازیگرهای دیگری نیز جلوی لنز دوربین با یکدیگر به مبارزه میپردازند، مخاطب به شدت منتظر است تا دانی یِن با همان شیوه و متانت خاصی که از شخصیت «ایپ» در ذهن مخاطب شکل داده وارد صحنه شود و سپس دمار از روزگار بدخواهانش در بیاورد. آدکینز به اندازهای در نقشش فرو میرود که در سکانسهای پایانی، مخاطب از هر مشت و لگدی که نثار شخصیت منفی میشود بند بند وجودش لذت میبرد. با این تفاسیر، فیلم Ip Man 4 به صورت تمام و کمال تنها از واقعیتها حرف نمیزند. کارگردان در برخی از صحنهها، رویدادهای غیرواقعی را در خط داستانی قرار میدهد؛ برای مثال «ایپ»، از سن ۶۰ سالگی به بعد با «بروس لی» ملاقات میکند؛ به عبارت دیگر، رویارویی «ایپ» با شاگردش بروس در «ایپ من ۴» کاملا تخیلی و زاییده ذهن فیلمنامهنویس است. فیلمساز بنا به تقاضای هواداران این مجموعه، شخصیت بروس لیِ کنگفوکار را بالاخره جلوی دوربین نشان میدهد. با تمام این تفاسیر، فیلم «ایپ من ۴» قرار نبوده یک اثر در ژانر بیوگرافی باشد و دست کارگردان در تعریف داستان این شخصیت برجسته و مشهور تا حد بهسزایی باز بود. با این حال، «دانی ین» توانسته همچنان مثل گذشته، «ایپ من» را به خوبی و با همان حالت گذشته نشان دهد. قبل از دانی ین، هنرمندان دیگری مثل «تونی لونگ»، «دِنیس تو» و «آنتونی وانگ» در طول تاریخ به ایفای نقش «ایپ» پرداختند اما بر اساس چهار فیلمی که در طی یک دههی اخیر به اکران رسیده، کاراکتری را که «دانی ین» بازی کرده، شباهت بیشتری به یک استاد کنگفو دارد.
فیلم ایپ من ۴ مثل دیگر آثار قبلی (به جز فیلم اول)، یک مشکل بسیار اساسی دارد. «ویلسون یِپ»، کارگردان این مجموعه از همان ابتدا در نظر داشته از شخصیت ایپ من، یک قهرمان ملی به دنیا معرفی کند؛ قهرمانی که طعم سختی و فقر را چشیده و با این حال از آرمان و عقایدش دست نکشید؛ حتی پس از فوت همسرش از علاقهاش یعنی تمرین و تدریس هنرهای رزمی پا پس نکشید و با قدرت به مسیرش ادامه داد. «ایپ من» با تمام این تفاسیر، مثل یک ابرقهرمان میماند. فردی همتراز با سوپرمن یا سایر شخصیتهای دنیای دیسی و مارول؛ با این تفاوت که «ایپ من» تقریبا شکستناپذیر است. او در طی این سالها به سختی یک مبارزه را باخته و در فیلم ایپ من ۴ هم در انجام مبارزههایش به مشکل خاصی برنمیخورد. مخاطب در هر صورت کاملا واقف است که «ایپ من» بالاخره در مبارزه با اسکات آدکینز برنده میشود؛ اینکه چطور «ایپ» میتواند حریفش را ضربه فنی کرده و چگونه خشمش را روی فرد مقابلش خالی میکند، دو سوال مهمی هستند که فیلمساز به این موارد در پایان فیلم پاسخ میدهد. با اینکه بروس لی در نهایت «جیت کان دو» را به عنوان یکی از سبکهای مدرن در ورزشهای رزمی به دنیا معرفی کرد، شخصیت «ایپ من» در طول این چهار فیلم به صورت کاملا مستقیم ثابت کرده که بهترین سبک هنر رزمی در کل دنیا، وینگ چون است ولی اگر گذری در تاریخ هنرهای رزمی کشور چین داشته باشیم، سبک وینگ چون هم نقطه ضعفهای خاص خودش را دارد. این سبک به جای ارائهی راه حل برای حمله، به دفاع اهمیت جدی میدهد و اگر مبارز انرژی زیادی برای انجام مبارزه نداشته باشد، دیر یا زود توسط حریفش از پا در میآید.
با تمام این تفاسیر، ویلسون یِپ توانسته پروندهی ایپ من را به خوبی ببندد. تماشای فیلم Ip Man 4: The Final برای هر فرد با هر سن و سالی میتواند سرگرمکننده و جذاب باشد. با اینکه مجموعه فیلمهای ایپمن کمابیش ایراداتی دارند، ویلسون یپ توانسته چهرهی خوبی از قهرمان ملی و برجستهی کشور چین به دنیا نشان دهد؛ در این حد که شاید شما هم پس از تماشای تیتراژ پایانی فیلم چهارم، به صورت جدی قصد داشته باشید با تهیهی یک آدمک چوبی، سبک وینگ چون را یاد بگیرید.
- به تصویر کشیده شدن شخصیت بروس لی
- پیرنگ منسجم داستان فیلم
- ریتم تند و سریع روایت
- بازی بسیار خوب و باورپذیر اسکات آدکینز
- یک اثر اکشن به شدت سرگرمکننده و هیجانانگیز
- تصویرسازی اغراقآمیز و ابرقهرمانانهی شخصیت ایپ
- قابل پیشبینی بودن مبارزههای تن به تن
- مبالغهی کارگردان در معرفی سبک وینگ، به عنوان برترین سبک هنرهای رزمی
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید