نقد و بررسی انیمیشن Inside Out 2 – درون و بیرون ۲
فیلمی پرهیاهو، فروشی تکاندهنده!
حافظه، تخیل، ضمیر ناخودآگاه و جدال احساسات در ذهن یک دختربچه. این بهترین داستانی است که میتواند پیکسار را متقاعد کند تا فیلم بسازد. در بررسی انیمیشن Inside Out 2 با من همراه باشید.
استودیو پیکسار (Pixar Studio) همیشه بر موضوعاتی دست میگذارد که شاید بتوان گفت تفسیر پندارگونهای از واقعیتهای زندگی هستند؛ اینکه مثلا هیولاها چه هدفی از ترساندن کودکان دارند، یا خط تولید خاطرات در کارخانه ذهن آدمها چگونه راه میافتد. در واقع، مسیر ایدهیابی در این فیلمها از میانراه تجربیات انسانی میگذرد و هرگز محدود به خیالپردازی صرف نیست. همین است که امکانات بالقوهای به انیمیشنهای پیکسار میبخشد تا به آثار مکاشفهآمیزی بدل شوند. به نظرم انیمیشن Inside Out نمونه اعلای این رویکرد است. سکان هدایت فیلم در اختیار شخصیتهایی است که تجسم یکی از احساسات بنیادین آدمیزاد هستند. آنها ذهن دختربچهای به نام رایلی را آماده میکنند تا واکنش مناسبی به اتفاقات پیرامونش نشان دهد.
همین ایده جذاب در Inside Out 2 به شکل دیگری تکرار میشود. دوباره با احساسات پنجگانه یعنی غم، شادی، ترس، خشم و انزجار روبهروییم که نقش مهمی در مدیریت رفتارهای رایلی دارند. اما دیری نمیگذرد که احساساتی چون اضطراب، حسادت، شرمندگی و ملال از راه میرسند تا این تعادل روانی را به هم بریزند. آنها نظم جدیدی بنا میکنند که بر مراد احساسات قدیمی نیست و با عقایدی که بهتدریج در ذهن رایلی شکل گرفته، ناهماهنگ است. فیلم به شکل استعاری وارد چالش با مفهوم بلوغ میشود که کموبیش در قسمت اول هم جلوهگر شده بود. با این حال بعید میدانم که انیمیشن Inside Out 2 یک شاهکار اصیل و جسورانه باشد. خواهم گفت چرا.
نیازمند انسجام بیشتر
میدانیم هر اتفاقی که در ذهن پرپیچوخم رایلی رخ میدهد، ارتباط تنگاتنگی دارد با آنچه خارج از ذهن او در جریان است. در واقع، یک جهان ذهنی داریم و یک جهان عینی که با مجموعهای از وقایع به همدیگر مرتبط شدهاند. اما گاهی به نظر میرسد که نظم و نسق درستی بر نوع ارتباط آنها حاکم نیست. مثلا در صحنهای شاهدیم که وقتی رایلی به دیگران طعنه میزند، بخشهایی از ذهنش به طرز نمادینی فرومیریزند. حال آنکه این کاری رایج و روزمره در زندگی نوجوانان است و طبیعتا نباید چنین تاثیر هولناکی به جای بگذارد. مقایسه کنید با قسمت اول که فرار از خانه را عامل شکاف در هویت رایلی فرض میگرفت.
مشکل دیگر Inside Out 2 به تحول شخصیت اصلی برمیگردد. در قسمت اول فهمیدیم که اختلاف غم و شادی از کجا نشات میگیرد و چرا با همدیگر سازگاری ندارند. فیلم به ما فرصت میداد که با آنها در سفری ادیسهوار همراه شویم تا نقش مثبت و سازنده غم در زندگی مشخص شود. شادی در این سفر دانست که غم اصولا چه کاری انجام میدهد و چرا رایلی بدون او نمیتواند به زندگی خوب و باثباتی دست پیدا کند. اما تحول شادی در انیمیشن Inside Out 2 چندان توجیهپذیر نیست، چون فیلم به ما نمیگوید که خاطرات ناگوار رایلی دقیقا به چه کار میآیند. پس چگونه بپذیریم که آنها بسیار مهم هستند و باید نقشی در ساختن باورهای او داشته باشند؟
با این حال، موقعیتهای درخشانی در انیمیشن جدید پیکسار به چشم میخورد که درخور ستایش است. مثلا آنچه در یکی از صحنهها غافلگیرم کرد، بارش بیوقفه افکار و ایدهها بود. همه انیمیشنها وقتی میخواهند نشان دهند که فکر یا راهحلی به ذهن کاراکترشان خطور کرده است، آن فکر و ایده را به مدد یک لامپ به تصویر میکشند. ولی همین استعاره حاضر و دمدستی در اینجا به عنصر بامعنایی بدل میشود. فرود لامپها اصلا اتفاق خوبی برای قهرمانان فیلم نیست. آنها که بهناچار از یک بادکنک غولپیکر آویزان شدهاند، اکنون ممکن است سقوط کنند و فرصت نجات رایلی را از دست بدهند. اما همین بارش افکار اگرچه مانع بزرگی بر سر راه آنهاست، در عین حال میتواند فرصت مناسبی برای رسیدن به مقصد هم باشد.
دستاورد بزرگی برای پیکسار
فیلم از لحاظ بصری چشمگیر است و نوآوری جالبی در تلفیق سبکهای مختلف انیمیشن دارد. البته اولینبار نیست که استودیو پیکسار میکوشد تا انیمیشن دوبعدی و سهبعدی را به شیوهای نوآورانه در هم بیامیزد. پیشتر در فیلم قرمز شدن (Turning Red) هم شاهد چنین تلاشهایی بودیم که اتفاقا موفق از آب درآمده بود. نکته دیگری که در انیمیشن Inside Out 2 مهم تلقی میشود، تمرکز آن بر یک داستان مهیج و ورزشی است. وقتی قرار بوده که روایت فیلم در فضای اضطرابآوری پیش برود، چه چیزی بهتر از یک مسابقه ورزشی که سراسر تنش و اضطراب است؟
یکی دیگر از امتیازات Inside Out 2 اشاره به نکاتی است که بینش کاملی از بحرانهای نوجوانی به دست میدهند. مثلا چندینبار شاهدیم که رایلی به طرز وسواسگونه در حال هدفگذاری و برنامهریزی برای آینده است. اما در مقابل پیداست که دوستانش نگران آینده نیستند و انگار نه هدفی دارند و نه برنامهای. در واقع به نظر میرسد که رایلی از همسالان خود باهوشتر است و بنابراین زودتر از آنها وارد دوران بلوغ میشود. ظاهرا فیلم میخواهد بگوید که فرآیند «بزرگ شدن» چقدر میتواند سخت و دردناک باشد و کودکانی که زودتر از موعد به دنیای بزرگسالان گام مینهند، چه مسیر ناهمواری را باید بهتنهایی پشتسر بگذارند.
همانطور که گفتم، دنباله انیمیشن Inside Out یک شاهکار اصیل و جسورانه نیست و اگر بگذریم از انبوه ستایشهایی که در رسانهها سر به فلک میکشند، شاید جزو بهترین کارهای پیکسار هم نباشد (کافی است که آن را با شگفت انگیزان، وال ای، کارخانه هیولاها و سایر انیمیشنهای استودیو مقایسه کنید). اما قدم روبهجلویی در یک سال سینمایی کمرمق است، تا جایی که دشوار میتوان درباره فروش غیرمنتظرهاش سخنی نگفت. واقعا چه کسی فکر میکرد که صنعت سینما در سال ۲۰۲۴ به لطف فیلمی از یک کمپانی ورشکسته رونق بگیرد؟ درنتیجه اگر انیمیشن Inside Out 2 را دستاورد بزرگی برای استودیو پیکسار بدانیم، چندان از جاده انصاف دور نیفتادهایم.
- دقت نظر در نمایش حالات و روحیات نوجوانان
- موفق در ترکیب سبکهای دوبعدی و سهبعدی
- پویایی شخصیتها و تصویرپردازی عالی
- خلق صحنههای هوشمندانه
- صداگذاری فوقالعاده
- شتابزدگی در معرفی احساسات نوظهور
- تکرار ایدههای قسمت اول و فقدان ایدههای جدید
- منطق داستان در برخی صحنهها خدشهدار میشود
- فیلم نمیتواند تحول شخصیت اصلی را توجیهپذیر کند
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید