فیلم host 2020

بررسی فیلم Host – میزبان

اثری مناسب برای هیچکس!

1%
  • 0/10
بررسی فیلم Host – میزبان ۳ ۳۱ مرداد ۱۳۹۹ بررسی فیلم‌های خارجی کپی لینک

فیلم Host یکی دیگر از آثار سینمای وحشت است که رسما می‌خواهد با پناه بردن به یک فرمول قدیمی، مخاطبینش را بترساند، اما نتیجه آن چیزی نیست که یک مخاطب پروپاقرص ژانر وحشت می‌خواهد.

سبک فنی‌ای که فیلم میزبان استفاده کرده چیز جدیدی نیست. در گذشته فیلم‌های موفق‌تر و سرگرم‌کننده‌تر دیگری نیز وجود داشته‌اند که از جذابیت بیشتری برخوردار بودند؛ فیلم‌هایی مثل Unfriended تلاش کرده‌اند تا بیننده را از پشتِ یک صفحه‌ی مانیتور بترسانند. در واقع قاب‌هایی که در چنین فیلم‌هایی می‌بینیم، صفحات نمایشگری هستند که کارگردان تدارک دیده تا به‌واسطه‌ی ابزاری مثل لپ‌تاپ یا موبایل، قصه‌ی فیلم را دنبال کرده و با شخصیت‌های داستان ارتباط برقرار کنیم. قصه‌ی فیلم میزبان روی کاغذ جذاب و سرگرم‌کننده به نظر می‌رسد؛ شش دوست تصمیم می‌گیرند که دوران قرنطینه را به شکلی هیجان‌انگیز سپری کنند. آن‌ها با دعوت از یک مدیوم به اسم سِیلان تلاش می‌کنند تا از طریق برنامه‌‌ی زوم (اپلیکیشنی مشابه به اسکایپ)، ارواح را احضار کنند. همان‌طور که از سبک و ساختار فیلم برمی‌آید، تعداد بازیگران فیلم میزبان از تعداد انگشتان دو دست فراتر نمی‌رود. با این اوصاف، شخصیت‌هایی که به‌واسطه‌ی زوم آن‌ها را مشاهده می‌کنیم، نه شخصیت‌پردازی خوبی دارند و نه کارگردان تلاشی می‌کند تا مخاطب آن‌ها را حتی در حد مبتدیانه‌ای بشناسد. البته ناگفته نماند که راب سویژ (Rob Savage)، کارگردانِ این فیلمِ یک ساعته، در حقیقت دومین فیلم سینمایی بلندش را ساخته و از طرفی میزبان، اولین تجربه‌ی این کارگردان در سینمای وحشت است. بنابراین بیشتر اشکالات فیلم را می‌توان به حساب بی‌تجربگی این فیلم‌ساز گذاشت؛ فردی که تاکنون بیشتر سعی داشته تا با ساخت و تولید فیلم‌های کوتاه، قلق‌گیری کند. با تمام این تفاسیر و این مقدمه‌چینی‌ها، باید اشاره کرد که فیلم میزبان به مراتب بدتر از آن چیزی است که از یک فیلم ترسناک انتظار داریم.

فیلم host 2020
ساختار چنین فیلم‌هایی از ابتدا تا انتها به همین شکل است که هم فوایدی دارد و هم مضراتی. در فیلم میزبان هر آنچه که می‌بینیم منفی و ضرر است!

با این‌که قصه‌ی فیلم تنها یک ساعت به طول می‌انجامد، تعدد بسیار اندک رویدادهای علت و معلولی در طرح داستانی به شدت به چشم مي‌آید. کم بودن حوادث علت و معلولی شاید در نگاه اول، نتوان آن را یک نکته‌ی منفی مطلق در نظر گفت، اما چیزی که باعث شده از آن شاکی شویم، در فقدان حداقل یک کنش در داستان فیلم است. در واقع اصلا کنشی شکل نمی‌گیرد؛ چراکه در خلال جریان داستانی، تغییری درونی در شخصیت‌ها ایجاد نمی‌شود. صرفا کاراکترهایی را می‌بینیم که از ابتدای داستان دلشان می‌خواسته بترسند. کارگردان هم کاری کرده که آن‌ها بترسند. زمانی می‌توان از کلیشه‌های یک ژانر خلاص شد که یک کنش متفاوت پدیدار شود یا حداقل فیلم‌ساز تلاشی در این راستا انجام دهد؛ برای مثال شخصیتی که برخلاف دیگران، دیدگاهی متفاوت نسبت به ماجرا داشته باشد یا شخصیتی که مدام رنگ عوض می‌کند. این‌که از نقطه‌ی صفر تا صد داستان را در همان ابتدای فیلم حدس می‌زنیم و بازیگرها هم به بدترین شکل ممکن جلوی دوربین در این مسیر حضور دارند، هنر نیست. کارگردان فیلم میزبان رسما از هیچ خلاقیتی برای القای حس هیجان و وحشت به مخاطب استفاده نمی‌کند. فیلم میزبان می‌توانست خیلی بهتر از چیزی باشد که الان وجود دارد. درگیری‌هایی را می‌توانستیم ببینیم که غیرقابل‌ پیش‌بینی است یا حداقل بیننده‌ی فیلم انتظارش را ندارد، اما فیلم میزبان ترجیح می‌دهد که یک نسخه‌ی کپیِ دست چندم از فیلمی مشابه به Unfriended باشد. فیلم میزبان مشخص است که می‌ترسد پا را فراتر از چند کلیشه‌ی ساده ببرد.

 

هر چقدر فیلم به پایان راه خود نزدیک‌تر می‌شود، کارگردان نیز مثل شخصیت‌های درون قصه‌ کم می‌آورد

فیلم‌ساز یا رغبت نکرد یا شاید هم نمی‌دانسته که می‌توان از نورپردازی و بازی با سایه‌ها در این اثر استفاده کرد. هر چقدر فیلم به پایان راه خود نزدیک‌تر می‌شود، کارگردان نیز مثل شخصیت‌های درون قصه‌ کم می‌آورد. فیلم‌نامه مثل بچه‌ای ۱۲ ساله است که تنها هنرش این بوده تا چند شوخی خرکی انجام دهد و از یک نقطه به بعد، این پسربچه‌ی بی‌نمک هیچ کار دیگری نمی‌تواند برای سرگرم کردن مخاطبش انجام دهد. فیلم میزبان، پتانسیل‌های زیادی را برای ترساندن مخاطب داشت، اما کارگردان از این پتانسیل‌ها یا استفاده نمی‌کند یا به بدترین شکل ممکن بهره می‌گیرد. فیلم حتی به قوانینی که برای خود تعریف کرده نیز پایبند نیست. در ابتدای ماجرا از زبان مدیوم داستان می‌شنویم که چگونه می‌توان یک روح را احضار کرد و همچنین به چه شکلی می‌توان او را به دنیای خودش برگرداند. این گزاره‌ها در دنیای واقعی هر چند احمقانه‌ و شاید هم غیرمنطقی به نظر برسند، در واقع قوانینی است که در فیلم وجود دارد. با این اوصاف وقتی داستان کمی ادامه پیدا می‌کند،‌ این دسته از قوانین نیز با ماده و تبصره‌ای بسیار ساده تغییرشکل می‌دهند. این تغییرات در وضعیت داستان باعث می‌شود که چارچوب داستانی برای بیننده قابل قبول نباشد. به عبارتی ساده‌تر و صریح‌تر، اصلا چارچوبی شکل نمی‌گیرد. طرح داستانی در برابر سوالات بیشماری که در ذهن بیننده‌ها ایجاد می‌شود فرو می‌ریزد. برای مثال  با توجه به نقش ناپایدار و گذرایِ سیلان، اصلا چرا باید حرف سیلان را به عنوان مدیوم قبول کرد؟ یا چه لزومی دارد که این شخصیت حتما درست می‌گوید؟ فیلم برای پیشبرد قصه به چند سوال پاسخ می‌دهد. همان‌طور که گفته شد، این سوالات در راستای قوانین معرفی شده از سمت فیلم‌نامه‌نویس نیست. پس از پاسخ به برخی از سوالات اساسی، همه چیز به احمقانه‌ترین شکل ممکن پیش می‌رود. داستان در انتها با پناه بردن به چند برداشت شلخته بسنده می‌کند و در نهایت هم با بهره‌برداری از تکنیک جامپ اسکر پرونده‌ی ماجرا را می‌بندد. صحنه‌ی پایانی فیلم تا حدودی برای هواداران ژانر وحشت آشناست و گویا کارگردان فیلم خواسته به شکلی مستقیم ادای احترامی نشان دهد به فیلم Paranormal Activity محصول سال ۲۰۰۷ میلادی که در نوع خودش بی‌همتاست؛ اثری که توانست به سایر فیلم‌سازان جرات دهد با بودجه‌ای بسیار کم، یک فیلم وحشتناک بسازند. فیلم میزبان در هر صورت برخلاف فیلم پارانورمال اکتیویتی، پس از تیتراژ پایانی برای همیشه فراموش خواهد شد.

با آن‌که فیلم Host محصول سال ۲۰۲۰ میلادی قصه‌اش روی کاغذ جذاب و سرگرم‌کننده به نظر می‌رسد، در ترساندن مخاطب خودش کاملا ناموفق است. فیلم میزبان امکان دارد مخاطبین زیر ۱۵ سال را بترساند. البته شاید آن‌ها نیز در طول تماشای فیلم این سوال را از خودشان بپرسند که اصلا چرا کاراکترهای داستان پس از مواجه شدن با اولین برخوردِ سوپرنچرال، فرار را بر قرار ترجیح ندادند؟


1 اسفناک
با آن‌که فیلم Host محصول سال ۲۰۲۰ میلادی قصه‌اش روی کاغذ جذاب و سرگرم‌کننده به نظر می‌رسد، در ترساندن مخاطب خودش کاملا ناموفق است. فیلم میزبان امکان دارد مخاطبین زیر ۱۵ سال را بترساند. البته شاید آن‌ها نیز در طول تماشای فیلم این سوال را از خودشان بپرسند که اصلا چرا کاراکترهای داستان پس از مواجه شدن با اولین برخوردِ سوپرنچرال، فرار را بر قرار ترجیح ندادند؟
  • مدت زمان یک ساعته‌ی فیلم!
  • فیلم‌نامه‌ی بسیار سطحی
  • فقدان کنش درست و صحیح در فیلم
  • بازی بسیار خشک و تصنعی بازیگرها
  • قابل پیش‌بینی بودن طرح داستانی
  • بی‌توجهی فیلم به قوانینی که خودش مطرح کرده و زیر سوال رفتن انگیزه و رفتار شخصیت‌ها

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

3 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments